eitaa logo
حدیثنا
637 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
💠عرضه اعمال شیعیان به امام زمانشان، دو بار در شبانه‌روز 🔷از موسی‌بن‌سیّار نقل شده است: 🔹من همراه امام رضا (علیه‌السلام) بودم که ایشان به حومه طوس وارد شدند. صدای شیون و زاری‌ای شنیدم. صدا را دنبال کردم تا به جنازه‌ای رسیدیم. 🔹وقتی چشمم به جنازه افتاد، دیدم که آقایم (امام رضا علیه‌السلام) از اسب پیاده شدند. سپس به سوی جنازه رفتند، آن را بلند کردند و مثل برّه‌ای که به مادرش می‌چسبد، آن را به خود چسباندند. 🔶سپس رو به من کردند و فرمودند: 🔸«ای موسی‌بن‌سیّار! کسی که جنازه یکی از یارانِ ما را تشییع کند، از گناهانش جدا می‌شود؛ مثل روزی که از مادرش او را زاییده، گناهانی به گردنش نخواهد بود.» 🔹(جنازه را تشییع کردیم) تا این‌که آن مرد را کنار قبرش گذاشتند. دیدم مولایم (امام رضا علیه‌السلام) جلو رفتند و مردم را که دور میّت جمع بودند، کنار زدند. دستشان را بر سینه او گذاشتند. 🔶سپس (به میت) فرمودند: 🔸«ای فلانی پسر فلانی! بهشت را به تو مژده می‌دهم. پس، از این ساعت به بعد، ترسی نخواهی داشت.» 🔷موسی‌بن‌سیّار گوید: عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، مگر این مرد را می‌شناسید؟ به خدا قسم، شما تا امروز به این منطقه قدم نگذاشته بودید! 🔶حضرت بن من فرمودند: 🔸«ای موسی‌بن‌سیّار! مگر نمی‌دانی که همه ما امامان، اعمال شیعیانمان، هنگام طلوع آفتاب و غروب آن، بر ما عرضه می‌شود. 🔸اگر کوتاهی‌ای در اعمالشان باشد، از خداوندِ بلندمرتبه می‌خواهیم از گناهان صاحبش درگذرد و اگر نیکی‌ای در آن باشد، از خداوند می‌خواهیم شاکرِ صاحبش باشد.»*⃣ 📚مناقب آل‌أبي‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج۴، ص۳۴۱ 📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ *⃣پیش‌تر یادداشتی درباره این‌که خداوند چگونه شاکرِ نیکیِ بنده‌اش است، نوشته بودم که علاقه‌مندان را به مطالعه آن دعوت می‌کنم: 👉http://dastvar.blog.ir/1397/05/08-4 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ ♦️حواسمان باشد که امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) تک‌تک شیعیانشان را به‌خوبی می‌شناسند. 🔺اول روز، اعمال شب گذشته و آخر روز، اعمال همان روزشان به حضرت عرضه می‌شود. 🔺درست است که امام نسبت به شیعیانشان شدیداً مهربان‌اند، اما حیای گربه کجاست؟! 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠تبیین ویژگی‌های اجتماعی شیعه، توسط امام باقر ♦️پیش‌تر در مورد آغاز دوران ترسیم مرزهای هویتی شیعه توسط امام باقر (علیه‌السلام) مطالبی ارائه شده بود.*⃣ 🔺در این حدیث، ویژگی‌هایی که امام باقر در بُعد اجتماعی برای شیعیان ترسیم می‌فرمایند را ملاحظه می‌فرمایید... 🌿...عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَ‏ الشِّيعَةَ عِنْدَنَا كَثِيرٌ. فَقَالَ: «فَهَلْ يَعْطِفُ الْغَنِيُّ عَلَى الْفَقِيرِ وَ هَلْ يَتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ يَتَوَاسَوْنَ؟» فَقُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «لَيْسَ هَؤُلَاءِ شِيعَةً الشِّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هَذَا.» 📚الكافي، ج‏۲، ص۱۷۳ 🌿از ابو اسماعیل نقل شده است: 🔷به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، نزد ما [در کوفه]، شیعه فراوان است. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«آیا غنی به فقیر محبت می‌کند؟ 🔸آیا نیکوکار از (بدیِ) بدکار گذشت می‌کند؟ 🔸آیا دردهای یکدیگر را التیام می‌بخشند؟» 🔷عرض کردم: 🔹خیر. 🔶فرمودند: 🔸«آنان شیعه نیستند! شیعه کسی است که این (کارها) را انجام دهد.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *⃣برای ملاحظه مطالب مرتبط، روی لینک‌های زیر کلیک کنید: 📍http://dastvar.blog.ir/1395/10/18-1 📍http://dastvar.blog.ir/1399/08/08 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🤔چرا آن مرد قمی از اهل‌بیت بود؟ 🌿...عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ أَخِي يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فَاسْتَقْبَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فِي بَعْضِ أَزِقَّتِهَا، قَالَ فَقَالَ: «اِذْهَبْ يَا يُونُسَ فَإِنَّ بِالْبَابِ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ» قَالَ: فَجِئْتُ إِلَى اَلْبَابِ فَإِذَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْقُمِّيُّ جَالِسٌ، قَالَ فَقُلْتُ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ لَهُ: أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ، قَالَ: فَلَمْ يَكُنْ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ أَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ)، [عَلَى حِمَارٍ] قَالَ: فَدَخَلَ عَلَى اَلْحِمَارِ اَلدَّارَ، ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَيْنَا فَقَالَ: «اِدْخُلاَ!» ثُمَّ قَالَ: «يَا يُونُسَ بْنَ يَعْقُوبَ أَحْسَبُكَ أَنْكَرْتَ قَوْلِي لَكَ إِنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.» قَالَ قُلْتُ: إِي وَ اَللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ، فَقَالَ: «يَا يُونُسُ عِيسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ هُوَ مِنَّا حَيٌّ وَ هُوَ مِنَّا مَيِّتٌ.» 📚اختیارمعرفةالرجال (رجال‌الکشی)، ج۱، ص۳۳۲ 🌿از یونس بن یعقوب [از راویان اهل کوفه] نقل شده است: 🔸من در مدینه بودم که امام باقر (علیه‌السلام) در یکی از کوچه‌های مدینه به‌سوی من آمدند و فرمودند: «ای یونس! برو (جلوی) درب خانه که مردی از ما اهل بیت آن‌جاست.» 🔹من به‌سوی خانه رفتم و دیدم «عیسی بن عبدالله قمی» آن‌جا نشسته است. به او گفتم: تو که هستی؟ گفت: من مردی از اهالی قم هستم. 🔸چیزی نگذشته بود که امام صادق (علیه‌السلام) سوار بر الاغی آمدند و وارد خانه شدند. بعد رو به ما دو نفر کردند و فرمودند: «وارد شوید!» 🔸بعد فرمودند: «ای یونس بن یعقوب! گمان می‌کنم این گفته مرا که «عیسی بن عبدالله» از ما اهل بیت است را [در دلت] انکار کردی.» 🔹عرض کردم: بله به خدا قسم، فدایتان شوم؛ چون عیسی بن عبدالله مردی است از اهالی قم. 🔸حضرت فرمودند: «ای یونس! عیسی بن عبدالله از ماست؛ چه زنده باشد و چه مرده باشد.» ♦️در روایت دیگری که اتفاقاً خطاب به عیسی بن عبدالله است، امام صادق تصریح می‌کنند که چه کسانی به این مرتبه می‌رسند که از اهل بیت (علیهم‌السلام) باشند: 🌿...عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَخَلَ عِيسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْقُمِّيُّ فَرَحَّبَ بِهِ وَ قَرَّبَ مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ قَالَ: «يَا عِيسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ لَيْسَ مِنَّا وَ لاَ كَرَامَةَ مَنْ كَانَ فِي مِصْرٍ فِيهِ مِائَةُ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ اَلْمِصْرِ أَحَدٌ أَوْرَعَ مِنْهُ.» الکافي، ج۲، ص۷۸ 🌿علی بن ابوزید از پدرش نقل کرده است: 🔶من نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که «عیسی بن عبدالله قمی» وارد شد. حضرت برای او جا باز کردند، او را کنار خود نشاندند و بعد فرمودند: 🔸«ای عیسی بن عبدالله! از ما (اهل بیت) نیست و شأن و کرامتی ندارد؛ کسی که در شهری باشد که در آن شهر صدهزار نفر یا بیشتر باشند و در آن شهر کسی باشد که از او پرهیزکارتر باشد.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🔰شیعیان در جمع‌های خصوصی‌شان چه می‌کنند؟ 🔷پیش از مطالعه‌ی این حدیث، فضای صدور آن را تصور کنید؛ روزگاری که شیعیان در اقلیت بودند و شیعه مذهبی ممنوعه بوده است. 🔹با این مقدمه، حدیث زیر را می‌توان توصیه‌ای برای تحکیم اعتقادات شیعی و عاملی برای حفظ هویت و انسجام جامعه شیعه فهم نمود. 🌿...عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: 🍃«شِيعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَيْنَهُمُ اَلَّذِينَ إِذَا خَلَوْا ذَكَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُكِرْنَا ذُكِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُكِرَ عَدُوُّنَا ذُكِرَ اَلشَّيْطَانُ.» 📚الکافي، ج۲، ص۱۸۶ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«شیعیان ما در میان خود (با یک‌دیگر) مهربان‌اند. 🔸آنان هرگاه (با هم) خلوت می‌کنند، خداوند را یاد می‌کنند. به‌راستی که یاد ما (اهل‌بیت نیز)، از (مصادیقِ) یاد خداست. 🔸به‌راستی که هرگاه از ما یاد شود، از خداوند یاد شده است و هرگاه از دشمن ما یاد شود، از شیطان یاد شده است.» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️امروزه نیز با توجه به فضای غالب جامعه و دشوار بودن حفظ ایمان برای مؤمنان و خانواده‌هایشان، این توصیه امام صادق (علیه‌السلام) راه‌گشا خواهد بود؛ انسجام درونی، داشتن جمع‌های خصوصی با هم‌فکران و با محوریت یاد خداوند (تبارک‌وتعالی) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام). 🔺شاید تشکیل و برپایی هیئاتِ جمع‌وجورِ خانوادگی یا دوستانه، یا روضه‌های خانگی، با رعایت شرایط لازم و مراقبت از آسیب‌های احتمالی‌اش، بتواند راه‌کار مناسبی برای تأمین این امر ضروری باشد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠پیغام امام صادق به شیعیان کوفه 🌿...عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: 🍃«أَقْرِءُوا مَنْ لَقِيتُمْ مِنْ أَصْحَابِكُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ يُقْرِئُكُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا يُنَالُ بِهِ مَا عِنْدَ اَللَّهِ إِنِّي وَ اَللَّهِ مَا آمُرُكُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ إِذَا صَلَّيْتُمُ اَلصُّبْحَ وَ اِنْصَرَفْتُمْ فَبَكِّرُوا فِي طَلَبِ اَلرِّزْقِ وَ اُطْلُبُوا اَلْحَلاَلَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَيَرْزُقُكُمْ وَ يُعِينُكُمْ عَلَيْهِ.» 📚الکافي، ج۵، ص۷۸ 🌿از خالد بن نَجیح*⃣ نقل شده است: 🔶امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«به دوستانتان که رسیدید، سلام برسانید و بگویید: 👈«فلانی پسر فلانی [جعفر بن محمد] به شما سلام رساند.» 🔸و به آن‌ها بگویید: 👈«بر شما باد؛ تقوای خداوند (عزّوجلّ) و بر شما باد؛ هرچه که به‌وسیله آن چیزهایی که نزد خداوند است، به‌دست می‌آید. 🔸من - به خدا قسم - شما را به چیزی دستور می‌دهم که خودمان (نزدیکانمان) را به آن دستور می‌دهم. 👈پس بر شما باد؛ جدیت و به‌کارگیری نهایت تلاشتان 👈و این‌که وقتی نماز صبح را به‌جا آوردید و فارغ شدید، صبح زود برای کسب روزی اقدام کنید 👈و برای کسب مال حلال تلاش کنید؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) به‌خاطر همین (تلاشتان) به شما روزی خواهد داد و یاری‌تان می‌فرماید.»» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *⃣خالد بن نجیح، از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام)، و از اهالی کوفه بوده است. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠جایگاه شیعه‌ی دروغ‌گوی بدقولِ خیانت‌کار! 🌿...عَنْ يَزِيدَ اَلصَّائِغِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: رَجُلٌ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ إِنْ حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِنِ اُئْتُمِنَ خَانَ مَا مَنْزِلَتُهُ؟ قَالَ: «هِيَ أَدْنَى اَلْمَنَازِلِ مِنَ اَلْكُفْرِ وَ لَيْسَ بِكَافِرٍ.» 📚الکافي، ج۲، ص۲۹۰ 🌿از یزید صائغ نقل شده است: 🔷به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹مردی (معتقد) بر این امر (امامت و ولایت اهل‌بیت) است، اما اگر خبری دهد، دروغ می‌گوید، اگر وعده‌ای دهد، خُلف وعده می‌کند و اگر امانتی به او سپرده شود، خیانت می‌ورزد. جایگاه او چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«جایگاهش نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است، اما کافر نیست.» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی (رحمةالله‌علیه) در شرح این حدیث چنین فرموده‌اند: 🔺«کسی که امام را به امامت قبول دارد و شیعه است، ولی این ویژگی‌ها را هم دارد؛ جایگاه او، نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است؛ 👈یعنی یک حرکت دیگر کند، کافر شده! 👈یعنی اعمالی که به نظر ما چیزی نیست، بعضی‌شان باد هواست؛ مثل دروغ گفتن، وعده الکی دادن و خیانت در امانت، این‌ها ایمان را می‌سابد و تضعیف می‌کند و یک چیز کوچک دیگری هم اضافه شود، از ایمان خارج می‌شود و به کفر سقوط می‌کند.» 😔نعوذ بالله 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💞ما چقدر در دل امام رضا جا داریم؟ 🌿…عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَدُّ اَلتَّوَكُّلِ؟ فَقَالَ لِي: «أَنْ لاَ تَخَافَ مَعَ اَللَّهِ أَحَداً.» قَالَ: قُلْتُ: فَمَا حَدُّ اَلتَّوَاضُعِ؟ قَالَ: «أَنْ تُعْطِيَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ مَا تُحِبُّ أَنْ يُعْطُوكَ مِثْلَهُ.» قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَشْتَهِي أَنْ أَعْلَمَ كَيْفَ أَنَا عِنْدَكَ. قَالَ: «اُنْظُرْ كَيْفَ أَنَا عِنْدَكَ.» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۴۹ 🌿از حسن بن جهم نقل شده است: 🔷از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال کردم: 🔹فدایتان شوم، تعریف توکّل چیست؟ 🔶حضرت به من فرمودند: 🔸«این‌که در کنار خداوند، از هیچ‌کس نترسی.» 🔷عرض کردم: 🔹تعریف تواضع چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«این‌که آن‌چه را دوست داری مردم به تو دهند، تو از جانب خود به آنان دهی.» 🔷عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، دوست دارم بدانم جایگاه من نزد شما چگونه است. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ببین جایگاه من نزد تو چگونه است!» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰مطلب مرتبط: 📍قاعده «دل به دل راه داره!» 📍https://dastvar.blog.ir/1398/01/12-1 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
👬آیا رعایت عدالت میان فرزندان ممکن است؟! ♦️اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امر فرموده‌اند که میان فرزندان به عدالت رفتار کنید. 👈به عنوان مثال، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: 🍃«اعْدِلُوا بَيْنَ‏ أَوْلَادِكُمْ‏ فِي السِّرِّ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ.» 📚مكارم‌الأخلاق، ص۲۲۰ 🔸«(در محبت ورزیدن) میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان‌طور که دوست دارید دیگران نیز میان شما، در نیکی کردن و لطف ورزیدن، به عدالت رفتار کنند.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• ♦️همچنین نقل شده است که مردی در مقابل پیامبر یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. 👈حضرت به او فرمودند: 🍃«فَهَلَّا سَاوَيْتَ بَيْنَهُمَا.» 📚مكارم‌الأخلاق، ص۲۲۰ 🔸«چرا میانشان رفتار برابری نداشتی؟!» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• ♦️اما از طرفی واقعیت این است که در یک خانواده، بعضی فرزندان به‌جهتی نسبت به بعضی دیگر برتری‌هایی دارند و به‌تَبَع محبوب‌ترند. 👈به روایت زیر توجه بفرمایید: 🌿روَى رِفَاعَةُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ بَنُونَ وَ أُمُّهُمْ لَيْسَتْ بِوَاحِدَةٍ أَ يُفَضِّلُ أَحَدَهُمْ عَلَى اَلْآخَرِ قَالَ: «نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهِ وَ قَدْ كَانَ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يُفَضِّلُنِي عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ.» 📚من‌لايحضره‌الفقيه، ج‏۳، ص۴۸۳ 🌿رفاعه بن موسی گوید: 🔷از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم: 🔹مردی چند پسر دارد که از یک مادر نیستند. آیا می‌تواند یکی را بر دیگری برتر شمارد؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«بله، اشکالی ندارد. پدرم نیز مرا نسبت به (برادرم) عبدالله برتر می‌شمرد.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• ♦️حال سؤال این است: با توجه به این واقعیت که «بعضی فرزندان نسبت به بقیه برتر و محبوب‌ترند»، چطور می‌توان به این دستور که «میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید» عمل کرد؟ 🔺اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که یکی از فرزندانشان امام بعدی (و مسلّماً از بقیه برتر و محبوب‌تر) بوده است، چه‌کار می‌کردند؟ 👈به روایت زیر توجه کنید: 🍃...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: قَالَ وَالِدِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِي وَ أُجْلِسُهُ‏ عَلَى‏ فَخِذِي‏ و أُكْثِرُ لَهُ الْمَحَبَّةُ وَ أُكْثِرُ لَهُ الشُّكْرَ وَ إِنَّ الْحَقَّ لِغَيْرِهِ مِنْ وُلْدِي وَ لَكِنْ مُحَافَظَةً عَلَيْهِ مِنْهُ وَ مِنْ غَيْرِهِ لِئَلَّا يَصْنَعُوا بِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ سُورَةَ يُوسُفَ إِلَّا أَمْثَالًا لِكَيْ لَا يَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً كَمَا حَسَدَ بِيُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَيْهِ فَجَعَلَهَا حُجَّةً [رَحْمَةً] عَلَى مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا عَلَى مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَةَ.» 📚تفسيرالعياشي، ج‏۲، ص۱۶۶ 🔶از امام صادق، از امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است: 🔸«به خدا قسم، من بعضی فرزندانم را بازی می‌دهم و روی پایم می‌نشانم و به او زیاد محبت می‌کنم و زیاد تحویلش می‌گیرم، درحالی‌که این، حق فرزند دیگرم است. 🔸اما (این کارِ من) به‌خاطر محافظت از فرزند شایسته‌ترم است در برابر این فرزندی که تحویلش می‌گیرم و دیگر فرزندان؛ تا آن‌ها با او کاری را نکنند که برادران یوسف با یوسف کردند. 🔸خداوند سوره یوسف را نازل فرمود فقط برای این‌که نمونه‌ای باشد که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسادت نورزیم، همان‌طور که برادران یوسف نسبت به او حسادت ورزیدند و بر او جنایت روا داشتند. 🔸خداوند این سوره را حجتی قرار داده است بر کسانی که از ما پیروی می‌کنند، محبت ما را برگزیده‌اند و دشمنان ما را که به جنگ و دشمنی با ما همت گمارده‌اند، انکار می‌کنند.» ✅بنابراین هرچند ممکن است یک فرزند (به هر دلیلی) از بقیه فرزندان محبوب‌تر باشد، اما والدین برای این‌که میان آن‌ها حسادت، کینه و دشمنی ایجاد نشود، باید مراقب باشند که آن‌چه در دل دارند را بروز ندهند و رعایت ظاهر را بنمایند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠 آیا شیعیان، عبد و غلام اهل‌بیت‌اند؟ ♦️اطاعت از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بر همگان واجب است. 🔺برای نمونه… 🌿…عَنْ بَشِيرٍ اَلْعَطَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: 🍃«نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لاَ يُعْذَرُ اَلنَّاسُ بِجَهَالَتِهِ.» 📚الکافي، ج۱، ص۱۸۶ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«ما (اهل‌بیت) گروهی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرده است. 🔸اما شما از کسی پیروی می‌کنید که به‌خاطر جهالتش، مردم (در پیروی از او) عذر و بهانه‌ای نخواهند داشت.» ♦️وجوب این اطاعت از آیات قرآن استخراج شده است. 🔺ملاحظه بفرمایید… 🌿…عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْعَلاَءِ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلَنَا فِي اَلْأَوْصِيَاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مُفْتَرَضَةٌ. قَالَ: فَقَالَ: «نَعَمْ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: «أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا».» 📚الکافي، ج۱، ص۱۸۷ 🔷از حسین بن ابی‌علاء نقل شده است: 🔹نزد امام صادق (علیه‌السلام) نظر خودمان راجع‌به اوصیاء (جانشینان انبیاء) بیان کردم؛ این‌که اطاعت از آن‌ها واجب است. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«بله، آن‌ها همان کسانی هستند که خداوند (تعالی) [درباره‌شان] فرموده است: 🔆«أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ»[نساء:۵۹]؛ 🔅«از خداوند و از رسولش و از کسانی از میان خودتان اولی‌الامر هستند، اطاعت کنید.» 🔸و همان کسانی هستند که خداوند (عزّوجلّ) [درباره‌شان] فرموده است: 🔆«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[مائده:۵۵]؛ 🔅«ولیّ شما تنها خداست و رسولش و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به‌پا می‌دارند و در حال رکوع صدقه می‌دهند.»» ♦️اما گاهی ما در این خصوص افراط می‌کنیم و خود را - به‌نحو مطلق - عبد و غلام حضرات ائمه (علیهم‌السلام) می‌نامیم. 🔺امام رضا (علیه‌السلام) در این خصوص تذکر داده‌اند… 🌿…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ اَلطَّبَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ قَائِماً عَلَى رَأْسِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِخُرَاسَانَ وَ عِنْدَهُ عِدَّةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ فِيهِمْ إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى بْنِ عِيسَى اَلْعَبَّاسِيُّ فَقَالَ: «يَا إِسْحَاقُ بَلَغَنِي أَنَّ اَلنَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّا نَزْعُمُ أَنَّ اَلنَّاسَ عَبِيدٌ لَنَا لاَ وَ قَرَابَتِي مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا قُلْتُهُ قَطُّ وَ لاَ سَمِعْتُهُ مِنْ آبَائِي قَالَهُ وَ لاَ بَلَغَنِي عَنْ أَحَدٍ مِنْ آبَائِي قَالَهُ وَ لَكِنِّي أَقُولُ اَلنَّاسُ عَبِيدٌ لَنَا فِي اَلطَّاعَةِ مَوَالٍ لَنَا فِي اَلدِّينِ فَلْيُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ.» 📚الکافي، ج۱، ص۱۸۷ 🔷از محمد بن زید طبری نقل شده است: 🔹من در خراسان بالای سر امام رضا (علیه‌السلام) به‌خدمت ایستاده بودم. جمعی از بنی‌هاشم نزد ایشان بودند و اسحاق بن موسی عباسی نیز در میان آن‌ها بود. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای اسحاق! به من خبر رسیده که مردم می‌گویند: عقیده ما (اهل‌بیت) این است که مردم بندگان ما هستند. 🔸قسم به قرابتی که با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دارم، من هرگز این سخن را نگفته‌ام و از پدرانم چنین سخنی نشنیده‌ام و به من خبر نرسیده که یکی از پدرانم چنین گفته باشد. 🔸اما من می‌گویم: مردم، بنده‌ی ما هستند در اطاعت (از ما)، و پیروِ ما هستند در (امرِ) دین. 🔸پس حاضران (این سخن را) به غایبان برسانند.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🤔دیدگاه و برخوردمان در خصوص شیعیان گناه‌کار چه‌گونه باید باشد؟ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«به‌راستی که خداوند پیش از آن‌که مخلوقاتش را بیافریند، سعادت و شقاوت را آفرید؛ 👈پس کسی که خداوند او را سعادتمند آفریده، تا ابد از او بدش نخواهد آمد. اگر عمل بدی انجام دهد نیز از عملش بدش می‌آید، نه از خودش. 👈و کسی که او را شقاوتمند آفریده، تا ابد او را دوست نخواهد داشت. اگر عمل خوبی انجام دهد نیز عملش را دوست خواهد داشت و - به‌خاطر سرنوشتی که به سویش می‌رود - از او بدش می‌آید. 🔸پس اگر خداوند چیزی را دوست بدارد، تا ابد از آن بدش نخواهد آمد و اگر از چیزی بدش بیاید، تا ابد آن را دوست نخواهد داشت.» 📚الکافي، ج۱، ص۱۵۲ 🔺بر اساس قاعده‌ای که امام صادق فرموده‌اند، فهم حدیث زیر از امام کاظم (علیهماالسلام) آسان‌تر می‌شود… 🌿از زید نُرسی (یا زید شحّام) نقل شده است: 🔷به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹مردی از شیعیان شما که (شما را به امامت) می‌شناسد، شراب می‌خورد و مرتکب گناهان مُهلکی می‌شود. آیا ما از او برائت (دوری) بجوییم؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«از عملش برائت بجویید، نه از خودش. او را دوست بدارید، ولی از عملش بدتان بیاید.» 🔷عرض کردم: 🔹آیا اجازه داریم او را فاسق و فاجر بنامیم؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«خیر. فاسق و فاجر، کافری است که حق ما را نادیده می‌گیرد و با شیعیان ما دشمنی می‌کند. خداوند پرهیز دارد از این‌که شیعه‌ی ما فاسق و فاجر باشد، هرچند آن اعمالِ (زشت) را انجام دهد. 🔸شما [به‌جای این‌که به خودش بگویید فاسق و فاجر،] در مورد چنین‌کسی بگویید: عملش فسق است و عملش فجور است، ولی خودش مؤمن است. [بگویید:] کارش پست و پلید است، روح و جسمش پاک است. 🔸به خدا قسم، شیعه‌ی ما از دنیا نمی‌رود، مگر این‌که خداوند و رسولش و ما (اهل‌بیت) از او خشنود خواهیم بود. خداوند او را - هرچند در این گناهان باشد، - در حالی محشور می‌کند که چهره‌اش درخشان باشد، زشتی‌اش پوشیده باشد، هیچ هراسی در دلش نباشد و هیچ ترسی و هیچ غمی نداشته باشد. 👈دلیلش این است که او پیش از آن‌که از دنیا برود، حتماً از گناهانش پاک خواهد شد؛ با مصیبتی که یا به مالش یا به جانش یا به فرزندش وارد خواهد شد. یا با بیماری‌ای. 🔸و بعید نیست شیعه‌ی ما به‌واسطه‌ی خواب وحشتناکی که می‌بیند و غمگین از آن‌چه دیده است بیدار می‌شود، پاک شود. همین خواب کفاره‌ی گناهانش خواهد بود. 🔸و یا به‌واسطه ترسی که از جانب حکومت باطل بر او وارد می‌شود، یا به‌خاطر سختی‌ای که هنگام مرگ به آن دچار می‌شود[، از گناهانش پاک می‌شود.] 👈پس او خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که از گناهانش پاک باشد و به‌واسطه‌ی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هیچ هراسی در دلش نخواهد بود. 🔸بعد از آن هم در مقابلش دو چیز است؛ [یکی:] رحمت واسعه‌ی خداوند که از گناهان تمام اهل زمین وسیع‌تر است و [دیگری:] شفاعت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (صلی‌الله‌علیهما). 🔸اگر رحمت پروردگارش شامل حالش نشود، شفاعت پیامبر و امیرالمؤمنین (صلی‌الله‌علیهما) به او می‌رسد؛ که در این‌صورت رحمت واسعه پروردگارش نیز شامل حالش خواهد شد.» 📚الأصول‌الستةعشر، ج۱، ص۲۰۰ 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣این‌که «باید از «کارِ بد» بدمان بیاید، نه از «بدکار»»، فقط مربوط به شیعیان و مؤمنانِ بدکار و گنهکار است، و الا، تنفر داشتن، تبری جستن و لعن کردنِ کافران، مشرکان، منافقان و کسانی که وجودشان را بدی فراگرفته و نه‌تنها خود فاسد و ظالم‌اند، بلکه فساد و ظلم را در زمین گسترش می‌دهند، لازم است. 👈پیش‌تر در پانوشت یکی از مطالب، نقل‌قولی از مرحوم آیت‌الله مصباح (رحمةالله‌علیه) ذکر شده بود که خواندنش خالی‌ازلطف نیست: 📌«قابل توجه «صلح‌کل»ها؛ عاقبت عابدی که هیچ‌وقت حتی به‌خاطر خدا خشمگین نشد» 📌https://dastvar.blog.ir/1397/11/30-1 2️⃣هرچند تنها امیدمان، رحمت پروردگار رحیم (تبارک‌وتعالی) و کرم خاندان کرامت (صلوات‌الله‌علیهم) است، اما باید به شروطی که ما را مشمول این رحمت و کرامت و شفاعت می‌کند نیز توجه داشته باشیم. 👈در این خصوص، مطالب پیشین را ملاحظه بفرمایید: 📌«شیعیان همگی در بهشت‌اند، اما...» 📌https://dastvar.blog.ir/1397/11/30-2 📌«امام صادق در آخرین لحظات عمر، همه اقوامشان را جمع کردند که چه بگویند؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1396/05/14-5 📌«چه طور با اهل‌بیت یکی شویم؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1392/10/03 📌««شفاعت» به زبان ساده» 📌https://dastvar.blog.ir/1392/10/02
✅اگر می‌خواهید موجب شادی و افتخار اهل‌بیت شوید… ♦️زید شحام (قصّاب)، از اصحاب اهل‌بیت و راویان حدیث بوده که اهل کوفه بوده و به سنت سایر اصحاب هرچندوقت‌یک‌بار از کوفه به مدینه می‌آمده و با رعایت ملاحظات امنیتی (که به‌دلیل حساسیت بنی‌امیه و بنی‌عباس نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حاکم شده بوده) نزد ایشان حاضر می‌شده و مدتی از خرمن علم و معرفت ایشان خوشه‌ای می‌چیده و به میان شیعیان کوفه بازمی‌گشته و ره‌آورد سفرش را (با رعایت ملاحظات محرمانگی) به جامعه شیعی کوفه منتقل می‌کرده. 🔺وی یکی از توصیه‌های امام جعفر صادق (علیه‌السلام) را خطاب به شیعیان کوفه چنین نقل کرده است… 🌿از زید شحّام نقل شده است: 🍃امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند: 🔶«[وقتی به کوفه بازگشتی،] هرکس را دیدی که از من پیروی می‌کرد و به دستوراتم عمل می‌کرد، سلام مرا به او برسان و [به آن‌ها بگو:] 🔸من شما را توصیه می‌کنم به تقوای خداوند (عزّوجلّ) و ورع (پرهیزکاری) در دینتان و به‌کارگیری تمام توانتان برای خدا و راست‌گویی و امانت‌داری و طولانی کردن سجده و خوب همسایگی کردن؛ چراکه حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای همین آمده است (مبعوث شده است.) 🔸امانت را به کسی که شما را نسبت به آن امانت امین شمرده (به شما اعتماد کرده)، واسپارید؛ چرا که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همواره دستور می‌دادند که [حتی] نخ و سوزنِ (امانت‌گرفته‌شده) را پس دهید. 🔸با خویشاوندان خود پیوند (صله رحم) داشته باشید و [وقتی مردند، برای تشییع‌جنازه] بر جنازه‌هایشان حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و حقوقشان را ادا کنید؛ 👈زیرا اگر یکی از شما (شیعیان) در دینش ورع (پرهیزکاری) داشته باشد و راست‌گفتار باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش‌اخلاق باشد، گفته می‌شود: «این مرد «جعفری» (پیروِ جعفر بن محمد) است.» و این، مرا خوش‌حال می‌کند و از این کار، شادی بر (قلبِ) من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.» 🔸اما اگر غیر از این باشد [یعنی اگر پرهیزکار و راست‌گفتار و امانت‌دار و خوش‌اخلاق نباشد]، بلا و شرمساریِ این رفتار بر من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.» 🔸به خدا قسم، پدرم (امام باقر علیه‌السلام) برای من روایت کرد که مردی از شیعیان امام علی (علیه‌السلام) در قبیله‌ای زندگی می‌کرد. او زینت آن قبیله بود؛ امانت‌دارترین مردم آن قبیله بود، حقوق دیگران را بیش‌تر از دیگران رعایت می‌کرد، در سخن گفتن با دیگران راست‌گوترین بود و مردم وصیت‌ها و ودیعه‌های خود را به او می‌سپردند. وقتی از خویشاوندانش درباره او سؤال می‌شد، می‌گفتند: کسی مثل فلانی نیست؛ به‌راستی که او امانت‌دارترین و راست‌گوترین ماست.» 📚الکافي، ج۲، ص۶۳۶ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
👌ولایتمداری، بصیرت و قناعت فوق‌العاده جناب ابوذر 🌿…عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) يَقُولُ: «أَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَى أَبِي ذَرٍّ مَوْلَيَيْنِ لَهُ وَ مَعَهُمَا مِائَتَا دِينَارٍ، فَقَالَ لَهُمَا: اِنْطَلِقَا بِهَا إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقُولا لَهُ: عُثْمَانُ يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ وَ هُوَ يَقُولُ لَكَ: هَذِهِ مِائَتَا دِينَارٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى مَا نَابَكَ، فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ: هَلْ أَعْطَى أَحَداً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ مِثْلَ مَا أَعْطَانِي؟ قَالاَ: لاَ. قَالَ: فَإِنَّمَا أَنَا رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ قَالاَ لَهُ: إِنَّهُ يَقُولُ: هَذَا مِنْ صُلْبِ مَالِي وَ بِاللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ مَا خَالَطَهَا حَرَامٌ وَ لاَ بَعَثْتُ بِهَا إِلَيْكَ إِلاَّ مِنْ حَلاَلٍ. فَقَالَ: لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ قَدْ أَصْبَحْتُ يَوْمِي هَذَا وَ أَنَا مِنْ أَغْنَى اَلنَّاسِ. فَقَالاَ لَهُ: عَافَاكَ اَللَّهُ وَ أَصْلَحَكَ! مَا نَرَى فِي بَيْتِكَ قَلِيلاً وَ لاَ كَثِيراً مِمَّا يُسْتَمْتَعُ بِهِ فَقَالَ: بَلَى تَحْتَ هَذِهِ اَلْإِكَافِ اَلَّتِي تَرَوْنَ رَغِيفَا شَعِيرٍ قَدْ أُتِيَ عَلَيْهِمَا أَيَّامٌ فَمَا أَصْنَعُ بِهَذِهِ اَلدَّنَانِيرِ، لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى قَلِيلٍ وَ لاَ كَثِيرٍ، وَ قَدْ أَصْبَحْتُ غَنِيّاً بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) وَ عِتْرَتِهِ اَلْهَادِينَ اَلْمَهْدِيِّينَ اَلرَّاضِينَ اَلْمَرْضِيِّينَ اَلَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ، وَ كَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: «فَإِنَّهُ لَقَبِيحٌ بِالشَّيْخِ أَنْ يَكُونَ كَذَّاباً»، فَرَدَّاهَا عَلَيْهِ وَ أَعْلَمَاهُ أَنَّهُ لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ لاَ فِيمَا عِنْدَهُ، حَتَّى أَلْقَى اَللَّهَ رَبِّي فَيَكُونَ هُوَ اَلْحَاكِمُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ.» 📚اختیارمعرفةالرجال(رجال‌الکشی)، ج۱، ص۲۷ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔹«عثمان دو نفر از غلامان خود را به‌همراه دویست دینار (سکه طلا) نزد ابوذر فرستاد و به آن‌دو گفت: این‌ها را نزد ابوذر ببرید و به او بگویید: عثمان به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: "این، دویست دینار است. از آن برای مخارجی که برایت پیش می‌آید کمک بگیر." 🔸[وقتی آن را به ابوذر دادند،] ابوذر گفت: آیا همین مقدار پولی که به من داده را به احدی از مسلمانان هم داده است؟ 🔹گفتند: خیر. 🔸ابوذر گفت: من هم یکی از مسلمانان هستم. 🔹آن‌دو به ابوذر گفتند: عثمان می‌گوید: این پول، از اصل مالِ [شخصیِ] خودم است و به خدایی که هیچ خدایی جز او نیست، مال حرامی با آن مخلوط نشده و هرچه برایت فرستاده‌ام از حلال است. 🔸ابوذر گفت: من به آن نیازی ندارم. امروز را در حالی صبح کردم که از بی‌نیازترین مردم بودم. 🔹آن‌دو به او گفتند: خدا به تو صحت و سلامتی دهد! ما در خانه‌ی تو چیزی - نه کم و نه زیاد - نمی‌بینیم که از آن بهره‌ای ببری! 🔸ابوذر گفت: زیر این پالان، دو چانه خمیر نان جو است که چند روز است آن‌جاست. حال مرا با این دینارها چه کار؟! نه به خدا قسم، نمی‌گیرم؛ تا خداوند بداند که من بر کم و زیاد توانایی ندارم. 🔸[این‌که گفتم امروز را صبح کردم درحالی‌که بی‌نیازترین مردم بودم؛] امروز را صبح کردم، درحالی‌که [از دیگران] بی‌نیاز بودم؛ با ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) و ولایت خاندان او که هدایت‌گرِ (مخلوقات) و هدایت‌شده (توسط خدا) و راضی (از خدا) و مورد رضایت (نزد خدا) هستند؛ همان‌ها که به‌سوی حق هدایت می‌کنند و به‌حق عدالت می‌ورزند. 🔸همچنین از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که می‌فرمودند: «به‌راستی برای یک پیرمرد خیلی زشت است که دروغ‌گو باشد.» [اشاره به دروغ عثمان] 🔸پس این پول را به عثمان برگردانید و به او بفهمانید که من نیازی به این پول و تمام ثروتی که نزد اوست ندارم، تا زمانی که پروردگارم را ملاقات کنم و اوست که میان من و او قضاوت خواهد کرد.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
😔وضعیت تکان‌دهنده‌ی جامعه شیعی و مدعیان شیعه‌گری 🌿…عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلصُّوفِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ بَكْرٍ اَلْوَاسِطِيُّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: 🍃«لَوْ مَيَّزْتُ شِيعَتِي لَمْ أَجِدْهُمْ إِلاَّ وَاصِفَةً وَ لَوِ اِمْتَحَنْتُهُمْ لَمَا وَجَدْتُهُمْ إِلاَّ مُرْتَدِّينَ وَ لَوْ تَمَحَّصْتُهُمْ لَمَا خَلَصَ مِنَ اَلْأَلْفِ وَاحِدٌ وَ لَوْ غَرْبَلْتُهُمْ غَرْبَلَةً لَمْ يَبْقَ مِنْهُمْ إِلاَّ مَا كَانَ لِي إِنَّهُمْ طَالَ مَا اِتَّكَوْا عَلَى اَلْأَرَائِكِ فَقَالُوا نَحْنُ شِيعَةُ عَلِيٍّ إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْ صَدَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُهُ.» 📚الکافي، ج۸، ص۲۲۸ 🔶از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«اگر شیعیان (پیروانِ) خود را وارسی کنم، هیچ‌کس را نمی‌یابم، مگر این‌که «ستایش‌گر»1️⃣ است 🔸و اگر آن‌ها را «امتحان»2️⃣ کنم، هیچ‌کس را نمی‌یابم، مگر این‌که «مرتد»3️⃣ است 🔸و اگر آن‌ها را خالص‌سازی کنم، از هر هزار نفر، یک نفر هم خالص نمی‌شود 🔸و اگر آن‌ها را غربال کنم، هیچ‌یک از آن‌ها باقی نمی‌ماند مگر آن‌ها که برای من هستند. 🔸دیرزمانی است که آن‌ها بر تخت‌هایشان تکیه زده‌اند و می‌گویند: "ما شیعه‌ی علی هستیم." 👈[درحالی‌که] فقط کسی شیعه‌ی علی است که: رفتارش، گفتارش را تصدیق کند.»4️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣یعنی زبان‌باز و اهل حرف هستند. فقط حرف می‌زنند و عمل نمی‌کنند. 2️⃣«امتحان» در لغت به این معناست که سنگ نقره را در آتش کوره قرار دهند تا نقره خالص از ناخالصی‌ها جدا شود. 3️⃣مراد از «مرتد» در این‌جا، معنای لغوی آن است، نه معنای فقهی‌اش. مقصود کسی است که از مسیر حق منحرف شده است و از این راه برگشته است. 4️⃣یعنی فقط حرف‌های خوب نزند و ادعاهای کذایی نداشته باشد، بلکه رفتارش مطابق گفتار و ادعاهایش باشد و اهل عمل هم باشد. 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ 😓به نظرتان آیا این توصیفات که مربوط به جامعه شیعیِ زمان امام کاظم (علیه‌السلام) است، در مورد جامعه شیعیان در زمان حاضر صدق نمی‌کند؟! 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
✉️پست سفارشی امام باقر برای نجات جان جابر بن یزید جُعفی! ♦️در مطلب پیشین (با عنوان «اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟») ملاحظه فرمودید که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) خدمت‌گزارانی از طایفه جن داشته‌اند که گاه برای کارهای اضظراری که نیاز به سرعت داشته، از آن‌ها کمک می‌گرفتند. 🔺در زیر به نمونه‌ای جالب از این موارد که برای نجات جان یکی از اصحاب خاص حضرات معصومین (علیهم‌السلام) صورت گرفته است، اشاره می‌شود… 🌿از نُعمان بن بشیر نقل شده است: 🔹من [در سفری از کوفه به مدینه] هم‌سفرِ "جابر بن یزید جُعفی" بودم. 🔹وقتی به مدینه رسیدیم، جابر نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفت و [بعد از دیدار] با ایشان خداحافظی کرد و درحالی‌که شادمان بود، از محضرشان خارج شد. 🔹[از مدینه خارج شدیم] تا این‌که در روز جمعه، به "اُخَیرجه" که اولین توقف‌گاه قبل از سه‌راهی مدینه (و کوفه و مکه) بود، رسیدیم. 🔹هنگام ظهر، نماز خواندیم. وقتی شترهایمان از جا برخواستند (که راه بیفتیم)، ناگهان مردی بلندقد و گندم‌گون را دیدم که نامه‌ای همراه داشت و آن را به‌سمت جابر گرفت. جابر نامه را گرفت و آن را بوسید و بر چشمانش گذاشت. 🔹آن نامه از جانب امام باقر (علیه‌السلام) خطاب به جابر بن یزید بود و بر آن مهر و مومی از گل سیاه بود که هنوز خشک نشده بود. 🔸جابر به آن مرد گفت: کِی مولایم را دیدی؟ 🔹مرد گفت: هم‌اکنون. 🔸جابر گفت: قبل از نماز (ظهر) یا بعد از نماز؟ 🔹مرد گفت: بعد از نماز. 🔹جابر مهر نامه را گشود و شروع به خواندن آن کرد. چهره‌اش در هم شد تا وقتی که به آخر نامه رسید. بعد، نامه را بست. من تا زمانی که به کوفه برسیم، دیگر او را خندان و شادمان ندیدم. 🔹وقتی به کوفه رسیدیم، شب بود. شب را خوابیدم و صبح به‌جهت احترام به جابر، نزد او رفتم. آن‌گاه او را دیدم که از خانه خارج شد و نزد من آمد، درحالی‌که استخوانی به گردنش آویخته بود و بر چوبی سوار شده بود و می‌دوید و می‌گفت: "منصور بن جمهور [حاکمِ بعدیِ کوفه] را فرمانروا یافتم، نه فرمان‌پذیر." و شعرهایی از این‌دست می‌خواند. 🔹به من نگاه کرد و من نیز به او نگاه کردم، اما چیزی به من نگفت و من نیز چیزی به او نگفتم. از چیزی که دیده بودم، به گریه افتادم. کودکان خردسال و مردم دور من و جابر جمع شدند. جابر آمد و وارد حیاط خانه شد. به‌همراه کودکان شروع کرد به چرخیدن دور حیاط. مردم نیز می‌گفتند: "جابر دیوانه شده است. به خدا قسم، او دیوانه شده است." 🔹به خدا قسم، چند روز بیش‌تر نگذشته بود که نامه‌ای از جانب هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی] به فرمانروایش در کوفه رسید که: "مردی که به او جابر بن یزید جعفی گفته می‌شود را پیدا کن، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست." 🔹حاکم کوفه رو به افرادی که نزدش نشسته بودند کرد و به آنان گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟ 🔹گفتند: خدا شما را سلامت بدارد! او مردی بود اهل علم و فضل و حدیث. به حج رفت و دیوانه شد. او اکنون در حیاط خانه به‌همراه کودکان سوار بر چوبی است و با آنان مشغول بازی است. 🔹حاکم کوفه خودش نزد جابر رفت و دید او همراه کودکان سوار بر چوبی بازی می‌کند. گفت: "سپاس خدایی را که مرا از قتل او معاف داشت." 🔹چند روز بیش‌تر نگذشته بود که منصور بن جمهور [به‌عنوان حاکم جدید] وارد کوفه شد و همان شد که جابر [در اشعارش] می‌گفت. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 🔰حدیث مرتبط پیشین: 📌«اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟» 📌https://dastvar.blog.ir/1403/04/02-2 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
🐍ماجرای جنی که به شکل اژدها خدمت امیرالمؤمنین رسید 🌿…عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَشَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي الْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ.» قَالَ: فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 🌿از جابر بن یزید جعفی نقل شده است: 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر منبر (مشغول سخنرانی) بودند، ناگهانی ماری غول‌پیکر*️⃣ از جانب یکی از درهای مسجدِ [کوفه] پیش آمد. 🔸مردم به تکاپو افتادند که آن را بکشند. امیرالمؤمنین کسی را فرستاد تا از این کار دست بکشند. آن‌ها مار را رها کردند. مار با سرعت خزید و پیش رفت و خود را به منبر رساند. 🔸آن‌گاه سر بلند کرد و به امیرالمؤمنین سلام کرد. امیرالمؤمنین به مار اشاره کرد که همان‌جا بایستد تا سخنرانی‌شان تمام شود. 🔸وقتی سخنرانی‌شان تمام شد، رو به مار کردند و فرمودند: «تو که هستی؟» 🔸مار عرض کرد: "عَمرو بن عثمان" و خلیفه شما بر جنّیان هستم. پدرم [که خلیفه شما بود،] از دنیا رفت و به من وصیت کرد که نزد شما بیایم و نظر شما را جویا شوم. ای امیرالمؤمنین! من نیز نزد شما آمده‌ام. پس چه دستور می‌فرمایید و نظرتان [در مورد جانشینی من] چیست؟ 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «تو را به تقوای خداوند توصیه می‌کنم و این‌که نزد قوم خود بازگردی و قائم‌مقام پدرت در میان جنّیان باشی. به‌راستی که تو خلیفه‌ی من بر آنان هستی.» 🔸عمرو (جنّی که به شکل مار وارد شده بود) با امیرالمؤمنین خداحافظی کرد و رفت. او خلیفه‌ی امیرالمؤمنین بر جنّیان بود.» 🔷جابر بن یزید جُعفی گوید: به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، آیا عَمرو (خلیفه امیرالمؤمنین بر جنّیان) نزد شما نیز آمده است و آیا این کسب تکلیف (از شما) بر او واجب است؟ 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«بله» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *️⃣در متن حدیث از واژه «ثُعبان» استفاده شده است که خداوند در قرآن (اعراف:۱۰۷) در ماجرای معجزه‌ی تبدیل عصای حضرت موسی (علیه‌السلام) به اژدها و شکست دادن ساحران، به آن اشاره فرموده است. (در زبان فارسی کهن، «اژدها» همان مار غول‌پیکر است.) 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona
💞قلبت بهت دروغ نمی‌گه! 🔺پیش‌تر در مطلبی با عنوان «حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل» به نوعی از یکپارچکی میان «عقل»ها - و به همین واسطه - نوعی ارتباط میان «قلب»ها اشاره شد. 🔺همچنین در مطلبی با عنوان «قاعده «دل به دل راه داره!»» ذکر شد که انسان می‌تواند با مراجعه به قلبش بفهمد که دیگری او را دوست دارد یا نه؛ اگر محبت آن شخص در دلش بود، پس محبت خودش نیز در دل آن شخص هست. 👈در این مطلب نیز به ارتباط میان «قلب»ها اشاره شده است… 🌿…عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «انْظُرْ قَلْبَكَ فَإِنْ أَنْكَرَ صَاحِبَكَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَحَدَكُمَا قَدْ أَحْدَثَ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۵۳ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸به قلبت نگاه کن؛ اگر نسبت به دوستت کدورتی داشت، بدان که از یکی از شما چیز تازه‌ای سر زده.1️⃣ •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع: لَا تَنْسَنِي مِنَ الدُّعَاءِ. قَالَ: «أَ وَ تَعْلَمُ أَنِّي أَنْسَاكَ؟» قَالَ: فَتَفَكَّرْتُ فِي نَفْسِي وَ قُلْتُ: هُوَ يَدْعُو لِشِيعَتِهِ وَ أَنَا مِنْ شِيعَتِهِ، قُلْتُ: لَا لَا تَنْسَانِي. قَالَ: «وَ كَيْفَ عَلِمْتَ ذَلِكَ؟» قُلْتُ: إِنِّي مِنْ شِيعَتِكَ وَ إِنَّكَ لَتَدْعُو لَهُمْ. فَقَالَ: «هَلْ عَلِمْتَ بِشَيْ‏ءٍ غَيْرِ هَذَا؟» قَالَ: قُلْتُ: لَا. قَالَ: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَكَ عِنْدِي فَانْظُرْ إِلَى مَا لِي عِنْدَكَ.» 📚الكافي، ج۲، ص۶۵۲ 🌿از حسن بن جهم نقل شده است: 🔷به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹مرا از دعا(ی خود) فراموش نکنید. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«آیا می‌دانی که من تو را فراموش می‌کنم؟» 🔷من به فکر فرو رفتم و به خودم گفتم: ایشان برای شیعیانشان دعا می‌کنند و من از شیعیانشان هستم. (آن‌گاه به ایشان) عرض کردم: 🔹نه، شما مرا فراموش نمی‌کنید. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«این را چگونه دانستی؟» 🔷عرض کردم: 🔹من از شیعیانتان هستم و شما برای آنان دعا می‌کنید. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«آیا از راهی غیر از این طریق نیز دانستی؟»2️⃣ 🔷عرض کردم: 🔹خیر. 🔶فرمودند: 🔸«هرگاه خواستی بدانی نزد من چه جایگاهی داری، نگاه کن که من نزد تو چه جایگاهی دارم.»3️⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣شاید مقصود از این اتفاقِ تازه، این باشد که یا از او کار ناراحت‌کننده‌ای سر زده که تو خبر نداری یا تو کاری کرده‌ای که او را ناراحت می‌کند و خودت نمی‌دانی. شاید هم مراد این باشد که در دل یکی از شما به هر دلیلی؛ مثل توهمی فاسد یا وسوسه‌ای شیطانی، نسبت به دیگری کدورتی ایجاد شده، که به دوستی‌تان آسیب می‌زند. 2️⃣گویا حضرت می‌خواهند حسن بن جهم را به روشی غیر از این روش عقلی (این قیاس منطقی که امام شیعیان خود را دعا می‌کنند. من نیز از شیعیان ایشان هستم. پس امام مرا هم دعا می‌کنند) رهنمون شوند؛ روشی قلبی! که در جمله بعد ذکر می‌فرمایند. 3️⃣یعنی اگر خیلی مرا یاد می‌کنی، من نیز خیلی از تو یاد می‌کنم، اگر گاهی یاد می‌کنی، من نیز چنین‌ام و اگر هیچ‌وقت به یاد من نمی‌افتی، من نیز به یادت نیستم. 🔰مطالب مرتبط پیشین: 📌«حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل»: 📌https://dastvar.blog.ir/1396/08/03-5 📌«قاعده «دل به دل راه داره!»»: 📌https://dastvar.blog.ir/1398/01/12-1 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona 💠 @hadithona