eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بي ولاي مرتضي مرداب هستيم تاريكي محض و پي مهتاب هستيم وقتي علي روزي رسان سفره ها شد بي خود پي دنيا و نان و آب هستيم تادر شعاع پرتو نور شماييم ذره وليكن غرق عشقي ناب هستيم وصل شما آنقدر شیرین است،ماها وقتی نجف هستیم گویی خواب هستیم! «بابای ما وقتی امیرالمومنین است ما بچه های مادر ارباب هستیم» زیباترین عکسم همان عکسی که در آن ایوان طلا و من میان قاب هستیم دنیا علی، عقبی علی لطفی نماید! محشر که شد در زمره ی احباب هستیم @hadithashk
نشستم بر سر راهش رِسد از یار اخباری شدم مهمان کویش تا،کند مهمان به دیداری دهد،حافظ به یار خود سمرقند و بخارا، را دهم جان را برای او،اگر یارم کند یاری گرفته چشم او مارا،گرفتاریم بر چشمش عجب صیدی،عجب دامی،چه خوب است این گرفتاری شبی روی تورا دیدم،ولی زود از نظر رفتی نمی دانم که مستی بود یا در حین هُشیاری مرا مجنون خود کردی و حالا،چهره پوشاندی کمان ابرو،بده بالا نقابت را تو مقداری فراق او شده علت اگر هر روز بی تابم خیال وصل باشد علتِ تا صبح بیداری عجب آشفته بازاری،که یوسف آمده بازار زلیخا؛ رُو نجف را بین علی دارد چه بازاری ابا آدم ابا زینب ابا شَبر ابا عالم غلامش حضرت جبریل،پس دارد چه درباری سرِ کار علی هستیم و عالم تحت فرمانش اگر نامی به جز نام علی بُردی سرِکاری چُنان میثم رَوَم بر دار و دائم یاعلی گویم سرِ دار علی هستم من و دارم چه سرداری تبارک گفت بر خود ذات حق تا جلوه کردی تو خدا کرده ست باتو گویی از خود پرده برداری صدای بی ولای او پشیزی هم نمی ارزد که باشد انکر الاصوات بی او صوت هر قاری قیاس مرتضی با آن سه تا قطعا جفا باشد جفا باشد قیاس کوه زر با چند دوزاری درون قبر هم سینه سپر کرده زنم فریاد علی اول علی آخر علی قبله علی.آری یقین دارم که در صحرای محشر می‌رسد مولا علی سر برکشد گوید نخور غصه علی داری هزاران بار گفتم،میخورم سوگند بر قرآن ندارم روز محشر جز ولای مرتضی باری یقینا دوست میدارم کسی که حب او دارد وَ می جویم من از خصم علی هر لحظه بیزاری علی جان،جان زهرایت نجف روزی ماها کن سر قلاده ی ما را به این و آن تو نسپاری علیٌ حُبُه و جُنه، امیر انس و الجِنه وصی المصطفی حقا،قسیم جنت و ناری به وقت خانه ی ایتام،میبینم چه رحمانی به وقت جنگ با کفار،میبینم چه جباری تو را میبینم ای مولا به چاهی راز دل گفتی که جهل این جماعت کرده اشک از دیده ات جاری همه عالم به فرمانت ولی تو همچنان مظلوم بغل کردی دو زانو را وُ گرم أیْنَ عماری اسد ابن اسد هستی و در هر غزوه ای غالب ولی کوچه شهادت داد تو مغلوب مسماری نه در محراب،که در کوچه ها روح تو را کشتند همان کوچه که روی فاطمه خورده به دیواری @hadithashk
لبِ چاک چاکم امشب هوس شراب دارد چه‌کنم که گفت ساقی همه جا حساب دارد من و برکه‌ای که در خود رخ آفتاب دارد ببر امشبم از اینجا به نجف ، ثواب دارد نجف است و شاه‌مردان به حرم علی علی جان من و روبروی ایوان همه دَم علی علی جان بخدا که دیده حق را به جمالِ لَن‌تَرانی نظری که دیده او را به شکوه آسمانی به کنار رُکنِ کعبه به تجلی یمانی شده‌ام اویس و گفتم به زبانِ بی زبانی علی از پیمبران هم بری از قیاس باشد و سزد فقط به زهرا که علی شناس باشد نرسد به حد فهمش به کجا توانمش خواند نه خدا توانمش خواند نه جدا توانمش خواند همه‌جاست جلوه‌اش پس، همه‌جا توانمش خواند علی آنقدر بزرگ است که خدا توانمش خواند زِ شکاف کعبه آمد برود به دوش احمد که کجاست جای پایش سرِ شانه‌ی محمد توکه آمدی خدا گفت: که جهان کجا کجا تو تو هزار انتخابم که فقط تو ... یا تو یا تو بخدا رسیده هرکس که رسیده است تا تو که حرام‌زاده بی تو که حلال‌زاده باتو همه‌ی وجود زهرا به نگاه تو همه اوست بخدا علی است زهرا بخدا که فاطمه اوست دَمِ گرم لای تیغت سر کافران بپیچد به مدار ذوالفقارت همه‌ی جهان بپیچد پیِ وصف توست الکن بخودش زبان بپیچد رسد آن‌زمان که نامت همه با اذان بپیچد که تمام اهل عالم فقط این صفیر باشد که فقط علی امام است و علی امیر باشد به‌فدای بازویت که درِ قلعه را زِ جا کند نه فقط که درب خیبر که تمام قلعه را کند دَمِ جبرئیل آمد: «که علی است مرحبا... کند» پس از آن تمام شرک را هم دم تیغِ لافتی کند به تبسم است احمد به دعاست یا احد را که خدا از او نگیرد دَمِ یا علی مدد را زده‌ای به قلب لشکر همه ماتِ تار و مارت عرق زمین درآمد به غبارِ کارزارت همه‌ی سپاه پیچیده شده به ذوالفقارت شده هریکی دو تا و شده هردوتا چهارت دوسه تا نموده‌ای تو به دو ضربه عَمرووَد را و خدا زِ ما نگیرد دَمِ یا علی مدد را نفست همه نجات و قدمت پل صراط و نظری به تو صلواة و نظر تو نورِ ذات و همه نفْس کائنات و همه جان ممکنات و حرم علی حیات و نجف علی نبات و به جز از علی علی جان به وجود جزر و مد نیست چه‌کند کسی که ذکرش نفسش علی مدد نیست همه عُمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی چه‌کند بهشت بی تو که دلش به زلف بستی به زمین قدم نهادی دل آسمان شکستی دل ما که هست از چه غم خود به چاه گفتی چه شده غریبی‌ات را همه شب به آه گفتی دلِ شب بزن غریبه درِ خانه‌ی گدا را به جزامیان غذا ده و فقیر و بی نوا را بنشین و بشنو آقا دل سیر ناسزا را بنشان به پشت خود در دل کوچه بچه هارا در درک حضرتت را زِ چه بستی ای علی جان تو که بوده ای علی جان تو که هستی ای علی جان @hadithashk
در تلاطم تمام ذراتند مست کردند آسمان ها هم می‌روند آفرینش و خلقت همگی دستبوس او باهم (اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد )* گرچه پسوند او مقدس بود کرد بیرون ز خانه مریم را فاطمه تا رسید ، دیوارِ - کعبه میگفت خیر مقدم را جای در باز میشود دیوار به تمنای حیدر کرار سِّرِ میلاد او چنان مخفی ست من چگونه بگویم او بنده است نه کسی دیده زاده گشتن از او این علی بود یا خداوند است طربم ، شادی ام ، خوش آهنگم علی اللهی ام بزن سنگم شجرنامه ی محبین است مادرم فاطمه علی ، باباست خاکبوسان خاندان هستیم پس اولُی‌الاَمْرِمان بَنی الزهراست سیر تاریخ عصمت این سند است چهارده بار یاعلی مدد است هر که با سیزده جدل دارد مشکلش جای دیگری باشد نحس بدخواهِ مرتضی علی ست «سیزده»رمز حیدری باشد یک سخن مانده نکته ی بحث است اولی شوم و دومی نحس است کعبه قربان کاشی حرمش مکه هم حسرت نجف دارد سگ دربار می‌شود آنجا سر سوزن کسی شرف دارد خوب یا بد ، به او گرفتارم از دوتا نانجیب بیزارم رجبِ بی نجف نمیخواهم ولی الله ! یا ابالحسنین دور افتاده از عراقِ تواییم یک زیارت بده بحق حسین «صله» خوب است از «ولی» باشد رازق زندگیم علی باشد قال مولانا سیدالاحرار : حارَ هَمْدانْ فَمن یَمُت یَرَنی در نمی آید از تنم جانم تا بیایی و سر به ما بزنی (یاعلی یاعلی بهارم باش وقت جان دادنم کنارم باش)* مادرش باردار بود اما رفت با احترام سمت حرم باز کردند راه را مردُم روضه را تو بگو کجا ببرم در که شعله گرفت ، زهرا سوخت غنچه با گل میان بلوا سوخت آنچنان پاره کرد قنداقه اسمش از آن به بعد حیدر شد این کجا کربلا کجا بخدا «خنجر و بند» سهم اصغر شد پاره کردم قُماط ، با سرعت پسرم دست و پا بزن راحت *اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد شاعر:صفایی جندقی رحمت الله علیه *یاعلی یاعلی بهارم باش وقت جان دادنم کنارم باش شاعر: آقای علی اکبر لطیفیان @hadithashk
از بس خيالت بالش غم را پُر از پَر كرد آخر دلم را كنج ايوانت كبوتر كرد قحطي مضمون بود و من هم تشنه لب بودم شوق حرم چشم قلم را ناگهان تر كرد از روز دحوالارض كعبه محترم بوده است اما قدمهاي تو او را محترم تر كرد آنكه به دست تو سپرده كار عالم را گهواره خواب تو را دست پيمبر كرد باري ،پيمبر نيز سيب سرخ قرآن را وقتي كه جاري بر زبانت بود نوبر كرد رد مي شدي و پشت هم بت ها مي افتادند چشم تو را خالق، خليل الله اكبر كرد هر بار خم شد ذوالفقار ابرويت در جنگ تيغ تو ميدان را پر از پيكر، پر از سر كرد نشكسته جز تيغت ترازوي عبادت را يك ضربه ات اينگونه عالم را مسخر كرد فرقي نمي كرديم ما هم آب و گل بوديم تا مهر تو تابيد و خاك شيعه را زر كرد خوشبوتر از بوي دهان غنچه هم داريم آنكه دهانش را به نام تو معطر كرد باور نمي كردم كه شيشه در دل سنگ است اما دلم با بردن نام تو باور كرد @hadithashk
این حوالی که چشمِ گریان نیست خبری از بهار و باران نیست حال چشمم که از تو پنهان نیست خشک خشک است و جز بیابان نیست هرکسی در هوای معراج است شک ندارم به گریه محتاج است معجزه بر نگاه مان دادند سوز خوبی به آه مان دادند تا در این خانه راه مان دادند پشت گریه پناه مان دادند گریه از بهترین عبادات است گریه اوج همه مقامات است شمع و پروانه را سحر دادند هر دوتا را یکی هنر دادند این یکی را فقط شرر دادند آن یکی را فقط جگر دادند بزن آتش نده امان امشب آتشت را بزن به جان امشب این دعا را تو مستجابش کن ظرف ما را پر از شرابش کن ذره ام را تو آفتابش کن کم ما را فزون حسابش کن بس که دوروبرت گدا داری خبر از حال زار ما داری سینه هامان برای تو چاک اند پدر خاکی و همه خاک اند بچه های شما همه پاک اند بهترینِ زمین و افلاک اند جان به قربان بچه هات آقا نظری کن به این گدات آقا حور و جن و بشر به قربانت جان عالم فدای چشمانت قبل از این که شوم مسلمانت سجده باید کنم به ایوانت من زیاد از شما نمی دانم بنده ای یا خدا،نمی دانم   @hadithashk
نشسته ام به دعا گر علی قبول کند مرا غبار کف شارع الرسول کند تمام روز به او فکر میکنم ای شیخ که هر خیال به جز این مرا ملول کند علی نبوت و عدل و معاد و توحید است اکر بناست کسی صحبت از اصول کند علی ستاره و خورشید و ماه هرگز نیست که دیده است خداوندگار افول کند پناهگاه جهان است شهر شیر خدا و شوقش اهوی تصویر را عجول کند در عمق سینه‌ی من جا گرفته مهر علی طبیعی است کتاب خدا نزول کند دوباره مثل علی در جهان نمی آید خدا به صورت انسان مگر حلول کنید در احتضار توام ای فمن یمت یرنی مباد عادلی از وعده اش عدول کند @hadithashk
زیباست به عشقت ضربان را که بگیرند زیباتر از آن نام و نشان را که بگیرند سر بر سرِ زانوی حریمت بگذاریم از دستِ سر این خوابِ گران را که بگیرند بی دوست چه دنیا و چه عقبی چه خیالیست؟ این را که بگیرند، نه آن را که بگیرند فریاد زند نامِ تو را با دل و جانش از میثم تمار زبان را که بگیرند دیگر به چه انگیزه سرِ ماذنه آید؟ بی نامِ علی روحِ اذان را که بگیرند کفار به جنگِ تو اگر آمده باشند از خونِ خود آن دم جریان را که بگیرند از لحظه‌ی افتادنِ سر تا خودِ دوزخ یک ثانیه هم نیست زمان را که بگیرند زیبا شود آنروز فراقِ زن و فرزند در لحظه‌ی دیدار تو جان را که بگیرند تردید ندارم به نجف می رسد آخر ردِ قدمِ پوریلان را که بگیرند* *بیت آخر هدیه استادعزیزم حاج احمدعلوی به شعر هست. پ.ن:ابیات روضه رو پاک کردم انشاءالله زمان مناسب تری ارائه خواهم داد. @hadithashk
از دست علی باده بگیرید همه بی نور ولایتش فقیرید همه بر قول «فَمَن یَمُت» امیدی داریم مهمان ممات است بمیرید همه @hadithashk
آیینه ذات حق پرستی آمد نور ازلی ساغر مستی آمد ای جمع گرفتار بیایید نجف مولای جهان رازق هستی آمد @hadithashk
هر آن کس در جهان سَر بین هر چه سَر بر آورده از آنجا بوده که سَر بر قدوم حیدر آورده شهادت می‌دهد حق از شکاف کعبه هرساله نه یک انسان معمولی، جهان را سَروَر آورده تجلی کرده در هرکس که با او بوده اوصافش چه شب‌ها نان ما را روی دوشش قنبر آورده تجلی کرده در حیدر ولی اوصاف رَب ، زیرا علی "ربُّ السّماوات" است و شمس و اَختر آورده علی "ربُّ السَّماوات" است و "ربُّ الاَرض" یعنی که: علی روی زمین از هرچه بهتر، بهتر آورده علی جنگاوری که برق شمشیرش فقط در جنگ کلاس فتح بود و حاصلی چون اَشتر آورده علی هم یا‌علی گفته‌ست یعنی ذکر اعظم را و بعد از آن در آن قلعه را از جا در آورده نسیم از کوی او کرده گذر روزی که در دستش شمیم " باده " را جای گلاب قمصر آورده "نجف می‌خانه‌ی شیعه‌ست" از این‌سان زائر حیدر به دستی زلف انگور و به دستی ساغر آورده @hadithashk
اول علیست قبلِ ازل، ابتدا علیست پایان علیست آخرِ بی انتها علیست مرکز علیست نقطه ی پرگار را علیست محور علیست گردش این چرخ با علیست شد می شود نشد دمِ مشگل گشا علیست ذکری که کرده وا گره از کار یا علیست آن حاکمی که در طلب تخت و تاج نیست فکرِ رعیت است و به فکرِ خراج نیست جنّت نجف به مُلکِ دگر احتیاج نیست بیمارم و به جز دمِ حیدر علاج نیست مثلش ندیده چشم فلک لافتی علیست تنها امیرِ و مردِ جهان مرتضی علیست قبله علیست کعبه و بتخانه را چه کار رزقم علیست آب و غذا دانه را چه کار ساقی علیست غصه ی پیمانه را چه کار جلدِ نجف شده پرِ من لانه را چه کار شاهی که رزق داده به دستِ گدا علیست شاهی که قنبرش شده اند انبیا علیست پیمانه ام بده صدو ده بار می خورم از جام کوثری قدح یار می خورم دارم چگونه بر در و دیوار می خورم تنها به عشقِ حیدر کرار می خورم سرمستِ مرتضی شده ام دلربا علیست آن زرگری که کرده مِسم را طلا علیست از بینِ باده ها میِ انگور بهتر است مستیِ پر حرارت و پر شور بهتر است از هرچه نور نورُ علی نور بهتر است چشمانِ منکرِ تو شود کور بهتر است تنها مسیرِ رفتنِ سمتِ خدا علیست آنکه به دادمان برسد در جزا علیست سرمست و دل سپرده ی جام علی شدیم ما خاکِ پای هر چه غلامِ علی شدیم هو می کشیم و عاشق نام علی شدیم شکرِ خدا گدای امامِ علی شدیم گَردیم و خاک و ذره فقط ، کیمیا علیست آنکه گرفته دستِ مرا هر کجا علیست هستم همیشه سائلِ این در ، ابوتراب لطفت همیشه از همه بهتر ابوتراب یا مرتضی علی مدد حیدر ابوتراب ما را شبی نجف بِبَر آخر ابوتراب من پاسبانِ این حرمم ، با وفا علیست آنکه نکرده کلبِ خودش را رها علیست دریا فقط تو هستی و ماها کویر علی آقا فقط تو هستی و ماها فقیر علی جان می دهم اگر که بگویی بمیر علی لعنت به منکرانِ امیرِ غدیر علی دعوا سرِ ولی همه ی ماجرا علیست الحق مع علی وصیِ مصطفی علیست گودال ماند و پیکرِ حنجر نداشته هفتاد و دو تن و بدنِ سر نداشته غارت، غروب و خواهرِ معجر نداشته حرف از علیست اصغر و اکبر نداشته شِبهُ النّبی و حیدرِ کرب و بلا علیست تکرار شد مدینه و در کوچه ها علیست.‌‌‌.. @hadithashk