✅ خردهتحلیلی بر بیانات رهبری!
————————————————
حامدفلاحتی
🔻🔻🔻🔻🔻
رهبری در سخنان مهم روز چهارشنبه خود از سه جنگ سخن گفتند.
🔸جنگ ارادهها
🔸جنگ روایتها
🔸جنگ سیاستها
🔻جنگ ارادهها در آن جایی ظهور مییابد که مردمِ منطقه و کشورها، مقاومت را بر گزینه همراهی و کرنش با نظم استعماری ترجیح داده و انتخاب کنند. فرمودند: شهید سلیمانی با جوانان عراقی و سوری به توفیقات رسید!
به توفیق الهی جوانان سوری این جریانات تروریست را شکست خواهند داد.
جنایت تودهها را از تردید خارج خواهد کرد.
🔻جنگ روایتها مساله مهمی است و رهبری در موضوعات داخلی و خارجی به مناسبتهای گوناگون هم خود عامل به این مهم هستند چنانکه در همین سخنرانی روایت مقاومت را بدست گرفتند و هم مطالبه ایشان از علاقمندان جبهه #مقاومت و انقلاب #روایت صحیح است و دستور تبیین داده اند.
این مهم آنجا ظهور می یابد که روایت اول و درست می تواند توطئه های دشمن در عرصه رسانه را خنثی کرده تا بر افکار پیروز نشود.
دشمن به این نتیجه رسیده است که #رسانه از بمب و امکانات لجستیکی و نظامی قویتر است.
🔻اما جنگ سیاستها!
روشن است که در این عرصه همانطور که ضرباتی زدهایم، ضرباتی هم دریافت کردیم.
در جبهههای مختلف، مقاومت هم توفیقاتی داشته و هم با تهدیداتی مواجه است.
جنگ سیاستها عرصه #تصمیمسازی و #تصمیمگیری کارگزاران عرصه مقاومت است.
در کشور ما این #کارگزاران برآیند ارادههای مردم است و از کارگزار وابسته گرفته تا مستقل و معتقد همه و همه تاثیرگذار بر جبهه مقاومت هستند.
کما اینکه در دوران مبارزات سپاه قدس و شهید سلیمانی علیه داعش در عین توفیقات آنها در میدان، در سمت و سوی دیپلماسی آسیبهای فراوانی دریافت کردیم.
متاسفانه بخاطر تصمیمات و رویه های بعدی نتوانستیم خط مقاومت را بر افکار سیطره دهیم و لذا دوباره مردم به آن خط اعتماد کردند و دوباره به چاه #مذاکره افتادیم.
لازم است مروری بر افکار متشتت امروزمان داشته باشیم:
🔻انقلابی میدانش میدان صبر و تحلیل است.
صبر، سخن از اقدام و ممارستی دارد که او را ناامید نمیسازد.
تحلیل، روشنگر مسیر پیش روی اوست و با سلاح درس و عبرت صحنه را تشخیص میدهد.
در انتخاب کارگزاران هم توفیق داشتیم و هم عبرت!
▫️عبرت گرفتیم که دست از انقلابهای اصیل برنداریم و شبه انقلابیها و غیرانقلابیها مسیرشان یکی است و تفاوت چندانی ندارند!
آنها در عرصه داخلی دچار بیبرنامهگی بوده و مطابق خواستههای نظم استعماری می اندیشند و در عرصه خارجی با موهومات مذاکره و تنشزدایی کار را بر مقاومت سخت کرده و دشمن را دچار خطای محاسباتی میکنند!؟
▫️درس گرفتیم که مردم را در هنگامه انتخاب رها نکنیم! چرا که خیلی در همراهسازی توفیقات زیادی یافتیم و اگر برای لحظاتی خسته و ملول نمیشدیم چه بسا تقدیر با ما سر سازش بیشتری نشان میداد.
🔸این روشن است اما دلیلی بر پا پس کشیدن نداریم.
براساس منطق مبارزه، صبر و مداومت باید #مطالبه کنیم تا جریان معتقد به مذاکره با واقعیت برآمده از تجربه گذشته تن به خواستههای مقاومت بدهد.
و از سویی مردم را در عرصه #روایت رها نسازیم تا بتوانند خود را با عقلانیت و درایت به واقعیت نزدیک کنند و در عرصه تقابل با استعمار خطای تحلیل از نوع مردم سوریه و مسوولان ضعیف آن انتخاب نکنند.
#تحلیل_جریانی
#انقلاب_اسلامی
#نخبگانی
🆔 @h_falahati
#نخبگانی
🔻فهم مقاومت در آیینۀ نزاع دو تاریخ
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. یکی از مهمترین سرچشمههای فکریِ ایجاد تنبّه و تذکّر نسبت به اینکه تولّد انقلاب اسلامی، موجب واژگونشدگیِ چرخ تاریخ و سیر تحوّلات اجتماعی و بهحرکتدرآوردن آن در مسیر معکوس گردید، استاد بزرگوار ما، دکتر کچویان است(از جمله، نگاه کنید به: کندوکاو در ماهیّت معمایی ایران، ص۸). ایشان در قالب علم اجتماعی، مسألۀ یادشده را بیان و ریشهشناسی کرد و در نهایت، به طرح متفاوتی از فلسفۀ تاریخ دست یافت. در اینجا بود که دریافتیم باید برای این انقلاب، نوع متفاوتی از «فلسفۀ تاریخ» را پدید آورد؛ چراکه این انقلاب، جابجایی بزرگ در آدم و عالَم به وجود آورده و دیگر نمیتوان در چهارچوب چشماندازهای نظریِ رایج، به فهم و پیشبینی آن همّت گمارد و حقایق مکتوم را درک کرد. پیش از ایشان، علامه مطهری - رضواناللهتعالیعلیه- از عهدۀ بیان و تحلیل این خودآگاهی معرفتی برآمده بود و رگههای بسیار تعیینکنندهای را دربارۀ آن آشکار ساخته بود که نقطۀ آغاز فهم قدسی از انقلاب اسلامی و تاریخ پساانقلابی به شمار میآید. این در حالی است که نیروهای سکولار، هیچگاه به این حقیقت نظری که در آیینۀ واقعیّت، متجلّی شده بود، اعتنا نکردند و از محاسبات و معادلات تجدّدی نگسستند. اینچنین است که همواره در طول دهههای گذشته، با دو گونه فهم از انقلاب و تحوّلات آن روبرو بودهایم و حاکمیّت و عرصۀ فکری، معرکۀ نزاع و تقابل این دو فهم متعارض بوده است. اینکه چه کسی انقلابی یا غیرانقلابی است را باید در ضریب وفاداریاش به هر یک از این دو فهم، جُست و از این منظر، موقعیّت و جغرافیای او را شناسایی کرد؛ نه بر اساس معیارها و مرزهای سیاسی که نیروهای سطحینگر و قدرتمدارِ وادی سیاست، آنها را میآفرینند و رسمیّت میبخشند. چهبسا کسانی در درون جریان اصولگرایی که خویش را انقلابی میانگارند، اما نسبت به این فهم، بیگانه هستند و در چهارچوب تجدّدی، انقلاب را فهم میکنند.
[دوم]. سخنان رهبر معظّم انقلاب دربارۀ وضع سوریه و مقاومت و ایران، برخی را متعجّب ساخته است که ایشان چگونه با «قطعیّت» و «حتمیّت» دربارۀ تحوّلات منطقه و جهان، اظهارنظر میکنند و اینچنین، زنجیرۀ رویدادهای آینده را جزمی و محتوم میانگارند. خاستگاه این داوریهای پیامبرگونه چیست و چرا ایشان دربارۀ آیندهای که بهشدّت شکننده و درهمپیچیده و رنگپذیر است و متغیّرهای متعدّدی در صورتبندی آن مدخلیّت دارند، اینگونه جزمی و قطعی، نظر میدهند؟! باید این فهم را به همان فلسفۀ تاریخی که از آن سخن به میان آمد، ارجاع داد و در سایۀ آن، موجّه انگاشت. این فلسفۀ تاریخ، تاریخ تجدّدی را در پایان راه خویش تصویر میکند و تاریخ دینی را غالب و حاکم میانگارد و انقلاب اسلامی را همچون نقطۀ شروع، یک فصل جدیدِ تاریخی قلمداد میکند. تاریخ تجدّدیِ غالب، به زیر کشیده شده و دیگر توان ایستادن و استعمارگری و بسط و سیطره ندارد و میرود که تمام بشود. نظریۀ شرقیشدن قدرت نیز همین سخن را میگوید و به یک چرخش تاریخی اشاره دارد. البته این چرخش، بسیار دشوار است، اما آنچه که در طول صد سالۀ اخیر در درون عالَم اسلامی به وقوع پیوسته، حاکی از تثبیتشدگی این چرخش است. ما در متن یک پیچ تاریخی قرار گرفتهایم و به هر سو که مینگریم، قطعههای تکمیلکنندۀ آن را مشاهده میکنیم. این قطعهها در ذیل آن فلسفۀ تاریخِ قدسی، معنا مییابند و یک چشمانداز متمایز را ترسیم میکند.
[سوم]. و اما قطعههای مخالف و نقیض، نمیتوانند این سیر تاریخی را تغییر بدهند و پیچ تاریخی را با امتناع روبرو سازند. ما از وضع امتناع، عبور کردهایم و دورۀ امکانها و گشودگیها فرارسیده است. هر آنچه که بهعنوان قطعههای تاریخیِ معارض و متضاد، جلوهگر میشوند، تلاشهایی هستند برای ممانعت از تحقّق پیچ تاریخی، اما در عمل و در بلندمدّت، ناکام و علیل هستند و نمیتوانند پیچ تاریخی را ببلعند. ممکن است ما با تأخیر روبرو بشویم و یا نیروهای تاریخی، جایگزین بشوند و در درون عالَم اسلامی، نیروهایی به قدرت فزونتر و کنشگری فراتر دست یابند، اما در کلّیّت این تاریخ، تغییری حاصل نخواهد شد. این تاریخ از جهت اینکه پُرحادثه و نوسانی است، لرزان است، اما این واقعیّتها، جزئی و موردی هستند و نمیتواند تقدیر تاریخی را دگرگون کنند. در سطح کلّیّت تاریخی و برآیندها و افق وسیع، باید از «تاریخِ بیبازگشت» سخن گفت و تجدّد را در معرض زوال و فنا انگاشت و باور کرد که عهد قدسی، در حال برآمدن در گسترۀ جهانی است. آنان که اسیر جزئیّات و تلاطمهای روزمرّه و قطعههای لرزان میشوند، نمیتوانند سیر حرکتِ حتمیِ مبتنی بر فلسفۀ تاریخِ دینی را درک کنند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
💢سستی ایده «دولت قراردادی پیامبر»
✍️ حجتالاسلام محمد متقیان تبریزی
مرحوم داوود فیرحی، یکی از نویسندگان پرکار عرصه فقه سیاست بود. از او تألیفات و نگاشتههای متعددی در این حوزه به جای مانده است که حامل تفکر و اندیشه او در نسبت میان فقه و دنیای معاصر با نظر به سیاست و حکمرانی است. نگارنده، در مطالعاتی که از این آثار داشته، آنها را نه تنها درخور نقد و ارزیابی دانسته- که عادتِ اندیشیدن نقادانه است- بلکه به جهت وجود رویکرد «تحریف معنوی» در این آثار، نقد و تبیین خلل محتوایی آنها را ضروری میداند. چرا که او در «آستانه تجدد» اندیشه میرزای نائینی پیرامون «ولایت فقیه» را تحریف معنوی میکند، در «عاشورا؛ فساد و اصلاح» ظرفیت عظیم عاشورا را تقلیل داده و از قیام سیدالشهداء (ع) خوانشی مدرن ارائه میکند.
کتاب «پیامبری و قرارداد» یک ایده مرکزی دارد که جناب فیرحی تلاش میکند در سه دوره درسگفتاری خود آن ایده را اثبات کند و آن هم اینکه؛ به دلیل تعدد قراردادهایی که پیامبر اکرم (ص) در دوران حکمرانی خود منعقد ساخته بود، میتوان دولت او را «دولت قراردادی» دانست. او برای اثبات این ایده، از «سیره حکمرانی» پیامبر (ص) استفاده کرده و تلاش میکند از تأمل در آنها به «نظریه حکمرانی» دست یابد. همین مسیری که او طی میکند تا به آن نتیجه برسد، در این یادداشت مورد نقد قرار خواهد گرفت؛ آیا او در استناد به «سیره پیامبر (ص)» صحیح عمل کرده است؟ یا اینکه در فرآیند استخراج نظریه حکمرانی از سیره پیامبر به خطا رفته است؟
📝 متن یادداشت: http://ijtihadnet.ir/?p=76786
#نخبگانی
🆔 @h_falahati