eitaa logo
حدیث اشک
5.8هزار دنبال‌کننده
33 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خمارم من خمارم من خمار باده های زیر ایوانش مرا شکری است تا هم رشته هستم با خمارانش نوشتن،آب،بابا را سگ کویش به من آموخت کسی که صد چو عیسی میشود طفل دبستانش اگر صد جلد دیگر هم شود قرآن حق نازل ندارم شک که جمعا میشود یک بیت دیوانش پدر آموخت بر من تا که عمری نوکرش باشم چه درسی چون شدم از همکلاسی های سلمانش سمرقند و بخارا گر بخشید بر هر کس بریزم زیر پای مرتضی پهنای ایرانش ندارد فرق این پایین و بالاهای شهر ما سیاهی لشکرش هستند از ری تا شمیرانش به ثروت دل نمیبندم در این دنیای صد رنگی چرا که گنج دوران است خاک کفش ارزانش دلم چون باغ بستان است و آبادی من آباد چرا؟چون از ازل تخریب شد دل بین چشمانش اگر باشد اتاق هشت او مشهد خدا داند که راضی میشوم اعدام را در بین زنداش حمید رضا قربانی (حزین اردبیلی) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رقص جنون دارم به لبم شعرِ پر از شور نجف را آیینه شدم گنبد پر نور نجف را میخانه‌ی ما مَرد طلب می‌کند و مست بر ما برسانند اگر انگور نجف را دیوار به دیوار ، سرم رقص جنون کرد تا کوک کنم نغمه‌ی تنبور نجف را از خاکِ نجف با مِیِ ناب و قلم عشق پیکر بتراشید ، که مخمور نجف را ... ... باید فقط از طینت مولاش ، بسازند راضی بکنید این گِل مغرور نجف را از بسکه گُل ذکر علی جاذبه دارد ... حس کرد لبم وِز وِز زنبور نجف را پیراهن من چاک شده ؛ فاش ببینید در سینه‌ام آیینه‌ی ممهور نجف را ای کاش که بیرون نکنند از در لطفش این بی سر و پا وصله‌ی ناجور نجف را ای کاش سلیمانِ نجف زود بیاید تا لشکر او لِه نکند مور نجف را در حسرت و آواره‌ی ایوان طلایم نشنید کسی ناله‌ی مهجور نجف را  رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عشق علی زاهد نماز همچو گنهکار بشکند در خلوتی که توبه ی هُشیار بشکند روز حساب نزد امیر ست شیخ شهر باید دهان خویش ز گفتار بشکند حسرت نیاز نیست به ارکان خانه خُرد آن خانه را که تیشه ی معمار بشکند در آتشش به خون بکشد عهد ظلم را از سوز دل، اگر دِلِ غم دار بشکند در حشر از تباهی اعمال نشکند قلبی که در فراق تو بسیار بشکند شرین،سری که در پی عشق علی شکست شیرین تر آن سری که سر دار بشکند باید زبان هرزه ی قوم نفهم را بر روی دار میثم تمار بشکند با یک سپاه هم دَرِ خیبر تکان نخورد اما به دست حیدر کرار بشکند پایی که جایِ پایِ علی پا نذاشته در راه کفر یکصد و ده بار بشکند در دستِ ماکلافی ازآن حبل عشق توست مگذار قلب ما دم بازار بشگند توبه ز می نموده و باور نداشتیم تاک ضریح توبه به اجبار بشکند در اشک های چشم تو سری نهان شده در چاه کوفه حلقه ی اسرار بشکند زلفی به باد ده که نسیمش قلوب را نوری دهد که ظلمت زنگار بشکند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ایوان طلایش دارم اگر از عشق تنها ادعایش را اما همیشه در سرم دارم هوایش را او جان به من داده اگر جان مراهم خواست هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را گفت: البَلاءُ لِلْوِلا ، پس میخرم با جان وقتی که باشد از ولای او بلایش را کافر تر از آن کس ندیدم که در این دنیا از جز امیرالمومنین دارد خدایش را بد بخت آن کس که به دل بغض علی دارد خوشبخت آن کس که به دل دارد ولایش را دلتنگ رفتن سوی او هستم الهی که سمت نجف دعوت نماید مبتلایش را انگور های بر ضریحش را ببوسم باز در خود ببینم مستی بی انتهایش را زایر سر از پا میشناسد در حرم؟هرگز گم میکند جبریل اینجا دست و پایش را در باب ساعت مینشیند باز ساعت ها تا که ببیند بیشتر ایوان طلایش را خوشبخت آن شاعر که در بدوِ ورود خویش قبل از زیارتنامه خوانده شعر هایش را فردای محشر که همه از هم گریزانند مولای ما دارد هوای آشنایش را  احمد جواد نوآبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر من زبان بسته ام و صوت تو چاووش شده ست عقل گویا شده، جهل است که خاموش شده ست سال ها کعبه پریشان همان یک لحظه ست اینچنین از غم دوریت سیه پوش شده ست زاهدان گرم نماز اند به تزویر و دروغ زین سبب در رَهِ تو مست کفن پوش شده ست مانده ام دفتر فردوسی طوسی زِ چه رو، پر زِ تاریخ فریدون و کیانوش شده ست؟ ((دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس)) حافظ از پیچ و خم زلف تو مدهوش شده ست معجزات تو که نه، معجزه های قنبر با دم حضرت عیسی ست که هم دوش شده ست و بگویید که چادر به سر خود بکشد، آنکه در معرکه با ترس هم آغوش شده ست پیش چشم همه آقای جهانش کردند لکن از فرط کهن سالیِ اصحاب فراموش شده ست! ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر، بر دَرِ عرش، با خَطِ حضرت حق است که منقوش شده است محمدرضا نادعلیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خمار میکده چنان خلیل اگر بین شعله بنشینم هزار لاله از آتش برات میچینم به حجله میبردم ساغر از سخاوت خویش چراکه دختر رز داده قول تمکینم بیا که آب گذشته است از سرم ساقی که از شراب شرف یافت نام ننگینم مرا چه حاجتی از آب و نان و فکر معاش که جرعه ایی ز سبوی تو کرده تامینم اگر سیاهم و گر که سپید در صدرم که حاجیان پر اخلاص را عرق چینم به خواب دیده ام آهو چو شیر صیدم کرد علیست مقصد تعبیر ابن سیرینم نجف نرفته چه داند فراق یعنی چه خمار میکده فهمد چقدر غمگینم قسم به دامن مولا نمیرسد هرگز به اوج عرش خدا دست من که پایینم قسم به خنده ی حیدر به حشر رو ندهم بهشت را که از آغاز بسته آذینم به کوه بازوی مست از صلابتش سوگند که دل نمیکنم از آن نگار شیرینم زِبر نه،زیر نه ای دل که از پریشانی به ضم عشق به پای علی چو تنوینم به نفی ذات و صفاتم چرا بکوشم که به غیر حضرت حیدر کسی نمی بینم به قصد خون آمد خبر که می آید شبی ز کعبه برون آن بت نگارینم چنان شدم ز غمش سینه چاک ای یاران که کعبه کرد ز حیرت مدام تحسینم سر از عطای علی شد بلند ای درویش شکست گُرده ی کشکول را تبرزینم ولای شاه زمین گیر کرده است ای دل مرا که هم سخن مهر و ماه و پروینم غرض فدای علی گشتن محبان است به دار عشق اگر میدهند تمرینم سرم هوای خم ابروی تو را کرده چرا که نیست به جز ذوالفقار بالینم کبوترانه دعا کرده ام که صید شوم چه خوش شود که پرانی تو باز آمینم یتیم کوی جدایی اسیر هجرانم کرم نما و برون آ مرا که مسکینم عجب نباشد از آن آستانه بوسی ما شکار گر که کنند آهوان مشکینم جز آستان توام در جهان پناهی نیست قصیده ام شده مرهون بیت تضمینم وصیتی کنم و جان سپارمت ساقی مباد غیر سر خم محل تدفینم کفن دریده ، زنم بر دهانشان گر که به غیر نام تو مولا دهند تلقینم چه خاک کرد ارنی گفتن دل عاشق مرا که تیشه شکستم به قلب سنگینم سپید مویم و گلگون رخ از سبوی ولا خوشم چو قوس و قزح قد کمان و رنگینم عروس طبع از آن شب که در وصال آمد به عشوه گفت که شعر علیست کابینم نظر به دفتر شعرم نمودم و دیدم که هست مدح علی در کتاب یاسینم {غریب} آمد و با اضطراب با من گفت به جز مدیحه ی حیدر که داد تسکینم؟ محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹