eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهر خورشید هرچه می خواهم میسر می شود،دیدار نَه هرچه دنبال وصالم،می شود تکرار نه فرصتی دیگر نمانده کاش می دیدم تو را دل به فکر ماندن است و این تن بیمار نه شد برایم تا خراسان آمدن فرض محال هر چه می گردم تو اینجا نیستی اِنگار نه روز و شب امید دارم تا که پیدایت کُنم تابِ ماندن هست اما بی وجود یار نه خوب شد زینب نبودم تا بِبوسم حنجرت خوب شد زینب نبودم تا سرِ بازار... نه خواهری در پای نیزه، دلبری بالای نی می رود در حلقه ی نامحرمان هم پای نی خواهر خورشیدم و از نور، دور اُفتاده ام دخترِ مردِ کلیم، از طور دور افتاده ام حال غیر از سوختن یا ساختن باید چه کرد وقتی از دلدار خود این جور دور افتاده ام گر بنای دیدن تو نیست ، چشم از دستِ زهر چه ملالی هست گردد کور ،دورافتاده ام باز ماندم از وصالت شد امیدم نا امید مثل یک صید اسیر از شور دورافتاده ام فرصتی دیگر نمانده لحظه های آخری من سلامت می دهم از دور، دورافتاده ام می روم ایکاش می شد این دل از تو با خبر یا رضا هم دور از تو مانده ام هم از پدر وقت رفتن نیست پیشم دلبر لیلای من ساحل خشکیده ای شد این دل دریای من مانده ام در غربت و جان می دهم دور از رضا کس نباشد با خبر از غصه و غم های من سال های سال دور از دختر و دور از پسر چه کشیده کنج زندان بلا بابای من گر نمی بینم خراسان و نمی بینم تو را چه قَدَر خوب است به قم شد کشیده پای من سایه ی بالاسرم دلتنگی ات با من چه کرد یا رضا جان زندگی و هستی و دنیای من منکه مثل زینب و چون فاطمه مظلومه ام دختر موسی بن جعفر هستم و معصومه ام * * *** مثل زینب نیستم اینجا کجا بزمِ شراب مَردم اینجا کجا و مَردم شام خراب مثل زینب نیستم من مادر و اُمِّ شهید من علی اصغر ندادم نیستم جای رباب مثل زینب نیستم ام المصائب نیستم تا که غمهایم نگردد جا میان صد کتاب مثل زینب نیستم که در پس بی معجری با کمک از آستینِ پیرهن گیرم حجاب مثل زینب نیستم تا در میان قتلگاه بوسه گیرم از گلو و حنجری در خون خضاب دخترم اما ندیدم من سری از تن جدا دخترم اما ندیدم راس ، در طشتِ طلا... مهدی شریف زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
 هجران به چالش می کشاند عاشقان را همراه خود می آورد اشک روان را خواهر شدی و فکر دوری از برادر با بی قراری برده از جانت توان را بین تمام غصه ها داغ برادر تا پای مردن می کشاند خواهران را الحمدلله ‌که ندیدی بین گودال زیر هجوم نیزه جسم نیمه جان را با دست بسته کوچه به کوچه نرفتی اصلا ندیدی پوسخند این و آن را شکر خدا که پاسبانت محرمت بود دور و بر ناقه ندیدی فاسقان را اصلا نرفتی شام! نه!! اصلا ندیدی بر روی لبهایش فروود خیزران را محمد کیخسروی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
موالی زهرا سلام ای دیار خدا باوران موالی زهرا ، علی محوران سلام ای قمی های مهمان نواز ازین پس شما را منم چاره ساز بهشت است این سرزمین بعد ازین شود قم چو عرش برین بعد ازین ندارید در دل دگر واهمه خدا داده بر شهرتان فاطمه قمی ها بدانید بیمه شدید نمک گیر لطف کریمه شدید شود دور از اینجا بلا تا ابد رضایم رضا از شما تا ابد سیاهی حرام است بر رویتان جوادالائمه دعاگویتان به قم داد اجازه ازین پس بتول شود چون نجف ، مهد فقه و اصول دو صد خیر و رحمت دهم بر شما خمینی و بهجت دهم بر شما در این شهر بدعت ندارد مرید وحید خراسانی آید پدید به یک گوشه زین خاک باب المراد مزار رسول است و سید جواد شده غرق حیرت زمین و زمان مسلمان شمایید یا شامیان ؟! شما نزد زهرا عزیزید عزیز نخواندید ناموس دین را کنیز اسیری نبردید آزاده را خرابه نبردید شهزاده را نه چشم کسی بود بر معجرم نه از سنگ اینجا شکسته سرم نه از ناقه خوردم زمین نیمه شب نه از کعب نی جانم آمد به لب نه شب سر به خشت بیابان نهم نه با قاتلان پدر همرهم نه خوانده مرا نا مسلمان یهود نه غساله بینَد تنم را کبود نه اینجا غریبانه دفنم کنند نه در بین ویرانه دفنم کنند چه خوب است که مجلس ختم من شود روضه ی طفل دور از وطن محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا کریمه اهل بیت امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد که در پشت سرش معصومه فوجی از مَلَک دارد جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شَک دارد جهان کوچکی دارد ولی از هر نظر کامل که زیر گنبدش هم چرخ دارد هم فَلَک دارد کسی که مبدأ میل جهان را می دهد تغییر برای طعم این تغییر دریایی نمک دارد اگر که این همه گلدسته دارد معنی اش این است به زُوّار گرفتارش فقط قصد کمک دارد حریمش عُشِّ آل الله گشت و هرکه او را خواند یقینا روی لب یا لَیْتَنا کُنّا مَعَک دارد کریمه، عالمه،یا ساجده یعنی که این خانم؛ فقط با چارده معصوم فصل مشترک دارد یکی با دیدن گنبد،یکی با بوسه بر مرقد برای زائرانش نسخه های تک به تک دارد نگو که سنگ قبر بهجت و علامه در اینجاست بگو معصومه دور مرقدش سنگ محک دارد منم در زیر پای زائرانش خسته و بی تاب اگر دیدی که سنگی در حرم قدری تَرَک دارد  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بی بی جانم باز هم رو بر این در آوردم بهر این آستان ، سر آوردم گفتم از پا فتاده ام ، گفتند رو بر این در بیاور آوردم چه جز آلودگی ، به همراهم؟ در حریمی مطهر آوردم باغ طاعت ز خشکسالی سوخت شاخ بی برگ و بی بر آوردم همه جا ، تیربار و آتش بود لاجرم ، رو به سنگر آوردم گر چه تر دامنم ز کرده ، ولیک اشک را دامنی تر آوردم هر زمان زد هوای قم به سرم گویی از شوق ، پر در آوردم بر حریمت که باب حاجات ست داورم داده ، باور آوردم از جوار رضا رسیده ، سلام از برادر به خواهر آوردم دل نباشد درون سینه که من با خود اسپند و مجمر آوردم وز دل خون چکان خود ، شب و روز دیده ای خون فشان تر آوردم مرهمی نه ، به روی زخم دلم پدرم ، داغ دختر آوردم دست ، خالیست لیک با شعرم حب زهرا و حیدر آوردم بیت بیت ام به یاد اهل البیت یک سبد گل معطر آوردم شعرم از سوز روز عاشوراست بوی گل های پرپر آوردم مورم و خوشه چین خرمنشان توشه ای بهر محشر آوردم  علی انسانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شب را به پایان می رساند طلعت نورت خورشید عالم خلق شد از برکت نورت از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند ما را غلام "حضرت معصومه جان س" خواندند تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن "آموزگار حضرت مریم"..،تَکَلُّم کن جان رضا ما را فقیر "مشهد" و "قُم" کن هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر  شد ای ماه‌تابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم... آخر شما را می کُشَد این حالت درهم از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده با یا "رضایَت" اهل قُم هم گریه می کرده فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر... هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر... داغ‌برادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر... این ها تو را از پای درآورد آخرسر سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟ تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟ اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟ خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟ با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟ راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟ زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد زینب میان کوچه های تنگ گیر افتاد زینب به زیر ازدحام سنگ گیر افتاد این آینه خیلی ترک خورده است در کوچه از دست شاگردش کتک خورده است در کوچه @hadith_ashk
کاش بودم سگ دربان اباعبدالله یکی از پیرغلامان اباعبدالله کاش مانند حبیب ابن مظاهر جانم بارها بود به قربان اباعبدالله پادشاهی دو عالم کند آن کس که شود نوکر گوش‌به‌فرمان اباعبدالله پیش ما مذهب هر کس به خودش مربوط است ما که هستیم مسلمان اباعبدالله نسل در نسل در اندیشه منّا شدنیم کل ایران شده سلمان اباعبدالله شاعر؟؟؟ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آسمان گشته سیه پوش و مَلَک در زمزمه باز مانده در غریبی یک علی بی فاطمه باز از آه کسی عرش خدا لرزیده است حضرت سلطان ایران داغ خواهر دیده است دختری شد زود راهی مثل مادر ، آه آه خواهری آمد به جان ، دور از برادر آه آه باز هم یک فاطمه از دست دنیا سیر شد آیه های غربت آل علی تفسیر شد فاطمه ها آن قَدَر مهمان دنیا نیستند فاطمه ها رو به روی فتنه ها می ایستند فاطمه ها را غم مظلوم دوران می کشد فاطمه ها را غریبی علی جان می کشد مثل هم بودند اگر چه فاطمه های خدا داشت اما قم فراوان با مدینه فرق ها شهر قم با یا علی گویان سر ِ دعوا نداشت شهر قم بر آبرویش چون مدینه پا نذاشت با ستمکاران عالم قم ید ِ واحد نداشت کوچه های تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت شکر حق این فاطمه دیگر شبیه مادرش قاتلانش را ندیده در کنار بسترش روی او نیلوفری و چادرش خاکی نشد هیچ کس از گریه ی روز و شبش شاکی نشد کینه های بدر ، آتش در گلستانش نشد ریسمانی مزد دستان ِ علی جانش نشد ماه قم را کس ندیده در خسوف و در هلال نیست در حالاتش اصلا حرف ِ "صارَت کَالخیال" حضرت معصومه جز هجران ، غمی در دل نداشت حضرت معصومه مردم چل نفر قاتل نداشت.... @hadithashk
سید علی: خواهری جلوه ای ز دلبری است خواهری ذات عشق پروری است خواهری قصه ی پیمبری است خواهری ماجرای دیگری است مهر خواهر چو مهر مادری است بارش از خانواده سنگین تر سفره ی غصه هاش رنگین تر دلش از دست داغ غمگین تر گاهی از مادریست شیرین تر لذتی که در اوج خواهری است دل پرالتهاب خواهر شد گریه و اضطراب خواهر شد روضه ی بی حساب خواهر شد وقت غم انتخاب خواهر شد دم دکان غصه مشتری است همه جا زینت امام رضاست همدم خلوت امام رضاست قصه ی غربت امام رضاست زینب حضرت امام رضاست خواهر خوب ، خوب یاوری است آخرش از رضا جدا افتاد گیر یک مشت بی خدا افتاد اول ساوه او ز پا افتاد یاد غمهای کربلا افتاد درد معصومه بی برادری است وارد قم که شد به عزت رفت محملش با همه جلالت رفت نه طلایش به باد غارت رفت نه خودش مجلس جسارت رفت از مصیبات عمه اش بری است خواهری احترام می بیند خواهری ازدحام می بیند یک نفر التیام می بیند یک نفر سنگ بام می بیند این همه فرق نابرابری است یک تنه درد ها به شانه کشید آه احساس خواهرانه کشید روی او زجر تازیانه کشید شعله ی گریه اش زبانه کشید لشکر گریه اش چه لشکری است نفس سینه سوز و آه شده ملجا خلق بی پناه شده خواهر شاه زابراه شده روز او چون تنش سیاه شده جان به قربان او چه خواهری است @haditashk
اینبار بر دامان گل خاری نیفتاد بر صورت آیینه زنگاری نیفتاد غم دید ، غصه خورد ، ناله کرد اما این فاطمه کارش به مسماری نیفتاد افتاد اما زود دورش را گرفتند صد شکر گیر مردم آزاری نیفتاد افتاد اما زیر دست و پا نمانده بین در سوزان و دیواری نیفتاد شهر غریبه رفت اما محترم رفت چشمش به عیش و نوش اغیاری نیفتاد موسی بن خزرج آمده ، خولی نیامد یعنی مسیر او به بازاری نیفتاد در زیر پای ناقه ی حملش در این شهر گل ریخت اما رأس سرداری نیفتاد
بانوان اهل قم با احترام حلقه دور محمل بانو زدند تا نلرزد قلب خاتون حجاز مردها در محضرش زانو زدند گرچه سرگرد دیار غربت است ذره ای از شوکت او کم نشد موقع وارد شدن در شهر قم پشت دروازه معطل هم نشد هم برادر هم برادرزاده اش از مدینه از خراسان آمدند تا که در غربت نماند بر زمین موقع تدفین شتابان آمدند کاش وقت دفن زینب هم کسی از برادر زاده ها می آمدند کاش عباس و حسین و قاسم و اکبر از کرببلا می آمدند هر چه باشد خواهر عباس بود لحظه‌های احتضارش دوست‌داشت جای بستر بردنش در آفتاب... سر به زانوی حسینش می‌گذاشت دست ها را روی سینه جمع کرد یاد گودال و نفس های حسین شکل قتل صبر مقتل جان سپرد خواهر مظلوم و تنهای حسین @hadithashk
شب بود..،نور عرش خداوند دیده شد فریاد ابرهای بهاری شنیده شد باران به سمت پهنه ی ساحل کشیده شد در جزر و مَدِّ عاطفه،عشق آفریده شد امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم دلدادگان حضرت معصومه ی قُمیم بالاترین عروج قنوتِ دعا،سلام پنهان ترین تشرف جبریل‌ها،سلام شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما،سلام ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا،سلام ما حاجیان کعبه ی خواهر_برادریم سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم غم در شکوه شادی آئینه ها گم است رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن جان رضا زیارت ما را زیاد کن فوّاره های صحن تو حظِّ وضوی ما مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما ای کاش یاکریم حرم بود..،قوی ما بانو نگو..،بگو همه ی آبروی ما نامت،حجاب روی سر دخترِ من است ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد دست هزار علم،دخیل ضریح شد مشق پُر اشتباه شب ما،صحیح شد هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد حوزه؛نشانه‌ی هنر سروری توست فخرِ طباطباییِ ما..،نوکری توست از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است مثل گلاب،در حرم‌ات،بو شدن خوش است در دست خادمان تو،جارو شدن خوش است در صحن آب و آینه آهو شدن خوش است آهو نشد..،نشد..،تو بیا وُ ثواب کن من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت در هیبت تو جلوه ی زهرا ادامه داشت این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت... ...تا در زمان حادثه ها مادری کنی در حشر با شفاعت خود،محشری کنی کم کم شروع واقعه ی اشک و آه شد تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد روز عَجم زمان غروبت..،سیاه شد قم نه..،بگو تمام جهان بی پناه شد سَم گرچه نای پرزدنت را نشانده است امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است بالت نسوخت و پر تو لطمه‌ای ندید در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید در طوس،شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد یک مست..،نیزه واردِ حلقوم شاه کرد @hadithashk