عزیزِ جان
گُل بریزید عزیزِ جان آمد
ماهِ زیبای آسِمان آمد
پرُ شد از این سُخَن همه آفاق
دُرِّ گنجینه ی گِران آمد
آمد آن دلبری که با قدمش
لطفِ ممتد و بی کران آمد
تو بخوان سائل از سر مستی
غیرت اللهِ خانِدان آمد
یلِ اولاد شیر حق حیدر
تک علمدارِ پهلوان آمد
آمد آن دلبری که ذوالکرم است
میر میدان و ساقی حرم است
چه شبی شد شب صفا امشب
شب پیدایش وفا امشب
خلق گردیده شد به دست خدا
کوهِ خیر و یمِ عطا امشب
میشود قاطعا برآورده
عرضِ هرحاجت و دعا امشب
هاتفی حامل خبر آمد
مژده آورد برای ما امشب
در شب عید عیدی ما شد
سفر شهر کربلا امشب
شکر حق غرق این چنین بذلیم
مست و دیوانه ی اباالفضل یم
میدرخشد نگین الماس است
پدر فضل و نامش عباس است
متحیر ز شانِ بی مِثلَش
یوسف و نوح و خضر و الیاس است
دستگیری کند ز محتاجان
یک جهان رافت است و احساس است
لحظه ی جنگ مقابلِ دشمن
مثلِ بابایش اشجع الناس است
نقش سربند او وقتِ نبرد
ذکر زیبای حضرت یاس است
ای به قربانش که بی بدل است،
عشقِ قلبِ فاتحِ جمل است،
دلنشین است و خوش قدم باشد
چشمه ی ببخش و کرم باشد
شیر بی باک است حیدری زاده
باوقار است و باجنم باشد
در دو دنیا بسی گدا دارد
بس که آقا و محترم باشد
بر دلی گر نظر کند عباس
خالی از هر نمونه غم باشد
آرزوی گدای او این است
یک شبِ جمعه ای حرم باشد
حاجتم گر روا شود عشق است
قسمتم کربلا شود عشق است
حمد لله که عاشق یاریم
خادم این امیر و درباریم
این نشان باعث مباحات است
که همه مست جام دلداریم
آمده صاحب الواء دنیا
اشک شوق از دو دیده می باریم
تکیه گاه و امید ما باشد
ما مگر غیر او کسی داریم
او کرم کرد و روزی ما شد
خادم هئیت علمداریم
ما از این حیث اشرف الناسیم
چون گدایان کوی عباسیم
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلامم از دلِ و جان
سلامم از دلِ و جان بر تو جان ابوفاضل
سلامِ من به تو ای پهلوان ابوفاضل
اُمیدِ آلِ علی کُن نظر گدایت را
یَمِ تَفَّضُلِ این خانِدان ابوفاضل
تمام دار و ندارم فدایت آقاجان
علم بدوش و مهِ آسمان ابوفاضل
شمیمِ نامِ دل آرای تو دل انگیز است
گلِ مُعَطَّرِ باغِ جنان ابوفاضل
مدد زغیر تو ننگ است برای نوکرتان
به حقِ شاه نجف الامان ابوفاضل
کجا کسی که تواند به مدحتان گوید
تویی عظیم و حقیر است زبان ابوفاضل
میان خلقِ خدا چون علی بی بدلی
دلیر جنگی و شیر ژیان ابوفاضل
ز بس که جنگ تو زیبا بُوَد یَلِ حیدر
گشوده میشود از هم دهان ابوفاضل
روا شده همه حاجات نوکرت آقا
صدا کرده تو را هر زمان ابوفاضل
تو معنیِ ادبیُ و تَجَلّیِ عشقی
ندیده مثلِ تو هر دو جهان ابوفاضل
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حاصلِ عشق
بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد
زد قدم میوه ی دل زهرا
شادی ما دو صد برابر شد
غم فراری شد و شعف آمد
اینچنین غصه هایمان سر شد
حسن دیگری ز آل علی
آفریده به دست داور شد
مژده آمد!!که دلبری آمد
شب میلاد عسکری آمد
گوهری از دل جنان آمد
ماه تابان آسمان آمد
ماورای تمام خوبی ها
دُرّ ِدریا انیس جان آمد
اختر تا ابد فروزنده
پا نهاد و ز بی کران آمد
گل گلزار حضرت خاتم
باب تقوای خاندان آمد
پاره ی قلب حضرت هادی
پدر صاحب الزمان آمد
ما هم از یمن مقدمش شادیم
صلواتی بر او فرستادیم
در پسِ چهره اش قمر دارد
چون خدا لطف مستمر دارد
خاتم الانبیاء به خود نازد
که تبارش چنین پسر دارد
نوه ی شیر قاطعاً شیر است
تا چنان مرتضی پدر دارد
غرق در بوسه میشود زیرا
بس که لعل لبش شکر دارد
کوری چشم دشمنان علی
نخل شیر خدا ثمر دارد
ای فدایش شود تن و جانم
مست ذکر حسن حسن جانم
صاحبِ حسن ُاهل احسان است
درد ما را همیشه درمان است
مثل اجداد طاهرینش او
کرمش بی حد و فراوان است
در قیامت محبتش به خدا
بهترین رکن و اصل میزان است
هرکسی دم زد از ولایت او
اهل تقوا شد! اهل ایمان است
ز مرام و ز لطف بی حدش
سائل درگهش غزلخوان است
شکر حق را که با صفا هستیم
عبد آقای سامرا هستیم
می نویسم ز خصلت نامش
دلِ عالم اسیرِ در دامش
در دو دنیا به ما شرف بخشد
طعمِ شیرین گندمِ بامش
کس ندیده!!قسم به حق جایی
به بزرگی خان اکرامش
صاحب تاج پادشاهی شد
هرکه نوشیده باده از جامش
شکر یزدان که از ازل شده ایم
قطره ای از یمِ غلامانش
با چنین سروی چه غم داریم
با نگاهش دگر چه کم داریم
رضا آهی
#حدیث_اشک #رضا_آهی #سامرا #شعر_مدح #شعر_ولادت_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزِ جان
گُل بریزید عزیزِ جان آمد
ماهِ زیبای آسِمان آمد
پرُ شد از این سُخَن همه آفاق
دُرِّ گنجینه ی گِران آمد
آمد آن دلبری که با قدمش
لطفِ ممتد و بی کران آمد
تو بخوان سائل از سر مستی
غیرت اللهِ خانِدان آمد
یلِ اولاد شیر حق حیدر
تک علمدارِ پهلوان آمد
آمد آن دلبری که ذوالکرم است
میر میدان و ساقی حرم است
چه شبی شد شب صفا امشب
شب پیدایش وفا امشب
خلق گردیده شد به دست خدا
کوهِ خیر و یمِ عطا امشب
میشود قاطعا برآورده
عرضِ هرحاجت و دعا امشب
هاتفی حامل خبر آمد
مژده آورد برای ما امشب
در شب عید عیدی ما شد
سفر شهر کربلا امشب
شکر حق غرق این چنین بذلیم
مست و دیوانه ی اباالفضل یم
میدرخشد نگین الماس است
پدر فضل و نامش عباس است
متحیر ز شانِ بی مِثلَش
یوسف و نوح و خضر و الیاس است
دستگیری کند ز محتاجان
یک جهان رافت است و احساس است
لحظه ی جنگ مقابلِ دشمن
مثلِ بابایش اشجع الناس است
نقش سربند او وقتِ نبرد
ذکر زیبای حضرت یاس است
ای به قربانش که بی بدل است،
عشقِ قلبِ فاتحِ جمل است،
دلنشین است و خوش قدم باشد
چشمه ی ببخش و کرم باشد
شیر بی باک است حیدری زاده
باوقار است و باجنم باشد
در دو دنیا بسی گدا دارد
بس که آقا و محترم باشد
بر دلی گر نظر کند عباس
خالی از هر نمونه غم باشد
آرزوی گدای او این است
یک شبِ جمعه ای حرم باشد
حاجتم گر روا شود عشق است
قسمتم کربلا شود عشق است
حمد لله که عاشق یاریم
خادم این امیر و درباریم
این نشان باعث مباحات است
که همه مست جام دلداریم
آمده صاحب الواء دنیا
اشک شوق از دو دیده می باریم
تکیه گاه و امید ما باشد
ما مگر غیر او کسی داریم
او کرم کرد و روزی ما شد
خادم هئیت علمداریم
ما از این حیث اشرف الناسیم
چون گدایان کوی عباسیم
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سوگوارِ امُ البنینم
بار دیگر زغم غمینم من
غرقِ در ماتمُ حزینم من
دیده هایم دو ابرِ بارانَ است
سوگوارِ امُ البنینم من
غرقِ داغِ کسی که دائم از
لبِ پاکش کلامِ رَبّ میریخت
جانِ جانانه بود و از رویش
یک جهان نیکی و ادب میریخت
میگُذارم به سینه دستم را
گویم امشب دوباره با احساس
السلامِ ای مَعاْدِنَ الرَّحْمَةِ
مادر حضرتِ قمر عباس
السلام ای عفیفه با جَبروت
بعدِ زهرا عزیزه ی حیدر
هستیِ من فدایِ تان بی بی
چادرت هست پناهِ این نوکر
آبرویم بِخَر بمانم من
در لباسِ گدایِتان بانو
کُن دُعا تا که رزقِ من گردد
که بمیرم برایتان بانو
غمِ تو غم نهاد در دل ما
رِزق شد زائرِ مدینه شدیم
زائر تو و زائرُ الزهرا
آن نگارِ شکسته سینه شدیم
شعرم اینگونه شد نوشتم من
عزتت زیر پا نشد بی بی
و به دستِ یه عده ای نامرد
به شما که جفا نشد بی بی
مینویسم که ای یَمِ رحمت
چادُرت پر زخاک نشد دیگر
حُرمتِ تو نشد لگد مالُ
نشدی تو ز کینه ها پرپر
خوب شد دگر ز آتش کین
اُمُ العَبّاس پُر آبله نشدی
مثلِ زهرا مادر سادات
بینِ دیوار و دَر تو لِه نشدی
شکر حق که نشد جسارت ها
بر مقامِ تو یا اُمِ بنین
کُشته هرگز نشد جَنینِ تو
با صورت نخورده ای به زمین
خوب گردید میانِ کوچه ی تنگ
گیرِ موجِ بلا نیفتادی
و زسیلیِ بی هوا خوردن
پیشِ طِفلت شما نیفتادی
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_شهادت_ام_الادب #شعر_شهادت_ام_العباس #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_ام_البنین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
زیباترین سلاله
ای عاشقان دوباره زمان صفا رسید
نوری دگر زمنبع نور خدا رسید
رخشنده گوهر صدف آسمان عشق
زیباترین سلاله ی خیرالوری رسید
آمد یگانه ای که زیمن ولادتش
پیوسته بهر ما ز خداوند عطا رسید
این مرتبه زمکه نه!! از بقعة النبی
گویا دوباره حضرت شیر خدا رسید
از صُلْب لاله ی رضوی حضرت جواد
شمع همیشه روشن راه هدا رسید
هادی قدم گرفت و سرود هاتفی چنین
ای عاشقان خبر که شه سامرا رسید
امشب منم دوباره ز می مست شادیم
غرق شعف ز برکت میلاد هادی یم
حور و ملک غریق تعجب زروی او
عالم گرفته عطر ملیحی زبوی او
مرغ دلم گرفته وضو بهر دیدنش
دارد هوای پر زدن امشب به سوی او
امشب منم به رسم غلامان خانه اش
گردیده شد گل سخنم گفت و گوی او
شکر خدا که رزق من اینگونه میرسد
سر میکشم پیاله ی می از سبوی او
دیگر مرا چه غم! زهیاهوی بی کسی
وقتی که گشته ام ز مقیمان کوی او
مدیون لطف هادی آل علی منم
چون آبرو گرفته ام از آبروی او
شکر خدا که طالع من فوق العاده شد
نامم غلام درگه این خانواده شد
جانم فدای او که دلم را جلا دهد
دردی اگر رسد به نگاهی دوا دهد
این نکته بس ز معدن حسن و فضائلش
حاجات هر گدای درش را خدا دهد
نامش علی و هادی و نور هدایت است
زهرا به نوکران در او بها دهد
آخر چه میشود که دل آرای باکرم
با دست لطف خود به گدایش صفا دهد
دستی کشد به روی سرم،سایه ی سرم
من را کنار مرقد جانانه جا دهد
امشب چه؟میشود که رسد عیدیم چنین
بر سائلش زیارت کرببلا دهد
میخوانم از ازل همه دم من قلندرم
دیوانه ی تمامی اولاد حیدرم
قاصر بود زبان ز ثنای نگار من
یکتا بود جمال دل آرای یار من
میخوانم از صمیم دل اینگونه با شعف
آری قدم گرفته تمام قرار من
تنها نه من به سینه زنم سنگ مهر او
باشد فدایی اش همه ایل و تبار من
شد بهترین هدیه نصیبم ز دست حق
دیوانگی ز جام و می اش شد عیار من
ممنونم از تمامی الطاف ممتدش
چون شد مدال نوکریش افتخار من
هستم گدای آل علی و مفخرم
اینگونه شد مقدر و این گشته کار من
شعرم تمام و لحظه ی لعن سقیفه است
تنها علی بر عالم امکان خلیفه است
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_آقای_سامرا #شعر_امام_علی_النقی #شعر_مدح_امام_هادی #شعر_مدح_و_ولادت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹