eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ج03_شرح‌کلام‌سیدالشهداءبه‌عایشه‌درروزدفن‌امام‌مجتبی‌علیهماالسلام‌درمدینه.pdf
798.6K
◾️ 👈🏼 تیر ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 جلسه‌ی سوم 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه * ای‌پناه قلب ما آقا نمی‌آیی چرا * ای قرار قلب شیدا در کجا جویم تو را * رسید ماه‌محرم خبر زماهم نیست * عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح ۲. اشاره به‌دشمنی عایشه با امام مجتبی علیه‌السلام الف) نگاهی به‌روایات ذیل آیه(وقرن في بیوتکن ولاتبرجن تبرج الجاهلية الاولی) ب) نکاتی از مخالفت عایشه با آیه(وقرن في بیوتکن) ج) کلام علمای اهلسنت در منع عایشه با دفن امام مجتی علیه‌السلام در حجره نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله د) دشمنی عایشه با اهل‌بیت علیهم‌السّلام * دشمنی با رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله * دشمنی با امیرالمؤمنین علیه‌السلام * دشمنی با فاطمه عليهاالسلام * دشمنی با امام مجتبی علیه‌السلام
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#اصحاب 🔆 زخمی باران سنگ : #عابس بن ابی شبیب شاکری #أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلا
547.9K
طرف شاعره اما مصرعی هم در حمایت از مظلومان عالم نگفته. آن دیگری شرط سرایشش را شیعه بودن مقتول گذاشته... حال آنکه امام ما برای دشمنان اعتقادیش، شبانه غذا می برد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جهان خسته از آن هیولای ملعون... 🎙 شعرخوانی و مداحی حاج میثم مطیعی در مراسم تشییع شهید 📆 پنجشنبه ۱۱ مرداد ماه ۱۴۰۳
. 🔆 شناخت عناوین جدید در میان مردم شام، شماره 1️⃣ بنو السراویل ✍ خانواده هایی در شام، پس از حادثه کربلا با عناوین تازه ای مشهور شدند و با دقت در این مسئله کار بزرگ زینب کبری سلام الله علیها بیشتر به چشم می آید که چگونه و در چه شرایطی و در جمع چه مردمانی عَلمِ جهاد تبیین را به دست گرفت. 🔘 بنوالسراویل، فرزندان کسانی بودند که لباس امام حسین علیه السلام را ربودند. 📚 کراجکی، التعجب من أغلاط العامة، دار الغدیر، ص116. .......... 🔘 بنوالسرج، فرزندان آنانی بودند که بر پیکر امام حسین علیه السلام اسب تاختند. برخی از آن ها نعل اسب خود را به قیمت زیادی به مردم فروختند و مردم نعل اسبان را بر سردر خانه خود می زدند و بدان افتخار می کردند. 📚 کراجکی، التعجب من أغلاط العامة، دار الغدیر، ص116. ....... 🔆 شناخت عناوین جدید در میان مردم شام، شماره 3️⃣ بنو الاسنان 🔘 بنو اسنان، فرزندان کسی بودند که نیزه ای را که سر امام حسین علیه السلام بر آن بود، حمل می کرد. 📚 کراجکی، التعجب من أغلاط العامة، دار الغدیر، ص117. ............ 🔆 شناخت عناوین جدید در میان مردم شام، شماره 4️⃣ بنو المکبری 🔘 بنوالمکبری، فرزندان کسی بودند که پشت سر نیزه داری که سر امام حسین علیه السلام را حرکت می داد، تکبیر می گفت! 📚 کراجکی، التعجب من أغلاط العامة، دار الغدیر، ص117. .
روضه مجلس یزید.mp3
6.4M
🎧 🩸 روضه مجلس یزید لعنةالله علیه 🩸 حجت‌الاسلام حنیفی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#کرامات #استغاثه به #امام_زمان ◼️ #ماجرای_انار و #نجات_شیعیان_بحرین #با_عنایت_امام_زمان_علیه‌_الس
. داستان تشرف محمد بن عیسی بحرینی خدمت امام مهدی(عج) چه بوده و در چه کتابی آمده است؟ پرسش لطفاَ سند و متن داستان تشرف محمد بن عیسی بحرینی خدمت امام زمان(عج) را بیان کنید. پاسخ اجمالی این داستان را علامه مجلسی(ره) به نقل از برخی افراد که از نظر ایشان مورد وثاقت بوده است، به شرح زیر نقل می‌کند: زمانی که بحرین در تصرّف فرنگیان(اروپایی‌ها) بود، فردی از مسلمانان را به فرمانداری آن‌جا برگزیدند تا انگیزه بیشتری برای آبادانی آن داشته و  بهتر بتواند به وضع اهالى این منطقه رسیدگى کند. این شخص، ناصبی(دشمن ائمه اطهار) بود و وزیری داشت که از خود او دشمنی‌اش با اهل‌بیت(ع) بیشتر بود؛ از این‌رو با اهل بحرین که دوست‌دار اهل‌بیت(ع) بودند دشمنی می‌کرد و از هر فریب و نیرنگ برای نابودی شیعیان بهره می‌جست. روزی این وزیر با اناری خدمت حاکم رسید و این انار را به او داد؛ حاکم دید که بر روی پوست انار نوشته شده است: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، ابوبکر و عمر و عثمان و على خلفاء رسول الله». وقتی حاکم به دقت آن‌را نگریست، دید که  این عبارت به‌طور طبیعى در پوست انار نوشته شده، به‌گونه‌ای که گمان نمی‌رفت ساخته دست بشر باشد و از این جهت در شگفت ماند! و به وزیر گفت: این انار، دلیل روشن و برهان محکمی بر ابطال مذهب رافضی‌ها (شیعیان) است. نظر تو درباره مردم بحرین چیست؟ وزیر گفت: اینان افرادی متعصب می‌باشند و منکر دلایل هستند، دستور بدهید آنان را حاضر کنند و این انار را به آنان نشان دهید، اگر پذیرفتند و به مذهب ما درآمدند به جهت هدایت آنان به ثواب زیادی نائل می‌شوید، و چنانچه نپذیرفتند  آنها را در پذیرش یکی از سه چیز مخیّر کنید: یا با ذلت و خواری [مانند یهودیان و مسیحیان] جزیه پرداخت کنند، و یا جواب روشنی بر خلاف این برهان که نمی‌توان آن‌را نادیده گرفت‏، ارائه نمایند، و یا این‌که مردان آنها کشته شوند و زنان و فرزندان آنان اسیر گردند و اموالشان را به غنیمت گیریم. حاکم نظر وزیر را مورد تحسین قرار داد و پسندید و دستور احضار علما و نیکان و مردمان شریف و بزرگان شیعه را داد و أنها حاضر شدند و انار را به آنها نشان داد و گفت: اگر جواب کافى و قانع‌کننده‏اى نیاورید یا باید کشته شوید و اسیر گردید و اموالتان ضبط شود، و یا مانند کفّار جزیه بپردازید. آنها وقتی انار را دیدند سخت متحیّر شدند و نتوانستند جوابی بدهند و رنگ از صورتشان پرید و بدنشان به لرزه افتاد. سپس بزرگان آنها به حاکم گفتند: سه روز به ما مهلت بده شاید بتوانیم جوابى که مورد پسند واقع شود بیاوریم‏ و گرنه هر طور می‌خواهى میان ما حکم کن. حاکم هم به آنها مهلت داد. بزرگان بحرین در حالی‌که ترسناک و سراسیمه و متحیّر بودند، از نزد حاکم بیرون آمده جلسه‌ای بر پا کردند و به مشورت پرداختند. آن‌گاه بنا گذاشتند که‏ از میان نیکان و زاهدان بحرین ده نفر و از میان آن ده نفر هم سه نفر را انتخاب کنند. به یکى از آن سه نفر گفتند تو امشب را رو به بیابان بگذار و تا صبح مشغول عبادت باش و از خداوند به‌وسیله امام زمان یارى بخواه! او هم رفت و شب را به صبح آورد و چیزى ندید ناچار برگشت و جریان را به آنها اطلاع داد. شب دوم هم نفر دوم را فرستادند و او نیز مانند شخص نخست برگشت و خبرى نیاورد و بر اضطراب و پریشانى آنها افزود. آن‌گاه نفر سومى را که مردى پاک‌سرشت و دانشمند بود و نامش محمد بن عیسى بود، خواستند و او شب سوم را با سر و پاى برهنه روى به بیابان نهاد. آن شب، شب تاریکى بود. محمد بن عیسى تمام شب را مشغول دعا و گریه و توسل به خدای تعالی بود که شیعیان را از آن بلاها رهایى بخشد، و حقیقت مطلب را براى آنها روشن سازد و براى همین، متوسّل به صاحب الزمان(عج) گردید. در آخر شب ناگاه دید مردى او را مخاطب ساخته و می‌گوید: «اى محمد بن عیسى! چه شده که تو را بدین حالت می‌بینم، و براى چه به این بیابان آمده‌اى؟»، گفت: اى مرد! مرا به حال خود واگذار. من براى کار بزرگ و مطلب مهمى بیرون آمده‌ام که آن‌را جز براى امام خود نمی‌گویم، و شکایت آن‌را نزد کسى می‌برم که بتواند این راز را بر من‏ آشکار سازد. آن مرد گفت: «اى محمد بن عیسى! صاحب الامر من هستم. مقصودت را بگو». گفت: اگر تو صاحب الامر هستی داستان مرا می‌دانى و نیازى ندارى که من آن‌را شرح بدهم.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#کرامات #استغاثه به #امام_زمان ◼️ #ماجرای_انار و #نجات_شیعیان_بحرین #با_عنایت_امام_زمان_علیه‌_الس
فرمود: «آرى، تو به جهت مشکلى که انار براى شما ایجاد کرده و مطلبى که بر آن نوشته شده، و تهدیدى که حاکم بحرین نموده است به بیابان آمده‌اى!». محمد بن عیسى وقتى این را شنید به طرف او رفت و عرض کرد: آرى، اى آقاى من! شما می‌دانید که ما چه حالى داریم شما امام و پناهگاه ما می‌باشید و قادر هستید که این خطر را از ما برطرف سازید، بداد ما برس! فرمود: «اى محمد بن عیسى! وزیر ملعون درخت انارى در خانه خود دارد. قالبى از گِل به شکل انار در دو نصف ساخته و در داخل هر نصفى از آن، قسمتى از آن کلمات را نوشته است، آن‌گاه آن قالب گِلی را روى انار نهاده و در وقتى که انار کوچک بود داخل آن گذاشته و آن‌را محکم بسته است. آن‌گاه به تدریج که انار بزرگ شده آن نوشته در پوست انار تأثیر گذاشته تا به این صورت درآمده است! فردا می‌روى نزد حاکم و به او می‌گویى: جواب تو را آورده‌ام ولى حتماً باید در خانه وزیر باشد. وقتى به خانه وزیر رفتید به سمت راست خود نگاه کن که اتاقی می‌بینى. به حاکم بگو: جواب تو در همین اتاق است. وزیر نمی‌خواهد اجازه بدهد که داخل این اتاق شوید ولی تو اصرار کن! و سعی کن که از آن بالا بروى، وقتی دیدی وزیر خودش بالا رفت تو هم با او بالا برو و او را تنها مگذار مبادا از تو جلو بیافتد! هنگامى که وارد اتاق شدى‏ در دیوار آن کیسه‌ای سفید هست؛ آن‌را بردار که خواهى دید قالب گِلى انار که براى این نقشه ساخته است در آن کیسه است. سپس آن‌را جلو حاکم نهاده و انار مورد نظر را  داخل آن بگذار تا حقیقت مطلب براى او روشن گردد! و به حاکم بگو: ما معجزه دیگرى هم داریم و آن این‌که داخل این انار جز خاکستر و دود چیزى نیست، اگر می‌خواهى صحت آن‌را بدانى به وزیر بگو آن‌را بشکند، وقتى وزیر آن‌را شکست دود و خاکستر آن به صورت و ریش او می‌پاشد». وقتى محمد بن عیسى این سخنان را از امام شنید بسیار شادمان گردید و دست امام را بوسید و با مژده و شادى مراجعت نمود. صبح، به خانه حاکم رفتند و محمد بن عیسی همان‌طور که امام دستور داده بود عمل کرد، سپس حاکم رو کرد به محمد بن عیسى و پرسید: چه کسى این را به تو خبر داد؟ گفت: امام زمان ما و حجت پروردگار. پرسید: امام شما کیست؟ او هم یک یک ائمه را به وى معرّفى کرد تا به امام زمان(عج) رسید. حاکم گفت: دستت را دراز کن تا من گواهى دهم که نیست خدایى مگر خداوند یگانه و این‌که محمد بنده و پیامبر او است. خلیفه بلا فصل بعد از او امیر المؤمنین علی(ع) است، آن‌گاه اقرار به تمام ائمه تا آخر آنها نمود و ایمانش نیکو گشت. سپس دستور داد وزیر را به قتل رساندند و از مردم بحرین معذرت خواست و نسبت به آنها نیکى نمود و آنها را گرامى داشت.[1] این حکایت نزد اهل بحرین مشهور و قبر محمد بن عیسى در آن‌جا معروف است و مردم به زیارت آن می‌روند.[2] در پایان باید گفت تشرفاتی که از قول عالمان شیعه نقل می‌شود معمولاً دارای سند مصطلح فقهی و دانش رجال نیست تا در مورد صحت سند آن گفت‌وگو کرد. پذیرش این گزارش‌ها تنها با تکیه بر مورد اعتماد بودن نقل‌کننده و شهرت میان مردم امکان‌پذیر است. اما درباره این‌که آیا در غیبت کبرى(طولانى) امام زمان(عج)؛ ممکن است کسى خدمت آن‌حضرت برسد، باید گفت: دانشمندان شیعه عقیده ندارند که امام زمان حتى براى دوستان پاک‌سرشت خود هم آشکار نمی‌شود، بلکه امکان این‌که حضرت را ببینند و او را نشناسند یا بشناسند وجود دارد.[3]     [1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 178 - 180، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، 1403ق. [2]. همان. [3]. ر. ک: «ارتباط با امام زمان (عج)»، 1029؛ «رؤیت امام زمان (عج)»، 2768؛ «ارتباط با امام زمان(عج)»، 8175. .
حاج سید رضا نریمانی.mp3
18.39M
💠 مراسم قرائت دعای 🎤 حاج سیدرضا 🗓 سه شنبه ۹ مرداد ١۴٠۳
Kashani-14030424-JenayateGhanooni-04-Hkashani_Com.mp3
35.78M
🎙 📋 ماجرای یک جنایت قانونی؛ قسمت چهارم 📆 یکشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با روز هشتم ماه محرّم الحرام ▪️ حسینیه ی محترم آیت الله حق شناس رحمت الله تعالی علیه 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ دیدنِ وقایع تاریخی در تحلیل کمک می کند ▫️ ریشه ی واقعه ی کربلا ▫️ قاتلان امام حسین علیه السلام چه کسانی بودند؟ ▫️ کیفرخواست هایی که بر علیه امام حسین علیه السلام ساختند عبیدالله بن زیاد نامه مکتوب نوشت و دستور داد به عمرسعد که بر بدن حسین اسب بتاز و دوبار هم این کار را بکن. ▫️ دینی که نتیجه ی آن یزید است ▫️ تئوریزه کننده و تقویت کننده ی واقعه کربلا ▫️ به نام دین، دین را تمسخر کردند اطاعت از حاکم را اَفضلِ قرُبات و واجب میدانستند. و حکومت (خلیفه) را ناموس اسلام می پنداشتند ولقد أصبح كتاب الله بفقده مهجورا ▫️ روضه و توسّل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه 🎤
. آیت الله وحید خراسانی : در مجلس میرزای شیرازی يكی از بزرگان منبر می‌رفت و نوحه‌ خوان آن مجلس، محقق حائری بود که مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم است؛ وقتی آن عالم، در حضور میرزا روی منبر نشست، یک جمله گفت. اين جمله را هر كسی می‌ شنود، ولی معرفت مهمّ است تا بفهمد معنی این جمله چيست؟! تا شروع كرد به خواندن مقتل، اول جمله‌ای كه گفت، این جمله بود: «دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَی إبنِ زيادٍ». تا این جمله را گفت، ميرزا داد زد: «ديگر بس است، كافی است»! و از صبح ميرزا به سر و سينه زد، تا ظهر. آن هم چنین مجلسی! اين است معرفت! اين نشان می‌دهد كه اين مرد چه جور به اين حقيقت رسيده است. كجاست اين معرفت؟! چه کسی شناخت زینب کبری(س) كه بود؟! او می ‌شناسد. تا گفت چنين كسی بر چنين كسی وارد شد، كمر او را شكست! نه فقط ما، بلکه اولين و آخرين، در اينجا محو هستند! .
. فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، امام باقر فرمود: هیچ خونی در عالم ریخته نمی شور مگر اینکه گردن آن دو نفر است. .............. داود بن نعمان گفت کمیت خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند … کمیت عرض کرد آقا اجازه می‌دهید سؤالی بکنم؟ امام تکیه کرده بودند ، حضرت راست نشست و سینه خود را بر بالشی تکیه داد فرمودند: سؤال کن. عرض کرد: نظر شما درباره آن دو نفر چیست ؟!(يعنی ابوبکر و عمر) فرمود: ای کمیت !  اگر در اسلام به اندازه یا از بدست آید و یا و حرامی انجام شود آن آن است تا روز قیامت و تا زمانی که قائم ما قیام کند.  ما بنی هاشم به بزرگ و کوچک خود دستور میدهیم که بآنها سبّ گویند و از ایشان برائت بجویند.  بحارالأنوار ٫ جلد ۴۷ ٫ صفحه ۳۲۳
. بعضیا جوری روضه میخونند که انگار اون ۱۰ نفر روز عاشورا خودشون پیشنهاد دادند که بر بدن مطهر امام حسین علیه السلام اسب بتازند، در صورتیکه دستور ابن زیاد بود. جایی خوندم که ابن زیاد به عمر سعد گفت من قسم خورده ام که بعد از قتل حسین، بدنش را نیز پامال مرکب کنم... .................... بعد از نامه ی وساطت عمر سعد و ورود شمر مبنی بر مخالفت با نظر عمر سعد، ابن زياد لعين، نامه اي بدين مضمون به عمر سعد نوشت: من تو را به سوي حسين نفرستادم كه خود را از جنگ با او بازداري و مسامحه كني و جنگ با او را به درازا بكشي، و براي او آرزوي سلامتي و زندگي داشته باشي، يا از جانب او عذر بخواهي و از او به من، شفاعت نمايي، بنگر و ملاحظه كن! اگر حسين و اصحابش به حكم من فرودآمدند، گردن نهادند و تسليم شدند آنان را سالم به سوي من بفرست، و اگر امتناع ورزيدند با لشكر بسياري بر آنان هجوم آور تا اين كه آنان را كشته و مثله كني (يعني اعضاي بدن آنها را ببر)، زيرا آنان سزاوار اين كارند. هنگامي كه حسين كشته شد اسبان را بر جنازه ي او بتازان تا سينه و پشت او زير سم اسبان لگدمال شود، زيرا او بي فرمان!! و تفرقه افكن و قاطع پيوندها و ستم پيشه است!! و نمي پندارم كه اين لگدمال كردن بعد از كشته شدن، ضرري به حال او داشته و اين كار ثمري داشته باشد؛ ولي سخني است كه گفته ام كه اگر او را بكشم با جنازه ي او چنين رفتار خواهم كرد. و اما تو؛ اگر از فرمان ما اطاعت نمايي پاداش فرمانده فرمانبردار و مطيع را به تو خواهم داد، واگر از فرمان ما سرپيچي كني از پرچم و لشكر ما دوري گزين و لشكر را به شمر بن ذي الجوشن واگذار، كه ما او را بر مأموريتي فرمان داده ايم، والسلام. . 📚 بحارالأنوار: 391- 389 : 44. .
Kashani-14030510-ShahideQuds-Hkashani_Com.mp3
9.17M
🎙 📋 شهادت 📆 چهارشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳ ▪️ میدان فلسطین تهران 🎤 آزادی قدس، آرمان شیعه است ................... لزوم مشارکت در تشییع اهل سنتی که بر ما حقی دارند باستناد روایت امام باقر دقیقه ۸
ج04_شرح‌کلام‌سیدالشهداءبه‌عایشه‌درروزدفن‌امام‌مجتبی‌علیهماالسلام‌درمدینه.pdf
807.3K
◾️ 👈🏼 تیر ۱۴۰۳شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 جلسه‌ی چهارم 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه * جایی نداشتیم اگر این‌ روضه‌ها نبود * دلتنگی غروب همه جمعه‌های من * دلم گرفته زیارم خبر نمی‌آید * این هفته هم گذشت تو اما نیامدی ۲. اشاره به‌دشمنی عایشه و پدرش با رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله الف) دفن آن‌دو کنار حضرت، بدون اذن آن‌حضرت ب) مناظره فضال با ابوحنیفه درباره‌ی دفن آن‌دو ج) مناظره‌ای در محضر امام‌جواد علیه‌السلام درباره‌ی اولی د) بردن اموات و مردگان به‌حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السّلام * نقل اموات به‌مشاهد مشرفه، در کلام بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🎙 #سخنرانی_کامل 📋 ماجرای یک جنایت قانونی؛ قسمت چهارم 📆 یکشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با روز هشتم ماه
. فرآن و عترت دو امانت پیامبر و مکمل یکدیگرند مهجوریّت قرآن با شهادت سیدالشهداء(ع) در همان زیارت (۱) آمده است که «وَ أَصْبَحَ كِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِكَ‌ مَهْجُوراً»؛ «لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَجْلِكَ مَوْتُوراً، وَ عَادَ كِتَابُ اللَّهِ مَهْجُوراً». همان‌طوری که با فقدان پیامبر، قرآن مهجور می‌شود، با فقدان امام معصوم هم قرآن مهجور می‌شود. مهجوریّت قرآن که در آیه «اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»(فرقان: ۳۰) تنها به‌معنای متروک و دور نگه داشتن و مفارقت از آن نیست، زیرا این آیه در مکه نازل شد و در مکه توقّع نبود که مردم در خدمت قرآن و محشور با قرآن باشند؛ بلکه همان‌طوری که در آن قصّه معروف که «إنَّ الرَّجُلَ لِیَهجُرُ»(بحارالانوار، ج۳۰، ص۵۳۵) [«هُجر» به‌معنای هذیان و حرف ناصواب است]، عرب جاهلی در مکه، قرآن را مهجور کردند؛ یعنی می‌گفتند «هُجر» و «هذیان» است؛ گاهی می‌گفتند این «کهانت» یا «شعر» است، گاهی می‌گفتند این «افترا» و «دروغ» است، گاهی هم می‌گفتند که قصص و افسانه‌های سایر ملت‌ها است که به‌آن حضرت تعلیم داده شد؛ همین حرف‌ها باعث مهجور شدن قرآن است. البته مسلمان‌هایی هم که اعتقاد دارند که قرآن حق است؛ ولی به‌قرآن عمل نمی‌کنند، در این‌جا صادق است که «اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً». در واقعه شهادت سیدالشهداء که «وَ أَصْبَحَ کِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِکَ‌ مَهْجُوراً»؛ هم قرآن مهجور شد و هم مسئله امامت، اگر درباره قرآن می‌گفتند «سِحر» و «شعبده» و «جادو» است، درباره امام معصوم که «وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی»(الکافی، ج۱، ص۹۶) است، گفتند او خارجی است؛ یعنی خروج کرده و آشوب‌گر و فتنه‌گر است. مهجوریت قرآن با شهادت امام حسین(ع)، یعنی هم قرآن را عملاً ترک کردند و هم اهانت‌هایی که عرب جاهلی مشرک درباره قرآن روا می‌داشت، اینها هم روا داشتند؛ و حقانیّت و وحیانیّت او را انکار کردند، همانطور که درباره خود حسین‌بن‌علی(ع) حقانیّت او، عصمت او، حجّت بالغه الهی بودن او و امامت او را انکار کردند. همانطور که «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»(فصلت: ۲۶)- و كسانى كه كافر شدند گفتند به‌این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید شاید شما پیروز شوید-. درباره امام حسین(ع) هم آمده است: «و أحاطوا بالحسین من كل جانب حتى جعلوه فی مثل الحلقة فخرج علیه السلام حتى أتى الناس فاستَنصَتهُم فأبوا أن ینصتوا حتى قال لهم وَیْلَكُمْ مَا عَلَیْكُمْ أَنْ تُنْصِتُوا إِلَیَّ فَتَسْمَعُوا قَوْلِی‌...»(بحارالانوار، ج۴۵، ص۸). 📚زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) (اقبال‌الاعمال، ج۳، ص۳۴۱). 
Kashani-14030425-JenayateGhanooni-05-Hkashani_Com.mp3
36.36M
🎙 📋 ماجرای یک جنایت قانونی؛ قسمت پنجم 📆 دوشنبه ۲۵۴ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با روز تاسوعای حسینی ▪️ حسینیه ی محترم آیت الله حق شناس رحمت الله تعالی علیه 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ تنها امامی که ترور نشد ▫️ یک حق و یک باطل را به یک شکل کشتند ▫️ تدیّنی که نتیجه ی آن "یزید" شد ▫️ صله ی امام صادق علیه السلام به کُمِیت ▫️ روضه و توسّل به قمر بنی هاشم علیه السلام 🎤
52.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 کسی خواب فرعونیان را برآشفته کرده کسی برج و باروی نمرودیان را به آتش کشیده کسی پشت ضحاک را سخت مالیده بر خاک کسی قصر شدّاد را داده بر باد کسی ریخته آبروی تماشاچیان را قضیه همین است قضیه همین است اگر ضجۀ مادران را شنیدی و چیزی نگفتی اگر کودکان و زنان را در آغوش هم زیر آوار دیدی و چیزی نگفتی اگر التماس و تمنّای گنجشک‌ها در شب زوزۀ گرگ‌ها را شنیدی و از خواب خرگوشی خود پریدی و چیزی نگفتی از آزادی و عشق و آبادی و دین و انسانیت دم نزن چون که دیگر حنای تو رنگی ندارد قضیه همین است قضیه همین است جهان مات این صبر و این بردباری جهان تشنۀ راز این پایداری جهان خشمگین از قوانین جنگل سیاستمداران خونخوار انگل جهان خسته از آن هیولای ملعون همان دستِ تا مرفق آلوده در خون قضیه همین است قضیه همین است ستم چیست؟ ظلم و فریب و دروغ و زر و زور و تزویر و طغیان و سرکوب و تهدید و تبعید و غصب و فساد و نفاق و ریاکاری و آتش‌افروزی و قلدری و هیاهو و گردن‌کلفتی و بی‌شرمی و قتل و نابودی و یاوه‌گویی و انکار و کتمان و جنگ روانی و آدم‌ربایی و کودک‌کشی و بلای جهانی! قضیه همین است قضیه همین است تقاص تو ای سروِ در خون طپیده تقاص تو ای ملت زخم‌دیده تقاص تو ای اشک و خون و حماسه تقاص تو ای نالۀ استغاثه تقاص تو ای مانده تنها و بی‌کس تقاص تو ای سرزمین مقدس تقاص تو خشکاندن ریشۀ شیطنت‌ها تقاص تو پایان دوران وحشی‌صفت‌ها تقاص تو آزادی مملکت‌ها قضیه همین است قضیه همین ماندن و ایستادن در اوج زمستان، گل تازه دادن قضیه همین بی‌تفاوت نبودن همین مشت‌ها، مشت‌های تو و من...