eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر به نام نامی زهرا به نام مادرها سلام ما به امام تمام مادرها که فاطمه است همیشه امام مادرها به لطف فاطمه هستم غلام مادرها غلام خانه ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری اش انتخابمان کردند هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم گدای خانه ی او تا به آخرش باشیم اجازه داد به ما، حلقه ی درش باشیم به روی شانه ی خود دست رحمتی داریم غلام فاطمه ایم و چه عزتی داریم بهشت زیر قدم های مادرانه ی اوست بهشت گوشه ی دنجی ز آشیانه ی اوست بهشت زمزمه های شب و شبانه ی اوست بهشت گرمی نان و تنور خانه ی اوست قسم به گردش دستاس و گرمی نانش نشسته ایم سر سفره های احسانش تنور عالمیان گرم شد به برکت او شدند خلق، خلائق همه به علت او قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او به عرش و فرش می ارزد فقط دو رکعت او سلام ما به قیام و قعود و یا رب او سلام ما به قنوت و به سجده ی شب او ز نور خنده ی زهرا زمین منور شد ز عطر نان تنورش زمان معطر شد به لطف بردن نامش شراب، کوثر شد به یمن مقدم او حالمان که بهتر شد، خدا به برکت زهرا پناهمان بخشید به حب فاطمه، مولا گناهمان بخشید به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند برات اشک به غم های شاهمان دادند شدیم گریه کن، روضه ی حسین و حسن یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن ... وحید محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بی بی جان توحید دارد روح پیغمبرشناسی توحید دارد در خودش حیدرشناسی آنانکه ساقی جز علی دارند کورند چیزی نمی فهمند از کوثرشناسی باید غبار چادر زهرا بمانی تا انتهای راه اگر محشرشناسی زهرا شب قدر پیمبر بوده در عرش نشناخت او را هیچ قوم سرشناسی وقت نزول فاطمه، قرآن دلش ریخت زهرا همینکه گفت باباجان دلش ریخت گر عشقبازی می کند بابا و دختر کی بهتر از زهرا و کی غیر از پیمبر!؟ دارد چه لبخندی به روی لب، خدیجه چونکه برای مصطفی آورده مادر دورمدار خویش هرسه در طوافند زهرا شبیه احمد و احمد چو حیدر دنیا و مافیهای آن مخلوق زهراست حالا بیا از خلقتش سر در بیاور حق را تجلی داده هرجا بسته قامت یکجا نبوت کرده و یکجا امامت زهرا یدالله امیر المومنین است باعرشیان، هرصبح تا شب همنشین است روزی من از برکت دستان زهراست چون سیب سرخی که میان هفت سین است با دست او می چرخد ایامی که داریم دستاس او روزی ده اهل یقین است زهرا غلامش میشود منّا چو سلمان زهرا کنیزش هم علمدارآفرین است او کیست که تا عرش رفته قدّ طوباش اسماء و فضه محترم اما گداهاش هر گوشهء معراج اصلاً جای زهراست پائین برگ نوکری امضای زهراست تشبیه شد نورش به شب مثل قیامت یعنی شفاعت وادی فردای زهراست یک چشمه زمزم میشود یک چشمه کوثر هرجا قناتی بوده ردّ پای زهراست گفتند وقتی لا فتَی الاّ علی را دیدیم قبل ذوالفقار، اِلاّی زهراست اوصاف او بی وصفِ حیدر اشتباه است این خانه را در می زنم چون شاهراه است ما را به بالا می کشد خواب و خیالش زانو زده جبریل پیش هر دو بالش او امتحان پس داده قبل خلقت خود اصلاً مشخص نیست بوده چند سالش حیدر هم این دنیا هم آن دنیای زهراست هرکس علی را دوست دارد خوش بحالش بار قنوتش را به گردن می گذاریم ما را اگر قابل بداند چون بلالش من بی علی باشم خریداری ندارم جز فاطمه با هیچکس کاری ندارم من روسیاه و در به در مثل همیشه هم مادری کن هم بخر مثل همیشه دنبال کارم می روم، رفتم که رفتم رفتم ولی از تو خبر مثل همیشه حالا که در کارم گره دارم بینداز... بر این گدا هم یک نظر مثل همیشه آخر چطور آتش نگیرم، گُر نگیرم تا می نشینم پشت در مثل همیشه حوریه و آتش! زبانم لال، مادر بدجور کردی غش! زبانم لال، مادر رضا دین پ ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام‌ابیها عالم نبود، فاطمه اما حضور داشت قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت تا او نمی‌نشست پیمبر نمی‌نشست در مجلسی که ام‌ابیها حضور داشت مولا به زیر سایه زهرا حضور داشت زهرا به زیر سایه مولا حضور داشت وقت نماز، عرش می‌آمد به دیدنش حتی خدا برای تماشا حضور داشت زن بودنش دلیل نجنگیدنش نشد در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت با اینهمه حضور ولی جلوه‌گر نبود زهرا حجاب داشته هر جا حضور داشت بین زنان هر دو جهان بهترین زن است سر رشته امور به دست همین زن است زهرا حقیقتی است که چون روز روشن است کتمان‌پذیر نیست چون از بس مبرهن است باید خدا مدیحه سرایش شود فقط در وصف او زبان همه لال و الکن است با شادی‌اش رسول خدا شاد می‌شود چون گفته است شادی او شادی من است سرچشمه عفافِ زنان عفیفه اوست مریم به لطف فاطمه پس پاکدامن است بالاست جایگاه زنان در نگاه دین تاج سر ائمه اطهار یک زن است ریحانه است اگرچه ولی در دفاع حق چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است شرط رضای او و خدا و پیامبر سربازی ولی و در این راه بودن است باید شبیه فاطمه از حق دفاع کرد با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد شأنش بلند مرتبه‌تر از مقام‌ها نامش زبان‌زدِ همه در بین نام‌ها واژه برای گفتنِ از فاطمه کم است مدحش چگونه وصف شود در کلام‌ها؟ از جانب خدا و تمام ملائکه هر صبح می‌رسد به حضورش سلام‌ها از فرط رفت و آمد جمع فرشته‌ها اطراف بیت فاطمه هست ازدحام‌ها گرچه ائمه حجت حق بر خلائق‌اند او حجت خداست برای امام‌ها دارالشفاست، پس پدرش با وجود او... ...بی‌احتیاج می‌شود از التیام‌ها بوسه به دست فاطمه فخر محمد است مامور بوده است به این احترام‌ها قبل از همه به یاری مولا بلند شد زهراست ابتدای تمام قیام‌ها روز قیام منتقمش هیچ دور نیست برپا شده مقدمه انتقام‌ها تا روز شادی همه چیزی نمانده است تا انتقام فاطمه چیزی نمانده است نشناختند فاطمه را در زمانه‌اش او را فقط شناخت خدای یگانه‌اش عالم اگر به بحر تفکر فرو رود فهمی نمی‌رسد به یَم بی‌کرانه‌اش اذکارِ توصیه شده تسبیح‌فاطمه است اعجاز می‌کند بخدا دانه دانه‌اش قدیسه بود و خادمه و خانه‌دار وحی بیت‌المقدس اس ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وجــود عـشــق وقتش رسیـده است خـدا، عشـق، رو کند تــا بــا وجــود عـشــق جـهـان را نکـو کند هـرکــس پـی سعـادت و فـوز عظیـم بـود در سینه عشق فاطمه را جست و جو کند گـل دخـتـر پیـمـبـر و ریحـانـه النبـی ست خوشبخت آنکسی‌ست به ریحانه خو کند زهرا فرشته‌ای‌ست که از درک خارج‌است بـایـــد خـــدا بـیــایــد و تـفـسـیــر او کند قـدرش بـرای مـا همگـان نـاشنـاختـه‌سـت بــایــد کـه وحــی مـنـزلـتـش بــازگــو کند هـر بـنـد بـنـد جـان پیـمـبــر شـود بهـشـت وقـتــی گـل بـهـشـتـی خـود را که بـو کند در شـأن او بس است همیـن که علی فقط در قـلـب خـویــش فــاطــمـــه را آرزو کند وقتی که نـور فاطمه در خانه ی علی‌سـت دیـگـــر چـراغ را چـه نـیـازی‌ست سـو کند خـیــاط نــزد صـــورت زهـــرا درون شـب سـوزن بـه نخ کـشـیـد که چـادر رفو کند.۱ هرکس که مست فاطمه باشد نیـاز نیست در روز حــشـــر فـکــر شـراب و سـبـو کند سیـراب می‌کنـد علـی از حـوض کـوثـرش هــر بــنــده را کـه فــاطــمــه بـا آبــرو کند سید محسن حبیب اله پور ۱. قالت عائشه: کنّا نخیط، و نغزل‏، و ننظّم الإبره باللیل فی ضوء وجه فاطمه علیها السّلام در تاریکی های شب، با نور صورت حضرت فاطمه سلام الله علیها، نخ به سوزن کرده؛ خیاطی و بافندگی می کردیم. عوالم العلوم و المعارف والأحوال (عبدالله بن نور الله بحرانی اصفهانی) ج‏ 11، ص 1051 الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء (اسماعیل الانصاری الزنجانی) ج 18، ص 437 ج 21، ص 19 و 358 إحقاق الحق و إزهاق الباطل (قاضی نورالله تستری هندی، شهید ثالث) ج 10، ص 244 أخبار الدول و آثار الأول (احمد بن یوسف قرمانی) ج 1 ، ص 256 لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
كويريم و بي تاب کویریم و بی تاب باران زهرا فقیریم و محتاج چشمان زهرا بگویید ما را گدایان زهرا بخوانید یکتا پرستان زهرا
مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا” 

اگر مثل رودیم ، دریا شناسیم 

به مجنون بگویید لیلا شناسیم 

همه سرشناسیم اگر ناشناسیم 

على دوست هستیم و زهرا شناسیم 

به حیدر رسیدیم از احسان زهرا” میان قنوتش دعا کرده زهرا على دوست ها را جدا کرده زهرا بدان یک به یک را صدا کرده زهرا نجف را سراسر بنا کرده زهرا
پس ایوان طلا هست ایوان زهرا” 

سبب می شود افتخار علی را 

زند پرچم اقتدار علی را 

که دنیا ببینند یار علی را 

بگرداند او ذوالفقار علی را 

علی تکیه کرده به جولان زهرا” روا شد پس از فاطمه آرزوها شده بسته لبهاى آن یاوه گوها به کورى چشمان بى چشم و روها صدا زد پیمبر «فداها ابوها»
صدا زد که بابا به قربان زهرا” 

سلام ودرود خدا بر خدیجه  

کس بى کسى پیمبر خدیجه 

به دامانش آورده کوثر خدیجه 

همه ابتر و گشته مادر خدیجه 

شده خوش به لبهاى خندان زهرا” به ما داده ارث خروشانی اش را گرفتیم درس رجزخوانى اش را سپرده به ما موج طوفانی اش را ببینید ، قاسم سلیمانى اش را
که هستیم ما نسل سلمان زهرا” 

همین عشق را ادعا می کنیم اش 

فقیرانه ما التجا می کنیم اش 

همه جان خودرا فدا می کنیم اش 

چه خوب است مادر صدا می کنیم اش 

نخوردیم جز آب و جز نان زهرا” دعا میکنیم و اجابت گرفتیم در خانه او اقامت گرفتیم براى قیامت ضمانت گرفتیم حدیث کسا خواندو حاجت گرفتیم
به آمین و لطف فراوان زهرا” 

به جز مهر زهرا ثوابی نداریم 

به جز فاطمه ما جوابی نداریم 

شب اول قبر عذابی نداریم 

ز حشر و حساب اضطرابی نداریم 

قیامت بگیریم دامان زهرا
 

غم از ما گرفته اگر غم خریده 

بد و خوب را نیز ، درهم خریده 

همه هرچه هستیم باهم خریده 

برای حسین و محرم خریده 

به قربان فرزند عطشان زهرا” قسم بر حسین بدون سپاهش به لب تشنه گوشه قتلگاهش قسم به بنیَّ بنیَّ به آهش به خون گریه زینب بى پناهش `بمیریم از داغ طفلان زهرا” محمد جواد پرچمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
استجابت زیر دستِ دستهای فاطمست بهترین کرسی عرش الله جای فاطمست «لافتی الا علی» حمد و ثنای فاطمست چونکه حیدر هم خودش اهل کسای فاطمست مرتضی فرمانده کل قوای فاطمست نور حق زهراست، زهرا هم تمامش حیدر است پیشوای عرشیان است و امامش حیدر است او یکی شد با علی یعنی که نامش حیدر است روز محشر فاطمه ختم کلامش حیدر است یک علی دارد خدا آن هم برای فاطمست دردمند عشق استعلاج میخواهد چه‌کار؟ جز محبت عاشق محتاج میخواهد چه‌کار؟ فاطمه که هست حیدر تاج میخواهد چه‌کار؟ با وجود او نبی معراج میخواهد چه‌کار؟ «قاب قوسینِ» خدا دولتسرای فاطمست نُه بهار زندگی را با رسالت طی نمود نُه بهار دیگرش را با علی همراه بود چون خدا پیغمبرانه واجب است او را ستود باب رحمت را به روی خلق عالم میگشود خلقتی هم شد اگر محض رضای فاطمست کوثر اهل یقین اعجاز یزدان فاطمه حمد و توحید و دخان و آل عمران فاطمه مرسلات و عادیات و ‌فجر و انسان فاطمه محتوای تک تک آیات قرآن فاطمه لام و میم و طا و ها اسرار «طا»ی فاطمست بانوی لولاک شد بنیانگذار پنج تن روی دوشش میکشد او کوله بار پنج تن با حسینش میشود سرمایه دار پنج تن شد شکوه او‌تجلی وقار پنج تن هل أتی شد هل أتی چون هل أتای فاطمست یاعلی و یاعلی ذکر لب صدیقه است «مادر بابا» فقط این منصب صدیقه است فضه سازی از علوم مکتب صدیقه است کل هستی ریزه خوار زینب صدیقه است زینبی که جلوه هایش رونمای فاطمست بانوی احساس با دستاس دستش پینه بست روی دامانش چه با وسواس شبنم مینشست تا قیام قائم و روز قیامت از الست أشهدُ أنَّ علیّاً حُجَةُ اللّٰهی که هست بی گمان مدیون آن صوت رسای فاطمست بر رکاب حق نشسته این نگین خوش تراش کرده ام با نان او یک عمر امرار معاش ما برای نوکری هستیم در آماده باش جانِ جبرائیل و جِن ها جملگی یک جا فداش جان فدای هرکسی که جان فدای فاطمست دخترانش مرجع تقلیدهای هاجرند تک تک اولاد زهرا جلوه‌ی پیغمبرند خانه های بچه هایش کعبه های دیگرند کعبه هایی که خداوندانه عشق مادرند قبلهء عالم علی موسی الرضای فاطمست @hadithashk
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش خورشید را نِشاند به روی مدار عرش در "فاطمه" جمال خدا دیده می شود آئینه ی نبی شده آئینه‌دار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست تسبیح نامِ "فاطمه جان" است،کار عرش نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو "لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته :"اَنارِ عرش" گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند... آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست کافی است چادر تو شود سایه‌سار عرش بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده ای ،"خانه‌دارِ" عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ "علیکِ" تو دلخوش است هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را این چادر تو بود،مسلمان‌ِ تام کرد از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاک چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد،قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت "پرده نشین آل نبی"..،لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه ی تو را که خدا "پادشاه" خواند ذرّیه ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می کند... باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد دروازه ی بهشت غلامِ دَرِ علی است افلاک تشنه ی نمِ چشمِ ترِ علی است رازِ نهان خلقت این خاک "مرتضی" است سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است دستی بلندتر ز یدالله دیده ای؟! بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم فَتحُ الفتوحِ معرکه ی خیبرِ علی است امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است بانوی آب و آینه ها،سنگر علی است با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است عمری برای عُمر کمش گریه می کنیم... هِجده بهار، نُه نَفَسَش ،همسر علی است این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد! این لاله ی کبود ، گُلِ پرپر علی است در گُر گرفت..،میخ کج از شرم سرخ شد... پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است او باغ لاله کاشت..،بگو وای مادرم او بار شیشه داشت..،بگو وای مادرم @hadithashk
الا انسیه‌الحورا! الا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد،خوشا زهرا! ندادی تن به پیراهن؛ خوشا انسان جدا از خویش نبستی دل به این دنیا! خوشا این‌سان رها زهرا چه می‌شد لایق "الجار ثم الدار" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوث" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا روایت هست از در، از دری که بسته بود اما همین که باز شد، عرش خدا گفتند: یا زهرا نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ ... گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست'؛ ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایان سر در گم کجا زهرا؟ @hadithashk
شرح خیرالعمل ولایت توست زندگی وام دار خلقت توست ای معمای آفرینش که... قبل هر نور نور رحمت توست ای قدیمی ترین بهار خدا هر چه دارد زمین به برکت توست بیشتر از هزار اقیانوس شرح یک قطره از سخاوت توست جمله ها کوچک اند وقتی که صحبت از عزت و کرامت توست به نمازت نماز زینت یافت بسکه محض خدا عبادت توست چه نیازی به سیم و زر داری عشق حیدر شکوه ثروت توست چه مقامی برای جبرائیل بهتر از اینکه پای صحبت توست از کمالت شرف کمال گرفت شرفی که غبار عفت توست بی نظیر خدا چه اعجازی در قنوت پر از لطافت توست گوشه چشمت چه می کند بی بی فضه یک گوشه از صناعت توست تو مگر روز حشر دیده شوی چون قیامت فقط قیامت توست افتخار بزرگ اهل البیت به تو و آیه های عصمت توست ما به نامت همیشه حساسیم این هم از لطف بی نهایت توست بهترین احتجاج بر حق ما صحبت از نحوه ی شهادت توست قبر پنهانی تو چون خورشید سند محکم برائت توست @hadithashk
رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد صدبار تراشید درختانِ جهان را صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد ما هیچ نبودیم..‌ ولی مادری‌ات بود در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد این جلوه‌ی پُر جذبه بر افلاک مبارک مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست پرسید مکرر و مکرر که علی کیست یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد... یعنی که تو را نیست مقدر  که علی کیست فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست هرکس که علی گفت از امداد علی گفت با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را عالم نشنید از لبِ احمد  لبِ مولا جز فاطمه‌جان ، فاطمه‌جان فاطمه‌جان را پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را تو آمده‌ای قبلِ خودت ، حق بده خاتون سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را هربار که جبریل برای تو غزل گفت می‌گفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است بوسیدن دستان شما واجب عینی است ای رشته‌ی خورشید نخی از ملکوتت ای جاذبه‌ی عمقِ جهان از جبروتت تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت افلاک شگفت است سرِ شاخه‌ی توتت تا که بچکد از سر انگشت  تو فیضی یک عمر نشسته است علی پای قنوتت هرجا که تو هستی همه‌اش باغ بهشت است سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت عشقی ازلی هست اگر هست حجابت پُر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه است حجابت تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم تا سروری گل به چمن را بنویسیم بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم تا دور شود زندگی از اینهمه آفات تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم تو آمده‌ای بر سر یک سفره نشینیم تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم با خط تو باید بنویسیم که زن کیست این شأن ولی جای دگر  مطمئنن نیست سوگند به شمع و شب و پروانه به زهرا سوگند به گلخانه به ریحانه  به زهرا هرکس که نمک خورده‌ی زهرا و علی شد هرگز نرود بر در بیگانه به زهرا این خاک پُر از یاس ، پُر از لاله‌ی سرخ است این خاک ندارد غمِ ویرانه به زهرا ویرانه اگر هست فقط خانه‌ی خصم است مائیم همین همتِ مردانه به زهرا این خاک حرام است به غیرش ، حرمِ ماست مائیم همه مردم یک خانه به زهرا این خاک سراسر همه تسبیح حسین است سوگند که ایران همه بین‌الحرمین است @hadithashk
یازهرا ای آفتاب ذره نشین سرای تو هفت اسمان بنا شده از خاک پای تو وقتی خیال هم نرسد بر ثنای تو باید خدا خودش بنویسد برای تو روی تو در جمال خداوند دیدنی است وصف تو از زبان خدا هم شنیدنی است وقتی که چشمهای تو وا شد به این جهان نوری دمیده شد به بلندای آسمان ابتر شدند نسل تمامی دشمنان از این چنین پدر شود آیینه ای چنان لالایی تو را به ملکها سپرد ه اند گهواره تو را به فلک ها سپرده اند خیر کثیر از نظرت آفریده شد جبریل زیر بال پرت آفریده شد عشق از نسیم هر سحرت آفریده شد چرخ و فلک به دور سرت آفریده شد آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند باید به نام نامی تو اقتدا کنند از انعکاس نور تو عالم درست شد تصویری از حقیقت اعظم درست شد از جلوه ات بهشت معظم درست شد از خاک پای تو گل ادم درست شد ورنه محال بود که ادم شویم بر واج های نام تو محرم شویم ما خورشید و ماه دانه تسبیح دست تو می چرخد این فلک همه از ناز شست تو هستی گرفت هستی خلقت زهست تو حق بنده ای است بر نظر حق پرست تو گرچه جهان به دور سر تو مدور است دردیده تو نقطه پرگار حیدر است حیدر اگر نبود پیمبر نداشتیم حیدر نبود ساقی کوثر نداشتیم حیدر نبود اول و آخر نداشتیم حیدر نبود عرصه محشر نداشتیم با این جلال منزلت و عزت وجود زهرا اگر نبود دگر حیدری نبود توحجت تمام تمام ائمه ای هر صبح و ظهر شام سلام ائمه ای قدقامت الصلات قیام ائمه ای نور حقیقتی امام ائمه ای یک آسمان فرشته کنیز کنیزهات صدها عزیز مصر غلام عزیزهات مادر جلال پشت حجابت سرآمدست از کورهم گرفتن رویت زبازداست شیوایی نگاه تو از بس که بی حداست چشم توچشم نیست کتاب محمد است تو کوثری از همه این جهان سری تو روح احمدی و نفسهای حیدری داده خدا ازشب قدرش به عقل کد هرگز ادای قدر تو در این جهان نشد یعنی که احترام تو بانوبه جای خود باید برای بردن نامت بلند شد بادست گرم تو دل خورشید گرم شد باذکر نام تو دل هرسنگ نرم شد از ان زمان که دیده گشودم بری شدم مشغول عشق بازی در نوکری شدم حرف دو روزه نیست اگر حیدری شدم وقتی گلم سرشته شده مادری شدم دارم من ازدعای تو این مهر نوکری داری به گردنم به خدا حق مادری موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
انسیه الحورا عشق گه شادی است گاه غم است گاه میخانه است و گه حرم است گاه بغض و سکوت پشت هم است گاه فریاد های دم به دم است عشق کار سیاه کاران نیست! طفل در بازی بزرگان نیست! من همه عمر شور و شر بودم اهل منطق نه! با جگر بودم راستش!عاشقی قدَر بودم کوچه به کوچه دربه در بودم چندسال است میشوم عازم.. می‌روم کوچه بنی هاشم اول شعر حرف من این است عشق زهرا حقیقت دین است گوش من با بقیه سنگین است پیش او لحظه هام شیرین است عاشقم دورِ دور از همه ام نوکر نوکران فاطمه ام کیست زهرا خداست یا بنده؟! بنده ی از خداش آکنده! چه گذشته چه حال و آینده بین دستان اوست پرونده هو نگفتیم و رو به هو هستیم ماهمه زیر حکم او هستیم چله خاتم رسولان است سیب سرخ خدای منان است صورتش صفحه صفحه قرآن است هرچه حُسن است در جهان آن است زن ولی قبله ی ابوالحسن است او امام امامهای من است! باطنش نور ظاهرش تن بود سخنش حکمت مبرهن بود چادرش کعبه بود مامن بود او خدا در شمایل زن بود چادر کهنه اش غنی ز رفوست عرش حق پادریِ خانه ی اوست شیرزن بود اقتداری داشت منصب `صاحب اختیاری” داشت در دهانش چه ذوالفقاری داشت با علی خودش قراری داشت به ولای علی بلی گفته! به ولایش بلی علی گفته! الگوی جاودان مادرها گل امید قلب دخترها خار در چشم تنگ ابترها سایه اش بر سر پیمبرها کیست جان علی ولی الله؟؟ فاطمه فاطمه سلام الله بعد هجده بهار محترمش.. بیشتر از خوشی رسید غمش دردسر داشت دم وَ باز دمش پهلوی زخم بود و قدّ خمش تکیه گاه ائمه اطهار.. بود آزرده از نوک مسمار! سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام‌ابیها عالم نبود، فاطمه اما حضور داشت قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت تا او نمی‌نشست پیمبر نمی‌نشست در مجلسی که ام‌ابیها حضور داشت مولا به زیر سایه زهرا حضور داشت زهرا به زیر سایه مولا حضور داشت وقت نماز، عرش می‌آمد به دیدنش حتی خدا برای تماشا حضور داشت زن بودنش دلیل نجنگیدنش نشد در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت با اینهمه حضور ولی جلوه‌گر نبود زهرا حجاب داشته هر جا حضور داشت بین زنان هر دو جهان بهترین زن است سر رشته امور به دست همین زن است زهرا حقیقتی است که چون روز روشن است کتمان‌پذیر نیست چون از بس مبرهن است باید خدا مدیحه سرایش شود فقط در وصف او زبان همه لال و الکن است با شادی‌اش رسول خدا شاد می‌شود چون گفته است شادی او شادی من است سرچشمه عفافِ زنان عفیفه اوست مریم به لطف فاطمه پس پاکدامن است بالاست جایگاه زنان در نگاه دین تاج سر ائمه اطهار یک زن است ریحانه است اگرچه ولی در دفاع حق چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است شرط رضای او و خدا و پیامبر سربازی ولی و در این راه بودن است باید شبیه فاطمه از حق دفاع کرد با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد شأنش بلند مرتبه‌تر از مقام‌ها نامش زبان‌زدِ همه در بین نام‌ها واژه برای گفتنِ از فاطمه کم است مدحش چگونه وصف شود در کلام‌ها؟ از جانب خدا و تمام ملائکه هر صبح می‌رسد به حضورش سلام‌ها از فرط رفت و آمد جمع فرشته‌ها اطراف بیت فاطمه هست ازدحام‌ها گرچه ائمه حجت حق بر خلائق‌اند او حجت خداست برای امام‌ها دارالشفاست، پس پدرش با وجود او... ...بی‌احتیاج می‌شود از التیام‌ها بوسه به دست فاطمه فخر محمد است مامور بوده است به این احترام‌ها قبل از همه به یاری مولا بلند شد زهراست ابتدای تمام قیام‌ها روز قیام منتقمش هیچ دور نیست برپا شده مقدمه انتقام‌ها تا روز شادی همه چیزی نمانده است تا انتقام فاطمه چیزی نمانده است نشناختند فاطمه را در زمانه‌اش او را فقط شناخت خدای یگانه‌اش عالم اگر به بحر تفکر فرو رود فهمی نمی‌رسد به یَم بی‌کرانه‌اش اذکارِ توصیه شده تسبیح‌فاطمه است اعجاز می‌کند بخدا دانه دانه‌اش قدیسه بود و خادمه و خانه‌دار وحی بیت‌المقدس اس ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وجــود عـشــق وقتش رسیـده است خـدا، عشـق، رو کند تــا بــا وجــود عـشــق جـهـان را نکـو کند هـرکــس پـی سعـادت و فـوز عظیـم بـود در سینه عشق فاطمه را جست و جو کند گـل دخـتـر پیـمـبـر و ریحـانـة النبـی ست خوشبخت آنکسی‌ست به ریحانه خو کند زهرا فرشته‌ای‌ست که از درک خارج‌است بـایـــد خـــدا بـیــایــد و تـفـسـیــر او کند قـدرش بـرای مـا همگـان نـاشنـاختـه‌سـت بــایــد کـه وحــی مـنـزلـتـش بــازگــو کند هـر بـنـد بـنـد جـان پیـمـبــر شـود بهـشـت وقـتــی گـل بـهـشـتـی خـود را که بـو کند در شـأن او بس است همیـن که علی فقط در قـلـب خـویــش فــاطــمـــه را آرزو کند وقتی که نـور فاطمه در خانه ی علی‌سـت دیـگـــر چـراغ را چـه نـیـازی‌ست سـو کند خـیــاط نــزد صـــورت زهـــرا درون شـب سـوزن بـه نخ کـشـیـد که چـادر رفو کند.۱ هرکس که مست فاطمه باشد نیـاز نیست در روز حــشـــر فـکــر شـراب و سـبـو کند سیـراب می‌کنـد علـی از حـوض کـوثـرش هــر بــنــده را کـه فــاطــمــه بـا آبــرو کند سید محسن حبیب اله پور ۱. قالت عائشه: كنّا نخيط، و نغزل‏، و ننظّم الإبرة بالليل في ضوء وجه فاطمة عليها السّلام در تاریکی های شب، با نور صورت حضرت فاطمه سلام الله علیها، نخ به سوزن کرده؛ خیاطی و بافندگی می کردیم. عوالم العلوم و المعارف والأحوال (عبدالله بن نور الله بحرانی اصفهانی) ج‏ 11، ص 1051 الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء (اسماعیل الانصاری الزنجانی) ج 18، ص 437 ج 21، ص 19 و 358 إحقاق الحق و إزهاق الباطل (قاضی نورالله تستری هندی، شهید ثالث) ج 10، ص 244 أخبار الدول و آثار الأول (احمد بن یوسف قرمانی) ج 1 ، ص 256 لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
برعشق دل سپردن عشاق نوع مردنشان جوردیگری است برعشق دل سپردنشان جوردیگری است بعداز ممات جانب معشوق می روند یعنی بهشت بردنشان جور دیگری است محشربه جای صف همگی حلقه می زنند پروانه ها شمردنشان جور دیگری است از دور دست می شود این عده را شناخت این عده سیب خوردنشان جور دیگری است یک جور می خورند که انگار نوبر است این میل سیب عشق به سیب پیمبراست این طایفه به وقت کرم عشق می کنند در لابه لاشادی و غم عشق می کنند هو می کشند و نان دل خویش می خورند بااین حساب دم همه دم عشق می کنند وقتی به سوی خانه دلدار می روند پیداست که قدم به قدم عشق می کنند با یادسیب چله ی پیغمبر خدا هم سیب می خورند وَ هم عشق می کنند سیبی که روی شاحه طوباست می خورند پس سیب نه...محبت زهراست می خورند تادید مستعدشده از هر نظر رسول سیبی پس از چهله خدا داد بر رسول بوی بهشت آمد و وقت عروج شد یعنی دوباره باز در آورد پر رسول وقتی دلیل دلهره اش را سوال کرد یک آن فرشته آمد و شد باخبر رسول از ذوق و شوق خیر کثیر میان سیب جبرییل گریه کرد و از او بیشتررسول پس وحی شد که سوره لبخند را بگیر قرآن دست خط خداوند را بگیر وقتش رسیده جلوه بی حد به تو دهیم بعد از چهله آنچه که باید به تو دهیم هجده هزار مرتبه هو یاعلی بگو تادختری که بر تو بیاید به تو دهیم برخیز عمر چله نشینی تمام شد سیبی بخور توان مجدد به تو دهیم صلّ علی محمد این قوم ابتر است وقتش شده وَ آل محمد به تو دهیم سیب رسیده میل بکن ایها الرسول تو مستحق فاطمه ای چله ات قبول زیباترین سروده دیوان برای توست نان و پنیرسفره احسان برای توست انسیهبا لطافت حورا نزول کرد حوریه با وجاهت انسان برای توست هرچند..چند آیه توحید داشتی از این به بعد کوثر قرآن برای توست جبرییل برتو مژده سبطین می دهد به چه سعادتی که حسین جان برای توست گفتم حسین روضه اورا شنیده ای؟ آیاحدیث زیرگلو را شنیده ای؟ گفتم حسین تیغ روی حنجرش که رفت گفتم حسین بر روی نیزه سرش که رفت دارم برایت از نوه ات حرف می زنم قبل از عبا امامه پیغمبرش که رفت پیراهنش که رفت لباس تنش که رفت در چنگ گرگ حلقه انگشترش که رفت در زیر نعل های دوتایی اسبها درپیش چشم خواهر او پیکرش که رفت شاعربس است وقت دهان را ببند شد روضه نخوان که ناله ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س) هر دل که بیمار است دلداری ندارد یا مثل ما چون فاطمه یاری ندارد هر کس ندارد فاطمه ، در هر دو عالم دارم یقین رونق به بازاری ندارد دولتسرای فاطمه تا هست بر پا نوکر نگاهی سوی درباری ندارد بخشید اطعام خودش را بر فقیری هر چند نانی وقت افطاری ندارد ام ابیها گشتنش یعنی در عالم احمد به غیر از او پرستاری ندارد پشت علی گرم است بر زهرا که حتی یک لحظه هم چشمی به سرداری ندارد این قسمت از تاریخ از زهرا نوشته است این قسمت از تاریخ تکراری ندارد وقت غریبیِ علی در پشت در ماند یعنی علی جز من هواداری ندارد در پشت در جای محبانش پرش سوخت پس آتش دوزخ به ما کاری ندارد تا عرش برد از دین علم ، پهلو شکسته اما حسین او علمداری ندارد داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
كويريم و بي تاب كويريم و بي تاب باران زهرا فقيريم و محتاج چشمان زهرا بگوييد ما را گدايان زهرا بخوانيد يكتا پرستان زهرا
مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا” 

اگر مثل روديم ، دريا شناسيم 

به مجنون بگوييد ليلا شناسيم 

همه سرشناسيم اگر ناشناسيم 

على دوست هستيم و زهرا شناسيم 

به حيدر رسيديم از احسان زهرا” ميان قنوتش دعا كرده زهرا على دوست ها را جدا كرده زهرا بدان يك به يك را صدا كرده زهرا نجف را سراسر بنا كرده زهرا
پس ايوان طلا هست ايوان زهرا” 

سبب می شود افتخار علی را 

زند پرچم اقتدار علی را 

که دنیا ببینند یار علی را 

بگرداند او ذوالفقار علی را 

علی تکیه کرده به جولان زهرا” روا شد پس از فاطمه آرزوها شده بسته لبهاى آن ياوه گوها به كورى چشمان بى چشم و روها صدا زد پيمبر «فداها ابوها»
صدا زد كه بابا به قربان زهرا” 

سلام ودرود خدا بر خديجه  

كس بى كسى پيمبر خديجه 

به دامانش آورده كوثر خديجه 

همه ابتر و گشته مادر خديجه 

شده خوش به لبهاى خندان زهرا” به ما داده ارث خروشانی اش را گرفتيم درس رجزخوانى اش را سپرده به ما موج طوفانی اش را ببينيد ، قاسم سليمانى اش را
که هستیم ما نسل سلمان زهرا” 

همين عشق را ادعا می كنيم اش 

فقيرانه ما التجا می کنیم اش 

همه جان خودرا فدا می كنيم اش 

چه خوب است مادر صدا می کنیم اش 

نخوردیم جز آب و جز نان زهرا” دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم در خانه او اقامت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم
به آمين و لطف فراوان زهرا” 

به جز مهر زهرا ثوابی نداریم 

به جز فاطمه ما جوابی نداریم 

شب اول قبر عذابی نداریم 

ز حشر و حساب اضطرابی نداریم 

قيامت بگيريم دامان زهرا
 

غم از ما گرفته اگر غم خریده 

بد و خوب را نیز ، درهم خریده 

همه هرچه هستیم باهم خریده 

برای حسین و محرم خریده 

به قربان فرزند عطشان زهرا” قسم بر حسین بدون سپاهش به لب تشنه گوشه قتلگاهش قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش به خون گريه زينب بى پناهش `بميريم از داغ طفلان زهرا” محمد جواد پرچمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یازهرا(س) می زنم باز چون کبوتر پر دور و اطراف شهر پیغمبر با خدیجه می آورند از عرش سوره ای قدر وسعت کوثر محشری در مدینه برپا شد آمده بهر مصطفی مادر بهر تبریک بر رسول خدا چه کسی هست بر علی بهتر هدیهء چلّهء حرا آمد آینه قدّی خدا آمد آسمان خیر بیشمار آورد شاخه طوبی دوباره بار آورد یاس از دامن ملائک ریخت چادر فاطمه بهار آورد دست خالی سائلان پُر شد جبرئیل از بهشت انار آورد بدن دشمن علی لرزید مصطفی تیغ ذوالفقار آورد چقدر شاد شد علی امشب از قدمهای مادر زینب حانیه، حرّه، طاهره، حوراست در طوافش عوالم بالاست کوثر حوض ساقی کوثر مادر آب، مادر دریاست هرسه وعده علی خودش محو لیله القدر صورت زهراست ما که دادیم هدیه، جان را بر بهترین مادری که در دنیاست بسکه زهرا برو بیا دارد بیت الاحمد همیشه جا دارد ساحل امن موج شط زهراست عصمت تام بی غلط زهراست از حدیث کسا نفهمیدند کیست در پنج تن وسط، زهراست او که قرآن ناطق خود را کرده تفسیر، خط به خط زهراست پشت حیدر به فاطمه گرم است رجز مرتضی فقط زهراست نور رویش فقط سحر پیداست در دعایش قضا قدر پیداست همه عالم گدای او من هم سر به حکمش نهاده گردن هم رو گرفت از گدای نابینا روگرفته است از ندیدن هم او که شد برطرف به حرمت او تشنگی های اُم ایمن هم نشود جمع هرچه ادعیّه است یک قنوت نماز این زن هم زیر پاهای او که مست دعاست بال های ملائکه پیداست نشدند از درت گداها رد نکند ذره را ثریّا رد چقدر خوب شد برای زمین که شدی از مسیر دنیا رد فوق نور از علیَ الطّلوع تویی که نداری چو نور، حتیّ رد من کجا و سرودن از عشقت تا حسین تو دوستت دارد دست ما را دوباره خواندی که باز ما را حرم کشاندی که خانه ها غرق عطر جاری تو ای جهاد تو خانه داری تو یاعلی گفتی و همان اول من علی گو شدم به یاری تو مطمئنا که گریه بی معناست پای این داغ بی مزاری تو پدر خاکها تو را پوشاند پس علی مست همجواری تو چشمهء زیر خاکی مایی مادر بی نشان سقایی رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کوثر طاها رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد صدبار تراشید درختانِ جهان را صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد ما هیچ نبودیم..‌ ولی مادری‌ات بود در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد این جلوه‌ی پُر جذبه بر افلاک مبارک مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست پرسید مکرر و مکرر که علی کیست یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد... یعنی که تو را نیست مقدر که علی کیست فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست هرکس که علی گفت از امداد علی گفت با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را عالم نشنید از لبِ احمد لبِ مولا جز فاطمه‌جان ، فاطمه‌جان فاطمه‌جان را پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را تو آمده‌ای قبلِ خودت ، حق بده خاتون سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را هربار که جبریل برای تو غزل گفت می‌گفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است بوسیدن دستان شما واجب عینی است ای رشته‌ی خورشید نخی از ملکوتت ای جاذبه‌ی عمقِ جهان از جبروتت تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت افلاک شگفت است سرِ شاخه‌ی توتت تا که بچکد از سر انگشت تو فیضی یک عمر نشسته است علی پای قنوتت هرجا که تو هستی همه‌اش باغ بهشت است سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت عشقی ازلی هست اگر هست حجابت پُر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه است حجابت تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم تا سروری گل به چمن را بنویسیم بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم تا دور شود زندگی از اینهمه آفات تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم تو آمده‌ای بر سر یک سفره نشینیم تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س) نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش خورشید را نِشاند به روی مدار عرش در
فاطمه” جمال خدا دیده می شود 

آئینه ی نبی شده آئینه‌دار عرش 

ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست 

تسبیح نامِ 
فاطمه جان” است،کار عرش نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
لولاک” را نوشته خداوندگارِ عرش 

با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا 

از این طریق حفظ شود ساختار عرش 

جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو 

آن میوه ای که نام گرفته :”اَنارِ عرش” 

گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند... 

آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش 

ما را به سقفِ 
قصرِ بهشتی” نیاز نیست کافی است چادر تو شود سایه‌سار عرش بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده ای ،”خانه‌دارِ” عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو
جهل” را 

دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد 

فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است... 

وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد 

با 
بَضعَهُ النَّبیِ” خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ
علیکِ” تو دلخوش است 

هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد 

وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را 

این چادر تو بود،مسلمان‌ِ تام کرد 


از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد 

با گردوخاک چادرت انسان درست شد 


روح تو خلق شد،قَلَمی 
هَلْ أَتَا” نوشت دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
پرده نشین آل نبی”..،لوحِ کردِگار 

قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت 

تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست 

امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت 

معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست 

این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت 

عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین 

بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت 

ذُرّیه ی تو را که خدا 
پادشاه” خواند ذرّیه ی مرا همه از دَم
گدا” نوشت 

حالِ تو را مدیحِ 
علی” خوب می کند... باید به خاطر دلت از `مرتضی” نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبن ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ام ابیها استجابت زیر دستِ دستهای فاطمست بهترین کرسی عرش الله جای فاطمست «لافتی الا علی» حمد و ثنای فاطمست چونکه حیدر هم خودش اهل کسای فاطمست مرتضی فرمانده کل قوای فاطمست نور حق زهراست، زهرا هم تمامش حیدر است پیشوای عرشیان است و امامش حیدر است او یکی شد با علی یعنی که نامش حیدر است روز محشر فاطمه ختم کلامش حیدر است یک علی دارد خدا آن هم برای فاطمست دردمند عشق استعلاج میخواهد چه‌کار؟ جز محبت عاشق محتاج میخواهد چه‌کار؟ فاطمه که هست حیدر تاج میخواهد چه‌کار؟ با وجود او نبی معراج میخواهد چه‌کار؟ «قاب قوسینِ» خدا دولتسرای فاطمست نُه بهار زندگی را با رسالت طی نمود نُه بهار دیگرش را با علی همراه بود چون خدا پیغمبرانه واجب است او را ستود باب رحمت را به روی خلق عالم میگشود خلقتی هم شد اگر محض رضای فاطمست کوثر اهل یقین اعجاز یزدان فاطمه حمد و توحید و دخان و آل عمران فاطمه مرسلات و عادیات و ‌فجر و انسان فاطمه محتوای تک تک آیات قرآن فاطمه لام و میم و طا و ها اسرار «طا»ی فاطمست بانوی لولاک شد بنیانگذار پنج تن روی دوشش میکشد او کوله بار پنج تن با حسینش میشود سرمایه دار پنج تن شد شکوه او‌تجلی وقار پنج تن هل أتی شد هل أتی چون هل أتای فاطمست یاعلی و یاعلی ذکر لب صدیقه است «مادر بابا» فقط این منصب صدیقه است فضه سازی از علوم مکتب صدیقه است کل هستی ریزه خوار زینب صدیقه است زینبی که جلوه هایش رونمای فاطمست بانوی احساس با دستاس دستش پینه بست روی دامانش چه با وسواس شبنم مینشست تا قیام قائم و روز قیامت از الست أشهدُ أنَّ علیّاً حُجَةُ اللّٰهی که هست بی گمان مدیون آن صوت رسای فاطمست بر رکاب حق نشسته این نگین خوش تراش کرده ام با نان او یک عمر امرار معاش ما برای نوکری هستیم در آماده باش جانِ جبرائیل و جِن ها جملگی یک جا فداش جان فدای هرکسی که جان فدای فاطمست دخترانش مرجع تقلیدهای هاجرند تک تک اولاد زهرا جلوه‌ی پیغمبرند خانه های بچه هایش کعبه های دیگرند کعبه هایی که خداوندانه عشق مادرند قبلهء عالم علی موسی الرضای فاطمست  عماد بهرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صدیقه طاهره شرح خیرالعمل ولایت توست زندگی وام دار خلقت توست ای معمای آفرینش که... قبل هر نور نور رحمت توست ای قدیمی ترین بهار خدا هر چه دارد زمین به برکت توست بیشتر از هزار اقیانوس شرح یک قطره از سخاوت توست جمله ها کوچک اند وقتی که صحبت از عزت و کرامت توست به نمازت نماز زینت یافت بسکه محض خدا عبادت توست چه نیازی به سیم و زر داری عشق حیدر شکوه ثروت توست چه مقامی برای جبرائیل بهتر از اینکه پای صحبت توست از کمالت شرف کمال گرفت شرفی که غبار عفت توست بی نظیر خدا چه اعجازی در قنوت پر از لطافت توست گوشه چشمت چه می کند بی بی فضه یک گوشه از صناعت توست تو مگر روز حشر دیده شوی چون قیامت فقط قیامت توست افتخار بزرگ اهل البیت به تو و آیه های عصمت توست ما به نامت همیشه حساسیم این هم از لطف بی نهایت توست بهترین احتجاج بر حق ما صحبت از نحوه ی شهادت توست قبر پنهانی تو چون خورشید سند محکم برائت توست  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه الزهرا(س) چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته چه دختری که برای غم دقایق عمرش قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته چه دختری که به وقت تنفسش به تواتر برای لمس دهانش هوا اجازه گرفته چه دختری که پدر قبل از اینکه آمده باشد ازاو به رفتن غار حرا اجازه گرفته چه دختری که پدر در کنار خانه اش از او چه قدر در زده و بارها اجازه گرفته علی در اصل زخود خواسته ست حاجت خود را زهمسرش به خدا هرکجا اجازه گرفته چه همسری که علی در مقام زهد از اسمش برای گفتن هر ربنا اجازه گرفته چه همسری که به هنگام فتح قلعه ی خیبر نبی جدا، علی از او جدا اجازه گرفته چه همسری که ز خاک مزار گمشده ی او به قد کشیدنش ایوانْ طلا اجازه گرفته چه مادری که حسن درتب کشاکش رزمش برای صلح از او در خفا اجازه گرفته چه مادری که از او درکنار کعبه حسینش برای کوچ به کرب و بلا اجازه گرفته چه مادری که از او بی گمان امام رضا هم برای فتح مقام رضا اجازه گرفته چه مادری که از او شنبه تا به جمعه دهانم؛ برای گفتن«مهدی بیا» اجازه گرفته  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهار بی خزان آمد زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟! همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا خدا هر ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زهرا(س) گاهی یک حرف به دریایِ سخن می ارزد آنچنان که لبِ بلبل به چمن می ارزد گاهی اوقات میانِ ستم ِ فاصله ها بردنِ نام ِ محمد به قرن می ارزد پشتِ هر وصل ِ نِکو در به دری خوابیده پس به امّید لقا، ترکِ وطن می ارزد سر ِ سائیده به خاک کفِ پایِ زهراست… …آن سری را که مَثَل گفته به تن می ارزد در بهشتی که فقط میوه یِ فصلش سیب است کیسه برداشتن و پرسه زدن می ارزد راهِ دوری نَرَوَد فاطمه جان گاه گهی یک دو تا قاچ از آن سیب به ما هم بدهی سر به جز زیر ِ سرای تو وبال است وبال نوکری جز به نگاه تو محال است محال وقتی اعجاز کند خاکِ سر ِ چادر ِ تو خاکِ پایِ تو شدن اوج کمال است کمال سینه ات سینه یِ سینای رسول است و بر او بوسه بر سینه ی تو طبق روال است روال آتش ِ دوزخ اگر بر تو حرام است حرام آتش ِ عشق تو بر شیعه حلال است حلال بس که اوصاف تو پُر کرده همه دنیا را این برای همه ی دَهر سؤال است سؤال که تو رَبّی؟! ملکی؟! انسیه ای؟! حورایي؟! تو رسولُ اللَهی یا حیدری یا زهرایی؟! تو رسیدی و جهان آینه بندان شد و بعد پَر ِ جبریل پُر از کوثر ِ قرآن شد و بعد به خدیجه خبر ِ آمدنت را دادند میزبانِ تو سر ِ خوانِ تو مهمان شد و بعد مادر ِ عالم و آدم شدی و با قَدَمَت شجره طیبه از میوه فراوان شد و بعد پس از آنی که جهان مزرعه ی طوبا شد نوه ی پنجم تو وارد ایران شد و بعد شهر و آبادیِ ما عطر ِ خوش ِ یاس گرفت شهر و آبادیِ ما یکسره سلمان شد و بعد اینچنین مکتبِ ما مکتبِ ایمانی شد قوم ِ ما جیره خور ِ شاهِ خراسانی شد سر ِ سجاده نگاهِ تو قمر میسازد اشک میریزی و چشم ِ تو گُهر میسازد هر قنوتی که تو در نافله ها میگیری از شبِ تار ِ علی صبح ِ ظفر میسازد در دلِ خانه فقط نیمه نگاهت ، نفست فضه یِ خادمه را معجزه گر میسازد هرکجا دور ِ سر ِ شیعه بلا میگردد گوشه یِ چادر ِ تو دفع ِ خطر میسازد لذتِ پر زدنِ سویِ شما را دارد به مَذاق ِ دلِ ما روضه اگر میسازد مادری کردی و در روضه صدایم کردی سر ِ سجاده نشستی و دعایم کردی بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی که علی مانده برایِ تو ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹