eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇♥️ حال الان هممون، همونیه که گفته: " آدم چقدر خالیست از خودش، وقتی پُر است از یاد کسی... " 🍂
[ حدیث دل ]
پنهان کرده ام #تو را در قفسه ی کتابهایم میان عاشقانه ترین منظومه ها وهر شب قبل از خواب ورق می
محبوب من ! پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست... محبوب من ! پاییز میراث فرهنگی عاشق است... شما نباشی؛ همه ی بغض های جهان در گلوی من است... کوچه ها را یکی یکی ورق میزنم... از پاییز راهی به شما پیدا میکنم. باران های درونم آغاز میشود. محبوب من؛ بی پاییز دوران سختیست... 🍂 ‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ اغفر لِمن لایملک الا الدعا ] 🌱•خدایا ! •ببخش کسی را که •جز دعا چیزی ندارد... 🍂
و أنـت الذی مـا یَشبَهَک أحـد! تـو همـانی که هیچکس شبـیهت نـیست(:❤️ 🍂
چہ ٺـعهدِ شیرینــے...! "دسٺهایش" مرا بہ ٺمام مردهاے سرزمینم حــــرام ڪــرد....!! -روایت دست ها 🍂
💍 وقتے مےاومد خونہ دیگه نمے ذاشت من کار کنم زهرا رو مےذاشت رو پاهاش و با دست بہ پسرمون غذا میداد مےگفتم : یکے از بچہ ها رو بده بہ من🙃 با مهربونے مےگفت : نہ شما از صبح تا حالا بہ اندازه کافے زحمت کشیدے مهمون هم کہ میامد پذیرایے با خودش بود دوستاش بہ شوخے مےگفتن : مهندس کہ نباید تو خونه کار کنہ! مےگفت: من کہ از حضرت‌علے{ع} بالاتر نیستم مگہ بہ حضرت‌زهرا{س} کمك نمے کردند؟!💙 شهآب ص⁷⁴ ↓ شهید حسن آقاسے زاده 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این ها دست از سرم برنمی دارند هی می آیند .. وَ تو نمی آیی ...! 🍂
[ حدیث دل ]
ها ...!! حول محور نبودنت بُغضی چنبره زده در گلو مرا به مسلخ دلتنگی می کشاند و آرام و بی صدا جانم را می ستاند ... کاش می‌شد؛ روی واژه به واژه‌ی، دیوانِ نبودن‌ها، خط بطلان کشید ! 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ حدیث دل ]
گر دست به من زنند می‌ریزد اشک... مانند درخت‌های باران خورده! #دلتنگی #صباح‌الخیر #صبحتون‌شهدایی
اگر از من تعریف کردند و گفتند مالک اشتر و من باورم شد؛ سقوط می‌کنم، اما اگر در درون خودم ذلیل شدم، خداوند من را بزرگ می‌کند.. 🍂
عشق تو آفتاب است آنگاه که درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت...! 🍂
می شود ؛ زندگی را به جریان انداخت . همه چیز را از این رو به آن رو کرد . جمعه می شود ؛ با خیال راحت در میان رختخواب گرم و نرم غلت زد و رؤیاها را از این شانه به آن شانه موکول کرد و خستگی یک هفته ی سخت و طاقت فرسا را از تن بدر کرد . جمعه می شود ؛ با صرف یک لیوان چای یا یک فنجان قهوه ، دل را گرم کرد و به روزهای خوب نیامده امیدوار شد . جمعه می شود ؛ کتابی را ورق زد و با دو بال کاغذی سفر کرد به سرزمین قصه های بی غصه ... جمعه می شود آنطور که خواست ؛ زندگی کرد . 🍂
تا به كجـا كشد مـرا، مستیِ بی امانِ تـو... 🍂
[ حدیث دل ]
صبح برای من آغوش #تو ست وقتی‌که چشمهایم را باز می کنم و طلوع عشق باگرمای دستهایت به وقت خورشید آ
4_5947268470633662506.mp3
12.08M
🎵 دوستت دارم 🎙 سالار عقیلی آزارم میدهد راهی که میروی با این همه ولی ظالم که می شوی من دوستت دارم من دوستت دارم من دوستت دارم -تقدیم به ❤️ 🍂
[ حدیث دل ]
چہ ٺـعهدِ شیرینــے...! "دسٺهایش" مرا بہ ٺمام مردهاے سرزمینم حــــرام ڪــرد....!! -روایت دست ها #
در این واپسین روزهای پائیزی دلم کمی باران میخواهد کنار ، با آن دستان گرمت قدم بزنیم و قدم زنان برویم به پذیرای " " به پذیرای " دی ماهی " که با تو میتواند بی نظیر باشد ... 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خيالك في عيني و ذكرك في فمي و مثواك في قلبي فأين تغيب..؟! خیالت در چشمم و یادت ورد زبانم و جایت در جانِ من است؛ «پس تو کی غائبی؟» 🍂