eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
نخل رفیع آل عبا ای برتر از تمام زمین و زمان علی وی جایگاه عرشی تو جاودان علی ای مهر تو فروغ همه آسمان علی دارد ز پاکی ات دل دریا نشان علی مهری و ماهی و فلک بیکران علی تو آمدی و خون خدا را پسر شدی لیلاست چون صدف تو برایش گُهَر شدی نخل رفیع آل عبا را ثمر شدی حیدر شدی نبی شدی و معتبر شدی ای حیدری ترین پسر آسمان علی بابای تو حسین و مه انورش تویی لیلاست مادر و پسر اکبرش تویی تو یار زینب و سپر معجرش تویی الگوی قاسمی و همه باورش تویی استاد مکتب ادب هر جوان علی جان حسین و زینب کبری نگاه تو لیلا اسیر طرهء زلف سیاه تو خیل بشر در آرزوی جایگاه تو حوری حسد بَرَد به رخ همچو ماه تو ای لامکان ترین بشرِ این جهان علی دل برده ای ز عالم و آدم برای چه نازل شدی مشابه خاتم برای چه اکبر شدی چو حیدر اعظم برای چه جاری شدی به سینهء زمزم برای چه ای آرزوی عرش و همه قدسیان علی دردی بدون مهر تو درمان نمیشود بی یاریِ تو مشکلی آسان نمیشود جان بی هوای عشق تو جانان نمیشود هر کس که بی علیست مسلمان نمیشود یادت دو بار زنده شود در اذان علی لیلای عالمی و جهان از تو در جنون در طوف تو زمین و زمان گشته بی سکون وقتی ز تیغ و نیزه تنت گشت غرق خون بغض حرم شکفته شد و دشت لاله گون بعد از تو سروِ قدِّ پدر شد کمان علی داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رتّل القران رتّل القران امّا باده را ترتیل کن روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن همچون هفتاد و دو تن سر از سران روزگار سیصد و اندی بیاور امر کن تحمیل کن چشم من در روزه ی نادیدنش جانا گرفت عید فطر ما عطا کن روزه را تعطیل کن قلب یعقوبت شکسته تازه کن اندیشه را سوره ی یوسف بیاور آیه ای تنزیل کن زنده ها گر مرده اند بهر تمنای غمش مردگان را زنده کن ساغر بده تقتیل کن رستم و سهراب هم، از مرگِ هم رنجیده اند خان آخر را ببر شهنامه را تکمیل کن تا که من عهد تماشایت بخوانم بر غزل حرمتِ دیدار رخ را بهر جان تحلیل کن دیده ی یعقوب زخم است از تمنای وصال عطر پیراهن بیاور سال را تحویل کن فوت آخر را بکن این کوزه گرها مرده اند با دمت آدم بساز و اندکی تعجیل کن ذوالفقارت را به حرف آور ولیکن بعد از آن سوره ی والعصر را با صبر خود تکمیل کن چون به دریا ریختی خاکستر فرعونیان خواهشا از شیخ کاشی هم کمی تجلیل کن سید علی حسینی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خمارم من خمارم من خمار باده های زیر ایوانش مرا شکری است تا هم رشته هستم با خمارانش نوشتن،آب،بابا را سگ کویش به من آموخت کسی که صد چو عیسی میشود طفل دبستانش اگر صد جلد دیگر هم شود قرآن حق نازل ندارم شک که جمعا میشود یک بیت دیوانش پدر آموخت بر من تا که عمری نوکرش باشم چه درسی چون شدم از همکلاسی های سلمانش سمرقند و بخارا گر بخشید بر هر کس بریزم زیر پای مرتضی پهنای ایرانش ندارد فرق این پایین و بالاهای شهر ما سیاهی لشکرش هستند از ری تا شمیرانش به ثروت دل نمیبندم در این دنیای صد رنگی چرا که گنج دوران است خاک کفش ارزانش دلم چون باغ بستان است و آبادی من آباد چرا؟چون از ازل تخریب شد دل بین چشمانش اگر باشد اتاق هشت او مشهد خدا داند که راضی میشوم اعدام را در بین زنداش حمید رضا قربانی (حزین اردبیلی) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عشق علی زاهد نماز همچو گنهکار بشکند در خلوتی که توبه ی هُشیار بشکند روز حساب نزد امیر ست شیخ شهر باید دهان خویش ز گفتار بشکند حسرت نیاز نیست به ارکان خانه خُرد آن خانه را که تیشه ی معمار بشکند در آتشش به خون بکشد عهد ظلم را از سوز دل، اگر دِلِ غم دار بشکند در حشر از تباهی اعمال نشکند قلبی که در فراق تو بسیار بشکند شرین،سری که در پی عشق علی شکست شیرین تر آن سری که سر دار بشکند باید زبان هرزه ی قوم نفهم را بر روی دار میثم تمار بشکند با یک سپاه هم دَرِ خیبر تکان نخورد اما به دست حیدر کرار بشکند پایی که جایِ پایِ علی پا نذاشته در راه کفر یکصد و ده بار بشکند در دستِ ماکلافی ازآن حبل عشق توست مگذار قلب ما دم بازار بشگند توبه ز می نموده و باور نداشتیم تاک ضریح توبه به اجبار بشکند در اشک های چشم تو سری نهان شده در چاه کوفه حلقه ی اسرار بشکند زلفی به باد ده که نسیمش قلوب را نوری دهد که ظلمت زنگار بشکند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رحمت واسعه آنقدر که حیله دیده ام آقا جان از غیر تو دل بریده ام آقا جان با تو همه عاقبت بخیرند حسین با تو به جنان رسیده ام آقا جان ذکر تو دوای هر طبیبی باشد غیراز این شفا ندیده ام آقا جان ای رحمت واسعه دلم را دریاب عمریست پی ات دویده ام آقا جان کی وعده دیدار تو ممکن گردد. از دوری تو خمیده ام آقا جان بی ارزشم وبا چه بهایست که من مهرتو به دل خریده ام آقا جان آقایی عالم به تو میآید و بس عمریست به این رسیده ام آقاجان حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
العفو سفره داری که به من اذن ضیافت داده بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی رمضان آمده و حق به تو فرصت داده ای گنهکار! پشیمان شو، خدا در این ماه به خلاصی تو از نار رضایت داده روزه و نافله و ذکر و دعاهای سحر من چه کردم به من این قدر لیاقت داده ماه میلاد امام حسنم این ماه است رمضان را پسر فاطمه برکت داده به شب قدر که آیینه ی زهراست قسم شیعه را حب علی بر‌گ برائت داده روزه داری و لب تشنه و قرآن خواندن اثر چیست به من فیض تلاوت داده؟! به فدای لب عطشان اباعبدالله او به قرآن خداوند حلاوت داده این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست این حسین است به من حال عبادت داده روی آن سینه که بوسید نبی چکمه نکوب! شمر ملعون، که به تو این همه جرات داده؟!  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بغضم شکست خوردم قسم که توبه نمایم قسم شکست بغضم شکست و دوست ز لطفش،قلم شکست گفتم دلم سیاه شد ای کبریای من دستی به دل کشید و دوباره دلم شکست هر روز ساختم نود و نه بت بزرگ هرشب خدا دورن دلم صد صنم شکست یک قطره اشک ِ شرم من از مهربانی اش گردید گنج عرش و دعا را رقم شکست در پای نعمتش سر تعظیم را بگو سروی که پیش باد نگردید خم، شکست حرف از گناه پیش رحیمی چو او مزن کز سجده ی کلنگ دل سنگ هم شکست ای بی شریک، جز تو شریک غمم نشد از لطف توست لشکر اندوه و غم شکست تا نزد دوست نام علی بردم ای غریب دیوار سخت سینه ی من چون حرم شکست محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کربلا اگر دست تو باشد موی من از شانه اش راضی ست و چون از شانه اش راضی ست،از هم شانه اش راضی ست به هیأت ها نمی فهمیم دوری از حرم را، چون به وقت مست بودن آدم از میخانه اش راضی ست چنان مُرغی که در کنج قفس شاد است از بودن دلم از دام اگر راضی نشد،از دانه اش راضی ست به هم می ریزی ای دَرهَم شده مَبنای عالم را تو آن شمعی که در هجران هم از پروانه اش راضی ست سگ این آستان آواره ی اینجا و آنجا نیست کنار صاحبش هرجا که شد از لانه اش راضی ست حسین از کِردگارش بیشتر دلداده دارد، چون از او هم عاقلش راضی ست هم دیوانه اش راضی ست کسی که کربلا رفته پس از عمری،فقط مست است کسی که سخت صاحبخانه شد، از خانه اش راضی ست  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ذکرُ الله بنای نوکری ام بی دلیل،محکم نیست که در طراز شما سروری در عالم نیست به قدر تو که خدا گفته است(اَنَا دِیَتُک) به پیشــگاه الهـی کسی مُکـرّم نیست به این دلیل که اسماء توست (ذکرُ الله) زمان دَم ، زِ دَم تو دمی مُقدّم نیست (هُوَ الشَّهید وَ أنتَ الشَّهید)مشهود است صفات مُشـترکت با خدای ما کم نیست تویی تجسـّم ما از خُـدای عزّ و جل اگرچه ظاهراً او در نظر مُجسّم نیست اگرچه زخم روی زخم خورده بر سر ما به لطف تُربت تو حاجتی به مَرهم نیست رسیده ام به مقامی که در منازل عشق حیات هردو جهان بی غمت فراهم نیست بهشت معنی روضه ست روضه اوج غم است که گفته است به فردوس حرفی از غم نیست؟ در آب چشم عزادارت ای حقیقت اشک تقدّسی ست که در آب چاه زمزم نیست منی که از همه جا رانده ام از این شادم که جز رواق حریم تو سر پناهم نیست تو را به بغض علی آن دوتا لعین کشتند فقط به خاطر دِرهم تن تو دَرهم نیست تو گوشواره ی عرشی و می کُشد مارا غمی که از کفت انگشت رفت و خاتم نیست  محمّد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر من زبان بسته ام و صوت تو چاووش شده ست عقل گویا شده، جهل است که خاموش شده ست سال ها کعبه پریشان همان یک لحظه ست اینچنین از غم دوریت سیه پوش شده ست زاهدان گرم نماز اند به تزویر و دروغ زین سبب در رَهِ تو مست کفن پوش شده ست مانده ام دفتر فردوسی طوسی زِ چه رو، پر زِ تاریخ فریدون و کیانوش شده ست؟ ((دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس)) حافظ از پیچ و خم زلف تو مدهوش شده ست معجزات تو که نه، معجزه های قنبر با دم حضرت عیسی ست که هم دوش شده ست و بگویید که چادر به سر خود بکشد، آنکه در معرکه با ترس هم آغوش شده ست پیش چشم همه آقای جهانش کردند لکن از فرط کهن سالیِ اصحاب فراموش شده ست! ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر، بر دَرِ عرش، با خَطِ حضرت حق است که منقوش شده است محمدرضا نادعلیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت حیدر هیچ کس در عشق تو مانند دل بی تاب نیست ساقیا هر صاف یکرنگ و روان که آب نیست بر در درگاه مسجد گفت شیخی زیر لب میکده خوب است که در بند هیچ آداب نیست گر که رهن جام گردد جامه ی ما نیست غم تیغ عریان را لباسی بهتر از خوناب نیست بی سبب یاد نجف کردم مسبب رحم کن طی راه عشق را جز لطف تو اسباب نیست زاهدا ساقی ما گر که امام تو بود اصل میخانه چرا در گوشه ی محراب نیست مثل کعبه دل شکست و حضرت حیدر رسید گفت بیت الله را حاجت به دق الباب نیست گفتم این ذره نوازی ها دلیلش چیست، گفت شمع را اشکی است که بر چهره مهتاب نیست عشق حیدر هست فطری کاتبا زحمت مکش خواندن (عشق على) محتاج هیچ اعراب نیست ماه را هر قوم با نامی دگر خوانند ماه گرچه نام او على باشد خود از اعراب نیست با چه جرات سجده کردی از نجف سوی حجاز چشم دلبر مست باشد ای دل اما خواب نیست تربت کرببلا و آب زمزم کم ولی از کرم در نجف در دست ما کمیاب نیست کلب درگاہ علی گشتن غریبا آرزوست بر زبان، خوشتر از این در کشور القاب نیست محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
به دل دارد ولایش را دارم اگر از عشق تنها ادعایش را اما همیشه در سرم دارم هوایش را او جان به من داده اگر جان مراهم خواست هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را گفت: البَلاءُ لِلْوِلا ، پس میخرم با جان وقتی که باشد از ولای او بلایش را کافر تر از آن کس ندیدم که در این دنیا از جز امیرالمومنین دارد خدایش را بد بخت آن کس که به دل بغض علی دارد خوشبخت آن کس که به دل دارد ولایش را دلتنگ رفتن سوی او هستم الهی که سمت نجف دعوت نماید مبتلایش را انگور های بر ضریحش را ببوسم باز در خود ببینم مستی بی انتهایش را زایر سر از پا میشناسد در حرم؟هرگز گم میکند جبریل اینجا دست و پایش را در باب ساعت مینشیند باز ساعت ها تا که ببیند بیشتر ایوان طلایش را خوشبخت آن شاعر که در بدوِ ورود خویش قبل از زیارتنامه خوانده شعر هایش را فردای محشر که همه از هم گریزانند مولای ما دارد هوای آشنایش را  احمدجواد نوآبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غم و درد عبد رسوای شمایم کمکم کن آقا بی تو در دام بلایم کمکم کن آقا بس که با عُجب و ریا بوده همه اعمالم شاهدی رو به فنایم کمکم کن اقا فرصتی باز بده چون که پشیمان هستم بگذر از جرم و خطایم کمکم کن آقا آمدم رو زده ام تا که ببینی امشب من هم ای یار، گدایم کمکم کن آقا خوب پیداست غم و درد فراوانم از گریه و بغض صدایم کمکم کن آقا به خودم وامگذارم که مریض احوالم باز محتاج دعایم کمکم کن آقا دلخوشی ام شده در جمع همه خوبانم نکن از روضه جدایم کمکم کن آقا چند وقتیست که در حسرتم و دلتنگِ حرم کرببلایم کمکم کن آقا روح الله پیدایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بوترابت بردی از این دل با نگاهت تاب را هم تاب از دلم،از چشم مستم خواب را هم از بسکه تو ممسوس در ذات خدائی دیوانه ی خود کرده ای محراب را هم هم بوترابت خوانده در عالم پیمبر هم داده دستت اختیار آب را هم از این طرف با امر تو خورشید برگشت از آن طرف نورش دهی مهتاب را هم قصد از طواف کعبه تنها مستجار است پس میزند،مشتاق تو اسباب را هم هر ذره ای با تو شود خورشید قطعأ دریا کنی با ذکر خود مرداب را هم سمت نجف خواندم نماز واجبم را بر هم زده دیوانه ات آداب را هم محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نور شمس «درد» آمدیم لطف تو مارا دوا کند شاید «غریبه» را نگهت آشنا کند هر روزه دار پیش ضریح تو در نجف با حبه های زرد عنب روزه واکند گفتند ربّ اهل جهان نیستی و من گفتم ز روی طعنه به آن ها...،خدا کند سرمست چشم توست غروبی که ظهر شد دستت به نور شمس هم انفاق ها کند هر ذره در عوالم امکان برای وصل با اسم تو خدای خودش را صدا کند امید وصل در دل ما موج می زند عاشق،سحر،مقابل ایوان ،دعاکند ... باران و آیه های ذراعیه بالوصید قلب مرا به عشق شما مبتلا کند هر کس که باحضورتو خلوت نکرده است باید برای خویش دلی دست و پا کند چون آفتابِ لطفِ شما ذره پرور است بی شک خرابه ی دل ما را بنا کند قطعا نجات دست مناجات های توست عمری کمیل با کلماتت صفا کند رندانه خواستیم خدا را و عاقبت ما را به یک نگاه تو حاجت روا کند در روز حشر مست شراب الست را از بین خلق فاطمه باید جدا کند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناز نگاهت با رخصت از شاه دلیر سینه زنها هستیم در جمع کثیر سینه زنها با شور و شین بین بزم هیئت تو دلها شد از مستی اسیر سینه زنها آقا چه کردی با دل این عاشقانت ناز نگاهت ای امیر سینه زنها یک روز هم می آید آخر که بخوانند مارا میان روضه پیر سینه زنها بین دعای آخر مجلس همیشه هستیم در هیئت فقیر سینه زنها با شکل یک ارتش میاید پیش مهدی عج این اتحاد بی نظیر سینه زنها امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مقام تو افسرده جان گرفت به پایت امید شد هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت خود شد مراد، تاکه به کوی ات مرید شد اول کشیدروی خودش را به چهره ات بعداً خدا ز چشمِ جهان ناپدید شد گفتنداز ازل که به دلها تو مرهمی عباس هم رسیدُ چه خوشتر نَویدشد هرجا که هست شور تو آنجا قیامت است اشکت رسید اولُ و محشر پدید شد دستی که در عزای تو آمد مقدس است پایی که دور گشته ز مهرت پلید شد هرچند سهم اهل حرم شد رخ کبود هرکس رسید محضرتان روسپید شد جای خودش جهاد تو ، حتی به بسترش هرکس که داده جان به ره توشهید شد حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
گنبدْ طلا مرا «امام رضایی» شما حساب کنید غبارِ کاشیِ گنبدْ طلا حساب کنید میان این همه آوازهای روح‌نواز مرا «کلاغ» ، ولی خوش صدا حساب کنید اگر چه بال و پرم را سیاه کرده گناه مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید به جای ذکر ، فقط لغو روی لب دارم کرم کنید و همین را دعا حساب کنید میان کاسه‌ی من دِرهمی بیندازید میان صحن ، مرا هم گدا حساب کنید به نسخه‌های طبیبان نیاز نیست ، اگر ... شما غبارِ حرم را دوا حساب کنید سلام‌های مرا روبروی گنبدتان سلام ، بر حرمِ کربلا حساب کنید به خوش حسابی‌ِتان بعدِ مرگ دل بستم که قرض‌های بدهکار را حساب کنید رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
صاحِبُ‌الکَرَم ای صاحِبُ‌الکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش پیش کریم‌ها تو کَمت را به رخ بکش وقتی تمام خلق، به دنبال شادی‌اند شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش تا «یا حسین» می‌شنوم زنده می‌شوم ای بهتر از مسیح، دَمت را به رخ بکش نزدِ فرشته‌های سبک‌بالِ عرش هم پرهای تیغه‌ی عَلَمت را به رخ بکش بازارِ داغِ جاذبه‌ها را کساد کن ای صاحِبُ‌الحَرَم ! حرمت را به رخ بکش بین تمام گریه‌کنانِ عزای خود ... چشمانِ اُمت عَجمت را به رخ بکش پرونده‌ی گناهِ مرا دست خود بگیر پیش نگاهِ من قلمت را به رخ بکش از من قبول کن غزلی را که گفته‌ام بعدش خُلوصِ مُحتشمت را به رخ بکش رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
باز درعرش خداولوله برپاشده است دری از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحام است درِبیت امام هفتم جن وانس وملک آنجاست چه غوغا شده است همگی بادلتان راهی آنجابشوید همه تبریک بگویید که بابا شده است آنکه عالم همگی محو جمالش هستند به رخ گل پسرش محو تماشا شده است آمده آنکه نوشتند شبیه زهرا پاره جان وتن حضرت طاها شده است پسر حضرت موسی به جهان آمده و پارکابش همه جا حضرت عیسی شده است السلام ای همه جا حضرت خورشید شده روز میلاد تو در هردوجهان عید شده باتو هرروز خراسان به خودش می بالد نه خراسان همه ایران به خودش می بالد نه خراسان ونه ایران به خداوند قسم همه عالم امکان به خودش می بالد چونکه روی لب تو لحظه به لحظه جاریست ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد منتصب بر تو شده گنبد وایوان طلا این شده گنبد تابان به خودش می بالد من قسم می خورم این واژه برازنده توست باشما واژه سلطان به خودش می بالد چونکه درگوشه ایوان تو جا خوش کرده برسرخوان تو مهمان به خودش می بالد یوسفان دردوسرا محو رخ ماه تو اند پادشاهان جهان بنده درگاه تو اند سجده در گوشه ایوان طلایی عشق است نوکری بر سرکوی تو خدایی عشق است هر کسی عاشق پابوسی لیلای خود است در دم مرگ کنارم تو بیایی عشق است ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است تاابد قبله نمای دل من سمت شماست اینکه در کشور ما قبله نمایی عشق است همه عرش و زمین را به گدایی بدهند! باز می گوید از این خانه گدایی عشق است کعبه وکرببلا هر یکشان عرش خداست اینکه هم کعبه وهم کرببلایی عشق است ای که در کشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه  دارند تو یکجا داری ای که در چهره خود شمس منور داری در شجرنامه خود نام پیمبر داری نوه صادقی وذریه شیرخدا خوش به حال تو که چون فاطمه مادر داری فرصت جنگ نشد تاکه بفهمند همه تو به بازوی خودت قدرت حیدر داری همه در صحن تو مشغول به کاری هستند چقدر دور وبرت خادم ونوکر داری چه بزرگان که میان حرمت خاک شدند توخودت ماهی ودور وبرت اختر داری باجوادت برو در سوریه زینب تنهاست تو حسین ابن علی هستی واکبرداری تیغ بردارو پناه حرم زینب شو ماسپاهیم وتو صاحب علم زینب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضه آن قد خمش را داری گرچه در کشورما از حرم او دوری از همین دور هوای حرمش راداری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حتم دارم که غبار قدمش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غمش راداری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند مطمئنم که تو در سینه دمش را داری بنویس عمه من خود سپرمولا بود بنویس از ته دل، تو قلمش راداری بنویس عمه ما مثل دری در صدف است هر که توهین بکند با خود مولا طرف است مهدی نظری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اِحرام بَستَم شاعر نشَسته بینِ صَحنِ انقلابِ تو صَحنی که دارَد چشمه هایِ روشَن و جاری هَرگوشه اش یادآوَرِ شعریست طوفانی شاعر چه دارَد غیرِ مَضمون هایِ تکراری مَن کودَکِ گُمگَشته ی دیروزِ این صَحنَم بیزارَم از امروزِ خود بسیار بیزارَم کارِ من ازآهو گُذشته ضامنِ آهو دیروز کَفتَر بودَم و امروز کَفتارَم!!! از اَسب افتادَم وَلی بَراَصلِ خود هَستَم بویِ خوشِ بال و پَرَم را خوب میفَهمَم تا آسمان هَم پَر کِشَم سویِ تو می آیَم فَوّاره ی حوضِ حَرَم را خوب میفَهمَم از لُطفِ تو یک پیرِ پالان دوز هَم گاهی دارَد خَبَر از ماؤرا و ماؤرایی ها مَن شَک ندارَم گوشه چَشمی از شُما آقا میسازَد از هَر عاشقی شیخِ بَهایی ها مَستِ زرشکُ و نُقلِ بازارِ رضا هَستَم شاید هَمین سَهمِ مَن از هَشت آسمان باشَد تَرسی نَدارَم از کَفَن وَقتی ببینَم که خَطِ دُعایِ رویِ آن با زَعفران باشَد اِحرام بَستَم بارِدیگَر پاک و مَعصومَم حَجِ فَقیران هَستی و مَن مَستِ میقاتَت دیروزهایَم گُم شُده دَر این حَرَم ، حالا بایَد بگیرَم بَچّگی را از اَماناتَت محسن کاویانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فخر عالم مِهر خوبان به دلِ اهل جهان افتاده همچو دُرّی است که از عمق جنان افتاده نقش یار است که چون نقش و نگاری زیبا روی لوح دل ما هر چه نشان افتاده بس که پرواز پی کوی وصالش کرده مرغ جان ها دگر از تاب و توان افتاده نیست زیباتر از این نام خوشش در هستی ذکر دلدار که در سِرِّ نهان افتاده هر که در حرم عشق بدیدم می گفت شعله ی عشق علی در دل و جان افتاده ما که از قبل ولادت پی دلدار شدیم بی بهاییم ولی مست رُخِ یار شدیم آن دل آرام که آرامش دل ها بُرده روزگاریست که از سینه دلِ ما بُرده او که با گوشه ی چشمی به نگاهی نظری هر چه داریم و نداریم به یغما بُرده نیم روزی ، سحری ، نیمه شبی ، صبحدمی من ندانم چه زمانی دلِ ما را بُرده گر که جان بر سر دیدار رخ او دادم بنویسید که او را غم مولا بُرده نام زیبای علی تا به لب حق آمد نه دل از ما ، که دل از حضرت زهرا بُرده او که دل های همه را به اسارت دارد به رُخش عرش و سما شوق زیارت دارد به تماشای علی عرش برین فخر کند به تولای علی مذهب و دین فخر کند به مسیحای علی هر دو جهان زنده شود به نسیم نفسش روح الامین فخر کند رخ زیبای علی وقت عطا دیدنی است سائلش بر ملک عرش نشین فخر کند به کف پای علی هر چه ملک بوسه زند خاک بر عرش و سماوات چنین فخر کند قلب شیدای علی جایگه خاص خداست چون خدا هم به امیر مومنین فخر کند مست عشقیم و به یار ازلی می نازیم هر که نازد به کسی ما به علی می نازیم محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی جانم هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟ هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟ علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد بگو با پیروان شَر، بگو با آن سه تَن پَرور که تنها شیرِ حق حیدر، به هر کشور علم دارد نباشد کَس مثال او، مثال آن کمان اَبرو بِمیرد دشمن تَرسو، که او تیغِ دو دَم دارد مَطاف کعبه را بِنْگر، به چشمِ مرتضی بِنْگر بِگَرد و هر کجا بِنْگر، که دورش گَشتَنَم دارد قیاسش با بَدان هرگز، ندارد ترسِ جان هرگز.. زیادی بُرده نان؟، هرگز..، که او میلِ به کم دارد بگو با آن دو شیطانی، لَنا بی نون شود فانی اگَر دارید یک جانی، علی اعجاز دَم دارد اگر بُرهان نَشد سلمان، ابولؤلو که شُد بُرهان بِفهمید ای عُمرداران، علی یارِ عجم دارد علی گَر حاکم ما شد، به شیعه شاه و مولا شد به اَمر حق مهیا شد، که او حُکمِ حَکَم دارد شبِ معراج دید اَحمد، به چشم خود شَهِ سَرمد در آن خلوتگَه ایزَد، علی حق قِدَم دارم نُبوت بی علی ناقص، ولایت بر همه شاخص به دلهایی که شد مُخلص، ولایت از عدم دارد قسم بر حضرت طاها، به زهرا و بَنی الزهرا فقط حیدر بُوَد مولا، که اثباتش قسم دارد نجف رؤیای هر شیعه، گُذارد پاش سر شیعه کُند با دل سفر شیعه، که شوق آن حرم دارد خوشا بر حال آن سائل، که شد بر رحمتش شامل که در این بَحرِ بی ساحل، فقط با او صَنم دارد علی مولای بَخشنده، علی از غُصه آکنده علی روزی دِهِ بنده، علی خیلی کرم دارد بدان گردیده پابستش، زِ جام کوثری مستش اگر که `ملتمس” دستش، در این وادی قلم دارد  مجتبی دسترنج ملتمس لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حاصلِ عشق بار دیگر فضا مُعَطَّر شد همه جا روشن و مُنَوَّر شد حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر پسری شد که تاج هر سر شد زد قدم میوه ی دل زهرا شادی ما دو صد برابر شد غم فراری شد و شعف آمد اینچنین غصه هایمان سر شد حسن دیگری ز آل علی آفریده به دست داور شد مژده آمد!!که دلبری آمد شب میلاد عسکری آمد گوهری از دل جنان آمد ماه تابان آسمان آمد ماورای تمام خوبی ها دُرّ ِدریا انیس جان آمد اختر تا ابد فروزنده پا نهاد و ز بی کران آمد گل گلزار حضرت خاتم باب تقوای خاندان آمد پاره ی قلب حضرت هادی پدر صاحب الزمان آمد ما هم از یمن مقدمش شادیم صلواتی بر او فرستادیم در پسِ چهره اش قمر دارد چون خدا لطف مستمر دارد خاتم الانبیاء به خود نازد که تبارش چنین پسر دارد نوه ی شیر قاطعاً شیر است تا چنان مرتضی پدر دارد غرق در بوسه میشود زیرا بس که لعل لبش شکر دارد کوری چشم دشمنان علی نخل شیر خدا ثمر دارد ای فدایش شود تن و جانم مست ذکر حسن حسن جانم صاحبِ حسن ُاهل احسان است درد ما را همیشه درمان است مثل اجداد طاهرینش او کرمش بی حد و فراوان است در قیامت محبتش به خدا بهترین رکن و اصل میزان است هرکسی دم زد از ولایت او اهل تقوا شد! اهل ایمان است ز مرام و ز لطف بی حدش سائل درگهش غزلخوان است شکر حق را که با صفا هستیم عبد آقای سامرا هستیم می نویسم ز خصلت نامش دلِ عالم اسیرِ در دامش در دو دنیا به ما شرف بخشد طعمِ شیرین گندمِ بامش کس ندیده!!قسم به حق جایی به بزرگی خان اکرامش صاحب تاج پادشاهی شد هرکه نوشیده باده از جامش شکر یزدان که از ازل شده ایم قطره ای از یمِ غلامانش با چنین سروی چه غم داریم با نگاهش دگر چه کم داریم رضا آهی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امام رضا ع اگر چه درد بسیار است اما تا تو درمانی دوباره از خدا میخواهم آن را بی پشیمانی ز تو رو بر نمی‌گرداند آنکه رو کند بر تو می اندازد نگاه تو هر آهویی را به حیرانی ندارد احتیاجی زائرت بر عرض حاجاتش که حاجات تمام خلق را از قبل میدانی اگر غرق غم و اندوه باشد، در کنار تو به هنگام‌ زیارت نیست در فکرش پریشانی بیا با گوشه چشمی قلب ما را هم طلایش کن شبیه سنگ آن مردی که شغلش بود سلمانی هر آنچه یاد دارم را خودت پاکش کن از ذهنم حسابم کن مرا من بعد یک طفل دبستانی درون صحن آیینه شکستم خویش را دیدم که روحم تازه دارد می‌شود آیینه بندانی فقیران یا که ثروتمندان به پابوس تو می‌آیند تو هم امید بیماران، هم امید طبیبانی به یمن توست می‌گویم اگر ذکر حسینم را که سجده دارد این نعمت که تو در خاک ایرانی بدت می‌آید از زندان میان واژه ها اما شنیدم عمه جانت هم شده در کوفه زندانی شنیدم چوب را چرخاند و بر دندان جدت زد که نه لب ماند نه دندان برایش بعد مهمانی بهمن ترکمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹