eitaa logo
هادی سعیدی فرد
200 دنبال‌کننده
23 عکس
3 ویدیو
0 فایل
🔷یادداشت و خرده روایت های "هادی سعیدی فرد" 🔸دغدغه مند در حوزه فرهنگ، هنر، جامعه 🔸سرباز در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 🔸خادم جامعه ی ایمانی مشعر 🔸عضو خانواده بزرگ حوزه هنری انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸چند جمله ای برای حوزه هنری آذربایجان غربی (بخش ۱ از ۲) حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربايجان‌غربی در ماه های پایانی سالی که گذشت، سعی بر این داشت که با رویکردی تحول محور و بینشی عمیق و در امتداد نگاه حوزه هنری در کشور، بذر جدیدی در زمین حاصل خیز استانی که مهد نوابغ و مفاخر این مرز و بوم بوده است، کاشته و حرف نو و گفتمان جدیدی را مطرح نماید. در همین قریب به ۱۸۰ روز، بعضاً شاهد گشایش‌ها و اتفاقات امیدوار کننده‌ای بودیم که بغیر از "وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ" نمیتوانستیم نامی بر آن بگذاریم و گاهی آنقدر دست نصرت الهی را نزدیک شانه هایمان احساس می‌کردیم که گویی میشود یدالله را لمس کرد. اگر نبود عنايات حق تعالی و امداد شهدا و امام شهدا قطعاً اقدام رو به جلویی را نمیتوانستیم متصور شویم، همه‌ی این ها شکرگزاریی دائم و تضرعی بی پایان می‌طلبد به درگاه الهی، اما امیدوارم خداوند شکور توفیق سپاس عملی این نعمات بزرگ را به ما عنایت فرماید و راه پیشِ رو را هموار و دشواری‌ها را سهل و آسان کند. در ماه های پایانی سالی که گذشت سعی بر این شد تا نقطه عطفی در تاریخ حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربايجان غربی رقم زده شود؛ اگر به تعبیر رهبری عزیزمان، را مبارزه همیشگی خستگی ناپذیر معنا کنیم، اقداماتی مجاهدانه برای ترسیم مسیری جدید با منطقِ "چرخه ی دائمیِ برنامه ریزی، اجرا، یافتن خطا و بهبود" توسط همکاران مومن و متخصصمان صورت گرفت و سند تحول حوزه هنری انقلاب اسلامی استان بعنوان مرجع اقدام و عمل به ایستگاه پایانی رسید. سعی شد در ، و مردمی را بیش از پیش ببینیم، حکم امام راحل را در کماکان جاری دیدیم و برای رسیدن به از لزوم گفتیم و درباره ی دو ماموریت اصلی حوزه هنری که و تشکیل می‌باشد، به تفصیل صحبت کردیم، از دغدغه تربیت نسل جدید هنرمندان متعهد گفتیم و این چراغ قرمز را برای خود و تمامی دغدغه مندان روشن نموده و کمبود متخصص و متعهد در نسل آتی هنرمندان را بزرگترین تهدید برای هنر استان دیدیم و البته برنامه‌های اجرایی را پیش بینی کردیم، از واحد تخصصی و صحبت کردیم و و ، دغدغه را مطرح کردیم و از ضرورت روایت هویت های بومی گفتیم (ادامه دارد) ✍🏻 💠@hadisaeedifardd
هدایت شده از ققنوس
«شرایط بسیار شبیه این روزها بود...» (گزارشی کوتاه از دیداری شیرین و حرف‌هایی راه‌بردی که شاید به کار امروزمان بیاید، اگر...) در فاصله پنجاه‌روز مانده تا انتخابات خدمت آقا رسیده بودیم، «دوِدوِنودودو» «بیست‌وچهارِسهِ‌نودودو» هم انتخابات ریاست‌جمهوری بود... همان انتخاباتی که برای هشت‌سال، تلخ‌ترین روزهای کشور را رقم زد... از قضا، در اردوگاه مدعیان انقلابی‌گری، رقابت آن دوره هم بین و بود... ▫️▫️▫️ خدمت آقا که رسیدیم، از ابتدا منتظر بودیم درباره انتخابات بشنویم... اما مثل بسیاری از موارد که دل من جایی است و دل‌دار جای دیگری، این‌بار هم هرچه منتظر ماندیم، خبری نشد که نشد... اصلاً نگرانی آقا چیز دیگری بود!: «...حقیقتاً بنده در طول سال‌های متمادی بیش از نگرانی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، بود...» جالب‌تر استدلال حضرتش بر این امر بود: «علت هم برای شماها واضح است؛ البتّه برای خیلی‌ها واضح نیست!» ▫️▫️▫️ از «جبهه فرهنگی-سیاسی غرب» در مقابل‌مان گفتند و دل این جبهه را شکافتند و سه جبهه را بیرون کشیدند: ۱. جبهه سرمایه‌داریِ خطرناک و آدم‌خوار ۲. جبهه صهیونیستی با اهداف مشخّص ۳. جبهه ارتجاع فکری و خوک‌صفتی در زندگی بشری در ادامه همین مباحث بود که دستور تشکیل جبهه صادر شد: «این طرف هم جبهه تشکیل داد.» و بعد هم آن جمله طلایی: «از و حتّی به تنهایی کار برنمی‌آید، باید یک انجام بگیرد.» و بلافاصله از مردم گفتند: «کار هم جز با امکان ندارد؛ یعنی خیلی کارها می‌کند...» از ضرورت «پشتوانه فکری و نظری بسیار محکم» گفتند، از لزوم تقویت ، ، ، از ضرورت   و نفی ▫️▫️▫️ آقا از همه چیز گفته بودند، جز انتخابات! دوباره درباره اهمیت کار فرهنگی و جبهه‌سازی گفتند: «به هر حال آنچه شماها به آن همّت گماشته‌اید و دارید دنبال می‌کنید کارهای است» و مهم‌تر را عنوان کردند و برای این مهم راه‌کار ارائه دادند: «نفَس‌تان را قرار بدهید؛ نگذارید نفَس‌تان بین راه قطع بشود؛ اگر بخواهید نفَس، نفَس عمیقی باشد، الزاماتی دارد، هم دارد، هم دارد.» ▫️▫️▫️ صحبت‌ها به پایان خودش نزدیک می‌شد و‌ خبری از آن‌چه منتظرش بودیم، نبود... نگاهی به برگه‌ها انداختند و برخی تذکرات لازم را هم حواله دادند به بعد... داشتیم حسابی ناامید می‌شدیم که ناگاه ورق برگشت: «یک چیز که به ، به‌خصوص در است عرض کنم، از در سطح کشور در ، سعی کنید استفاده نشود، مثل و... است که را که انسان می‌خواهد انجام دهد، این را وسیله‌ای قرار بدهد که در یکی جلو بیاید و یکی عقب برود. به نظر من است این تشکیلات را تا جایی که ممکن است صَرف این جور کنید. البته من را به عنوان مثال گفتم، چون حالا در پیش است...» توقع هر حرفی را داشتیم، جز این کلام! انگار سطل آب یخی را خالی کرده بودند روی فرق سرمان! شرایط بسیار شبیه این روزها بود... ▫️▫️▫️ نگاه آقا بلندتر و عمیق‌تر از این حرف‌ها بود، هرچند ما قدرشناس نیستیم، اما آقا ما را برای کارهای بزرگ‌تری می‌خواست: «این کارها را باید برای به کار برد. ما باید یک قوی‌ای، هم در خودمان و در مجموعه نظام به‌ وجود بیاوریم، هم در تک‌تک مردم به‌ وجود بیاوریم. هدف والای ما ایجاد یک به معنای حقیقی کلمه است که در آن هم هست، هم هست؛ هم عزّت در ملأ اعلیٰ هست، هم عزّت در روی زمین هست.» ▫️▫️▫️ حدوسط کلام آقا هرکسی بود که دارای « در سطح کشور» باشد، این گسترش نفوذ هرچه بیش‌تر، خطاب قوی‌تر و بار سنگین‌تر... چشم‌درچشم آقا، نشسته بودیم و از دولب خودش این کلمات را شنیده بودیم، حجت تمام بود! @qoqnoos2