💠 علم غیب الهی امام جواد علیهالسلام
أباصلت هروی گوید: در مجلس #امام_جواد صلواتاللهعلیه حضور داشتم که گروهی از شیعیان و عامه حضور داشتند؛ شخصی برخاست و عرض کرد: سرورم! قربانت گردم؛ پیش از آنکه سخنش را ادامه دهد، حضرت فرمودند: «شکسته نخوان! و بنشین.» سپس فرد دیگری برخاست و گفت: مولای من! قربانت گردم؛ باز پیش از آنکه سخنش را ادامه دهد، امام علیهالسلام فرمودند: «اگر کسى را پیدا نکردى، آن را به آب بینداز که به اهلش میرسد!» او نیز نشست.
وقتی همه رفتند عرض کردم: قربانت شوم، آقای من! امروز صحنۀ شگفتانگیزی دیدم! حضرت فرمودند: «آری، دربارۀ آن دو مرد میپرسی؟» عرض کردم: بلی سرورم! حضرت فرمودند: «شخص اول برخاست تا در مورد کشتیبان بپرسد که آیا میتواند در كِشتى، نمازش را شکسته بخواند؟ گفتم: شکسته نخوان، زیرا کشتى به منزله خانه اوست و از آن خارج نمیشود؛ و دیگرى برخاست تا بپرسد اگر فقیری از شیعیان ما پیدا نکند، زكات مالش را به چه کسی بدهد؟ گفتم: اگر نتوانستی چنین کسی را پیدا کنی، زکات مالت را به آب بینداز که به اهلش میرسد!»
📚 الثاقب فی المناقب (ابنحمزهطوسی)، ص۵۲۳
#حدیث #امامت #علم_غیب #معجزه
✅ رضایت امام زمان علیهالسلام مهمتر است یا قضاوت مردم؟!
روزی جمعی از اصحاب امام رئوف، حضرت رضا صلواتاللهعلیه به همراه یونس بن عبدالرّحمان (که از اصحاب خاص #امام_کاظم و #امام_رضا علیهماالسلام بود) در خدمت ایشان بودند که چند نفر از اهالی بصره اجازه ورود خواستند؛ امام علیهالسلام (با #علم_غیب از ماجرایی که میخواهد اتّفاق بیفتد) به یونس اشاره فرمودند كه به داخل اتاق برود، پرده را بیاندازد و حركتی نكند تا هنگامی كه خود به وی اجازه دهند.
⭕️ سپس اهالی بصره بر حضرت وارد شدند و درباره (عقائد و افکار ولایی) یونس، سخنان بدی بر زبان رانده و بسیار از او #بدگویی كردند و در این حال، امام رضا علیهالسلام سر مبارک خود را پائین انداخته بودند و هیچ سخنی نفرمودند تا اینکه آنها برخاسته و ضمن خداحافظی از نزد ایشان خارج شدند؛ سپس حضرت اجازه فرمودند تا یونس از اتاق بیرون آید؛ یونس با حالی غمگین و چشمانی گریان وارد شد و به حضرت عرض کرد: «فدایت شوم یابن رسول الله! من از #ولایت شما اهلبیت دفاع میكنم و این است حال من نزد کسانی که با آنان معاشرت دارم!»
🌿 حضرت به او فرمودند: «ای یونس! وقتی که امامِ تو، از تو راضی و خشنود باشد، مردم هر چه میخواهند بگویند! اما همیشه سعی کن با مردم به اندازۀ فهم و درکشان سخن بگویی و در زمینههایی كه بالاتر از درک و استعداد آنهاست، ایشان را به حال خود واگذار! که در غیر اینصورت (از دید آنان و بخاطر نداشتن معرفت به مقام و جایگاه امام) گویا تو خواستهای بر خداوندِ صاحب عرش، دروغ ببندی!
💎 ای یونس! هنگامی که تو دُرّ گرانبهایی در دست داری و مردم بگویند که کلوخی در دست توست و یا اینکه کلوخی در دست تو باشد و مردم بگویند چه درّ گرانبهایی داری، چنین گفتاری چه نفع و ضرری برای تو خواهد داشت؟!
🌺 این است ماجرای تو ای یونس! اگر در راه صحیح (و خدمت به دین) قدم برمیداری و امامت نیز از عملکرد تو راضی است، حرفهای مردم به تو ضرری نخواهد رساند!»
📚 رجال الکَشّی (شیخطوسی)، ج۱، ص۴۸۷
بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۲، ص۶۵، ح۵
یکی از آفتهای #فضای_مجازی و شبکههای اجتماعی، عمومی و آزاد بودن عضویت و استفاده از محتوای آنان است و حساسیت کانالهای معارفی به مراتب بیشتر از دیگر محیطها؛ به همین خاطر، مدیران و گردانندگان آنها باید دقت و وسواس بسیاری در انتخاب و انتشار معارف و روایات اهلبیت علیهمالسلام داشته باشند؛ چرا که از همه قشر و سطح فهمی به این کانالها وارد میشوند یا مطالب برایشان ارسال میشود؛ و اهداف مهمِ تأثیرگذاری، کیفیت محتوا و مراعات فهم مخاطبان را فدای فراوانی پُستها، به رُخ کشیدن معلومات و جذب عضو بیشتر نکنند!
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر!
🍂 «اللّهمّ عجّل لمولانا الغریب الفرج.»
🔴 حتی مخالفین هم در مشکلات معیشتی خود به امام عسکری علیهالسلام پناهنده میشدند!
راوی از یکی از نوادگان حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام (که از سادات موسوی و متأسفانه واقفی مذهب هم بود!) نقل میکند که گويد: زندگی بر ما سخت و دشوار گرديد؛ پدرم به من گفت: «با من بيا نزد اين مرد - يعنى ابومحمد (#امام_عسكرى عليهالسلام) - برويم، زيرا از او جوانمردى شنيده مىشود.» گفتم: «او را میشناسى؟» گفت: «نمیشناسم و هرگز او را نديدهام!»
سپس قصد رفتن نزد او كرديم؛ پدرم در بين راه به من میگفت: «چقدر احتياج به پانصد درهم داريم؛ اگر به ما بدهد دویست درهمش را براى پوشاک و دویست درهمش را براى بدهى و صد درهمش را براى مخارج عیال صرف میكنيم.» من هم با خودم گفتم: «كاش به من هم سیصد درهم بدهد كه با صد درهمش الاغی بخرم و صد درهمش براى خرجى و صد درهم ديگرش براى پوشاک باشد، تا به كوهستان (مناطق کوهستانی غرب ایران) بروم.»
چون بر درب خانه رسيديم، غلام حضرت آمد و گفت: «على بن ابراهيم با پسرش محمد بیايند!» چون وارد شديم و سلام كرديم، به پدرم فرمود: «اى على! چرا تاكنون نزد ما نيامدى؟!» پدرم گفت: «آقاى من! خجالت میكشيدم با اين وضع به ملاقات شما بیايم!» چون از نزدش بيرون رفتيم، غلامش آمد و به پدرم كيسه پولى داد و گفت: «اين پانصد درهم است؛ كه دویست درهمش براى پوشاک و دویست درهم آن براى بدهى و دویست درهمش براى خرجیات باشد!» و كيسهای به من داد و گفت: «اين سیصد درهم است؛ صد درهمش براى خريد مَرکب، صد درهم آن براى پوشاک و صد درهمش براى مخارجت باشد! و به كوهستان هم نرو، بلكه به سوراء برو!»
او به سوراء (منطقهای نزدیک حلّه عراق) رفت و با زنى ازدواج كرد و اكنون هزار دينار درآمد دارد! با وجود اين، واقفى مذهب است (يعنى هفت امامى است و عقيده دارد موسى بن جعفر عليهماالسلام از دنیا نرفته و او امام قائم است!)
⭕️ راوی گويد: به او گفتم: «واى بر تو! مگر دليلى روشنتر از اين میخواهى بر امامت امام عسکری علیهالسلام؟!» او گفت: «اين امری است كه به آن عادت كردهايم!» (يعنى كيش و مذهب خانوادگى ماست!)
💠 «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْكُرْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: ضَاقَ بِنَا الْأَمْرُ فَقَالَ لِي أَبِي امْضِ بِنَا حَتَّى نَصِيرَ إِلَى هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي أَبَا مُحَمَّدٍ فَإِنَّهُ قَدْ وُصِفَ عَنْهُ سَمَاحَةٌ فَقُلْتُ تَعْرِفُهُ فَقَالَ مَا أَعْرِفُهُ وَ لَا رَأَيْتُهُ قَطُّ قَالَ فَقَصَدْنَاهُ فَقَالَ لِي أَبِي وَ هُوَ فِي طَرِيقِهِ مَا أَحْوَجَنَا إِلَى أَنْ يَأْمُرَ لَنَا بِخَمْسِمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَتَا دِرْهَمٍ لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَتَا دِرْهَمٍ لِلدَّيْنِ وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَيْتَهُ أَمَرَ لِي بِثَلَاثِمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَةٌ أَشْتَرِي بِهَا حِمَاراً وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ وَ مِائَةٌ لِلْكِسْوَةِ وَ أَخْرُجَ إِلَى الْجَبَلِ قَالَ فَلَمَّا وَافَيْنَا الْبَابَ خَرَجَ إِلَيْنَا غُلَامُهُ فَقَالَ يَدْخُلُ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ فَلَمَّا دَخَلْنَا عَلَيْهِ وَ سَلَّمْنَا قَالَ لِأَبِي يَا عَلِيُّ مَا خَلَّفَكَ عَنَّا إِلَى هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ يَا سَيِّدِي اسْتَحْيَيْتُ أَنْ أَلْقَاكَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَلَمَّا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ جَاءَنَا غُلَامُهُ فَنَاوَلَ أَبِي صُرَّةً فَقَالَ هَذِهِ خَمْسُمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَتَانِ لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَتَانِ لِلدَّيْنِ وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ وَ أَعْطَانِي صُرَّةً فَقَالَ هَذِهِ ثَلَاثُمِائَةِ دِرْهَمٍ اجْعَلْ مِائَةً فِي ثَمَنِ حِمَارٍ وَ مِائَةً لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَةً لِلنَّفَقَةِ وَ لَا تَخْرُجْ إِلَى الْجَبَلِ وَ صِرْ إِلَى سُورَاءَ فَصَارَ إِلَى سُورَاءَ وَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ فَدَخْلُهُ الْيَوْمَ أَلْفُ دِينَارٍ وَ مَعَ هَذَا يَقُولُ بِالْوَقْفِ فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فَقُلْتُ لَهُ وَيْحَكَ أَ تُرِيدُ أَمْراً أَبْيَنَ مِنْ هَذَا قَالَ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ قَدْ جَرَيْنَا عَلَيْهِ.»
📚 کافی (شیخکلینی)، ج١، ص۵٠۶
مرآة العقول (علامهمجلسی)، ج۶، ص۱۴۹
حسادت، آفت بزرگی در زندگی بشر است و غیر معصومینِ خاندان بنیهاشم و #سادات نیز از این آفت مستثنی نبودند و نیستند؛ به طوری که با مطالعه در تاریخ زندگی اهلبیت علیهمالسلام میبینیم جاه و جلال و منصب امامت ایشان موجب #حسادت بعضی از سادات قرار داشت و آسیبهایی هم از این ناحیه به حضرات معصومین علیهمالسلام وارد شد.
🌿 «السّلام علیک یا أبامحمّد یا حسن بن علیّ العسکری ورحمة الله وبرکاته.»
#حدیث #اعتقادی #امامت #علم_غیب #معجزه #کرامت #توسل #واقفیه