eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
رعنا علی اکبر والا علی اکبر زیبا علی،غوغا علی،رعنا علی اکبر باد موافق را با گیسویش انداخته از پا علی اکبر اصلاً به جای زُلف پیچیده دور سر،شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی،یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی،آنجا علی،هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خَلقاً و خُلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است؛ امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر بابا ز دنیا و می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
معنای لفظ ام ابیها با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد دردانه ی حسین شدی و چنین شدی عشق علیِ اکبر لیلا از این به بعد تو آمدی و لفظ عمو تازه پا گرفت تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد تو گفته ای و عمه ی سادات گفته اند در روضه ها به زینب کبری از این به بعد هم دختر حسینی و هم مادرش،شدی معنای لفظ ام ابیها از این به بعد کم کم در این مسیر می آید به گوشمان لفظی شبیه روضه بفرما از این به بعد پایان این غزل همه روضه ست گریه کن با گوشواره و تَرَک پا از این به بعد مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
جانم رقیه وقتی که فراتر ز زمان است رقیه از مَنظر من جان جهان است رقیه مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت در جزء نه در سطح کلان است رقیه مانند علی اکبر و مانند اباالفضل در کرببلا یک جریان است رقیه زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛ نسبت به اباالفضل همان است رقیه وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش من معتقدم گنج نهان است رقیه مانند حسین بن علی بر تن آدم جسم است اگر سوریه جان است رقیه آنجا که عمو آمده با مشک لب رود عکس وسط آب روان است رقیه من باورم این است که از خلقت عالم مقصود حسین است و بهانه ست رقیه رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر ای وای که گوشش به اذان است رقیه در مجلس تنهایی جسم علی اکبر با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کربلا اگر دست تو باشد موی من از شانه اش راضی ست و چون از شانه اش راضی ست،از هم شانه اش راضی ست به هیأت ها نمی فهمیم دوری از حرم را، چون به وقت مست بودن آدم از میخانه اش راضی ست چنان مُرغی که در کنج قفس شاد است از بودن دلم از دام اگر راضی نشد،از دانه اش راضی ست به هم می ریزی ای دَرهَم شده مَبنای عالم را تو آن شمعی که در هجران هم از پروانه اش راضی ست سگ این آستان آواره ی اینجا و آنجا نیست کنار صاحبش هرجا که شد از لانه اش راضی ست حسین از کِردگارش بیشتر دلداده دارد، چون از او هم عاقلش راضی ست هم دیوانه اش راضی ست کسی که کربلا رفته پس از عمری،فقط مست است کسی که سخت صاحبخانه شد، از خانه اش راضی ست  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اشهد ان علی ولی الله دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت مُژه ات تیر کجی بود و برای پرتاب چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت همه انگار که ناخواسته لبخند زدند نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت حفره ای بود پر از خون وسط سینه ی من مِهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت تا که سلمان وسط ظُهر پس از نام علی أَشْهَدُ أَنَّ علی گفت اذان شکل گرفت مثل خونی که به رگ های بدن جریان داشت شیعه گی نیز پس از این جریان شکل گرفت با تو هرجای خرابی شده آباد ترین بی تو در شهر،خرابات مُغان شکل گرفت با علی اصغر تو روز جهانی عطش با علی اکبر تو روز جوان شکل گرفت سر مولا که سری گشت میان سرها نقشه ی قتل علی در رمضان شکل گرفت مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نجف رسیده اند سه تایی،سرِ قرار نجف پیمبر و اسدالله و کردگار نجف کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف که زیر پیرهنش عرش می شود معلوم اگر ز جا برود لحظه ای کنار نجف خدا برای نبی ریخت در علی مِی را علی پیاله ی حق گشت و شد خُمار نجف هزار راه برای رسیدن است به حق که مقصد همگی گشته هر هزار نجف بهشت واقعی است و به خاطر اغیار به گرد و خاک خودش کرده استتار نجف نبی و جلَ جَلاله خدا و فاطمه را نوشته اند ملائک به اختصار نجف چهار چوب علی دوستان عالم شد ابوتراب، درِ قَلعه، ذوالفَقار، نجف برای نام علی اکبر و علی اصغر دوبار کرببلا گریه کن سه بار نجف کسی که مست علی گشت اینچنین برود کِشان کِشان به بهشت و به اختیار نَجَفْ مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
میلاد کوثر است روز تولدت به غلط روز دختر است در اصل روز آمدنت روز خواهر است شادند از حضور تو اهل جهان ولی خوشحالی امام رضا جور دیگر است امشب به اعتبار روایات مانده ام میلاد توست یا شب میلاد کوثر است وقتی پس از کریم تو تنها کریمه‌ای اسم تو با امام حسن حاصلش زر است از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این از خواهری که این همه عشق برادر است دریاچه‌ی نمک سندش؛ بین اهل‌بیت آری طعام سفره‌ی تو با نمک‌تر است پس قلب این کویر به شوق تو می‌تپد وقتی که کوه خضر برای تو منبر است امشب حساب کرده ام از خانه تا ضریح به نیت امام رضا هشت تا در است با این حساب باز دل بیقرار من آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است جمع دل من و دل هر کس به غیر تو در بین صحن آینه جمع مکسر است `ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند” هدیه‌ی ما باز هم سر است جای بقیع و آن‌همه قبری که خاکی است دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است او هم شبی شبی درست پدر را ندیده است معصومه هم رقیه‌ی موسی‌بن جعفر است مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سقاخانه مثل سربازی که هستی اش به لشکر بسته است آبروی من به زوار تو آخر بسته است خط خطی هستم ولی بین جماعت مخفی ام مثل برگی که وجود او به دفتر بسته است من خُمی سرباز هستم مست انگور نجف درد دل هایم ولی در مشهدش سربسته است توی قم در مشهدش هستم شبیه جّدِ خود این برادر هم دل خود را به خواهر بسته است ای بنازم من به سلطانی که برعکس همه جای سگ در بارگاه خود کبوتر بسته است کمترین اعجاز او این است که زائر به طوس چشم خود را خشک وا کرده ولی تر بسته است بعد نوشیدن همیشه یاد زهرا کرده ام آب سقاخانه ات قطعا به کوثر بسته است من که نشنیدم گدایی از حرم برگردد و با رفیقانش بگوید دوستان در بسته است من دخیلم را به صحن و گنبدت بستم ولی آن که بر باب الجوادت بسته بهتر بسته است مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نقّاره وقتی به دست تو دلش را داد افتاد وقتی نگاه تو بر او افتاد،افتاد در حد یک انگور اشکش ریخت آن وقت در حد مِی جوشید و در ایجاد افتاد ماهی کوچک تُنگ را می خواست،اما در تور دریا ماهی آزاد افتاد انداخت خود را بر مُشبّک ها سرانجام صیدی که روزی در پی صیاد افتاد مُهر شفایش بود اشکی که به دامن از چشم های کور مادرزاد افتاد فواره روی پای خود برخاست از شوق از دیدنش نقّاره در فریاد افتاد می خواست تا یک بار دیگر خلق گردد شش روز پشت پنجره فولاد افتاد شش روز پشت پنجره فولاد آن وقت؛ یک عمر کنج صحن گوهرشاد افتاد  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ستم در دست تو عیار کرم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد مثل نَفَس برای رضایی که بی گمان در بازدم علاقه به دم می شود زیاد در مٙسلٙک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟ در چشم سرمه ایِ گُهَرشاد دم به دم شادی افول کرده و غم می شود زیاد وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد در فکر او علاقه به سم می شود زیاد حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛ پیش امام چار قدم می شود زیاد گودال نیست حجره اش،اما به پیکرش از ضرب تیر و نیزه وَرَم می شود زیاد گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛ هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حُب حیدر سر می آورد او اگر،ما سرورش را داشتیم هرچه رو می کرد او،بالاترش را داشتیم زاهد بی عقل می گفت از عذاب روز حشر ما گنه کاران شفیع محشرش را داشتیم از خدا می گفت،می خندید دل در خلوتش چون درون خویش نوع دیگرش را داشتیم از پیمبر گفت خنده رفت بالاتر که ما؛ هم وصی و هم خود پیغمبرش را داشتیم گفت دین غیر از محبت نیست پس کامل شدیم چون که از اسلام حُب حیدرش را داشتیم حُب حیدر که به جای خویش ما با چشم خود احترام خاک پای قنبرش را داشتیم گفت از نهج البلاغه،غافل از این بود که ما حساب خطبه های منبرش را داشتیم گفت از دُرّ نجف از جایگاه لوکَشَف او نمی دانست ما انگشترش را داشتیم گفت و گفت و گفت زاهد،ما محبان اینچنین با علی از هرکه دم زد بهترش را داشتیم مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شفیع روز محشر به ظالم خَم نخواهد گشت قطعا قد و بالایش کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود منافق را به آنی می کند از جمع مِنهایش من و امثال من در این حرم آیا چه می خواهیم اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛ برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی نه؛ مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شام... مثل نماز، مثل دعا، صبح و ظهر و شام ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام روضه به روضه گریه ی ما فرق می کند چون فرق بین نافله ها صبح و ظهر و شام روزی سه بار از غم تو گریه می کنیم با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام این روزهاست غصه ی ما شام شام شام همراه درد کرب و بلا صبح و ظهر و شام دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت شلاق می زدند به ما صبح و ظهر و شام یکبار ظهر کُشت تو را شمر و با سَرَت هر روز می کُشند مرا صبح و ظهر و شام... @hadithashk
مَن لَم یَشکُرِالمَخلوقَ، لَم یَشکُرِ الخالقَ به رسم ادب و معرفت از همه دوستان و عزیزان شاعر که لطف کردن منت سر ما گذاشتن و اشعارشونو برای انتشار در اختیار مجموعه قرار دادن تقدیر، تشکر و قدردانی میکنیم 🙏🙏🙏🙏