eitaa logo
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
455 دنبال‌کننده
156 عکس
69 ویدیو
2 فایل
شاعرانه ها #حسن_زرنقی ارتباط با حسن زرنقی @h_zarnagh
مشاهده در ایتا
دانلود
ببین در این سیل بی قراران، امیدها را اراده ها را که موج در موج عشقبازان، احاطه کرده ست جاده ها را ببین به کوه و به دشت و صحرا، فراتر از مرزهای دنیا در این مسیر به سمت دریا، سواره ها را پیاده ها را سفید را با سیاه دیدم گدا به همراه شاه دیدم همه در این شاهراه دیدم به پای دل سر نهاده ها را اگر رسیدیم تا به اینجا، گرفته عباس دست ما را به هر قدم می کنی تماشا شکوه از پا فتاده ها را یکی گرفته ست دست مادر، برادری در کنار خواهر چه جذبه ای جمع کرده یکسر؟، کنار هم خانواده ها را یکی رسیده به نان و آبش، یکی به دنجی ی جای خوابش که اربعین است و در کتابش، سروده این صاف و ساده ها را بگو اگر تیغ شعله بارد، به باغ لاله اثر ندارد که هیچ آتش جگر ندارد!، بسوزد این داغ زاده ها را ندارد این راه عشق بن بست، نمی کشیم از امام خود دست که راه و مقصد فقط حسین است در این مسیر ایستاده ها را @h_zarnaghi
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹آه از آن روز...🔹 پس از تو آسمان از دامنش خورشید کم دارد زمین در سینه‌اش دریای طوفان‌زای غم دارد پدر بودی جهان را، بعد تو این پیر وامانده چنان طفل یتیمی تا ابد چشمان نم دارد رسیده پشت در، اذن دخول انگار می‌خواند که عزرائیل هم چشمی بر این باب‌الکرم دارد قلم کاغذ نیاوردند آن روز، آه از آن روز بگو بنویسد اینک هر که در دستش قلم دارد پس از خود می‌سپاری دوستان و دشمنانت را به دست مهربان‌مردی که شمشیر دو دم دارد تو می‌خواهی پس از خود آن کسی بر منبرت باشد که با هر خطبه‌اش صد تیغ بُرّان بر ستم دارد کسی که خم نکرده لحظه‌ای سر پیش این دنیا ولی پیش یتیمان و فقیران پشت خم دارد برایت جانشین باید علی باشد، علی باشد که بی نام علی اسلاممان بسیار کم دارد 📝 @h_zarnaghi
من نه سلطان، نه پادشاه، فقط گفته ام دائما امام به تو تو امامی برای ما و چقدر، خوب می آید این مقام به تو تو نه آن پادشاه جباری که من از جبر نوکرش باشم تو امام منی و از سر مهر، می کنم دائم احترام به تو در علیک السلام تو آقا چه نهفته مگر که اینگونه هر کسی آمده به دیدارت گفته با گریه السلام به تو گوشه ی آسمان تو هر شب، دست بر سینه "یا رضا" برلب تا که بر گرد گنبدت باشد ، رو زده ماه ناتمام به تو تا که نام تو را شنیده ام و ...عشق پاک تو برگزیده ام و ... من که از این و آن بریده ام و ...کرده ام اقتدا مدام به تو با تو هر چند رو به راهم من، بی تو یک شهر بی پناهم من پس بگو از شما چه خواهم من، غیر از عشقی علی الدوام به تو گر چه از روزگار خونخواری بر جگر زخم شوکران داری در حریم تو می دهد آری ..حال خوب من التیام به تو من خداحافظی نخواهم کرد با تو تنها سلام باید گفت من جواب سلام میشنوم قبل از آنکه دهم سلام به تو # ای که در غصه ها گرفتاری! یا که بد کرده ای، خطا کاری  هم سوی شاه و هم امام برو، رحم دارد ببین کدام به تو @h_zarnaghi
ره‌آورد اربعين شعر از حسن زرنقي https://www.azarbaydgan.ir/topic/detail/%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%93%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%8A%D9%86 ✔️روزنامه آذربایجان / صفحه فرهنگ و هنر / یکشنبه۱۱ شهریور ماه 1403/ زیر نظر استاد جلال محمدی
تورکی دیلینده یوخدی سنین تک غزل یازان تکجه سنیدین آز یازان اما گوزل یازان دنیای شعریده داها گلمز سنین کیمین هر بیتینی فصاحته ضرب المثل یازان یوخدور سنین کیمین یول آچان شعریلن گویه چوخدور ولیک یئرده قالیب مبتذل یازان چوخدور تمام عمرونی قاش گوزده سیر ائدن یا مردما اگر یازان اولسا  دغل یازان تکجه سنیدین الله آدیلان بو اولکه ده عشق علی ده هر سوزونی بی بدل یازان افسوس آیریلیق غزلین بیرده شهریار! نیسگیلله یازدیریب سنه، حکم ازل یازان   @h_zarnaghi
برای حزب الله و سید عزیزش ما صلح می خواهیم پس آماده جنگیم آرامش دریای با طوفان هماهنگیم  در دست مظلومان عالم شاخه های گل با ظالمان در هر کجا سر سختی سنگیم با ابرهای درهم این آسمان دلگیر با غنچه های پرپر این باغ دلتنگیم رنگ تعلق نیست ما را دیگر از دنیا ای قدس با خون شهیدان تو همرنگیم جز با شهادت نام ما باقی نمی ماند تا روبرو با لشکر بی نام و بی ننگیم شمشیرهامان را غلاف مصلحت ننگ است تا تیغمان از کف نیفتاده ست می جنگیم @h_zarnaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز با شهادت نام ما باقی نمی ماند .... خداحافظ مرد میدان ,سلام ما به حاج قاسم برسان 😭 @h_zarnaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰در مکتب امام حسین (ع) 🔹عاشق شهادت می‌شویم و در این راستا جز زیبایی نمی‌بینیم...
به هر دیده باید که باران ببینم! به هر سینه اندوه لبنان ببینم در این داغ، خون تو و اشک خود را  به هر گوشه باید خروشان ببینم عروسی ست شومرده امروز لبنان عجب نیست گیسو پریشان ببینم تصور نمی کردم ای سرو، با تو... خزانی چنین در بهاران ببینم چرا زنده ماندم من این روزها را؟ که هر لحظه را داغ یاران ببینم نمردم که چون حاج قاسم تو را نیز در آغوش گرم شهیدان ببینم کنون مرگ بر من اگر با سکوتم به خاک و به خونهات غلطان ببینم خوشا آنچنانت ببینم که بودی تو را حافظ مرز ایران ببینم تو را حامی کودکان فلسطین تو را همدم دردمندان ببینم تو رفتی و تیغ تو باقی ست حالا که در عرصه همواره چرخان ببینم که خون تو را بر رگ هر چه عاشق! در این عرصه پیروز میدان ببینم خوشا من که همراهت اینک رسیدم  به روزی که پایان شیطان ببینم @h_zarnaghi
با خون تو می بندم اینک عهد و پیمان جانم فدای غزه و لبنان و ایران جانم فدای آه مظلومان عالم از ظهر عاشورا گرفته تا به الان جانم فدای آن مسیری که تو رفتی جانم فدای راه آزادی انسان با اینکه راه و رسم تو پایان ندارد ما با تو می مانیم اما تا به پایان دل های ما با هم گره خورده است دیریست خون های ما با هم عجین گشته ست هر آن تصویری از بیت المقدس بود آری در چشم های حاج قاسم، حاج رضوان  باید یکی باشیم تا پیروز باشیم وقتی یکی هستند لشکرهای شیطان اینک برای دشمنان جانی ما فرقی ندارد غزه و بیروت و تهران تو رفتی و این عرصه ی خونخواهی اما خالی نخواهد ماند از مردان میدان دنیا جلودارش نخواهد بود وقتی از آه فرزندان تو برخاست طوفان @h_zarnaghi  
با مشت آهنین به دهان ستم زدی آری معادلات جهان را به هم زدی بغض سکوت حنجره ها را فشرده بود اما تو از صلابت فریاد دم زدی  دستت پر از ستاره ی دنباله دار بود آنشب که صبح صادق ما را رقم زدی آنشب تو ای شهاب رهایی چه دیدنی بال و پری به بام بلند حرم زدی از آسمان مسجد الاقصی گذشتی و ... بر خاک انبیای الهی قدم زدی هو یا علی بلند شد از جان عاشقان تا بر صف یهود به تیغ دو دم زدی بر قله ها شکوه تو حالا چه دیدنی ست حالا که بر بلندی عالم علم زدی سیلی تو به صورت صهیون فقط نبود سیلی به هر چه دشمن نامحترم زدی @h_zarnaghi
جانم فدای آن مسیری که تو رفتی جانم فدای راه آزادی انسان تو رفتی و این عرصه ی خونخواهی اما خالی نخواهد ماند از مردان میدان دنیا جلودارش نخواهد بود وقتی از آه فرزندان تو برخاست طوفان
ای ناخدای کشتی جان ها و ایمان ها رام اند و آرام اند با تو سیل و طوفان ها لبخند تو زیبایی گل های باغ ما شب گریه های تو دلیل هر چه باران ها   چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان پیشانی ات روشن ترین ماه شبستان ها در هر کنار و گوشه ای با یاد گیسویت جمعند و سرگرمند هر شب را پریشان ها بالا بلندا جای دارد از تو بنویسند با هر قلم تاریخ دان ها و غزلخوان ها آغوش وا کردی که برگردند از هر سو آری پشیمان اند، از عشقت پشیمان ها تو از تبار آفتابی و شکوهت را آخر چرا باید که نشناسند انسان ها در امتداد چشم تو خورشید را دیدند در اوج ظلمت شبشکن مردان میدان ها از روزهای عاشقی با ما روایت کن ای یادگار حاج قاسم ها و چمران ها @h_zarnaghi
در هم شکسته دشمنان را یک نگاهت ای فاتح میدان خدا پشت و پناهت @h_zarnaghi
صدای انفجاری سخت در بیروت پیچیده که در هر خانه بوی تلخی از باروت پیچیده چه اخبار شگفتی می رسد از زیر هر آوار خبر در هر کجا آشفته و مبهوت پیچیده   کسی افتاده در مقتل که نامش سالهای سال طنابی بوده و بر گردن طاغوت پیچیده و حالا سید ما سبز می سوزد در این آتش اگرچه موج خون بر جان این یاقوت پیچیده اگر سروی هم افتاده ست این پرچم نیفتاده.... به دوش دیگران بر قامت تابوت پیچیده از این پس سایه ی مرگ است در پی، نام صهیون را که هر لحظه به دست و پای این فرتوت پیچیده @h_zarnaghi
اگر سروی هم افتاده ست این پرچم نیفتاده ست به دوش دیگران بر قامت تابوت پیچیده @h_zarnaghi
بدا به من که بمیرم میان خیل خموشان خوشا همیشه خروشان شبیه نیلفروشان @h_zarnaghi
به میدان باز هم یحیی سر آورد میان خاک و خون بال و پر آورد به ما گفتند او زیر زمین است ولی از آسمانها سر در آورد @h_zarnaghi
به لحظات آخر شهید تماشا کن نگاهی بیکران را سکانس آخر یک قهرمان را ببین در چشم های مهربانش شکوه زخمی آتشفشان را ببین مرد خطر را که به هم ریخت نگاهش دوستان و دشمنان را به فریاد نگاه خود به هم زد سکوت مرگبار این جهان را شکسته تکه چوب غیرت او غرور دوربین بی امان را به ما گفتند در زیر زمین است ولی او درنوردید آسمان را همان مرد است این زخمی، که دیدیم از او طوفان خشم سالیان را و حالا فاتحانه تکیه داده ست به روی مبل، جسمی نیمه جان را # یکی زخمی میان قتلگاه است بیا ای دل خبر کن روضه خوان را @h_zarnaghi
چیزی در مورد یحیی که مرا رها نمی‌کند... وحید یامین‌پور نوشت: 🔹این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانه‌اش به یک چیز فکر میکنم؛ او می‌توانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربین‌های ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشد که «نزنید... نزنید... او یحیی س...نوار است... اورا زنده می‌خواهیم.» 🔹یحیی می‌دانست زنده‌ی او چه اندازه برای عسراعیل ارزشمند است. او را می‌بردند و در بهترین بیمارستان تل‌آویو زیر نظر متخصصان، درمان می‌کردند. او می‌توانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگان‌ها و ده‌ها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله می‌کند. 🔹یحیی همه اینها را می‌دانست ولی چفیه را تا زیر چشم‌هایش بالا کشید. من به آن لحظه‌ی لاهوتی می‌اندیشم که یک انسان چگونه می‌تواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها می‌سرودند. او نه در تونل‌های زیر زمینی که در نقطه‌ی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و ده‌ها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشم‌هایی شبیه همه‌ی چشم‌های به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری... @h_zarnaghi