eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. وقایع بعد از ✅عفیف بن قیس کندی می گوید : 📋《كُنْتُ اِمْرَأً تَاجِراً وَ كَانَ عَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لِي صَدِيقاً وَ كَانَ يَخْتَلِفُ إِلَى اَلْيَمَنِ يَشْتَرِي اَلْعِطْرَ أَيَّامَ اَلْمَوْسِمِ فَقَدِمْتُ أَيَّامَ اَلْحَجِّ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلَى مَكَّةَ فَنَزَلْتُ عَلَى اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ》 ♦️من مرد بازرگانى بودم و عباس بن عبد المطلب از دوستان من بود و او براى خريد عطر به يمن مى‌آمد كه عطر لازم براى ايام موسم حج را فراهم كند. من در دورۀ جاهلى و به هنگام مراسم حج به مكه آمدم و ميهمان عباس بن عبد المطلب بودم. سپس می گوید : 📋《فَلَمَّا طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ وَ حَلَقَتْ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ أَنَا أَنْظُرُ إِلَى اَلْكَعْبَةِ أَقْبَلَ شَابٌّ فَرَمَى بِبَصَرِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِسْتَقْبَلَ فَقَامَ مُسْتَقْبِلُهَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ غُلاَمٌ فَقَامَ عَنْ يَمِينِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَتِ اِمْرَأَةٌ فَقَامَتْ خَلْفَهُمَا فَرَكَعَ اَلشَّابُّ وَ رَكَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ فَخَرَّ اَلشَّابُّ سَاجِداً فَسَجَدَا مَعَهُ فَرَفَعَ اَلشَّابُّ فَرَفَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ》 ♦️همين كه خورشيد بر آمد، همچنان كه من به كعبه مى‌ نگريستم، جوانى آمد و نخست چشم به آسمان دوخت و سپس روى به قبله ايستاد و چيزى نگذشت كه نوجوانى آمد و در سمت راست او ايستاد. اندكى بعد زنى آمد و پشت سر آن دو ايستاد. آن جوان ركوع كرد، آن دو هم ركوع كردند و آن جوان سجده كرد، آن دو هم سجده كردند و چون آن جوان سر از سجده برداشت، آن دو هم سر برداشتند. من به عباس گفتم : 📋《يَا عَبَّاسُ! أَمْرٌ عَظِيمٌ!》 ♦️اى عباس! این عمل بزرگ كارى است. عباس گفت : آرى! چه بزرگ كارى! سپس گفت : 📋《أَ تَدْرِي مَنْ هَؤُلاَءِ؟》 ♦️آیا اینان را می شناسی؟ گفتم : نه نمی شناسم! عباس گفت : 📋《هَذَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي يَزْعُمُ أَنَّ رَبَّهُ أَرْسَلَهُ وَ أَمَرَ بِهَذَا وَ أَنَّ كُنُوزَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ سَتُفْتَحُ عَلَيْهِ وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي وَ هَذِهِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةُ اِبْنِ أَخِي وَ اَيْمُ اَللَّهِ مَا أَعْلَمُ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ كُلِّهَا أَحَداً عَلَى هَذَا اَلدِّينِ غَيْرَ هَؤُلاَءِ》 ♦️اين محمد بن عبد الله بن عبد المطلب و برادرزادۀ من است و مى‌ پندارد كه خدايش به پيامبرى فرستاده است و مأمور به اين كار است و به زودى گنجهاى خسرو و قيصر براى او گشوده و فتح خواهد شد. و او على بن ابى طالب، برادر زادۀ ديگر من است. و آن زن نیز خديجه، دختر خويلد و همسر برادرزاده‌ام محمد است و به خدا سوگند مى‌خورم كه بر روى تمام زمين كسى جز اين سه نفر را نمى‌شناسم كه بر اين دين و آيين باشند. عفيف پس از اينكه مسلمان و اسلام او راسخ شد، مى‌ گفت : 📋《يَا لَيْتَنِي كُنْتُ رَابِعاً》 ♦️اى كاش من چهارمى ايشان بودم.(۱) 📚منبع : ۱)روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص۸۵ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #حضرت_خدیجه ✅مقام و منزلت حضرت خدیجه کبری(س) در طول تاریخ توسط حضرات معصومین(ع) بیان شده است و ایش
. ✅ اولین زن مسلمان :👇 👤امام علی(ع) در خطبه «قاصعه» می فرماید : 📋«وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه(ص) وَخَدِیجَةَ(س) وَاَنَا ثَالِثُهُمَا! اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّةِ» ♦️در آن روز در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه حضرت رسول اکرم(ص) و خدیجه کبری(س)! و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم.(۱) 👤حذیفه بن یمان می گوید : حضرت رسول اکرم(ص) همواره می فرمود : 📋«خَدِيجَةُ(س) بِنْتُ خُوَيْلِدٍ سَابِقَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ(ص)» ♦️خدیجه دختر خویلد از سابقین در ایمان به خدا و به محمد(ص) است.(۲) 👤همچنین حضرت رسول اکرم(ص) مکرّر می فرمود : 📋«أَيْ خَدِيجَةُ! وَاللهِ لَا أَعْبُدُ اللَّاتَ وَاللهِ لَا أَعْبُدُ الْعُزَّى أَبَدًا» ♦️به خدا قسم که خدیجه(س) هیچ گاه «لات» و «عُزّی» را نپرستید.(۳) 📚منابع : ۱)نهج البلاغه سید رضی، خطبه۱۹۲ ۲)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۳ ۳)مسند أحمد بن حنبل، ج۲۹، ص۴۶۷ .
. و ۱۲۳۹ بیا دختر بیا یکدم بنشین به دمِ بستر تماشا کن رفتنی شده مادر بیا دختر میرم غریبونه امّا نه شبونه روی بدنم نیست جای تازیونه زهراجان به یاد تو غرق محنم به یاد تو سینه میزنم دارم جون میدم ولی دیگه زخم میخی نیست روی تنم زهراجان تورو بی خبر می‌زننت تورو پشت در می‌زننت از بابات شنیدم که عمر با سیصد نفر می‌زننت **** مبگم باهات می‌پوشونه من رو توو عبا بابات کفن میشم ای به قربون اشکات میگم باهات بنشین تا بگم از رنج ودرد و غربت گریه کن عزیزم به اصل مصیبت حسینت میشه پاره پاره پیرهنش میشه قدّ گندم بدنش نمی‌مونه بی کفن حسین نعل اسبا میشه کفنش توو گودال بدجور دلتو می‌سوزونن گرگا دور جسمش می‌مونن با چکمه عزیز دلتو می‌بینی برش می‌گردونن **** .👇
. ۱۲۴۰ دیده‌ای نیست که از داغ تو باران نشود هیچ کس مثل تو ، ای لاله پریشان نشود میروم زیر لب اینست دعایم امّا دخترم کاش که چشمان تو گریان نشود میروم فاطمه جان، یوسف تو در گودال لحظه ای هم شده ای کاش که عطشان نشود شد عبای پدرت تا کفنم گفتم کاش کفن یوسف تو از سم اسبان نشود سینه‌اش زیر سم اسب، اگر درهم شد تن پاشیده شده،کاش که عریان نشود همه‌ی آرزویم این شده ای کاش دگر سرِ در توبره، بازیچه ی طفلان نشود **** .