✍ ا. انصاری زاده دروغ های جریان «بلاگرهای مذهبی» که حاصل فضای مجازی یله و رهاست، همچنان ادامه دارد.. در تصویر مشاهده میکنید که یکی از همین بلاگرها که از قضا جزء کانال‌های با بیشترین عضو در پیام رسان ایتا ست، با مقایسه غلط کیفیت خودروهای داخلی و ربط دادن یک تصویر از یک تصادف (که مخاطب هم نمی‌داند مربوط به کی و کجاست) به مسئله‌ی حجاب و پوشش، به موزیانه ترین شکل ممکن سعی در تحمیق و استحمار «خر کردن» مخاطب دارد. این در حالی است که: اولا شخص مذکور نه تخصصی در حوزه خودرو دارد؛ ثانیا با اندکی جستجوی روزانه در فضای سایبر متوجه تصادفات مشابه در سراسر جهان خواهیم شد رُک میگویم: بنده به این جریان بلاگرهای مذهبی بشدت بدبین ام.. یا احمق اند، یا.... @tahliltamadoni

سلام علیکم در خصوص دیدگاه جناب آقای محقق داماد چند نکته را عرض می کنم: ۱. موضع فردی که رییس بخش مطالعات اسلامی است در باره علوم اسلامی تعجب آور است! کسی که اعتقاد به اسلامی سازی علوم ندارد نباید در چنین جایگاه مهمی قرار گیرد (حکایت یکی بر سر شاخ بن می برید). ۲. ظاهراً ایشان تمایز بین علوم طبیعی و علوم اجتماعی را که از قرن نوزدهم تا کنون مورد توجه اندیشمندان دنیا بوده نادیده گرفته و علوم انسانی را با علومی مثل شیمی و فیزیک یکی پنداشته اند! در حالی که علوم انسانی برخلاف علوم طبیعی بسیار پیچیده و چند لایه بوده و دارای ابعاد و خصایص مشهود و نامشهود است که همه وجوه آن قابلیت کمی سازی ندارد. ۳. هیچکدام از محققان و مدعیان علوم اسلامی ادعای اسلامی سازی علومی مثل شیمی، فیزیک، زیست شناسی و به طور کلی علوم طبیعی را ندارند و دعوا سر علوم انسانی است که می تواند وصف اسلامی یا مسیحی و ... بگیرد. بنابر این مغالطه‌ای در این زمینه در بیان ایشان ملاحظه می شود. ۴. متناسب با رشته تحصیلی بنده که مدیریت است عرض می کنم که در متون علمی این رشته با نظریاتی ذیل عنوان مدیریت ژاپنی، مدیریت چینی و مدیریت اروپایی رو به رو هستیم که هر یک نشان دهنده تاثیر افکار و اندیشه‌ها و فرهنگ آن جوامع در نوع نظریه پردازی است. با توجه به تعریف نظریه که عبارت است از مجموعه گزاره های مرتبط با هم که پدیده مورد مطالعه را به طور نظام مند توصیف می کند، تنظیم گزاره های مشاهدتی توسط نظریه پرداز تحت تاثیر محیط اجتماعی، فرهنگی و آموزه‌های رسوخ کرده در پس ذهن ایشان می باشد. لذا نوع نگاه محقق به پدیده و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن در نحوه تنظیم گزاره ها موثر است. بنابر این امروزه عاری از ارزش بودن نظریات مردود شناخته شده است. به عبارت دیگر نظریات گرانبار از ارزش هستند. ۴. این پیش فرض که علم اقتصاد یعنی فرمول ریاضی و چون اسلام فرمول ارائه نمی کند پس اقتصاد اسلامی بی معنی است نیز مغلطه‌ای بیش نیست و نگاه سطحی و مرعوبانه به این رشته را نشان می دهد. تقلیل اقتصاد به مجموعه ای از فرمول های یقینی غیر قابل خدشه فرو کاستن این رشته علمی است هر چند برخی از صاحب نظران قائل به شبه علم بودن رشته هایی مثل اقتصاد هستند و در همین حد هم آن را برنمی‌تابند. ۵. کاش جناب محقق داماد کتاب اقتصادنای شهید صدر، نظری بر نظام اقتصادی در اسلام استاد مطهری و برخی از کتاب های مفید دیگر را بخوانند و تعمق بیشتری در بحثشان داشته باشند. وجه الله قربانی زاده، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی، ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

به آزادی هیچ اعتقادی ندارم! چون آزادی یک مفهوم ناقص است. خودش را نقض می کند و نمی تواند از خودش به عنوان یک ارزش محافظت کند. در اولین قدم آزادی، آزادی را قید می زند و آزادی افراد با یکدیگر تعارض پیدا می کند. هزاران قید می خورد آزادی و انی لا احب الافلین! مفهوم و ارزشی اصیل تر را باید جست... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

نقدی بر صحبت های محقق داماد در مورد "نداشتن اقتصاد اسلامی" جناب محقق داماد ابتدا سعی کنند دقیق صحبت کنند تا مجبور نشویم دائما صحبت های ایشان را ترجمه کنیم تا قدری قابل نقد باشد بعد وارد نقد اقتصاد اسلامی شوند. پاسخ پرفسور استفان مارگلین استاد تمام اقتصاد دانشگاه هاروارد به محقق داماد ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

پاسخ پرفسور استفان مارگلین (استاد تمام اقتصاد دانشگاه هاروراد) به مسعود نیلی! این چیزی که شما به آن علم می گویید ایدئولوژی "ایمان به بازار" است و... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

عدالت و حکمرانی جلسه چهارم: نقد مبنای آزادی و رقابت مفهوم رقابت آزاد چگونه خودتخریب است؟ تناقض حد آزادی؟ تناقض مفهوم آزادی با نظر پدر لیبرالیسم! جلسه سوم جلسه دوم جلسه اول ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

لا اله الا الدلار! ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

حیات بسیاری از ایرانیان مهاجر به این است که مهاجرت ایرانی ها بیشتر شود. پس ایرانیان را تشویق به مهاجرت می کنند. کلیپ را ببینید. 💠 اندیشکده قصد 💡@qasdna_ir

سلام علیکم بزرگواران اگر کسی از شما این جلسات را با من همراهی می کند به آی دی من @h_abbasifar پیام بفرستد تا در گروه مباحثه نظریه عدالت و حکمرانی عضو شود. این گروه مخصوص کسانی است که می خواهند مباحثی که حقیر ارائه می دهم را "نقد" کنند و راجع به این موضوعات گفتگو کنیم. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar

پاسخ حجت الاسلام محمدجواد قاسمی اصل به نظرات رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران! (محقق داماد) در کلماتی که به آقای مصطفی محقق داماد نسبت داده شده، چند مغالطه قدیمی و نقد شده وجود دارد که اجمالا عرض می‌شود: ۱. مقایسه و تشبیه علوم انسانی به علوم طبیعی! (نقدهای زیادی به این مغالطه شده است که بماند!) ۲. علم صرفا از مقوله هستی است! پس علوم کاربردی چه می‌شود؟ در کاربرد، پای ارزش‌ها و بایدها به میان می‌آید! ۳. دین صرفا از مقوله باید است! پس این همه معارف هستی‌شناختی دینی (توحید. معاد. وحی‌. ملک. انسان. جامعه و...) چه می‌شود! ۴. هستی و باید، دو مقوله متفاوت است! بله متفاوتند اما به شدت مرتبطند! اولا هر هستی اقتضای باید هایی دارد (رابطه حکم وضعی و حکم تکلیفی). ثانیا هر بایدی ریشه در مجموعه‌ای از هست‌ها دارد (تابعیت احکام از مصالح موجود در متعلق). ثالثا از نظر اجتماعی، هست‌های امروز، نتیجه بایدهای دیروز است و بایدهای امروز، هست‌های فردا را می‌سازد! ۵. آنچه در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد! اولا همه منابع دینی منحصر در فقه متعارف نیست! یک دهم قرآن کریم، فقه متعارف است! نُه دهم دیگر، معارف هستی‌شناختی است!...(سنّت‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی) ثانیا بایدهای فقهی اقتصادی، ریشه در واقعیت‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی دارد! (بایدها ریشه در هست‌ها دارد). ثالثا فقه متعارف هم فقط بایدها نیست! بایدها مربوط به احکام تکلیفی است درحالی که بخش دیگر فقه، احکام وضعی است! رابعا از دل بایدهای فقهی می‌توانیم به ریشه‌های واقعی و پشتوانه‌های آن بایدها دست بیابیم! خامسا سازوکارهایی که در فقه (و حقوق) برای قواعد سازمانی و قواعد رفتاری تعریف می‌شود، خط سیر و نحوه حرکت اجتماع را تعیین می‌کند! بنابراین فقه و حقوق در ارتباط تنگاتنگ با واقعیات اجتماعی هستند! بحث‌های اقتصاددانان نهادگرای جدید مثل نورث و ویلیامسون و...، به رابطه بین حقوق و اقتصاد توجه ویژه دارد! ۶. خلاصه اینکه "اقتصاد اسلامی" به چه معنا مدنظر است؟ علم یا مذهب یا سیاست‌گذاری؟ اولا علم اقتصاد، به اعتبار موضوع، منبع و محقِّق می‌تواند اسلامی باشد! علم اقتصاد به اعتبار موضوع؛ یعنی جامعه‌ای که وضعیت اقتصادی آن بررسی می‌شود! اگر در این جامعه، حکومت و قوانین اسلامی جاری باشد و اندیشه و عواطف مردم اسلامی باشد، بررسی وقایع آن جامعه و کشف قانون‌مندی‌های آن می‌شود "علم اقتصاد اسلامی به اعتبار موضوع" علم اقتصاد اسلامی به اعتبار منبع؛ یعنی کشف گزاره‌های علمی و حاکی از واقعیات اقتصادی از منابع دینی (کتاب و سنت). علم اقتصاد اسلامی به اعتبار محقق؛ یعنی شخصی که بررسی علمی می‌کند مسلمان ملتزم به فرهنگ و احکام اسلام است و در پژوهش خود پرسش‌هایی را دنبال می‌کند که ناظر به رفع دغدغه‌های اسلامی است! مثلا چنین پژوهشگری وجود ریا و ربا و زنا در جامعه را مشکل می‌بیند نه راه‌حل!! ثانیا درباره مذهب اقتصادی اسلام، مخاطبان را به آثار شهید صدر (اقتصادنا. المدرسه الاسلامیه. الاسلام یقود الحیاه) ارجاع می‌دهم! ثالثا درباره سیاست‌گذاری اقتصادی در اسلام به این جمله اکتفا می‌کنم که سیاست‌گذاری هنر استفاده توامان از علم و مذهب و دادن راه‌حل برای مشکلات اقتصادی جامعه است! بالطبع با اثبات علم اقتصاد اسلامی و مذهب اقتصادی اسلام، اقتصاد سیاستی اسلامی نیز ثابت می‌شود! با این‌حال علاقه‌مندان را به مطالعه عملکرد سیاست‌گذاری پیامبر اعظم و ائمه معصومان علیهم‌السلام دعوت میکنم از جمله در سه کتاب: سیری در سیره ائمّه اطهار (شهید مطهری) ائمه اهل بیت علیهم‌السلام (شهید صدر) و انسان دویست و پنجاه ساله (مقام معظم رهبری)! ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar