خواص سنگها را هیچوقت جدی نگرفتهام؛ مخالف نیستم اما تعصبی هم ندارم.
زیباییشان قطعا مجذوبم میکند اما خواصشان چندان برایم قابل اعتنا نیست.
برای شاهمقصود هم ویژگیهای زیادی در جستجوهای اینترنتی به سفارش مامان پیدا کردم؛ از خاصیت ضد افسردگی و اضطراب و فشارخون تا فواید بیشمار برای مغز و قلب و کبد و دل و رودهی آدمیزاد. اما بازهم برایم جذاب نیست. شاید گمان میکنم این همه توقع داشتن از یک سنگ عاقلانه نیست. شاید هم مربوط به همان نادانی خفته در درونم باشد.
در این میان اما یک چیزی از شاه مقصود خواندهام که خوشم آمده.
نوشته هر چهقدر تسبیح شاهمقصود بیشتر در دست بچرخد و لمس شود سنگهایش شفافتر و تراشهای سنگ صافتر و صیقلیتر میشوند. هرچهقدر این جلایافتگی بیشتر شود، تا جایی که نخ عبور کرده از میانشان به وضوح دیده شود، قدر و قیمت تسبیح هم بالاتر میرود و گاه با قیمتهای گزاف خرید و فروش میشود.
هان؛
این را دوست دارم.
حالا یک چیزی افتاده به جانم که هی تسبیح شاه مقصود را در دست میچرخانم، لمس میکنم و زیر لب ذکر میگویم.
الله أكبر
الحمدلله
سبحان الله
أستغفرالله ربي و أتوب إليه
لا إله إلا أنت سبحانک إنی كنت من الظالمين
الغوث الغوث خلصنا من النار یا ربّ
کاش دل من هم زلال شود و قدر و قیمت پیدا کند...
من اناری را
میكنم دانه
به دل میگويم
خوب بود اين مردم
دانههای دلشان پيدا بود
میپرد در چشمم آب انار
اشك میريزم
مادرم میخندد
#حدیث_دوست
#حدیثه_میراحمدی
#شب_قدر
#تسبیح_شاهمقصود
#سهراب_سپهری
@hadise_dust