eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان زیر قدم‌هات تردد می‌کرد به نماز تو مباهات, تجرد می‌کرد ماه مدیون شما بود به والله قسم عشق در خون شما بود به والله قسم غمت از چشم‌ترت تا که تصور می‌شد از ملائک همه دور و برت پُر می‌شد کَرَمت روزی من بود خدایا شکرت نام تو نام حسن بود خدایا شکرت در مسیر حرمت گبر مسلمان کردیم حله را معتبر از خون شهیدان کردیم پسرت صاحب دنیاست غریب است ولی پسر حضرت زهراست غریب است ولی خون دل می‌خورد و دیده‌اش از اشک, تر است یازده قرن غریبیِ پسر از پدر است از غریبی تو عمری است که گریانم وبس مثل آشفتگی موت پریشانم و بس زهر خوردی «جگرم وا جگرم» می‌گفتی تا نشستی «پسرم وا پسرم» می‌گفتی ما شنیدیم که آتش به دل وجانت خورد کاسه آب به یک لرزه به دندانت خورد کاسه آب کجا و لگد چوب کجا پادگان‌ها به کجا, مجلس مشروب کجا  حامد خاکی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آسمان زیر قدم‌هات تردد می‌کرد به نماز تو مباهات, تجرد می‌کرد ماه مدیون شما بود به والله قسم عشق در خون شما بود به والله قسم غمت از چشم‌ترت تا که تصور می‌شد از ملائک همه دور و برت پُر می‌شد کَرَمت روزی من بود خدایا شکرت نام تو نام حسن بود خدایا شکرت در مسیر حرمت گبر مسلمان کردیم حله را معتبر از خون شهیدان کردیم پسرت صاحب دنیاست غریب است ولی پسر حضرت زهراست غریب است ولی خون دل می‌خورد و دیده‌اش از اشک, تر است یازده قرن غریبیِ پسر از پدر است از غریبی تو عمری است که گریانم وبس مثل آشفتگی موت پریشانم و بس زهر خوردی «جگرم وا جگرم» می‌گفتی تا نشستی «پسرم وا پسرم» می‌گفتی ما شنیدیم که آتش به دل وجانت خورد کاسه آب به یک لرزه به دندانت خورد کاسه آب کجا و لگد چوب کجا پادگان‌ها به کجا, مجلس مشروب کجا  حامد خاکی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دیگر توانی در میان پیکرت نیست آقا رمق بین دو چشمان ترت نیست لعنت به این زهری که آبت کرد این طور در بسترت انگار جسم لاغرت نیست دختر نداری تا پرستار تو باشد جان می دهی و هیچ کس دور و برت نیست این روزها داری دلی پر از سقیفه در گوش تو جز ناله های مادرت نیست مثل حسن پیری چه زود آمد سراغت این روزگار بی مروت یاورت نیست دور از وطن در سامرا خیلی غریبی آقا ولیکن قاتل تو همسرت نیست لب تشنه ای , لب تشنه ای , لب تشنه اما ساعات آخر خنجری بر حنجرت نیست مهدی است بالای سرت وقت شهادت بی غیرتی مثل سنان بالاسرت نیست محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹