eitaa logo
☘حدیث دوست☘
158 دنبال‌کننده
172 عکس
5 ویدیو
0 فایل
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد صفحه اینستاگرام https://instagram.com/hadisedust.64?igshid=YmMyMTA2M2Y= صفحه شخصی جهت دریافت نظرات شما @hadisedust
مشاهده در ایتا
دانلود
من بارها ظرف شستن مادرم را دیده‌ام، به نظرم یک جورهایی تماشا کردن دارد، طوری اسکاچ را روی لبه‌ی گرد بشقاب‌ها حرکت می‌دهد و همزمان بشقاب را در دست می‌چرخاند که انگار یک وسیله برقی را روشن کرده‌ای و دستگاه بلافاصله و خودکار، نرم و یکنواخت، بی‌هیچ توقف و کندی شروع به کار کرده است. لیوان‌ها را که می‌خواهد آب بکشد همه‌ را دقیقا از یک نقطه‌ی مشخص زیر شیر آب قرار می‌دهد. لیوان‌ها با یک حرکت کوچک موجی تاب برمی‌دارند و می‌چرخند. چندبار از آب پُر و خالی می‌شوند و در یک مسیر ثابتی داخل آبچکان قرار می‌گیرند. گویی یک نوار نقاله در یک کارخانه‌ که بخشی از وظایف خط تولید را انجام می‌دهد. نوبت به آب کشیدن پُرهیاهوی دسته‌ی قاشق چنگال‌ها که می‌رسد‌ شک ندارم تک‌تکشان به یک میزان از آب سهم می‌برند. صدای برخورد دائم النگوهای ظریف و باریکش با سینک هم جزء لاینفک این روند است. داستان من اما کمی متفاوت است. من موقع ظرف شستن تَه وسواسی قلقلکم می‌دهد؛ ظرف‌ها باید توی گودی سینک از بزرگ به کوچک روی هم سوار شوند و مخروطی بالا بیایند. قاشق‌ها باهم، چنگال‌ها باهم، لیوان‌ها یک‌جا... ظرفها باید جوری در آبچکان چیده شوند که کاملا مهندسی شده باشد و کمترین هدررفت در فضا را داشته باشیم. همه چیز از بلند به کوتاه، از ریز به درشت، همه چیز از جلو نظام. کوچکترین بی‌نظمی هم قابل چشم‌پوشی نیست و اقدامات اصلاحی چندفوریتی انجام می‌شود. در آخر نتیجه باید چیزی شبیه به خلق یک اثر هنری دقیق شود که از سبک و مکتبی که پیرو آن است، حرفی برای گفتن داشته باشد. همسرم اما درست نقطه‌ی مقابل من است، این‌ همه دنگ و فنگ برای بقول خودش گربه‌شور کردن چهارتا کفگیر ملاقه کاری عبث است. ظرف شستن از نظر او اصلا قد و قواره‌ای ندارد که بخواهیم عرصه‌ای برای عرض اندام به آن بدهیم. هیچ چشم انداز یا پیش‌بینی‌ای برای کارش ندارد. برنامه‌ای که شروعش معلوم است اما پایانش ناپیداست، مبدأ مشخص است اما مقصد ناپیداست؛ سه قاشق ته سینک، رویش یک قابلمه، داخل قابلمه هر آن‌چه جا شود از لیوان و چنگال و پیش‌دستی و پیاله، کنارش سه لیوان، داخل یکی از لیوان ها یک چنگال، آن طرف چند بشقاب با اندازه‌های مختلف... آبچکان هم که همیشه با دو قابلمه‌ی حجیم پُر می‌شود و باقی ظرف‌ها در سینی سینک و کنار ظرفشویی بی‌هیچ هم‌صحبت هم‌سنخی باید تا صبح یک لنگه پا بایستند و خشک شوند. آخر یک لیوان خیس دمر روی پارچه که از درون هی عرق می‌ریزد و کلافه است چه صنمی با یک درِ قابلمه می‌تواند داشته باشد؟! ظرف شستن با خواهرم شاد و هیجان‌انگیز معنا می‌شود. او ظرافت‌ها و ترفندهای خاص مادرم را ندارد، خودش را با قواعد خشک و دست و پاگیر من محدود نمی‌کند، اما به اندازه‌ی همسرم هم آن را هیچ نمی‌انگارد. خواهرم ظرف‌هایش را با‌هم جمع می‌کند و در سینک می‌ریزد درست مثل کودکی که اسباب‌بازی‌هایش را بغل می‌کند و همه را به یک‌باره روی زمین می‌ریزد. بعد دست می‌کند توی سینک و تصادفی یک ظرف را بیرون می‌کشد و خودش را غافلگیر می‌کند. قبل از آب کشیدن ظرف‌ها یک برآیند کلی می‌کند تا همه را در آبچکان جا دهد اما اگر در میانه‌ی راه محاسباتش غلط از آب دربیاید، حتما قابل اغماض است. ظرف‌ها که همیشه نباید در آبچکان خشک شود، گاهی تنوع در کار بد هم نیست... من مطمئنم ظرف شستن هیچ دو نفری در عالم شبیه به هم نیست، چون اصلا هیچ دو نفری در عالم شبیه به هم نیستند. و این خیلی عجیب است. یک دنیا پر از های منحصر به فرد با های اختصاصی! @hadise_dust