eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
144 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ حیدر رسیده بود ، پیمبر رسیده بود همراه این دو ، سوره ی کوثر رسیده بود خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ آن لحظه ای رسید که لشکر رسیده بود از خاتم حسین ، تعاریف بی شمار به گوش ساربان ستمگر رسیده بود کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود خنجر نمی برید گلوی حسین را به بوسه گاه حضرت مادر رسیده بود حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است با قتل صبر ، صبرش اگر سر رسیده بود هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد اما غروب ، کار به آخر رسیده بود  شهریار سنجری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
واویلا ساعتی مانده که از پشت به نیزه بزنند... دهنش باز کنند تیر به حلقش بزنند ساعتی مانده که با راس پسر بازی کنند پیش چشم پدرش بر دهنش پا بزنند مکن ای صبح طلوع وِرد لبِ زینب شد پشت هر ناله‌ی او ، ناله‌ی مهموم بزنند گرد و خاکی به روی حضرت گودال نشست با لگد یا که عصا بر لب و دندان بزنند فرشید حقی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین من روز در مشت شب گرفتار است رحم خوابیده ، ظلم بیدار است کوفه دین را فروخته ، عوضش سکه ی جهل را خریدار است غیرت این روز ها ندارد رگ معرفت مدتی است بیمار است آسمان بخیل بی باران لشکر شمر را هوادار است مثل سرباز های دور و برت زخم بر پیکر تو بسیار است خنجر از چه چنین غضب دارد؟ مگر از حنجرت طلبکار است؟ هر کسی آمده پی چیزی قتلگاه است یا که بازار است؟ چشم های تو تار می بینند اشک های رباب اگر تار است مادرت آمده است دیدارت بین مقتل چه جای دیدار است؟ آه از ضربه ی دوازدهم نکند تازه اول کار است؟  شهریار سنجری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بیا در این شب آخر که بشنوم سخنت بیا در این شب آخر که بشنوم سخنت سخن بگوی برادر به شمع انجمنت بگو در این شب آخر چه بر سرت آید بگو چه می شود آقا به نازنین بدنت ترک ترک شده لعل لبت عزیز دلم خدا کند نخورد سنگ بر لب و دهنت کنار پیکر تو سینه می زند طفلت خدا کند که نخندد کسی به سینه زنت خدا کند تنت از زخم ها ورم نکند خدا کند نشود نیزه جابجا به تنت خدا کند نکشی زجر در ته گودال و عاقبت نکشد طول دست و پا زدنت خدا کند نشود نرم استخوان هایت خدا کند نشود کهنه بوریا کفنت تمام ترس من این است عده ای بی دین کنند هلهله فردا به زیر و رو شدنت  محمود اسدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شب آخر شده شب آخر شده و فرصت ما در گذر است زینبت سخت بهم ریخته و خون جگر است بیشتر در برم ای یار مناجات بخوان چشم بر هم بزنی سوره ی فجرم، سحر است روی شاداب و رخ ماهِ برافروخته ات همه از شوق رسیدن به وصال پدر است شده که وقت دعا باشد و یادت نکنم؟! یادت ای مونس قلبم، همه جا در نظر است چندمین بوته ی خار است که امشب کندی؟! حق بده که دل من مضطرب و شعله ور است جدمان گفته چه سخت است غم روز دهم خواهرت از همه ی واقعه ها باخبر است نه غمت هست چو یحیی و نه چون اسماعیل غم قربان شدنت، سخت تر و سخت تر است ظهر فردا که شود از غم سقای حرم دست من روی سر و دست تو روی کمر است با غم سینه و با تیر سه شعبه چه کنم؟! آن که هر شعبه ی آن شاخه ای از میخ در است نکند حنجرت از پشتِ سرت ذبح شود نکند بوسه‌ی من زیر گلو دردسر است عصر فردا بدنت زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوعِ به لبم بی ثمر است می نویسند تواریخ پس از رفتن تو خواهرت با عمر سعد و سنان همسفر است  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پریشانم مکن دلبر گیسو پریشانم! پریشانم مکن زیر حجم سنگباران، بوسه بارانم مکن چشم تارم خیمه زد بر گودی زیر گلوت در میان خیمه و گودال، حیرانم مکن غیرتی های حرم رفتند، تو ماندی فقط جان زهرا مادرت، درگیر بحرانم مکن از قفا دیدم ترا، پشت سرت خوردم زمین شمر خنجر می کشد، برگرد! ویرانم مکن من اسیر آن لباس پاره ام از صبح زود با لباس پاره همراه اسیرانم مکن معجرم را سفت بستم، پس تو دلواپس مباش از روی نی آمدن با خود، پشیمانم مکن رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تکیه زد تا که شاه بر نیزه تکیه زد تا که شاه بر نیزه بدنش ماند و چند سر نیزه هر چه ارباب بی رمق تر شد از سنان خورد بیشتر نیزه بود در دست یک نفر سنگ و بود در دست صد نفر نیزه این چنین با شتاب در بدنش پی چه می رود مگر نیزه؟ هر زمان رفته بین جسم حسین غرق خون گشته تا کمر نیزه خواهرش بوسه بر لبش می زد در دهانش نبود اگر نیزه  شهریار سنجری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آه است جایِ ماه و خون است جایِ باران در طاقِ عرش وقتی پیراهن حسین است! هر رج هزار زخم و هر نخ هزار خنجر اما عمیق، زخمِ پاره-تن حسین است! ظاهر، جوان لیلا... بیهوش، اِرباً اِربا باطن ولی به والله جان‌کندنِ حسین است عضوی غبارِ صحرا عضوی به سُمِّ اسبان رأس‌َش بُریده امّا بر دامن حسین است! پاشیده بود از هم؛ زد صرخه‌ رو به لشکر بردار پایِ خود را اینجا تنِ حسین است!! نبضِ رگش مکرر: «آه اِی علیِّ اکبر» ... آن دم که خنجرِ شمر بر گردن حسین است! -مُتحیّر لطفا با حال مناسب خوانده شود. @hadithashk
بابای خوبم گرچه در این خرابه دگر احترام نیست شکر خدا ولی خبر از ازدحام نیست بوی غذا تمام محل را گرفته است اما برای اهل نبوت طعام نیست رنگ از رخم پریده، حسابی کلافه ام از درد استخوان، نفسم بادوام نیست از هر طرف که پا شده ام خورده ام زمین در جسم زیر و رو شده ام انسجام نیست شب تا سحر به یاد لبت گریه کرده ام کام تو چوب خورد و حیاتم به کام نیست گفتم سلام... کاش یکی یادشان دهد سیلی و تازیانه جواب سلام نیست من دختر مطهره ی آل عصمتم شأنم که درک کردن بزم حرام نیست طوری لگد زدند نمازم نشسته است دیگر توان برای قعود و قیام نیست تقصیر لکنت است، گذر کن ز دخترت مانند قبل با تو اگر همکلام نیست آماده ی سفر شده ام چون رقیه را طاقت برایِ ماندن در بین شام نیست شاعر؟؟؟ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بابای رقیه(س) رسیده به آرزوی سفرش ... با هزار حرف نگفته دخترت از رو ناقه افتاده ، مهم اینه از چشای تو نیفته دخترت دخترا منتظرن بابا بیاد درداشونو ، تو بغل بهش بگن سر تو اومد ولی بغل نداشت کاری کرد که حرفا تو دل بمونن گفت : به دیدن کسی که هیچکسو مثل بابا دوس نداره اومدی قربون اومدن نصفه شبی ت چرا با رگای پاره اومدی ... مگه من نگفته بودم که میای با خودت بغل بیار ، سر زدنی ... اومدم که بپرم تو بغلت دیدم اندازه ی آغوش منی ... آخ ببخشید این چه حرفی بود زدم تو به اندازه ی کافی خسته ای ... ببوسم زخم گلوتو خوب بشه ... صد برابر همه ، شکسته ای نمک بچه ، شیرین زبونیشه .... با نمک بودن به بچه ت نیومد لکنتش نزاشت باهات حرف بزنه همه ی حرفاشو با یه بوسه زد رو لبای پاره جون داد که بگه کم بابا هم پناه دختره ... دخترو تازیونه نمی کشه لب بابا، قتلگاه دختره .... زن ها و دخترای شامی فقط دنبال بهونه ی خنده بودن خندیدن ...دخترتو که دق دادن سر قبرش همه شرمنده بودن ناصر دودانگه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جان(ع) پیگیر ماست روز قیامت محبتش نوری که می‌شوند همه محو شوکتش با سنگ دل نخورْد محک گوهر حسین آنجا عیان شود به همه قدر و قیمتش تا به ابد زیارت او را طلب کند هر کس که کام او بشود وا به تربتش مست است و هیچکس نکند شک به مستی اش بر هر کسی رسیده نسیمی ز رایتش جنت مبارک همه خوبان بهشت ما دیدار اوست دیدنِ قامتْ قیامتش غلمان و حور هر چه که باشد چه فایده وقتی نشسته است دلم پای صحبتش خسران زده است هر که توسل نکرده است پاسخ نداده است به او و به بیعتش شبهای جمعه هست خدا زائر حسین هستیم زائران خدا با زیارتش شبهای جمعه زخم تنش خوب می‌شود شبهای جمعه فاطمه آید عیادتش پیگیر روضه های حسینیم روز و شب پیگیر ماست روز قیامت محبتش  بهمن ترکمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آرام جانم سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می کند یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند احمد ایرانی نسب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹