eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
شمسُ الضُّحا ای دل زمان هجـر به پایان رسیده است دور وصال حضرت جانان رسیده است گُل کرده طبع طوطی اشعار من که باز فیض جمال گُل به گُلستان رسیده است هم سرخوشم که تاج سرم جلوه گر شده هم مست اینکه سوّم شعبان رسیده است بدرُ الدّجــایِ عرش ، در عالم طلوع کرد شمسُ الضُّحایِ روضه ی رضوان رسیده است بعد از حسن که لؤلؤ بیتُ العَقیق” شد نوبت به جلوه کردن مرجان رسیده است خلقت گرفته جان که درون رگ حیـات خون شــریف ایـزدِ منّــان رسیده است از رحمت کسی که خودش رحمت خُداست لطف خدا به خلق دو چندان رسیده است بر بال جبرئیل ، به عنوان رو نمـاش آیات سُرخِ فجـر به قرآن رسیده است دوران پر شکستگی ات رو به خاتمه ست فطرس بیا که نوبت درمان رسیده است چیزی کم از خزانه ی لطفش نمی شود گر چه نیازمند ، فراوان رسیده است در چشم تک تک شهدا برق شادی است سالارشان ، امام شهیدان” رسیده است هارونِ مصطفای نبی ، یا اباشُبیر در خانه ی تو آمده از عرش ، کلّ خیر ریحانه ی مُطهّره ی ختم الانـبیا ای از اَلَـست ، مادر سلطان اولیا بانو ، ظهور نور دوعینت ، مبارکت بوسیــدنِ جمال حسینت ، مبارکت زهرا ! عروس بنت اسد ، زوجه الاسد از عطر سیب سُرخ تو مستیم تا ابد آن سان که مجتبای تو مثل پیمبر است از هر نظر حسین تو مانند حیدر است مولود گریه ، بر رُخ طاها نگاه کن اشک پدر بزرگ خودت را نگاه کن غوغا شده درون دل پُر خروش تو گفته پدر اذان و اقامه به گوش تو یاد از خُدایِ لم یَزَلت می کند حسن با ذوق و شوق تا بغلت می کند حسن رویت لطیف چون گُلِ سُــرخ مُحمّـدی دستار تو سیاه نه سبــزِ زبــرجدی” با جذبه های خاصِّ چشم سیاه تو ما را طلسم کرده ، طلسم نگــاه تو سوگند بر علی که ولیّ دو عالم است نام تو یا حسین همان اسم اعظم است شک میکند دراین که تو باشی خدا،حسین هر دل که زنده می شود از ذکر یا حسین عُمریست گفته است به کرّات و باز هم در مجلـس سُرور تو قلبم گرفته دم: ای دل بگیر دامن سلطان اولیا” `یعنی حسین بن علی شاه کربلا” محمّد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
میلاد کوثر است روز تولدت به غلط روز دختر است در اصل روز آمدنت روز خواهر است شادند از حضور تو اهل جهان ولی خوشحالی امام رضا جور دیگر است امشب به اعتبار روایات مانده ام میلاد توست یا شب میلاد کوثر است وقتی پس از کریم تو تنها کریمه‌ای اسم تو با امام حسن حاصلش زر است از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این از خواهری که این همه عشق برادر است دریاچه‌ی نمک سندش؛ بین اهل‌بیت آری طعام سفره‌ی تو با نمک‌تر است پس قلب این کویر به شوق تو می‌تپد وقتی که کوه خضر برای تو منبر است امشب حساب کرده ام از خانه تا ضریح به نیت امام رضا هشت تا در است با این حساب باز دل بیقرار من آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است جمع دل من و دل هر کس به غیر تو در بین صحن آینه جمع مکسر است `ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند” هدیه‌ی ما باز هم سر است جای بقیع و آن‌همه قبری که خاکی است دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است او هم شبی شبی درست پدر را ندیده است معصومه هم رقیه‌ی موسی‌بن جعفر است مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت خورشید اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد ما را اسیر پنجره های نگار کرد یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن سیبی روانه کن دل من را نشانه کن هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست هر پنجره که پنجره های ضریح نیست باید دخیل حضرت خورشید ها شویم باید که سائل در امیدها شویم این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود دل رهسپار پنجره فولاد می شود تا که کسی دلش پی امداد می شود راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود فخری نداری این که ملک زائرت شود فخر ملک بود که دمی ناظرت شود حکم خداست آن چه که در خاطرت شود وقت حساب اهل جهان حاضرت شود این گفته ی خداست علینا حسابهم این گفته ای دگر که الینا ایابهم آن کس که هست حق به رضایش رضا تویی آن کس که هست ضامن حکم قضا تویی آن کس که هست نور دل مرتضی تویی آن کس که هست عشق دل ما رضا تویی بی تو بهانه ای به وجود همه نبود بی تو به عاشقان همه دم زمزمه نبود هر کس زیارت تو کند تا خدا رود یعنی که عاشقت حرم کبریا رود هر کس دخیل پنجره ات شد کجا رود از گنبد طلای تو تا کربلا رود نه نه کسی که زائر تو شد به عالمین باشد همان زمان به خدا زائر حسین شان زیارت تو فراتر ز کربلاست یعنی حریم عشق تو بهتر ز کربلاست یعنی بهشت قبر تو برتر ز کربلاست اما به بوی سیب معطر ز کربلاست هر کس به مشهد تو رود کربلایی است هر دل به عشق تو شود عاشق خدایی است آقا قسم به عشق ، که دل بر تو بسته ایم در سایه سار نام بلندت نشسته ایم از غیر مهر تو به دو عالم ، گسسته ایم پیمان اگر که بود به جز تو شکسته ایم ما را خدا به حب ولایت سرشته است ما را برای عشق رضا حق نوشته است بر سائلان درگه خود یک نگاه کن نیمه نگاه خود به من روسیاه کن ما را گدای خود کن و عبد الاه کن آقا عنایتی به من بی پناه کن تنها پناه جمع غریبان تویی رضا مهمان جان نه صاحب این جان تویی رضا محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شعر ولادت حضرت زینب(س) اگر نشانه اى از کوه و آبشارى هست اگر خزان مرا شوقى از بهارى هست اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست فقط به خاطرِ عرض ارادتم به شماست به جان مادرم اصلاً سعادتم ز شماست تورا به صفحه ى دل شاعرانه باید گفت ز معجزات بیانت ترانه باید گفت ز غصه هاى دلت بى بهانه باید گفت ز دشت کرب و بلا عاشقانه باید گفت به نقطه نقطه ى شعرم نظر بفرمایید مرا براى غلامى خبر بفرمایید `تو خواهرى و برادر تو مادرى و پدر گهى حسینى و عباس و گه خود حیدر تو وجه مشترکى بین سوره ى کوثر تو شاه شام بلایى...رقیه سرلشکر فداى ذکر قنوت و سجود تو بانو خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو در انعکاس نگاهت على شده جارى تو فاطمى نسبى عینه شاه کرارى براى دخترکان حرم علمدارى ملیکه اى و منم آن غلام دربارى بیا و بر منِ درمانده تکه نانى ده مسیح خانه ى مولا..مرا تو جانى ده تو ارث بردى ز مادر مقام عصمت را تو شان دادى به پاکى..حجاب و عفت را تو ارث بردى ز حیدر شکوه و غیرت را و استوار نمود خطبه ات ولایت را به لحنِ حیدرىِ تو هزار اى والله وقارِ مادرى تو..هزار اى والله حرم حرم حرم از روى لب نمى افتد به سنگ فرش حرم رنگ شب نمى افتد مدافع حرم از تاب و تب نمى افتد ظفر به لطف دعایت عقب نمى افتد به زودى کار همه دشمنانِ تو زار است مدافع حرم تو خود علمدار است حسین روز و شب و ماه و آفتابت بود حسین تکه کلام و گل و گلابت بود حسین ماه تمامت میانه قابت بود حسین نان تو بود و حسین آبت بود تو وقف کردى خودت را براى خون خدا تو ایستادى همیشه به پاى خون خدا براى وصف تو واژه اگر کم آوردم به جاش پیش قدومت سرى خم آوردم براى زخم دلم باز مرهم آوردم میانه مجلس تو نوحه و دم آوردم ستاره ى شب ارباب..قبله ى حاجات شهیدِ زنده ى گودال..عمه ى سادات اگر حسین تنش زیر دست و پاها بود براى ذبح سر او اگر که دعوا بود و حرفِ شمر ها به هم بفرما بود.. چقدر کرب و بلا در نگات زیبا بود تو چنگ بر رخ خود مى کشیدى با فریاد رسید مادر تو پاى پیکرش..اى داد آرمان صائمى لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من ساقی قدحی باز مرا جام نیاز است سر ریز کن این باده که تا صبح دراز است امشب شب بزم و کَرَمِ شاهِ حجاز است میلادِ دل افروزِ مسیحایِ نماز است ز آن روست که دل مست خدای ازلی شد در بندِ علی ابن حسین ابن على شد مهتابِ شگفت شب طاعات رسیده خورشیدِ خداوندِ عبادات رسیده سر حلقه ای از حلقه ی سادات رسیده فصل ِمِی و مستی و مباهات رسیده زین بعد چنین بزم مگر خواب ببینید لبخندِ تماشائی ارباب ببینید مجنون زده ی کوچه ی حیرانیم امشب بر حلقه ی گیسوی غزلخوانیم امشب از شوق به رقص آمده طوفانیم امشب خاک گل شهبانوی ایرانیم امشب هرچند که از آب و گِلِ ایلِ حسینیم با آمدنش ما همه فامیل حسینیم ای باغ محبت گل محراب نیایش عیسى نفسان را نفسِ ناب نیایش ای چشمه ی جوشنده ی سیراب نیایش ای قبله ی تابنده ی ارباب نیایش ای آینه ی حی جلی حضرت سجاد ای زِین حسین بن علی حضرت سجاد خورشید ترین قبله ی خورشید تویی تو آسوده ترین ساحلِ امید تویى تو عیدانه ترین باده در این عید تویی تو آن سوی سراپرده ی توحید تویی تو از روزِ ازل بود که با چشم تو مستیم تا جام به دست تو بُوَد باده پرستیم فانوس خیالیم همه بر سر راهت دنبال دل گمشده بر زلف سیاهت تنها دل ما نیست به دنبال پناهت جبریل کبوتر شده در چتر نگاهت خم را همه با نام تو سرمست شکستند در عرش به عشق تو سر و دست شکستند ای نام تو فواره ی زیبایی دنیا ای آینه ی شیر خدا وقتِ تماشا ای خون خدا را علیِ عالیِ اعلیٰ سوگند به تو ای علی سوم زهرا سبقت زِ همه می بری هنگام دلیری مانند ابوالفضل اگر تیغ بگیری تا نور تو در بیت ولا جلوه گر آمد گویا که خدا بود که در هر نظر آمد آغوش گشود و به کنارت پدر آمد بر طوف قُماطِ تو دو چشمان تر آمد گفتا همه را این ثمر کوثر عشق است رزمنده ی راهِ من و پیغمبر عشق است میلاد تو با اشک و تو همزاد سرشکی در بغض شب غمزده فریاد سرشکی غم خانه ی زخمی و غم آباد سرشکی سجاده ی غمهائی و سجاد سرشکی رنگین شده این بزم از این اشک فشانی آه ای نمک سفره ی هر مرثیه خوانی در هر نفست یاد فراق شهدا بود بر پیکرت آثارِ غم کرببلا بود در دستِ تو زنجیر اسارت و جفا بود بر شانه ی تو نقشِ قدمهای بلا بود مرثیه یِ سوزنده یِ احساس تو هستی راویِ ... (ع) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹