eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرترین نامادری مهربان و همدم و مادرترین نامادری آبرویی یافت از ام البنین، نامادری بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود بر مسلمانان شد
ام‌المؤمنین” نامادری 

بچه ها وقتی پریشان‌حال مادر می‌شدند 

شانه می‌زد موی آنهارا همین نامادری 

آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد 

مادر دنیا نمی‌آرد چنین نامادری 

دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد 

بر رکاب مادران گردد نگین نامادری 

چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت 

آفریده نوکران مه جبین نامادری 

هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند 

آفرین و آفرین و آفرین نامادری 

فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع 

روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری 

می‌کُشد مارا دم 
وَیْلِی عَلَى شِبْلِی” او روضه میخواند از عمود آهنین نامادری فاطمه چون روی منبر روضه خوانی می‌کند وقت روضه می‌نشیند بر زمین نامادری من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است دست من را می‌کشاند پای دین نامادری  احمد ایرانی نسب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مادر عالیه ی عرش معلاستی آینه ی عصمت زهراستی فاطمه ی دوم مولاستی خادمه ی زینب کبراستی جمله ملائک به رهت خاکبوس فاطمه ی بنت اسد را عروس ! خادمه ات آسیه و هاجر است حرمتت از کعبه فراوان تر است تاج سرت فاطمه ی اطهر است ای صدف ! عباس تو را گوهر است حیدر کرارِ مؤنث تویی بی کسم ای امِ بنین کس تویی آه ! که با این همه آه آمدم خسته تر از خسته ی راه آمدم مثل غلامان سیاه آمدم سوی تو یا بنت حزام آمدم گشته اغیثینیِ من زمزمه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه شیرزن با جگر ام البنین ! مادر قرص قمر ام البنین ! بیشتر از پیش تر ام البنین _ گریه کن ! ای بی پسر ام البنین ! بی پسری دردسری سخت بود دردسر بی پسری سخت بود روضه ی زن های حرم ، تا گرفت ویلی علی شبلی تو پا گرفت سوخت سکینه دل لیلا گرفت کار رباب است که بالا گرفت روضه سه بندست که از هم سواست مشکْ جدا ، دستْ جدا ، سرْ جداست مشک که افتاد عمو زار شد سقف فلک برسرش آوار شد حرمله خندید و طلبکار شد عمه‌یمان راهی بازار شد مشک علمدار حرم پاره شد مریم آل علی آواره شد نیشتر غم به جگر گیر بود نیزه به پهلو و کمر گیر بود کارِ عمود است ، که سر گیر بود زیر لگد جسم قمر گیر بود تیر نزن ، بند به بندش نکن حرمله با نیزه بلندش نکن گر چه به نی رفت ولی دیدنی ست شدت شق القمر آزردنی ست از سرِ این نیزه سر افتادنی ست گریه کنان پای همین نی ؛ زنیست گفت به فریاد حزین : یا أخا ! مجلس نامحرم و زینب کجا ؟! علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام العباس می گویَم از رودی کَز او یَم می شود تامین از اشک او باران نم نم می شود تامین با دودِ آهَش شعله ی غم می شود تامین از دستپختش رزق عالم می شود تامین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره ی ام البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..،محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی هاشم به دست توست فصل خزان را خنده های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..،عشق است در قلب حیدر خویش را جا می کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطَّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..،آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..،آمد چار آینه از شیشه ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس هایت را نذر حسین ات کرده ای عباس هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه ها بی تاب باشد؟نه زینب از این بی مادری بی خواب باشد؟نه شب ها حسین فاطمه بی آب باشد؟نه سرچشمه ی مِهر تو در این خانه می جوشد لب‌تشنه ی زهرا ز دستت آب می نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..،بابا..،سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..،سقا سوخت رد سیاهی روی مهتاب شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..،زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل های سرخ‌،رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه ها شاه تو را از حال می بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می بردند جسم حسین تو معما شد..،نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..،نبودی که بالای تل زینب قدش تا شد..،نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..،نبودی که ای وای از اطفال از اطفال از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه های بی امان..،بی بی زینب کجا و آن همه زخم زبان..،بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..،بی بی زینب کجا و ضربه های خیزران..،بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می خوردند با حرمله پیش ربابت آب می خوردند بردیا محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اشک غریبی غمِ دلِ امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبِ من بیا بگو دروغه این که میگن حرمله دستاتو بست حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کلاب نبودم آسمونم رو بی قمر کی دیده پروانه ی بدون پر کی دیده ام بنین بهم نگی حق داری ام بنین بی پسر کی دیده سربریدن امید و احساسمو تبر زدن ساقه های یاسمو خواستی چهارتا قبر اگه بسازی کوچیک درس کن واسه عباسمو رفت و دل اهل حرم خالی شد دست امیر لشگرم خالی شد یه جور زدن با تیر به چشم نازش کاسه ی چشم پسرم خالی شد توو علقمه راهشو بند آوردن چی به روز قد بلند آوردن گریه م از اینه توی بزم شراب سرش رو با بگو بخند آوردن سراغشو از این و اون میگیرم جونی ندارم ولی جون میگیرم حالا که مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم بهم بگو که نور عینم کجاست بگو غریب عالمینم کجاست جمعیت کاروونت کم شده فقط بگو، بگو حسینم کجاست روزی که رفت فکر اجل نکردم پیشش به دلشورم محل نکردم نخواستم حس کنه که بی مادره عباسمو اگه بغل نکردم گفتی تموم دشتو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو آخر کی اومد؟! سر حسینمو به دامن گرفت عزیز من همینکه راه دور رفت شادی دیگه از این دل صبور رفت نمیتونم باور کنم هنوزم سر حسینم میون تنور رفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جیگرم نذارید گریه ی من فقط برا حسینه گریه مو پای پسرم نذارید غم ام ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست میگیره شبا هی از خواب میپره هی میگه آبش بدید ، آبش ندید ، میمیره رباب نمیشه با غم تو سر کرد بدون گریه شبارو سحر کرد درد منو درد تو مثل همه حرمله دوتامونو بى پسر کرد گروه شعر یا مظلوم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ایها العزیز روزی بدون گریه ی من سر نمیشود چشمی شبیه چشم ترم ، تر نمیشود من تشنه ی محبتم و زر نخواستم من را ببین ، ببین همه چی زر نمیشود من اشک میخورم که نمک گیرتان شوم از این شراب ، با برکت تر نمیشود ‌ من هم تنم سیاه و عرق کرده است، حیف من را بغل کنید معطر نمیشود !؟ یک بوسه ام بده که بمیرم پس از همان چون لذتی چو بوسه ی آخر نمیشود شرحی گزیده از قصص الانبیاست این _ گریه نکرده بر تو پیمبر نمیشود امشب برای خرجی ام البنین بیا ترحیم اوست ... بی پسر آخر نمیشود بچه برای نوکری تو بزرگ کرد نامادری که این همه مادر نمیشود عباس را همیشه غلام حسین خواند بچه‌کنیز ، حکم برادر نمیشود کلثوم را بگو ، که به قربانیش پذیر ... این اندک است اگر که مکدر نمیشود ام البنین ! شفای همه دردهای ما امری بجز رضات مقرر نمیشود زاویه ی بقیع ، بود قبله ی جهان هر کس که سجده کرد ، که کافر نمیشود غیر از نبی و فاطمه و چندتا امام قطعاً مدینه بی تو منور نمیشود علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
او حضرت خاتون عالم ما گدایش شد دستگیر عالمی دست دعایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره های بی ریایش مادربزرگم بچه هایش را سپرده بر معجزات سفره ی مشکل گشایش هر سال می گیرند اجر نوکری را گریه کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی ها فدایش عباس در دامان او رب ادب شد رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه دیگر نزن ام البنین او را صدایش ای آسمان خون گریه کن بر غربت او این پیر زن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلا فکر آقازاده هایش ای کاش او پیری زينب را نمی دید شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت داغ حسین و راس از پیکر جدایش @hadithashk
قسمت این بود که بر عشق گرفتار شدی خانه دار علی و محرم اسرار شدی مستفیض از نفس حیدر کرار شدی در مدار پسر فاطمه سیار شدی تو ادب کردی و اینگونه گهربار شدی دامنت مرکز تربیت سقاها بود مهد فرزانگیِ جملهء آقاها بود سر کوی تو پُر از خیل تمانا ها بود فکر و ذکر تو فقط ذریه طه بود همدم زینب و  غمخوار غم یار شدی گفته بودی که علی جان تو نخوان فاطمه ام نسخهء ناطق قرآن تو نخوان فاطمه ام پیش چشمان عزیزان تو نخوان فاطمه ام میشوم مضطر و گریان تو نخوان فاطمه ام اینچنین کردی و بانوی وفادار شدی فاطمه بودی و اما به پرت ضربه نخورد از دم در تو گذشتی و سرت ضربه نخورد وسط معرکه روی کمرت ضربه نخورد نوک مسمار نیامد , پسرت ضربه نخورد بین دیوار نماندی و پسر دار شدی پسرانت همه خوبند ولی عباست.. بین شیران که ندارد بدلی عباست وقت رزمش بشود مثل علی عباست شده ضرب المثل شیر دلی عباست مادری کردی و الگوی علمدار شدی قمرت پر زد و آهِ جگرش گفت حسین مشک او پاره شد و چشم ترش گفت حسین گرز آهن به سرش خورد و سرش گفت حسین تیر باران شد و بعدا خبرش گفت حسین در وفاداری عباس , تو تکرار شدی ز  حسینت خبری آمده که مویش را.. نیزه داری که رسیده است و پهلویش را.. بسکه چرخانده کسی با کف پا سویش را.. زینب آمد دم گودال و گیسویش را .. @haditashk
جان عالم انبیا خاک بوس تربت او جان عالم فدای حضرت او گره خورده ست این دوتا برهم دست خالی ما سخاوت او فاطمه خود نهایت خوبیست لطف ها دیدم از کرامت او مردم از لطف هاجر و مریم بی نیاز اند در ولادت او رو به او کور هم اگر باشد کم نمیگردد از نجابت او مادر شاه ، همسر معراج دختر عرش به به‌هیبت او مادر خانواده خورشید از خدیجه رسد اصالت او ای که دنبال مرقدش هستی برو شهر نجف زیارت او سر به زیریم در صف محشر میرسد موعد قیامت او خیل دلدادگان کمی آرام به همه میرسد شفاعت او امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لطف بی حد آسوده شوید لطف بی حد زهراست برکل زنان دین سرآمد زهراست گفتم که خوش است آن که بابش نبی است دیدم سبب خلق محمد زهراست امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نور علی نور کدام قافیه را بر تو انتخاب کنم که شعر را اثری ناب ناب ناب کنم بگو چگونه کرامات را حساب کنم مگر به ذکر تو بنشینم و ثواب کنم جزای ماست اگرچه بهشت خویش ولی بهشت ماست حسن فاطمه حسین علی برای نام خدا استعاره ایی زهرا تو مریمی و تو هاجر تو ساره ایی زهرا اگر که ماه علی شد ستاره ایی زهرا برای گمشدگان راه چاره ایی زهرا بیا و فکری برای حلاوت ما کن و چاره ی تو برای زیارت ما کن الا که نور تو قبله است بر بهشتی ها و چادر تو شده کعبهٔ کنشتی ها دعای توست به موج بلا چو کشتی ها به ما بتاب در این روزگارِ زشتی ها بخواه صحن نجف با تو روبراه شویم که در کنار ضریحش فقط نگاه شویم زمان به لطف دمِ تو ثبات را دیده زمین به مِهر تو آب حیات را دیده میان سفرهٔ تو سور و سات را دیده و بی تو در همه جا مشکلات را دیده اگر که روبه سویت می کنند معصومین گره به دست تو وا میشود به قطع یقین بدست توست اگر مبدا و سرانجامم خوشا به لحظهٔ آغاز و وقت فرجامم خوشا که صید تو هستم خوشا بر این دامم که با ولای علی جان توست خوش نامم منی که مسخ شدم در بر مرام علی علی امام من است و منم غلام علی علی قرار عوالم تویی قرار علی زره فقط نه که هستی تو ذوالفقار علی همه به ذکر تو هستند در مدار علی تو اذن داده ی باشیم پای کار علی دلم کنار تو میل گل و چمن نکند من و جداشدن از تو خدای من نکند میان مجلسی و بشنوی صدایم را بیا و پس به اجابت رسان دعایم را تکان نده ز کنار حسین جایم را حواله کن سه شب قدر کربلایم را بیا و چشمه عشاق را کویر نکن مرا به اشک برای حسین سیر نکن  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آیینه اطهر صدایی میرسد ، آری ، پیمبر دختری آورد که از آسیه و مریم مقام برتری آورد نگو دختر ، بگو گوهر ، بگو آیینه اطهر بگو صدیقه کبری، تمام سوره کوثر اگر دریا شود جوهر، درختان هم اگر دفتر بمانند عاجز از وصف جلال حضرت مادر ببار ای چشمه هستی معطر کن فضاها را شکوفا کن طبیعت را بده جانی به صحراها که بانویی بهشتی آمده چشم نبی روشن به یومن این خبر دارد عجب پیراهنی بر تن همه حیرت زده از او چو اسرافیل و میکائیل پیمبر گفت و گو دارد چه میگوید به جبراییل بنازم صوت ربانی که در گوش نبی گفته که زهرا قبل خلقت با خدایش یا علی گفته خدا با نام زهرا آفرینش را مزین کرد صراه المستقیمش را خود زهرا معین کرد عجب دردانه ای داده خدا بر اهل این دنیا که او راضیه و مرضیه و انسیه الحورا محبین را جدا کرده برای جنت الاعلا به تنهایی شفاعت میکند پیش از علی مارا یونس پوریامنش(فطرس) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یازهرا ای آفتاب ذره نشین سرای تو هفت اسمان بنا شده از خاک پای تو وقتی خیال هم نرسد بر ثنای تو باید خدا خودش بنویسد برای تو روی تو در جمال خداوند دیدنی است وصف تو از زبان خدا هم شنیدنی است وقتی که چشمهای تو وا شد به این جهان نوری دمیده شد به بلندای آسمان ابتر شدند نسل تمامی دشمنان از این چنین پدر شود آیینه ای چنان لالایی تو را به ملکها سپرد ه اند گهواره تو را به فلک ها سپرده اند خیر کثیر از نظرت آفریده شد جبریل زیر بال پرت آفریده شد عشق از نسیم هر سحرت آفریده شد چرخ و فلک به دور سرت آفریده شد آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند باید به نام نامی تو اقتدا کنند از انعکاس نور تو عالم درست شد تصویری از حقیقت اعظم درست شد از جلوه ات بهشت معظم درست شد از خاک پای تو گل ادم درست شد ورنه محال بود که ادم شویم بر واج های نام تو محرم شویم ما خورشید و ماه دانه تسبیح دست تو می چرخد این فلک همه از ناز شست تو هستی گرفت هستی خلقت زهست تو حق بنده ای است بر نظر حق پرست تو گرچه جهان به دور سر تو مدور است دردیده تو نقطه پرگار حیدر است حیدر اگر نبود پیمبر نداشتیم حیدر نبود ساقی کوثر نداشتیم حیدر نبود اول و آخر نداشتیم حیدر نبود عرصه محشر نداشتیم با این جلال منزلت و عزت وجود زهرا اگر نبود دگر حیدری نبود توحجت تمام تمام ائمه ای هر صبح و ظهر شام سلام ائمه ای قدقامت الصلات قیام ائمه ای نور حقیقتی امام ائمه ای یک آسمان فرشته کنیز کنیزهات صدها عزیز مصر غلام عزیزهات مادر جلال پشت حجابت سرآمدست از کورهم گرفتن رویت زبازداست شیوایی نگاه تو از بس که بی حداست چشم توچشم نیست کتاب محمد است تو کوثری از همه این جهان سری تو روح احمدی و نفسهای حیدری داده خدا ازشب قدرش به عقل کد هرگز ادای قدر تو در این جهان نشد یعنی که احترام تو بانوبه جای خود باید برای بردن نامت بلند شد بادست گرم تو دل خورشید گرم شد باذکر نام تو دل هرسنگ نرم شد از ان زمان که دیده گشودم بری شدم مشغول عشق بازی در نوکری شدم حرف دو روزه نیست اگر حیدری شدم وقتی گلم سرشته شده مادری شدم دارم من ازدعای تو این مهر نوکری داری به گردنم به خدا حق مادری موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹