eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
608 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5841620564438945400.mp3
15.33M
ــــــــــــــ دم جون دادن من ؛ لبمو تر نکنید اگه گفتم آب می‌خوام حرفمو باور نکنید اگه میشه تا سه روز ؛ تنمو خاک نکنید جای لطمه ها رو از رو صورتم پاک نکنید شاید که مردنم همین نزدیکی‌ها باشه آقا بیا باشه ؟ میخوام شبیه تو تنم رو بوریا باشه آقا بیا باشه ؟ الهی مثل تو سرم از تن جدا باشه آقا بیا باشه ؟ یا ذبیح العطشان |حسین جان ۳ ــــــــــــ حالا که باید منو ؛ توی غربت بذارین روی چشمم لااقل یه ذره تربت بذارین دیگه از دستای من ؛ کاری که بر نمیاد هی می‌خوام بگم حسین اما صِدام در نمیاد چه سخته اسم تو نیاد روی زبون من ای مهربون من یه عمر حسین حسین شده ذکر جنون من ای مهربون من می دونی که به روضه ی تو بسته جون من ای مهربون من یا قدیم الاحسان|حسین جان ۳ ـــــــــــــ سر خاکم بذارین ؛ سیاهیِ روضه رو واسه سومم بخونین روضه ی رقیه رو بخونین از اون بدن ؛ که به زیر مرکبه بخونین از رگ حنجری که نامرتبه بابا برای چی سر تو بوی نون میده سه ساله جون میده یکی توی شلوغیا ما رو نشون میده سه ساله جون میده مگه که لکنت زبون به من امون میده سه ساله جون میده خبرداری یکی النگوهامو دزدیده سه ساله جون میده https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/4726 منو یادت نره لحظه اخر اربابم اخه هر چی باشم اسممه نوکر اربابم نفس اخرم ، تو رو که میبینم نشونیه منه ، کبودیه سینم میدونی که ازت ، یه خواهشی دارم کنارم باش اقا ، موقع تلقینم منو یادت نره بی کس و کارم میشه پرچم تو سنگ مزارم جای شهادتین اسم تورو تنها میارم
4_5861842670627851776.mp3
29.08M
بار دیگر باز کن در را به روی نوکرت ناخوش احوالم، بیا رو کن بسوی نوکرت تو خبر داری فقط، از نامه اعمال من بین این مردم، نرفته آبروی نوکرت با بداخلاقی گذشت عمرم ولی اینجا فقط با نگاه تو عوض شد خلق و خوی نوکرت چشم من نایلاقِ دیدار رویت بوده است بارها آقا گذر کردی ز کوی نوکرت روز محشر که همه از هم فراری میشوند منتظر هستم، بیا در جستجوی نوکرت زیر این پرچم دلم کرببلایی میشود چون شده ذکر حسین جان، گفتگوی نوکرت سخت دلتنگ زیارت هستم و آقا شده دیدن شش گوشه تنها آرزوی نوکرت وقت مردن سخت محتاج تو هستم، پس بیا لحظه های احتضار و شستشوی نوکرت https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/5057
enc_16686020158321744046670.mp3
7.55M
مناجات با علیه السلام (با کندتر کردن ضرب نوحه، به صورت یا هم قابل استفاده می باشد.) الوعده وفا وقت مردنم بیا بالا سرم امام رضا وقتی سنگای لحد رو میذارن خودت بیا همه ی امید من تویی توو اوون تاریکیا الوعده وفا ......... آقا جون شما خودت گفته بودی به زائرا هر کسی یه بار بهم سر بزنه، میام سه جا لحظه ی جون دادنم منتظرم امام رضا الوعده وفا .......... الوعده وفا وقت تنها شدنم تو قبر و اون تاریکیا وقتی تنهام میذارن اهل و عیال و بچه ها تو خودت ولم نکن میون اون هول و ولا الوعده وفا .......... الوعده وفا تووی قبر و توو سوال جواب اون فرشته ها هر جا که کم بیارم باز تو رو می زنم صدا جون مادرت منو تنها نذار توو سختیا الوعده وفا ............ الوعده وفا حتی زیر لحدم طبق سفارش شما گریه می کنم برا تشنه لب کرببلا تووی روضه ی شب اول قبرم تو بیا وفا ۱۱ تیر ۱۴۰۱ 👇 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣
. ✔️ عنایت امام رضا (ع) به سلمانی؛ در مدت توقف حضرت رضا علیه السلام در شهر نیشابور روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به کار کرد در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد . سلمانی گفت: یابن رسول الله! من از شما طلا نمی‌خواهم تقاضای دیگری دارم. فرمود: «آنچه میل داری بخواه» عرض کرد در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روح من حاضر شود فراموشم نفرمایی. امام فرمود: «طلا را بردار قول می‌دهم که هنگام مردن هم تو را فراموش نکنم.» روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه عباسی بود در حالی که کلیه وزرا و رجال مملکت اطراف او بودند یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود لبیک و امام را ندیدند به فاصله مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است. مأمون عرض کرد: یابن رسول الله کجا تشریف بردید؟ فرمود: «در راه که می‌آمدم مرد سلمانی در شهر نیشابور از من خواست که هنگام مرگ، کنار او حاضر شوم من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا می‌طلبید به وعده خود وفا کردم کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.» 📚منبع همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱۵ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۷۳ . درِ خونَت حسین دیگه اسیر شدم جوونیمو دادم خوب جایی پیر شدم.. منو یادت نره، لحظه‌ی آخرم منو یادت نره، عمریِ نوکرم.. منو یادت نره وقت مردن بیا بالا سرم https://eitaa.com/emame3vom/94171 .
. پنجم ‌اردیبهشت ماه_ سالگرد شهادت شهید محمد رضا 🔖روضه حضرت زهرا(س) 🌟 خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی‌ مجروح شده بودند. بی قرار بود اما به رو نمی‌آورد؛ خیلی‌ها داشتند باور می‌کردند اینجا آخرشه.. 📞یه وضعی شده بود عجیب! تو این گیر و دار، حاجی اومد بی‌سیم‌چی را صدا زد. حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم، را پیدا کن.. شهید تورجی‌ زاده فرمانده گردان یا زهرا(س) بودند و با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(س) بود.. 💎خلاصه تورجی را پیدا کردند. حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی‌سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (س) برام بخون.. 📿تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت.. صدا را روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودند. خدا می‌دونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن.. 🎗 خط را گرفته بودند، عراقی‌ها را تارو مار کردند. تورجی خونده بود: 🚩در بین آن دیوار و در زهــرا(س) صدا می‌زد پدر 🚩دنبال حیـدر(ع) می دوید از پهلویش خون می چکید «زهرای من، زهرای من..» 🌷محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت . یکی از سادات گردان نقل می کرد: یک بار به سنگر فرماندهی رفتم. محمد به احترام من از جا بلند شد. گفتم: «یک مرخصی چند ساعته می خواهم تا به اهواز برم!» 🔸به دلایلی مخالفت کرد. اصرار کردم اما بی‌فایده بود در نهایت وقتی ناامید شدم گفتم: باشه شکایت شما را می‌برم پیش مادرم.. 🌀هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که پابرهنه به دنبالم دوید‌ دستم را گرفت و گفت: این چه حرفی بود که زدی؟! بیا این برگه ی مرخصی سفید امضا کردم هر چه قدر می‌خواهی بنویس. 💔 تا به چهره اش نگاه کردم دیدم خیس از اشک است. گفتم: به خدا شوخی کردم منظوری نداشتم و.. اما محمد همچنان اصرار داشت که من حرفم را پس بگیرم! 🔮یک سال بعد در عملیات کربلای ۱۰ گلوله‌ی خمپاره به درون سنگر اصابت کرد. خیلی عجیب بود، سه ترکش به او اصابت کرده بود.. یکی به پهلو یکی به بازو و دیگری به سر.. 🔹یک باره به یاد حرف سال قبل محمد افتادم. او از شهادت خود این گونه گفته بود: من در عملیاتی شهید می‌شوم که با رمز یا زهرا(س) باشد و من آن زمان فرمانده گردان یا "زهرا" باشم.. 🚩مدتی بعد پیکر او تشییع شد و همان‌گونه که وصیت کرده بود سربند یا "زهرا (س)" به پیشانی او بستیم و در کنار دوستانش در گلستان شهدای اصفهان آرمید. راوی: محمود اسدی از لشکر امام حسین(ع) .
. 🏷 | ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه روزی میرسه قبرم بشه خونم آقا روزی که یه مشته خاکه زیره گونم آقا تو میشه خودت بیای شونه هامو تکون بدی سینه‌ی کبودمو به مادرت نشون بدی وقتیکه همه میرن کنار من بمونیو که نماز شبه دفنمو خودت بخونیو توی بغلت آروم بشمو تو دست بکشی روی چشمو با گریه منو پاکم کنیو با دست خودت خاکم کنیو چه قشنگه منو آقا به شما میشناسن روضه ها منو به یاده حرمت میندازن از حرم یه ذره تربته توی سجادم هر جا هر کی گفت حسین یاده حرم افتادم نوکره تو فرش زیره پاشو هم میفروشه که یه بار دیگه بیاد زیارت شیش گوشه رویای منه رویای حرم رزقم شده با شب های حرم ممنونه توام آوردی منو آرامشه من یه کنجه حرم یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم هوای حسین ببر کربلا به جای بهشت ۰ ای حسین جانم ای حسین جانم ۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. شعر اجرا شده حاج منصور ارضی در دومین یادواره ی مورخ جمعه ۲۸ دیماه۱۴۰۳ مداح ... باید ... جامع الاطراف باشد در روضه ها یک ذره با انصاف باشد اهل عبادت ... اهل استنکاف باشد مثل شهیدان چشمه باشد صاف باشد باید که با خوبان کمی هم فکر باشد قبل از شروع روضه اهل ذکر باشد * قبل از توسل ... دامن زهرا بگیرد افتاده باشد تا سرش بالا بگیرد قبل از شب احیا خودش احیا بگیرد تا از علی شاه نجف خرما بگیرد مداح باید با ستمگر قهر باشد حتی اگر خرما فروش شهر باشد * مداح باید ... الگویش تمار باشد در جمع خوش اخلاق و مردمدار باشد اهل تلاش و سعی ... اهل کار باشد اهل بصیرت باشد و ... بیدار باشد در روضه از لبها ... تبسم را بگیرد مثل امامش دست مردم را بگیرد * مثل شهیدان راه را هموار سازد تا دشمن دین خدا را خار سازد باید ز مردم عاشق دلدار سازد حر باشد و از بنده ها احرار سازد یعنی مفصل خود از این مجمل بسوزد در روضه ها باید خودش اول بسوزد * میثم که شد مدح علی بر دار گوید در زیر تیغ از ... حیدر کرار گوید کمتر ز خود گوید از او بسیار گوید عمار باشد ... بعداً از ...عمار گوید مداح امرار معاشش روضه ها نیست نانش به رنگ خون شاه کربلا نیست * مداح گشتی ... اقتدا بر زینبش کن خود را تمام عمر وقف مکتبش کن روز خودت را با غم دلبر شبش کن هر وقت که تشنه شدی یاد لبش کن یاد لبی که کرد یک لشگر ... جوابش شمر آمد و داد از لب شمشیر آبش * یادت بماند بر حریمش شد جسارت قبل از لباسش ... رفت معجرها به غارت روضه بخوان از خواهرش حین زیارت از زینبی که رفت ... بعد از او اسارت یادت بماند با مصیبت آشنا باش چون زینبش پیغمبر کرب و بلا باش .............. . یا اباعبدالله(ع) عمریست که مجنون سرکوی حسینم دلبسته ی آن تیغ دو ابروی حسینم برسنگ مزارم بنویسید پس از مرگ من عاشق دیدارگل روی حسینم ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
. #ذاکر آن لحظه که جان می‌رود از دست، حسین! دیدار تو آخرین امید است، حسین! تا همّت عشق است چرا منّت مرگ؟ باید به شهیدان تو پیوست حسین! ✍ .