eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا این شب است که باعث می شود من به تو فکر کنم! یا من هستم که برای فکر کردن به تو انتظارِ شب را می کشم؟ 🍂
[ حدیث دل ]
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من... #ناصر_حامدی #شبت‌بخیر‌جانا
شب هايِ بلندِ پاييز نبودنِ " تو " را بيشتر به رخ ميكشد ...! وقتي هر دقيقه اش جان ميكَند تا بُگذرد ...! 🌙 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ حدیث دل ]
❣اَلسَّلامُ عَلی یَعسوبِ الدّینِ سلام بر سرور و سالار دین 📙زیارت ناحیه مقدسه #چهل‌صبح‌چهل‌سلام
❣اَلسَّلامُ عَلَی المُحتَسَبِ الصّابِر سلام بر آنکه همه ی اعمال خویش به حساب خدا نهاد و صبر پیشه کرد 📙زیارت ناحیه مقدسه 🥀
دلم یك باغ پر نارنج دلم آرامش ترد و لطیف صبح شالیزار دلم صبحی سلامی بوسه اى عشقی نسیمی عطر لبخندى نواى دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستت دارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد .. 🍂
[ حدیث دل ]
منم و صبح دم و یک نفس تازه ی عشق #هما_کشتگر #حدیث_دل 🍂
هر صبح خیالت با سحر خیز ترین پرنده ی عاشق، شروع به خواندن می کند تو می خوانی؛ و من قلبم را با نوای تو کوک می کنم... 🍂
دستـانم 🍁 بـوی عشـق مـي دهنـد بـوی انـار و خـرمـالـو ... آنقـدر كـه كـوچـه هـای پاييـز را دسـت در دسـت خيالـت قـدم زدم...! 🍂
‏نحن لا نُعبر أبدا عن الحب نحن نعطي قلوبنا فرصة كي تتحدث ما هيچ‌وقت عشق رو ابراز نمی‌کنیم بلکه این فرصت رو به قلبمون می‌دیم که حرفاشو بزنه :) 🍂
🧡•• امسـال می توانیـم تمـام ثواب و نورانیت "پیـاده روی اربعیـن" را بدسـت بیاوریـم! 🍂
[ حدیث دل ]
{عݪیہ‌السلام}مۍفرمایَند: ڪسے ڪہ دوست دارد بر سفره‌ هاۍ نور بنشيند در روز قيامت ، پس بايد از زوّار حضرت حسين بن عݪے {عݪیہم‌اݪسݪام} باشد...! 📚منبع| ڪامل‌اݪزیارات ، باب٥٠ ، حدیث۲ 🍂
دلت که گرفت با رفیقے درد و دل کن که آسمانے باشد... این زمینے ها در کار خود مانده اند... 🍂
انـــــار فصل ندارد هر وقت بخندی می شڪفد ... 🍂
[ حدیث دل ]
#پاییز در راه است اگر بدانی چه کلماتی برای زوال برگها وخیابان‌های زرد و خیس برای نیمکت‌های منتظر
این‌ روزها برای نوشتن... زیباترین واژه ها را با زلال شبنم غنچه گل می آمیزم. و یا ... صدف کلمات را می گشایم و‌ لطافت واژهِ مرواریدها را با جان، لمس می کنم. دانه دانه آنها را مقابل نور می گیرم و مرغوب ترینِ شان را آرام ... بر مخمل شعر گذاشته، با خیال... شامخ عشق ممزوج... و به‌ قلب تپنده کاغذ روانه می کنم. شاید روزی عابری عاشق، آن را در باران... برای‌ پائیز زمزمه کند. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا