eitaa logo
هنگام درنگ
100 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3هزار ویدیو
129 فایل
این نیز بگذرد ...
مشاهده در ایتا
دانلود
⚽️ ▫️عمدا که نزدند 🔹پسر بچه ها پا به فرار گذاشتند توپ‌شان هم مانده بود وسط کوچه صورت ابراهیم سرخ‌سرخ شده بود؛ از شدت درد نشست 🔹چند لحظه بعد، دست کرد توی ساک باشگاهش و پلاستیکی را در آورد: «بچه‌ها بیایید براتون گردو آورده‌ام»! 🔹دقایقی گذشت، بلند شد که برویم پلاستیک گردوها را هم گذاشت کنار دروازه‌شان پرسیدم: مطمئنی خوبی؟ چی کار داری می‌کنی؟ گفت: بنده‌های خدا ترسیدند، ! ▫️(بازنویسی از کتاب سلام بر ابراهیم، خاطراتی از ابراهیم هادی) 🔸کانال هنگام درنگ @h_derang
هدایت شده از سلام دوباره بر ابراهیم
🔹پسر بچه‌ها پا به فرار گذاشتند، توپشان هم مانده بود وسط کوچه، صورت ابراهیم سرخ سرخ شده بود؛ از شدت درد نشست. 🔹چند لحظه بعد دست کرد توی ساک باشگاهش و پلاستیکی را در آورد: «بچه‌ها بیایید براتون گردو آورده‌ام!» 🔹چند دقیقه بعد بلند شد که برویم؛ پلاستیک گردوها را گذاشت کنار دروازه‌شان، پرسیدم: "مطمئنی خوبی؟ چی کار داری می‌کنی؟" گفت: "بنده‌های خدا ترسیدن، عمدا نزدن که!" بعد موضوع صحبت را عوض کرد. (بازنویسی شده از کتاب سلام بر ابراهیم، ص۳۹) 🔸کانال سلام دوباره بر ابراهیم @salam_ebrahim