زانو بغل مگیر
ای تو ضیا دهنده ی چشم ز خون ترم
وی از طفولیت همه دم،یارو یاورم
زانو بغل مگیر حسین غریب من
تکیه مزن به نیزه،عزیزم برادرم
دو دسته گل برای تو پرورده ام حسین
از من قبول کن،جز این نیست در برم
بگذار تا روند فدای سرت شوند
گر دست رد به سینه زنی،نیست باورم
گر سر جدا شوند به عشقت مرا چه غم
یک لحظه هم به ابروی خود خم نیاورم
گر پاره هم شود تنشان،من فقط حسین
تنها به فکر خنجر و رگهای حنجرم
مگذار تا شبیه حسن خون جگر شوند
تا اینکه تب کنند مداوم برابرم
او بود بین کوچه به همراه فاطمه
او دیده بود خورد به دیوار مادرم
دق مرگ می شوند به جان خودم حسین
گر بنگرند خصم زند سنگ بر سرم
باور کن این دو طاقتشان می شود تمام
بینند اگر به دست حرامی ست معجرم
محمود اسدی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی #محمود_اسدی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم زینب(س)
دلخون تر از تو گرچه در این روزگار نیست
کوهی بسان آنچه تویی استوار نیست
وقتی که نیستی به کنار برادرت
انگار در کنار علی ذوالفقار نیست
جایی که خطبه های تو پیکار می کند
راهی برای نطق به غیر از فرار نیست
تو آن عقیله ای که برای علوم تو
غیر از علی و فاطمه آموزگار نیست
بار رسالتی که به دوشت کشیده ای
بار امانتیست که کوه عهدهدار نیست
جاه و جلال و شوکت و شأنت همیشه هست
حتی اگر که دوروبرت پرده دار نیست
بعد از حسین در دل گودال بیقرار
دیگر تو را قرار دو عالم قرار نیست
کرامت نعمت زاده
#اشعار_شب_چهارم_محرم #امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زینب(س)
مُحرم شد مُحرم تا ابد مادام با زینب
پس از کرببلا اسلام شد اسلام با زینب
حسین است او که خوابِ دشمنان را میکند کابوس
علی آمد میان کاخهای شام با زینب
برای دین حق بوزینه بازی را زمین انداخت
که دین شد دینِ مولا پاک از اوهام با زینب
که شد تفسیرِ آیات جهاد و همت و عفت
به فتح و آلعمران، توبه و انعام با زینب
همین که اُسْکُتُوا فرمود: دنیا از تپش اُفتاد
جهان سر تا به پا شد گوش آنهنگام با زینب
همین که اُسْکُتُوا فرمود فهمیدند هیبت را
سپاهِ کفر خُشکش زد زمین شد رام با زینب
از عالَم امر خود برداشت ورنه تا قیامت هم
خلایق لال میماندند در هر گام با زینب
چه کرده در میانِ مجلس منحوسِ شامیها
که میدادند هرلحظه به خود دشنام با زینب
فقط او جامالاضداد مانند علی باشد
زنی دیگر نیامد تا شود همنام با زینب
مقامِ چادرش از پردههای کعبه بالاتر
که دارد زائرش احرام در احرام با زینب
عظیم و سهمگین پُر جذبه اُقیانوسِآرام است
که در طوفانِ غمها شد حرم آرام با زینب
شده کرببلا کربُالبُکاء وقتی حسین اُفتاد
شده دارالبُکاء هم کوفه و هم شام با زینب
حسن لطفی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #حسن_لطفی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
السلام ای برادر زینب
السلام ای برادر زینب
سایه ی خیرِ بر سر زینب
یار دیرینه، دلبر زینب
گریه کم کن برابر زینب
نزد خواهر، خمیدنت سخت است
داغ سنگین چشیدنت سخت است
داغ اکبر شکسته بنیانت
ای فدای دو چشم گریانت
کشته ما را دل پریشانت
این دو تا دسته گل به قربانت
خواهرت ملتمس چنان جون است
وقت رزم محمد و عون است
هست از اشتیاقِ بی حدشان
که شهادت شده است مقصدشان
کرده مَنعت ولی مقیدشان
قسمت می دهم نکن ردشان...
به نفس های خسته ی مادر
به نماز نشسته ی مادر
شکر حق شد دلت رضا و مجاب
ورنه می شد عقیله، خانه خراب
تا نبینم دل تو را بی تاب
می روم خیمه گاه، پیش رباب
می نشینم به روی سجاده
تا شوند این دو شیر آماده
می روند از سوی یسار و یمین
سوی اصحاب ابن سعد لعین
در فرارند لشگری بی دین
دایی عباس می کند تحسین
تیغ شان تیز، بهر خناس است
رزم هر دو به سبک عباس است
بین میدان به زحمت افتادند
از عطش بر مشقت افتادند
گیر اهل رذالت افتادند
بر زمین با جراحت افتادند
دل من ریخت در حرم ناگاه
سنگ باران شدند هر دو آه
خون چکید از شکاف ابرویشان
پر شد از خون، همه سر و و رویشان
نیزه ها رفت بین پهلویشان
وای بر من اگر روم سویشان
هر دوتا نذر یک نگاهت باد
هرچه دارم فدای راهت باد
خوب شد هر دوتا شهید شدند
مبتلا بر غمی شدید شدند
محضر فاطمه سعید شدند
پای عشق تو روسپید شدند
شام غربت، مرا نمی بینند
در اسارت مرا نمی بینند
محمد جواد شیرازی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی #محمد_جواد_شیرازی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
می سوزد از غم
می سوزد از غم چشم من تر هم که باشد
من طالب اشکم مکرر هم که باشد
این روضه ها این خیمه ها این تکیه ها را
من دوست دارم گریه آور هم که باشد
تا فتح باب کودک من راه خیلی ست
باشد غنیمت پشت این در هم که باشد
هرکس که باشد رعیت سالار زینب
اقای اقاهاست نوکر هم که باشد
قطعا نگاه ویژه ای دارد به دنبال
در روضه نام و یاد مادر هم که باشد
تب می کند عمامه بر میدارد از سر
در مجلسش حتی پیمبر هم که باشد
مرد از غم تنهایی از پا در می آید
سخت است در این بین خواهر هم که باشد
خود را زند بر آب و آتش نذر مولا
مولای او وقتی برادر هم که باشد
اتش زند با یک اشاره روضه خوانش
حتی اگر در بیت اخر هم که باشد
مادر به بوی بچه هایش جان بگیرد
گل عطر دارد گرچه پرپر هم که باشد
سر می برد در خیمه اش احساس خود را
آماده کرده هر دو تا عباس خود را
وا می شود سمت سعادت بال هر دو
جبرییل غبطه می خورد بر حال هر دو
با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد
یک راهکاری داد مادر مال هر دو
بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد
با پای دل تا معرکه دنبال هر دو
از فرط شور و شوق جانبازی گل انداخت
با اذن رفتن صورت خوشحال هر دو
بر یاری مولا کمر بستند وقتی
شد چادر ام المصائب شال هر دو
با سالهای دیگرشان فرق دارد
تقدیر با خون شسته ی امسال هر دو
دلشوره ی خلخال پای دختری هست
در سینه ی از غصه مالامال هر دو
از میمینه تا میسره هر جا که رفتند
سرنیزه می آمد به استقبال هر دو
تیر و کمان دنبال اقمارالمنیره اند
خیلی زمان برده ست استهلال هر دو
محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا
بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو
حتی حسین بن علی هم گریه میکرد
از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو
تا غصه ی شرمندگی آقا نگیرد
مادر سراغ بچه هایش را نگیرد
علیرضا خاکساری
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_محرم_1404 #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سالار زینب (س)
چه جوری آروم بشینم توو حرم !
ببینم غصه مکرر می خوری
بچه هام اگر برن فدات بشن
جاش دو تا نیزه تو کمتر می خوری
کافیه رخصت میدونم بدی
میرم از خیمه با ذوالفقار میام
نمی خواد فکر دل منُ کنی
به خدا با داغ شون کنار میام
صبر زینبُ تو دستکم نگیر
قبل از این سه داغ دیگه هم دیدم
داغ زهرا و علی، داغ حسن
یه تنه قدر یه دنیا غم دیدم
قول میدم اگر برن، پیشت دیگه
با چشای غرق بارون نمیام
شهیدامو وقتی بر می گردونی
از توی خیمه ها بیرون نمیام
نمی خوام منُ دم غروب که شد
زار و حیرون توی مقتل ببینن
نمی خوام با دستای بسته سه روز
پشت دروازه معطل ببینن
نمی خوام باشن بفهمن توو دلم
غم تنهایی چه گسترده میشه
نمی خوام که ببینن مادرشون
سوار محمل بی پرده میشه
نمی خوام باشن توو کوفه ببینن
که به جوون من چه دردی افتاده
توی شهر پدری، ناموسشون
چه جوری به کوچه گردی افتاده
وحید قاسمی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی #وحید_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اسیر عشقم
اسیر عشقم و غیر از بلا نمیخواهم
که در بلای تو جز ابتلا نمیخواهم
اگر اجازه دهی خود فداییات باشم
که زندگانی بعد از تو را نمیخواهم
گرفته است صدایت پس از علی اکبر
منم شریک تو یعنی صدا نمیخواهم
تو بی پسر بشوی من فقط نگاه کنم؟
غریب ماندی و من آشنا نمیخواهم
تمام دار و ندار من این دوتا پسرند
برای موسم پیری عصا نمیخواهم
منی که نذر تو کردم دو نوجوانم را
به جز سلامتی ات از خدا نمیخواهم
اگر بناست تو بر خاک بی کفن باشی
برای پیکرشان بوریا نمیخواهم
من و تو مادرمان پیشمان کتک خورده
من این بلا به سر این دوتا نمیخواهم
سید محمد حسین حسینی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #سید_محمد_حسین_حسینی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
منای کرب و بلا
غم ندیدن تو! کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است
بگیرد از منِ محنت کشیده جان مرا
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازهای بده نذری سفره ات باشند
کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا
مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا
اگر قبول کنی این دو نوجوان مرا
فدای شرم تو ... اما بیا و کامل کن
ستاره های درخشان آسمان مرا
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جان ناتوان مرا
قیام کردم و در خیمه منتظرماندم
برو میانه ی میدان ببین اذان مرا
قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند
خمیدهتر نکند قامت کمان مرا
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصهی خزان مرا
بلا عظیمتر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
هادی ملک پور
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی #هادی_ملک_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین من
میرود دست به دامان برادر زینب
شده هر لحظه به قربان برادر زینب
غم تنها شدن از لحن برادر خوانده
می برد شمع وجودی که برایش مانده
دو گل خرمن جان نذر برادر آورد
تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد
گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند
این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند
این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند
کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند
عشق را از ادب درس من آموخته اند
عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند
انتقام است فقط در نظر این هر دو
یاد حیدر برسد از جگر این هر دو
حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند
برسد خاک روی چادر من می سوزند
غیرتی آخته بر معجر مادر دارند
این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند
هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند
اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند
بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد
من نباشم که غباری به سر و پات رسد
تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم
حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم
به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر
هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر
بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را
رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
حسن کردی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #حسن_کردی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زینب(س)
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند
چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب است
چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید
روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است
هالهای از نور دورش را همیشه میگرفت
آری آن مستورهی دور از تماشا زینب است
آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف
چشم همسایه ندیده سایهاش را زینب است
خم به ابرویش نیاوردهاست درطوفان غم
آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینباست
آنکه با آن خطبهی غرّای خود یکباره کرد
مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است
حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد
آنکه با احیاگریاش کرده غوغا زینب است
آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز
دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است
محمد حسن بیاتلو
#اشعار_شب_چهارم_محرم #امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
در غم و کرب و بلا، داغ جگرگوشه ها
هیچ ندارد کسی، بهره به قدر حسین (ع)
عمه ی سادات را، بین که چه سنخیّتی است
داغ به داغ اخا، صبر به صبر حسین (ع)
کاش به پایش شود، مثل دو اولاد او
جان بدهم تا نهم، سینه به صدر حسین (ع)
بر دل صحرا ببین، کامل، هجّی شده است
جمله ی خون خدا، سطر به سطر حسین (ع)
روز بلا روی خاک، هست غروبش ولی
بر سر نی می شود، مطلع فجر حسین (ع)
گشت هلالی که از منظر نی شد عیان
ماه شب خیمه ها، هیئت بدر حسین (ع)
در حرمش هر زمان با دل عاشق روی
رایحه ی سیب هست، جلوه ی عطر حسین (ع)
این که شفاعت کند، سوخته ی عاشقش،
نزد خداوند شد، خواست و اجر حسین (ع)
دارد هر شیعه ای ، بر دل خود آرزو
یک شب جمعه شود زائر قبر حسین (ع)
جواد محمودآبادی
#اشعار_شب_چهارم_محرم #جواد_محمودآبادی #شعر_محرم_1404 #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صدای آه زینب(س)
دو زینبزاده میدان میروند از خیمهی زینب
دو شیری که کنار او کشیدند قد باهم
نرفته زینب اما میرود دنبالشان مولا
نرفت و جای زینب میدود با گریه زهرا هم
عطش با آفتابِ داغ و قاتلها تبانی کرد
توانفرساست زخم و تشنگی سرنیزه گرما هم
ضیافت داشتند آنجا حرامیهای بی احساس
که شمر آنجا صدا میزد سنان و حرمله را هم
صدای آه زینب درنیامد از دل خیمه
ولی مثل حسین آمد صدای آخ سقا هم
فقط دو نیزه کافی نیست رسم جاهلیت بود
که اول سر زدند از تَن پس از آن اِرباًاِربا هم
بهم پیچیده شد این یک زِ هم پاشیده شد آن یک
حسین از خیمه آورده گمانم دو عبا باهم
همیشه ایندو باهم بودهاند از بچگی ، حالا
به زیر تیغ تنهاشان به روی نیزه سرها هم
میان شام پس دادند سرها را به مادرها
صدای زینب آمد آنچه بخشیدم نمیخواهم
حسن لطفی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #حسن_لطفی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹