eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
راوی کرب و بلا راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لوح تقدیر تا قلم برداشت از دل قصه ، فصل غم برداشت نور تو ظلم را به ظلمت بُرد شور تو اژدهای شر را خورد خضر از عُمرِ ماتمت گله کرد نوح با نوحه ی تو هروله کرد وَجهِ تو وِجهه‌‌ای ز مادر داشت چشم تو آیه ، آیه کوثر داشت عرش را قائمه شدن عشق است نوه ی فاطمه شدن عشق است شتر فتنه را تو پِی کردی کوفه را حیدرانه طِی کردی صاحبِ شأن بی قرینه ، سلام دختر شاهِ من ، سکینه! سلام پدرت گفته به تو: جانِ منی لایقِ فَخْرَةُ‌ النِّسا شدنی! چهره‌ات خوش‌ترین نگاهِ حسین خانه‌ات بهترین پناه حسین چشمه ی‌ اشک! رَبِّ آبی ، تو همه‌ی هستیِ ربابی ، تو پنج نوبت..،عبادت همه ای خواهرِ بابِ حاجتِ همه ای اصغری که زعیم هر بشر است به اَخا گفتنِ تو مفتخر است طفلِ گهواره‌خواب با تو خوش است شیرخوارِ رباب با تو خوش است نُطق تو لفظ های حیدر بود منبرت شانه‌های اکبر بود التماس فرات ، جوی تو بود خواهش مشک‌ها ، سبوی تو بود عطشِ تو شرر به دل ها زد تحت امرت ، عمو به دریا زد ظهرِ دل‌کندنت سحر را کُشت " رُدَّنا " گفتنت پدر را کشت پای بالت تمام پرها سوخت " شیعَتی " خواندی و جگرها سوخت کاتب روضه‌های جنجالی شاعر لحظه‌های گودالی روی پیشانی تو چین افتاد شاهِ لب‌تشنه تا زمین افتاد جامه ی غصه را رفویش کرد شمر با چکمه پشت و رویش کرد کاخِ اُمّید تو خراب شده سهم دستان تو طناب شده در بهاران خزان‌ شدن سخت است همکلامِ سنان‌ شدن سخت است شعله‌ در جان معجرت افتاد زجر دنبال خواهرت افتاد عمه را بی پناه می دیدی کوچه کوچه ، گناه می دیدی نیزه‌دارانِ سر ، تو را زده اند پیش چشمِ پدر تو را زده اند من بمیرم ! نگو کجا رفتی... سرِ بازار برده ها رفتی حقِّ تو این همه عذاب که نیست جای تو مجلس شراب که نیست عاقبت بخت با تو یار نشد خیزران آخرش مهار نشد کاش آن‌قدر چشم هیز نبود هیچ‌کس در پِی کنیز نبود @hadithashk
ستون عرش ستون عرش به شوق تو استوار شده و خاک زیر قدومت پر افتخار شده غزل به پای تو احلی من العسل گشته کلام، روی لبت صاحب اعتبار شده تویی وقار رباب و قرار قلب حسین تویی سکینه ی قلب پُر اضطرار شده چقدر حیدر و زهرا و زینبی و رباب چقدر نور خدا در تو بیشمار شده خرد به پای تو افتاد و وام دار تو شد اگر به مرکب فرزانگی سوار شده چکیده ماه و ستاره ز چشم روشن تو شب از تلالو نور تو نونوار شده دویده ثانیه ها تا رسد به مقدم تو زمان به شوق وجود تو رهسپار شده شکفته در بغل تو گل از گل اصغر و دامن تو ز لبخند او بهار شده خوشا به حال سرایی که ساکنش هستی که بودن تو برای پدر قرار شده ببار آیه ی باران که خطبه‌ی اشکت بُرنده مثل دمِ تیغ ذوالفقار شده به شوق اینکه به توصیف تو بپردازند چقدر واژه میان غزل قطار شده قسم به جمله ی مهْما شربتُمتْ بانو که شعر از تو رسیده است و يادگار شده  منصوره محمدی مزینان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا اهل بیت النبوه لوح تقدیر تا قلم برداشت از دل قصه ، فصل غم برداشت خضر از عُمرِ ماتمت گله کرد نوح با نوحه ی تو هروله کرد وَجهِ تو وِجهه‌‌ای ز مادر داشت چشم تو آیه‌آیه کوثر داشت عرش را قائمه شدن عشق است نوه ی فاطمه شدن عشق است شتر فتنه را تو پِی کردی کوفه را حیدرانه طِی کردی صاحبِ شأن بی قرینه ، سلام دختر شاهِ من ، سکینه! سلام به تو گفته پدر که : جانِ منی لایقِ فَخْرَةُ‌ النِّسا شدنی! چهره‌ات خوش‌ترین نگاهِ حسین خانه‌ات بهترین پناه حسین چشمه ی‌ اشک! رَبِّ آبی ، تو همه‌ی هستیِ ربابی ، تو پنج نوبت..،عبادت همه ای خواهرِ بابِ حاجتِ همه ای اصغری که زعیم هر بشر است به اَخا گفتنِ تو مفتخر است طفلِ گهواره‌خواب با تو خوش است شیرخوارِ رباب با تو خوش است نُطق تو لفظ های حیدر بود منبرت شانه‌های اکبر بود التماس فرات ، جوی تو بود خواهش مشک‌ها ، سبوی تو بود عطشِ تو شرر به دل ها زد تحت امرت ، عمو به دریا زد ظهرِ دل‌کندنت سحر را کُشت ” رُدَّنا ” گفتنت پدر را کشت پای بالت تمام پرها سوخت ” شیعَتی ” خواندی و جگرها سوخت کاتب روضه‌های جنجالی شاعر لحظه‌های گودالی روی پیشانی تو چین افتاد شاهِ لب‌تشنه تا زمین افتاد جامه ی غصه را رفویش کرد شمر با چکمه پشت و رویش کرد کاخِ اُمّید تو خراب شده سهم دستان تو طناب شده در بهاران خزان‌ شدن سخت است همکلامِ سنان‌ شدن سخت است شعله‌ در جان معجرت افتاد زجر دنبال خواهرت افتاد عمه را بی پناه می دیدی کوچه کوچه ، گناه می دیدی نیزه‌دارانِ سر ، تو را زده اند پیش چشمِ پدر تو را زده اند من بمیرم ! نگو کجا رفتی... سرِ بازار برده ها رفتی حقِّ تو این همه عذاب که نیست جای تو مجلس شراب که نیست عاقبت بخت با تو یار نشد خیزران آخرش مهار نشد بردیا محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا بنت الحسین(ع) راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹