دیگر توانی در میان پیکرت نیست
آقا رمق بین دو چشمان ترت نیست
لعنت به این زهری که آبت کرد این طور
در بسترت انگار جسم لاغرت نیست
دختر نداری تا پرستار تو باشد
جان می دهی و هیچ کس دور و برت نیست
این روزها داری دلی پر از سقیفه
در گوش تو جز ناله های مادرت نیست
مثل حسن پیری چه زود آمد سراغت
این روزگار بی مروت یاورت نیست
دور از وطن در سامرا خیلی غریبی
آقا ولیکن قاتل تو همسرت نیست
لب تشنه ای , لب تشنه ای , لب تشنه اما
ساعات آخر خنجری بر حنجرت نیست
مهدی است بالای سرت وقت شهادت
بی غیرتی مثل سنان بالاسرت نیست
محمد حسین رحیمیان
#شعر_روضه_پدر_امام_زمان_عج #شعر_شهادت_امام_حسن_عسکری_ع #شعر_مصیبت_پدر_امام_زمان_عج #شعر_هیئت #محمد_حسین_رحیمیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹