eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛 ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياعلےبن‌ابی‌طالب ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياحیدرڪرّار ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياوصی‌ّ‌المصطفی ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياامیرالمؤمنین ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياحبل‌اللّه‌المتین ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌يایعسوب‌الدّین ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياولی‌اللّه ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياامام‌المتّقین ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌يااباالحسن ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياخلیفة‌اللّه ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌يااسداللّه ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياوجه‌اللّه ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياعین‌اللّه ♡اَلسّلامُ‌عَلَیڪَ‌ياشمس‌اللّه‌باالسّماء 🌦⃟🪴  𝒮𝓉𝑜𝓇𝓎‌_ 𝑀𝒶𝓏𝒽𝒶𝒷𝒾 🔗⃟‌‌‌ ❤️➹
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ واقعا غذایش خوشمزه و لذیذ بود! برنج دودی ایرانی با شوید تازه و باقالی سبز و خوش رنگ.... بوی روغن کرمانشاهی‌اش با ماهیچه‌ای که خوب و خوش عطر پخته بود، بدجوری دهانم را پر آب کرد. _من که از این باقالی پلو نمیتونم بگذرم..... یعنی اونقدر هوس کردم که بی خیال همه چی شدم..... حتی کلاس کار! خندید. _بله غذاش هم خیلی عالیه. _خب... از خودت بگو.... چه غذاهایی دوست داری؟ _من همه چی دوست دارم. نگاهم روی صورتش ماند. _یعنی باقالی پلو رو مثل بقیه ی غذاها دوست داری؟!... بعد چه جوریه که پس هوس باقالی پلو کردی؟! _نه... خب خیلی وقته نخوردم... دلم خواست. قاشق دیگری به دهان گذاشتم و با چنگالم به ظرف زیتون پروده‌اش اشاره کردم. _این زیتون پرورده‌شونم حرف نداره. چند زیتون برداشت و چشید. _بله خوشمزه است.... _کم خوراکم هستی ولی..... نه سالاد نه ماست نه ترشی... هیچی نخوردی. _آخه اینهمه مخلفات واقعا زیاد بود. _خب پس لااقل برای مادرت ببر.... اینا همه دست نخورده است و توی ظرف های یکبار مصرف. _خیلی امشب تو زحمت افتادید جناب فرداد. با اخم و جدیت برای بار چندم گفتم: _رادمهر! خندید..... _شرمنده‌ام... عادت ندارم اینطوری صداتون بزنم. _پس تا پنجشنبه که میری مرخصی تمرین کن.... منم تا پنجشنبه میرم با پدرم حرف بزنم. انگار همان حرف من دستش را خشک کرد. قاشق غذایش را درون بشقاب گذاشت و گفت : _بعید میدونم ایشون راضی بشن. _اونا با من... حالا اصلا فکرشو نکن... غذات رو بخور. کمی نگاهم کرد. چقدر غم در چشمانش نشسته بود اما در آخر لبخند زد. شام خوبی بود. من که تمام غذایم را خوردم اما او نه.... ظرف غذایی برایش گرفتم تا غذایش را ببرد. تمامی مخلفات دست نخورده را هم با اصرار به او دادم. شب در راه رساندنش کمی مضطرب به نظر میرسید که پرسیدم: _چیزی شده؟! ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
«🌸📿» بیایدیه‌کاری‌کنیم‌که‌ امام‌زمان‌برنامه‌هاش‌روروی‌ما‌پیاده‌کنه،مااون ماموریت‌خاص‌آقاروانجام‌بدیم! این‌یه‌‌رابطه‌خصوصی‌باامام‌زمان‌میخواد.. این‌یه‌نصف‌شب‌گریه‌کردنای‌خاص‌میخواد.. 🌸¦↫ 📿¦↫ 🌸🍃• . • . •
«💛🪴» خـُدایکی‌ازفراموش‌شده‌ترین‌‌ حقیقت‌امروزماست‌به‌خـُدابرگردیم آغوشش‌رابرای‌توبازکرده‌است:) 💛¦↫ 🪴¦↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍳امروز را آغاز می‌کنیم با نام ☀خدایی که در همین نزدیکی‌هاست 🥚خدایی که عشق را به ما هدیه داد و ☀عاشقی را در دل ما جای داد 🍳بفرمایید صبحانه😋🧀🥒🍅 ‌‌‌‌‌‌‌‌
دشمنان‌انقلاب‌بدانندوقتی‌ما ازجانمان‌گذشتیم،دیگرهیچ‌راهی برای‌تسلط‌برماندارند! +شهیدسیدمرتضی‌آوینی 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
پیام‌خدابہ‌تو: [بنده‌من.. خودت‌نگاه‌کن‌کسۍ بہ‌اندازه‌من‌تورا‌دوست‌دارد؟] 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ _نه.... فقط..... _فقط چی؟! _ببخشید... خیلی زحمت کشیدید... من شرمنده شدم واقعا... ولی.... _ولی چی؟ نگاهش را به دستانش دوخت. _محله ی ما پایین شهره.... ماشین شما هم خیلی مدل بالاست..... نمیخوام منو تا دم در خونه برسونید.... ببخشید جسارتم رو ولی.... مردم اون منطقه زود قضاوت میکنند. _یعنی میگی این موقع شب بذارم توی اون منطقه، تنهایی بری خونه؟ _نه.... تا یه جایی از بزرگراه منو برسونید ممنون میشم از اونجا خودم تاکسی میگیرم.... شایدم داداشم اومده باشه اصلا... زنگ میزنم اون بیاد دنبالم. _مطمئنی؟!.... ساعت نزدیک ده شب شده! مصمم نگاهم کرد. _مطمئنم.... ببخشید امروز خیلی باعث زحمت شدم. _این حرفو نزن.... زحمتی هم نبود.... کاش میذاشتی می رسوندمت.... البته من خودم هنوز خوب کوچه پس کوچه‌های اونجا رو بلد نشدم.... _آره اونجا خیلی کوچه‌هاش هم باریکه هم شلوغ و تو هم.... مناسب ماشین شما هم نیست... یه وقتی خدای نکرده ممکنه حتی یه خط و خشی رو ماشینتون بندازن. _باشه.... حالا تا کجا برسونمت؟ _میگم خدمتتون.... ممنونم. و تا همان جایی که او گفت او را رساندم. کلی وسایل دستش بود که گفتم: _سختت نیست؟... چه طوری با این همه وسایل میخوای بری خونه؟ _عادت دارم.... _بذار برات لااقل یه دربستی بگیرم خب. _نه... نه خودم میتونم.... نگران نباشید. _رسیدی میتونی بهم یه پیام بدی؟ با لبخندی سرخ و شرمگین گفت : _نگران نباشید.... _جواب منو بده.... اصلا من بهت پیام میدم... شمارت رو دارم مدیر تبلیغات شرکت. خندید. _باشه... شما پیام بدید. _شب بخیر.... _شب بخیر... مراقب باش. ایستادم و او از گاردریل کنار بزرگراه رد شد و در تاریکی شب محو. تمام راه بازگشت به خانه را در فکرش بودم. عجیب جادویم کرده بود! ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
[وَاشکُروانِعمَتَ‌اللهِ] +ازخدا‌کہ‌نعمت‌هاۍ زیادۍبہ‌شما‌داده، تشکرکنید! 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
« 🌼🌱» میگـی‌چراشیطون‌بہ‌ماسجده‌نڪرد اون‌شیطون‌بودولی‌توچی‌اون‌تنهابہ‌خلق‌ اللهـ‌سجده‌نڪرداماتوچرابابی‌نمازی‌..! +بہ‌خالقت‌سجده‌نمیکنی؟ 🌼¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
«🌸📿» اگرشمااز‌گناهان‌ِخود‌خسته‌شوید خداوند‌ازبخشید‌ن‌ِشما‌خسته‌نمیشود! 📿¦↫ 🌸¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍳امروز را آغاز می‌کنیم با نام ☀خدایی که در همین نزدیکی‌هاست 🥚خدایی که عشق را به ما هدیه داد و ☀عاشقی را در دل ما جای داد 🍳بفرمایید صبحانه😋🧀🥒🍅 ‌‌‌‌‌‌‌‌
«♥️🌸» بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن|❁ لحظه وصل به یک پلک زدن می گذرد این فراق است که هرثانیه اش یکسال است:) ♥️¦↫ 🌸¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
«🖤🍃» -فاطمه درهیچ مهری تربتش معلوم نیست:) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
«💛🌱 » تنها‌خداست‌ڪه‌از‌هرگرفتارۍ‌و اندوهی‌نجاتمان‌میدهد! 💛¦↫ 🌱¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
«♥️🌸» بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن|❁ خآڪ‌وجودِ‌مآچوفِراقَت‌بہ‌بآدداد بآدآوَرَدبہ‌ڪویِ‌توزیـטּپَس‌غُبارِ‌ما:) ♥️¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🕊» شادیِ‌هَردوجَهاטּبےتومَراجُزغَم‌نیست جَنَّت‌بےتوعَذابَش‌زِ‌جَهَنَم‌ڪم‌نیست! 🎞¦↫ ♥️¦↫ 🕊¦↫ ‹›🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🍃» -زیربارون آسمون همیشه حرمت داره:) 🎞¦↫ ♥️¦↫ ‹›🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ خسته بودم و آن شب وقتی برای صحبت با پدر نبود. همین که به خانه رسیدم به گوشی باران پیام دادم. _سلام... من رسیدم خونه.... تو چه طور؟ و کمی بعد پیام داد: _بله... شب خوبی بود.... هیچ وقت فراموشش نمی کنم.... مادرم بابت کیک و غذاها تشکر کرد. با دیدن پیامش، خیالم راحت شد و خوابیدم. اما فردای آن روز، مصمم اول از هر کاری به شرکت پدرم رفتم. باید تا ته خط می رفتم و چاره‌ای نبود جز پذیرش! منشی شرکت مرا می‌شناخت و بی اطلاع، و یا تلفن، اجازه‌ی ورود داد. من هم در اتاق پدر را بی در زدن گشودم، و او را متعجب کردم . _اینجا چکار می کنی تو؟!... مگه نباید الان تو شرکتت باشی؟ _اومدم تمومش کنم. _خوبه... آفرین... پس رسیدی به اینکه این دختر به دردت نمی خوره. نشستم روی مبل کنار میزش و یک پا روی دیگری انداختم. _اتفاقا برعکس... مصمم شدم که عقدش کنم... اصلا نمی خوام بدونم پدرش کیه وچیه.... چشمان پدر کمی برایم ریز شد. _رادمهر... بچگی نکن.... پشیمون می شی. _بچگی؟!.... اینکه این دختر رو می خوام بچگیه؟! _اینکه نمی دونی پدرش کیه و می خوای عقدش کنی بچگیه. _خب پدرش کیه؟!... بهم بگید.... شما گفتید پدرش زنده است... خودش گفت پدرش فوت شده... الان کدومتون درست می گید؟! پدر سیگاری روشن کرد و پُک عمیقی به آن زد. _من.... چون من از ریز و درشت زندگی اون دختر خبر دارم. _خب اگه خبر دارید به منم بگید. _الان نمی تونم بگم. _این چه وضعیتیه!.... می گی پدرش زنده است ولی الان نمی شه بگی.... می گی دست از سر دختره بردارم ولی دلیل نداری.... تمومش کنید تو رو خدا این بازی مسخره رو.... یعنی چی واقعا؟! دود خاکستری سیگارش را در هوا فوت کرد و گفت : _عجله نکن... بهت ثابت می کنم اون دختر به دردت نمی خوره. _ثابت کنید... اگه ثابت نکردی باید آخر همین هفته با من بیایید خواستگاریش. خندید. حتی قهقهه زد! _حتمااااا.... زیادی خوش اشتها نیستی؟!... ولی باشه.... بهت ثابت می کنم اون دختره به دردت نمی خوره..... ولی اگه ثابت کردم دیگه نمی خوام حتی اسمی ازش ببری. آن همه جدیت پدر کمی دلشوره آور بود اما مصمم گفتم: _باشه.... ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍳امروز را آغاز می‌کنیم با نام ☀خدایی که در همین نزدیکی‌هاست 🥚خدایی که عشق را به ما هدیه داد و ☀عاشقی را در دل ما جای داد 🍳بفرمایید صبحانه😋🧀🥒🍅 ‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ♦️عملیات پاکسازی و شابلون نویسی دیوار های شعار نویسی شده در منطقه قاسم آباد مشهد 💠کاری از مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام، پایگاه بسیج شهدای اسیر و هيئت روضه الرضا علیه السلام