زن در اسلام، زنده،
سازنده و رزمنده است
به شرط آنڪه لباسِ
رزمش، لباسِ عفتش باشد
#شهیدبهشتی🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
یکی دوماهه که وقتی میبینمت
خیلی بیشتر از قبل بهت افتخار میکنم..!
از این فتنه ها به بعد مطمئنا قدرتو بیشتر میدونم♥️
تو کفن منی...
همیشه اون بالاها بمون...
نمیذاریم اتفاقی واست بیفته..
مطمئن باش🇮🇷❤️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_350
بد فکری به سرم افتاده بود!
پدر باران!
آنقدر که طاقت نیاوردم و صبح روز بعد تا به شرکت رسیدم، باران را به اتاقم احضار کردم.
در اتاقم را که گشود، نگاهش کردم. مثل همیشه آرام و متین.
و چه تناقضی بود بین حال او و من!
بی قراری ام تمام بود.
_بله جناب فرداد.
_خواستم.... خواستم پدر شما رو ببینم و باهاشون صحبت کنم.
سر به زیر انداخت.
همین عکس العمل او دلم را لرزاند.
_پدرم فوت شدن.
_فوت شدن!
_بله... خیلی سال پیش... قبل از اینکه به دنیا بیام.
کلافه بودم کلافه تر شدم.
اگر پدر باران فوت شده بود چرا پدر گفت، پدرش آدم درستی نیست!؟
_خب.... خب.... پدرتون چه طوری فوت شدن؟
تعجب به نگاهش هجوم آورد.
_چیزی شده جناب فرداد؟!
_نه.... ولی.... همین طوری پرسیدم.
_سکته ی قلبی.
سرم را کمی تکان دادم و از شدت کلافگی که زیر چشمان دقیق باران قابل رویت بود و همه چیز را لو می داد.
_به من بگید چی شده خب؟
_هیچی.... چیز مهمی نیست..... شما برو سرکارت.
نگاهش می گفت که حرفم را باور نکرده است.
کمی با تردید نگاهم کرد اما دستورم را اجرا.
او رفت و من باز طاقت نیاوردم. زنگ زدم به موبایل پدر. و تا یک الو گفت، با صدایی بالا رفته گفتم :
_این که میگه پدرش فوت کرده؟
پدر نفس بلندی کشید.
_الان وقت گفتنش نیست رادمهر.... بهت میگم دست از سر اون دختر بردار بگو چشم.
عصبی داد زدم.
_یعنی چی آخه؟!.... فکر منو از دیروز درگیر کردید حالا میگی ولش کنم؟!... میشه اصلا؟!
_پدرش زنده است ولی خودش نمیدونه.
جا خوردم، طوری که پاهایم توان ایستادن را از دست داد.
نشستم روی صندلیام و ناباورانه زمزمه
کردم:
_یعنی چی زنده است؟!
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
شرطِ شهید شدن شهید بودن است...
درآخر ما حرف های دشمنانمان را از یاد میبریم اما سکوت دوستانمان را هرگز...
رو کسی به جز حسین حساب نکن.❤️
[بیوگرافی اینستاگرام شهید حسین زینال زاده]
[بیوگرافی اینستاگرام شهید دانیال رضازاده]
چقدر #حق 💔
•••━━━━━━━━━
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
01 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05)(1).mp3
16.34M
🎙#مستندصوتیشنود
(جلسه اول)
🔸تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان که روحش از بدنش جدا شده و میتوانسته حقایق و باطن اتفاقات را ببیند و در این مستند صوتی از مشاهداتش میگوید.
🔹تجربهگر کتاب شنود در پی حذف برخی قسمتهای کتاب شنود، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمتهای آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته است و استاد امینیخواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان میدارد.
📣مروری بر نکات جلسه اول:
◽️ بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور
◽️ روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین
◽️ تصاویر عجیب شیاطین
◽️ بیماریای که تجربهام را رقم میزد.
◽️ گردابی که از جنس نور بود.
◽️ حضور اجدادم را حس میکردم.
◽️ پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود.
◽️ علاقه شدید و اشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ
◽️ اعمالی که به آن تکیه کرده بودم.
◽️ جلوه نفس لوامه
✅ این مستند صوتی به حقایق بسیار مهمی اشاره میکند و شنیدن آن باعث میشود انسان نگاهش به مسائل اصلاح شود و ارتقا پیدا کند و همچنین اثرات مثبت زیادی در زندگی انسان دارد
✅ ان شاء الله هر روز یک قسمت آن در کانال ارسال خواهد شد.
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ارتباط این اغتشاشات با ظهور حضرت
👤 #استادحاجمهدیطائب
⁉️ علت اینکه دشمن این فتنه رو در شرایط فعلی اجرا کرد چی بود؟
❌ ضلع سومی که دشمن از کامل شدنش میترسه چیه؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
جنگ ترکیبی - استاد محسن عباسی ولدی.mp3
6M
جنگ ترکیبی
بسیار عالی و مهم است
لطفا به دقت گوش کنید
ما ملت امام حسینیم
و این کافرها نمی توانند
آسیبی به انقلاب بزنند
چون ما از این موج ها زیاد
دیده ایم 👌
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
02 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05) - Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad.mp3
16.23M
🎙 مستند صوتی #شنود، قسمت 2
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_351
صدای عصبانی پدر از پشت خط به گوشم رسید.
_رادمهر!.... اینا را نباید به تو بگم... میفهمی؟
و من انگار داشتم دیوانه می شدم.
آنقدر که صدایم تا مرز فریاد بالا رفت.
_یعنی چی نبايد بگید؟!.... گذاشتید این دختر بیاد شرکت من کار کنه بعد اومدید میگید پدرش مشکل داره ولی نمیتونم بگم چه مشکلی.... خودش میگه پدرم فوت کرده شما میگید زنده است... میشه دقیقا به من بگید با کی طرف هستم تا بدونم چه خاکی باید تو سرم بریزم الان؟!
صدای خونسرد پدر باز عصبی ترم کرد.
_فعلا به کارت برس... وقتش که بشه بهت میگم.
_وقتش کیه؟!.... اگه این دختر مشکل داشت چرا گذاشتید بیاد تو زندگی من و شرکت من، که بعد سر وقتش بهم بگید؟!
پدر مکثی کرد. آنقدر که فکر کردم شاید چیزی بگوید اما نهایتا گفت :
_فعلا هیچی ندونی بهتره.
و قطع کرد!
من ماندم و کلی سوال و عصبانیتی که نیاز به آرامش داشت و یک سردرد عجیب.
باز طاقت نیاوردم و رفتم سراغ باران.
در اتاقش را که باز کردم، نگاه باران و اَشکانی با هم سمتم آمد.
اما من تنها به باران نگاه کردم و گفتم :
_چند دقیقه لطفا.
از پشت میزش برخاست و از اتاق بیرون آمد.
_احساس می کنم امروز حالتون خوب نیست.
_نه.... اصلا.
_چرا؟!... چی شده؟
_اینا رو ول کن... میتونی با من بیای بریم بیرون شرکت حرف بزنیم؟
نگاهم به او بود. متفکرانه گفت :
_آخه کارام عقب افتاده و....
_کارات اشکال نداره اما اون وَ که گفتی چیه؟
_جناب مهندس هم زنگ زدن به من که دارن میان شرکت.
_هوتن؟!
_بله....
_اونو ولش کن.... اصلا نمیخوام باهاش حرف بزنی.... بهتر که زیر پاش علف سبز بشه.... من میرم همون کافی شاپ قبلی.... چند دقیقه بعد از من بیا.
حتی نذاشتم بگویم میآید یا نه... من همان دقیقه از شرکت بیرون زدم سمت کافی شاپ و منتظرش شدم.
خیلی به هم ریخته بودم.
آنقدر که اصلا نمی توانستم کار کنم.... طاقت هجوم آن همه سوال را به یکباره به ذهنم نداشتم.
آن هم سوالاتی که همه بی جواب بود.
و بالاخره آمد. و با یک نگاه سمت من.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
مستند صوتی شنود - 03.mp3
14.35M
🎙 مستند صوتی #شنود، قسمت 3
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•