شیر بی باک و وزیر جنگی مولا حسن
صاحب صبر و مقام قدسی والا حسن
رشک کل کائنات و عالم بالا حسن
زور بازوی علیّ عالی اعلا حسن
لا فتیٰ الّا علیّ و، لا کریم الّا حسن!
سرّ پنهان خداوند علیم الغیب، او
نام آقا زینت عرش است در هر سمت و سو
سبز گشته خاک صحرا چون به آن گردانده رو
بعد نامش من بگیرم در خماری ذکر هو
ما همه چون قطره ایم و حضرت دریا حسن!
ای که استاد نبرد قاسم و عباس، تو
ای سراپا عزت و زیبایی و احساس، تو
ای به روی مادرِ زهرای خود حساس، تو
خصم کفر و مشرکین و قاتل خنّاس، تو
هرچه خوبی جمع گردد میشود یک جا، حسن!
ای که بر کوی کرامت از ازل هستی مقیم
یا کریــــم بن کریــــم بن کریـــم بن کریم
هر که دارد عشق تو پروا ندارد از جحـیم
بر درت امید دارد شخص شیطان رجیــم
پس شدم من هم غلام حضرت آقا، حسن!
از ازل فرمانده و رأس کریمان بوده ای
میزبان سفرهٔ هر روز مهمان بوده ای
دست اکرام خدا در جسم انسان بوده ای
جای حیدر تو کفیل آن یتیمان بوده ای
بعد مولا گفت آن مسکین به تو بابا، حسن!
ای هژبر سالب و حبل خداوند متیـن
ای جواد و ای کریم و رحمةٌ للعالمین
روح ایثار خدا در آسمان ها و زمیـن
آی آقا جان من مولا معزّ المؤمنیــن!
هر که دینم را بپرسد گویمش درجا، حسن!
ای که در چشم یَلَت مرگ است «اَحلیٰمِنعسل»
پا زدی روی زمین، انداختی بر آن، گسل!
تا علی گفتَت: حسن، بنداز پاهای جمل!
تاختی آنگونه که رزمت شده ضرب المثل!
پای اُشتر نه، زد آن ملعونِ ملعون را حسن!
وقت لبخندت شود چشم دو عالم مست تو
نازدار فاطمه ، جانم به ناز شست تو
از ترحم بر گدا هرگز نگشتی خسته تو
اذن هر بارِ سفر تا کربلا در دست تو
ساخت آن گنبدِ زیبای تو، با ما حسن!
#حیدر_ایمانی
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk