eitaa logo
حدیثنا
662 دنبال‌کننده
3 عکس
5 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
📜متن عربی حدیث: 🌿...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: 🍃«أَتَى رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ: هَذِهِ ابْنَةُ عَمِّي وَ امْرَأَتِي لَا أَعْلَمُ إِلَّا خَيْراً وَ قَدْ أَتَتْنِي بِوَلَدٍ شَدِيدِ السَّوَادِ مُنْتَشِرِ الْمَنْخِرَيْنِ جَعْدٍ قَطَطٍ أَفْطَسِ الْأَنْفِ لَا أَعْرِفُ شِبْهَهُ فِي أَخْوَالِي وَ لَا فِي أَجْدَادِي. فَقَالَ لِامْرَأَتِهِ: «مَا تَقُولِينَ؟» قَالَتْ: لَا وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا أَقْعَدْتُ مَقْعَدَهُ مِنِّي مُنْذُ مَلَكَنِي أَحَداً غَيْرَهُ. قَالَ: فَنَكَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَأْسِهِ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ: «يَا هَذَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ آدَمَ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ عِرْقاً كُلُّهَا تَضْرِبُ فِي النَّسَبِ فَإِذَا وَقَعَتِ النُّطْفَةُ فِي الرَّحِمِ اضْطَرَبَتْ تِلْكَ الْعُرُوقُ تَسْأَلُ اللَّهَ الشُّبْهَةَ لَهَا فَهَذَا مِنْ تِلْكَ الْعُرُوقِ الَّتِي لَمْ يُدْرِكْهَا أَجْدَادُكَ وَ لَا أَجْدَادُ أَجْدَادِكَ خُذْ إِلَيْكَ ابْنَكَ.» فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ: فَرَّجْتَ عَنِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ.» 📚الكافي، ج۵، ص۵۶۱ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
😊خاله؛ جایگزینی برای مادر 🌿...عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ: إِنِّي قَدْ وَلَدْتُ بِنْتاً وَ رَبَّيْتُهَا حَتَّى إِذَا بَلَغَتْ فَأَلْبَسْتُهَا وَ حَلَّيْتُهَا ثُمَّ جِئْتُ بِهَا إِلَى قَلِيبٍ فَدَفَعْتُهَا فِي جَوْفِهِ وَ كَانَ آخِرُ مَا سَمِعْتُ مِنْهَا وَ هِيَ تَقُولُ يَا أَبَتَاهْ. فَمَا كَفَّارَةُ ذَلِكَ؟ قَالَ: «أَ لَكَ أُمٌّ حَيَّةٌ؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَلَكَ خَالَةٌ حَيَّةٌ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَابْرَرْهَا فَإِنَّهَا بِمَنْزِلَةِ الْأُمِّ يُكَفِّرْ عَنْكَ مَا صَنَعْتَ.»» قَالَ أَبُو خَدِيجَةَ: فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: مَتَى كَانَ هَذَا؟ فَقَالَ: «كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ كَانُوا يَقْتُلُونَ الْبَنَاتِ مَخَافَةَ أَنْ يُسْبَيْنَ فَيَلِدْنَ فِي قَوْمٍ آخَرِينَ.» 📚الكافي، ج۲، ص۱۶۲ 🌿ابوخدیجه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است: 🔹«مردی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد: برای من دختری به دنیا آمد، او را پرورش دادم تا بالغ شد. پس بر او لباس پوشانیدم و زینتش کردم، سپس او را کنار چاهی قدیمی بردم و داخل چاه انداختم. آخرین صدایی که از او شنیدم، این بود که (با التماس) می‌گفت: "ای پدر!". کفاره (جبران) این کار چیست؟ 🔸پیامبر به او فرمودند: «آیا مادری داری که زنده باشد؟» 🔹عرض کرد: خیر. 🔸حضرت فرمودند: «خاله‌ای داری که زنده باشد؟» 🔹عرض کرد: بله. 🔸فرمودند: «پس به او نیکی کن؛ چراکه خاله، به‌منزله مادر است. این کار، گناهت را جبران می‌کند.»» 🔷ابوخدیجه گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹این اتفاق (زنده‌به‌گور کردن دختر) کِی اتفاق افتاده است؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«در زمان جاهلیت اتفاق افتاده است. آنان دخترانشان را از ترس این‌که اسیر شوند و در میان قومی دیگر بچه بزایند، می‌کشتند.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
😔سفر دوم به بغداد😔 🌿...عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى بَغْدَادَ فِي الدَّفْعَةِ الْأُولَى مِنْ خَرْجَتَيْهِ قُلْتُ لَهُ عِنْدَ خُرُوجِهِ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ فِي هَذَا الْوَجْهِ فَإِلَى مَنِ الْأَمْرُ بَعْدَكَ فَكَرَّ بِوَجْهِهِ إِلَيَّ ضَاحِكاً وَ قَالَ: «لَيْسَ الْغَيْبَةُ حَيْثُ ظَنَنْتَ فِي هَذِهِ السَّنَةِ» فَلَمَّا أُخْرِجَ بِهِ الثَّانِيَةَ إِلَى الْمُعْتَصِمِ صِرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتَ خَارِجٌ فَإِلَى مَنْ هَذَا الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِكَ فَبَكَى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ «عِنْدَ هَذِهِ يُخَافُ عَلَيَّ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِي إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ.» 📚الكافي، ج۱، ص۳۲۳ 🌿اسماعیل‌بن‌مهران گوید: 🔷هنگامی که امام جواد (علیه‌السلام) برای بار اول از دو بار خروجشان، از مدینه به بغداد خارج شدند، موقع عزیمتشان به ایشان عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، از این راه که می‌روید، برایتان نگرانم. پس از شما امر (امامت) با چه کسی است؟ 🔶در حالی که می‌خندیدند، به من رو کردند و فرمودند: 🔸«غیبت من در این سال، آن‌طور که گمان‌کرده‌ای نیست.» 🔷اما وقتی برای بار دوم به سوی معتصم (فرزند هارون‌الرشید و برادر مأمون لعنة‌الله‌علیهم) ره‌سپار شدند، نزدشان رفتم و عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، شما (از شهر) خارج می‌شوید. پس از شما امر (امامت) با چه کسی است؟ 🔶حضرت آن‌قدر گریستند که محاسنشان تر شد. سپس به من رو کردند و فرمودند: 🔸«بایسته است که برای سفر امسالم، نگرانی باشد. امر (امامت) پس از من، با پسرم علی (امام علی‌بن‌محمد هادی علیهماالسلام) است.» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــ ◾️ضمن تسلیت شهادت حضرت جوادالائمه (علیهم‌السلام)، عرض می‌کنم که شایسته است در ایام ولادت یا شهادت اهل‌بیت، کمی با زندگانی آن بزرگواران آشنا شویم. ✅صفحه مربوط به امام جواد در ویکی‌شیعه: ✅ yon.ir/FoOxC 💠 @hadithona
💠چرا پیامبر به همه خواستگاران دخترشان جواب رد دادند؟💠 🔹پس از هجرت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه، افراد متعددی از مهاجران (با هدف تقرّب جستن به پیامبر) طالب ازدواج با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بودند. 🔹ابوبکر، عمر و عبدالرحمن‌بن‌عوف، از جمله کسانی بودند که نزد پیامبر رفتند تا بانوی دو عالم را از ایشان خواستگاری کنند. 🔹اما پیامبر، به بهانه‌هایی آنان را رد می‌کردند، تا جایی که مردم از ازدواج با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مأیوس شدند و دیگر برای خواستگاری ایشان مراجعه نکردند. 🌿شیخ صدوق، در کتاب «عیون‌اخبارالرضا» از امام رضا، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم السلام) نقل می‌کند که فرمودند: 🍃من نیز در این فکر بودم، اما به خود جرأت نمی‌دادم که این خواسته را با پیامبر خدا مطرح کنم، تا این‌که پیامبر، خود، این خواسته الهی را با من مطرح فرمودند و...*⃣ 🌿شیخ صدوق، هم‌چنین در حدیثی دیگر، علت رد کردن خواستگاران را نقل می‌کند: امام علی‌بن‌موسی‌الرضا از پدرشان، از پدرانشان، نقل کرده‌اند که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: 🍃«پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمودند: 🔸ای علی! مردانی از قریش مرا در مورد مسئله فاطمه، به سختی خطاب قرار دادند و گفتند: ما او را از شما خواستگاری کردیم، اما شما او را به ازدواج علی درآوردید. 🔸من نیز به آن‌ها گفتم: به خدا قسم، این، من نبودم که شما را از ازدواج با او منع کرد، بلکه خداوند بلندمرتبه بود که شما را منع کرد و او را شوهر داد؛ 🔸چنان‌چه جبرائیل بر من نازل شد و گفت: ای محمد! به‌راستی که خداوند جلّ‌جلاله می‌فرماید: اگر علی را خلق نکرده‌بودم، هرگز برای فاطمه، دخترت، بر روی زمین، از آدم تا آخرین انسان‌ها، کفو و همتایی نبود.» 📚عیون‌أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۲۲۵ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *⃣عیون‌أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۲۲۲. (در ضمن این روایت مفصّل، بیان شده‌است که جبرئیل خبر می‌آورد که خداوند بهشتیان را دستور داده است تا بهشت را زینت کنند و معطر سازند و قرآن بخوانند. و خداوند، فاطمه را به عقد علی علیهماالسلام در آورده است و ملائکه را شاهد این عقد گرفته است. و خداوند بشارت داده است که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهد آورد که گنجینه حکمت او بر روی زمین و حجت او بر مردم خواهند بود. پیامبر نیز به تبعیت از خداوند، فاطمه را به عقد امیرالمؤمنین علیهم‌السلام در آورند.) @hadithona
📜متن عربی: 🌿...حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع: 🍃«لَقَدْ هَمَمْتُ بِالتَّزْوِيجِ فَلَمْ أَجْتَرِئْ أَنْ أَذْكُرَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ ذَلِكَ اخْتَلَجَ فِي صَدْرِي لَيْلِي وَ نَهَارِي حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هَلْ لَكَ فِي التَّزْوِيجِ قُلْتُ رَسُولُ اللَّهِ أَعْلَمُ وَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُزَوِّجَنِي بَعْضَ نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ إِنِّي لَخَائِفٌ عَلَى فَوْتِ فَاطِمَةَ فَمَا شَعَرْتُ بِشَيْءٍ إِذْ دَعَانِي رَسُولُ اللَّهِ ص فَأَتَيْتُهُ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ تَبَسَّمَ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى بَيَاضِ أَسْنَانِهِ يَبْرُقُ فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَبْشِرْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ كَفَانِي مَا كَانَ هَمَّنِي مِنْ أَمْرِ تَزْوِيجِكَ قُلْتُ وَ كَيْفَ كَانَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ ع وَ مَعَهُ مِنْ سُنْبُلِ الْجَنَّةِ وَ قَرَنْفُلِهَا فَنَاوَلَنِيهِمَا فَأَخَذْتُهُمَا فَشَمَمْتُهُمَا وَ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَا سَبَبُ هَذَا السُّنْبُلِ وَ الْقَرَنْفُلِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ سُكَّانَ الْجِنَانِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ فِيهَا أَنْ يُزَيِّنُوا الْجِنَانَ كُلَّهَا بِمَغَارِسِهَا وَ أَنْهَارِهَا وَ ثِمَارِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ قُصُورِهَا وَ أَمَرَ رِيَاحَهَا فَهَبَّتْ بِأَنْوَاعِ الْعِطْرِ وَ الطِّيبِ وَ أَمَرَ حُورَ عِينِهَا بِالْقِرَاءَةِ فِيهَا طَهَ وَ طس وَ حمعسق ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُنَادِياً فَنَادَى أَلَا يَا مَلَائِكَتِي وَ سُكَّانَ جَنَّتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ ص مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رِضًى مِنِّي بَعْضُهُمَا لِبَعْضٍ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْجَنَّةِ يُقَالُ لَهُ رَاحِيلُ وَ لَيْسَ فِي الْمَلَائِكَةِ أَبْلَغُ مِنْهُ فَخَطَبَ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَخْطُبْ بِمِثْلِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ وَ لَا أَهْلُ الْأَرْضِ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِياً فَنَادَى أَلَا يَا مَلَائِكَتِي وَ سُكَّانَ جَنَّتِي بَارِكُوا عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع حَبِيبِ مُحَمَّدٍ ص وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص فَإِنِّي قَدْ بَارَكْتُ عَلَيْهِمَا فَقَالَ رَاحِيلُ يَا رَبِّ وَ مَا بَرَكَتُكَ عَلَيْهِمَا أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا لَهُمَا فِي جِنَانِكَ وَ دَارِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا رَاحِيلُ إِنَّ مِنْ بَرَكَتِي عَلَيْهِمَا أَنِّي أَجْمَعُهُمَا عَلَى مجتبى [مَحَبَّتِي] وَ أَجْعَلُهُمَا حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَخْلُقَنَّ مِنْهُمَا خَلْقاً وَ لَأُنْشِئَنَّ مِنْهُمَا ذُرِّيَّةً أَجْعَلُهُمْ خُزَّانِي فِي أَرْضِي وَ مَعَادِنَ لِحُكْمِي بِهِمْ أَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِي بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنِّي قَدْ زَوَّجْتُكَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ عَلَى مَا زَوَّجَكَ الرَّحْمَنُ وَ قَدْ رَضِيتُ لَهَا بِمَا رَضِيَ اللَّهُ لَهَا فَدُونَكَ أَهْلَكَ فَإِنَّكَ أَحَقُّ بِهَا مِنِّي وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِي جِبْرِيلُ ع أَنَّ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَهَا مُشْتَاقُونَ إِلَيْكُمَا وَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرَادَ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْكُمَا مَا يَتَّخِذُ بِهِ عَلَى الْخَلْقِ حُجَّةً لَأَجَابَ فِيكُمَا الْجَنَّةَ وَ أَهْلَهَا فَنِعْمَ الْأَخُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْخَتَنُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الصَّاحِبُ أَنْتَ وَ كَفَاكَ بِرِضَاءِ اللَّهِ رِضًى فَقَالَ عَلِيٌّ ع رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص آمِينَ.» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۲۲۲ 🌿...عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: 🍃«قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ لَقَدْ عَاتَبَتْنِي رِجَالٌ مِنْ قُرَيْشٍ فِي أَمْرِ فَاطِمَةَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَيْكَ فَمَنَعْتَنَا وَ تَزَوَّجْتَ عَلِيّاً فَقُلْتُ لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُكُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اللَّهُ تَعَالَى مَنَعَكُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً ع لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ.» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۲۲۵ ✅ @hadithona
🌺می‌خوای عزیز بشی؟ 🌿...عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: 🍃«عَلَيْكُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَ الْعَفْوَ لَا يَزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا يُعِزَّكُمُ اللَّهُ.» 📚الكافي، ج۲، ص۱۰۸ 🌿از امام صادق علیه‌السلام نقل شده‌است که از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند: 🍃«بر شما باد: "عفو کردن"*⃣ که جُز "عزّت" بر بنده نمی‌افزاید. پس هم‌دیگر را عفو کنید تا خداوند شما را عزیز گرداند.» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــ *⃣عفو: رها نمودنِ (خطاکار) و عقوبت نکردنِ (او) ؛ معجم‌مقاییس‌اللغة، ص۶۴۲. @hadithona
🔸🔶شیعیان بی‌حرف‌اند!🔶🔸 🌿...عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: 🍃«إِنَّمَا شِيعَتُنَا الْخُرْسُ.»1⃣ 📚الكافي، ج۲، ص۱۱۳ 🌿از ابوحمزه‌ثمالی نقل شده‌است که گفت: از امام باقر علیه‌السلام شنیدم که فرمودند: 🍃«به‌راستی که شیعیانِ ما بی‌حرف اند.»2⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣الخرس في اللسان و هو ذهاب النطق؛ معجم‌مقاییس‌اللغة، ص۲۹۱. 2⃣علامه‌مجلسی در مرآةالعقول در مورد این حدیث دو برداشت دارند؛ «شیعیان حرف لغو و باطلی نمی‌زنند و چیزی را که نمی‌دانند نمی‌گویند. و در مقام تقیه نیز، از ترسِ به خطر افتادن جانِ امامان‌شان، خودشان و برادران‌شان، حرفی نمی‌زنند.»؛ مرآةالعقول، ج۸، ص۲۱۱. @hadithona
💠سکوت، طلاست💠 🌿عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ: يَا بُنَيَّ إِنْ كُنْتَ زَعَمْتَ أَنَّ الْكَلَامَ مِنْ فِضَّةٍ فَإِنَّ السُّكُوتَ مِنْ ذَهَبٍ.» 📚الكافي، ج۲، ص۱۱۴ 🌿از امام صادق علیه‌السلام نقل شده‌است که فرمودند: 🍃«لقمان به پسرش گفت: 🔸پسرکم! اگر گمان می‌کنی که "سخن گفتن" از نقره است، پس به‌راستی که "سکوت کردن" از طلاست.» @hadithona
💠حکم «صله رحم»، چه دایره‌ای از اقوام را شامل می‌شود؟💠 🌿حسن‌بن‌علی‌وشّاء از امام رضا علیه‌السلام نقل کرده‌است که ایشان از پدرشان، از پدرانشان، از امیر مؤمنان نقل کردند که پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیهم فرمودند: 🍃«زمانی که (در شب معراج) به سوی آسمان سیر داده‌شدم، رحِمی را دیدم که از عرش آویخته شده‌بود و از رحِمی دیگر، به پروردگار شکایت می‌کرد. به او گفتم: میان تو و آن رحِم (که از او شکایت می‌کنی) چند پدر (نسل) فاصله است؟ گفت: در چهلمین پدر (جدّمان) با هم مشترکیم!»1⃣ 🌿امیر مؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام نیز در ضمن نامه‌شان به عبدالله‌بن‌عباس، کارگزار خود در بصره، می‌نویسند: 🍃«...خبرِ بدخویى و درشتى تو با قبیله بنى‌تمیم به من رسید، همانا از بنى‌تمیم کوکبى پنهان نشده، مگر آن که کوکب دیگرى بر ایشان پدیدار گشته (آسمان فضل و بزرگوارى و شجاعت و دلیرى آنان از کوکب درخشان تهى نگردیده، و اگر بزرگى از آن‌ها کشته شده، دیگرى جایش را گرفته) و در جاهلیّت و اسلام کسى به کینه‌جوئى و خون‌خواهى بر ایشان پیشى نگرفته (از این رو با چنین مردمى نباید درشتى نمود) و (سبب دیگرى که نبایستى با آنان بدخویى کرد آن است که) ایشان را با ما خویشاوندىِ پیوسته و نزدیکی است (چون نسب بنى‌هاشم و بنى‌تمیم به «الیاس بن مضر» جدّ شانزدهم پیغمبر اکرم منتهى می‌شود، پس) ما را در پیوستن به آن خویشاوندى پاداش، و در جدائى از آن گناه می‌باشد...»2⃣ 🔷چنان‌چه ملاحظه شد، امیر مؤمنان علیه‌السلام افراد قبیله بنی‌تمیم، که در شانزده نسل قبل، با ایشان پدری مشترک داشته‌اند را «رحِم» و «خویشاوند نزدیک» خود دانسته‌اند و ابن‌عباس که از بنی‌هاشم بوده‌است را از بدخویی با آنان بر حذر داشته‌اند. 🔶بنابراین اگر بدانیم که با کسانی خویشاوند هستیم، ولو این‌که در چهل نسل پیش، با آنان پدری مشترک داشته‌باشیم،3⃣ در قبال آنان مسئولیتی مضاعف خواهیم‌داشت و اگر در موردشان کوتاهی کنیم، در روز قیامت مورد مؤاخذه قرار خواهیم‌گرفت. 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣عیون‌أخبارالرضاعلیه‌السلام، ج۱، ص۲۵۵. 2⃣ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغة(فیض‌الإسلام)، ج۵، ص۸۶۸. 3⃣اگر هر نسل را به طور میانگین، ۳۰سال در نظر بگیریم، به این معناست که حدود ۱۲۰۰سال پیش جدّ مشترکی داشته‌باشیم و بعد از او، تیره‌مان از هم جدا شده‌باشد. @hadithona
🌑میان ماه من تا ماه گردان، تفاوت از زمین تا آسمان است🌕 ♦️احتمالاً این حدیث را در مورد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شنیده‌اید: 🌿...عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: «اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ. فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ ع: «لِمَ تَحْجُبِينَهُ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ؟» قَالَتْ: «يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ؟» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي.»» 📚دعائم‌الإسلام، ج۲، ص۲۱۴ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: 🔹«مرد نابینایی از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) اجازه(ی ورود) خواست. حضرت زهرا خود را از او پوشاندند. 🔸پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «چرا خود را از او پوشاندی، حال‌آن‌که او تو را نمی‌بیند؟» 🔹حضرت زهرا فرمودند: «ای رسول خدا! اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم و او بوی مرا استشمام می‌کند.» 🔸پیامبر فرمودند: «گواهی می‌دهم که تو پاره‌ی تن من هستی.»» ♦️حالا این روایت را هم مطالعه بفرمایید: 🌿...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: اسْتَأْذَنَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ فَقَالَ لَهُمَا: «قُومَا فَادْخُلَا الْبَيْتَ.» فَقَالَتَا: إِنَّهُ أَعْمَى. فَقَالَ: «إِنْ لَمْ يَرَكُمَا فَإِنَّكُمَا تَرَيَانِهِ.» 📚الكافي، ج۵، ص۵۳۴ 🌿از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل شده است: 🔹پسر امّ‌مکتوم از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اجازه(ی ورود) خواست، درحالی‌که عایشه (دختر ابوبکر) و حفصه (دختر عُمر) نزد ایشان بودند. 🔸پیامبر به همسرانشان فرمودند: «بلند شوید و داخل اتاق بروید.» 🔹آن‌دو گفتند: «او نابیناست.» 🔸پیامبر فرمودند: «اگر او شما را نمی‌بیند، شما که او را می‌بینید.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠میزان صدای امام‌جماعت باید چه‌قدر باشد؟ 🌿...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ كَثُرُوا؟ فَقَالَ: «لِيَقْرَأْ قِرَاءَةً وَسَطاً يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها».» 📚الکافي، ج۳، ص۳۱۷ 🌿از عبدالله بن سِنان نقل شده است: 🔷به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹آیا بر امام(جماعت) واجب است که صدایش را به گوش مأمومین برساند، هرچند تعدادشان زیاد باشد؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«او باید قرائت متوسطی داشته باشد. (چنان‌چه) خداوند (تبارک‌وتعالی) می‌فرماید: 📖«وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها»؛ «نمازت را نه زیاد بلند بخوان و نه زیاد آهسته.»[اسراء:۱۱۰]» ♦️امام صادق (علیه‌السلام) در حدیث دیگری، مقصود از بلند خواندن و آهسته خواندن را تبیین فرموده‌اند. 🌿...عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها» قَالَ: «الْمُخَافَتَةُ مَا دُونَ سَمْعِكَ وَ الْجَهْرُ أَنْ تَرْفَعَ صَوْتَكَ شَدِيداً.» 📚الکافي، ج۳، ص۳۱۵ 🌿از سماعة بن مهران نقل شده است: 🔷از امام صادق در مورد این سخن خداوند (عزّوجلّ) سؤال کردم: 📖«نمازت را نه زیاد بلند بخوان و نه زیاد آهسته.» 🔶حضرت فرمودند: 🔸«خیلی آهسته خواندنِ نماز؛ این است که شخص، صدای خودش را هم نشنود و خیلی بلند خواندن نماز؛ آن است که صدایش را به شدت بلند کند.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🔅در سجده‌های واجب قرآن چه ذکری بگوییم؟ ♦️همان‌طور که می‌دانید پس از خواندن یا شنیدن چهار آیه از قرآن، واجب است فوراً به سجده رویم؛ 👈آیه۱۵ سوره سجده، آیه۳۷ سوره فصلت، آیه۶۲ سوره نجم و آیه۱۹ سوره علق. 🔺هرچند به فتوای مراجع، صِرف انجام سجده کافی است و گفتن ذکر لازم نیست، اما امام صادق (علیه‌السلام) ذکری را توصیه فرموده‌اند: 🌿...عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«إِذَا قَرَأَ أَحَدُكُمُ السَّجْدَةَ مِنَ الْعَزَائِمِ فَلْيَقُلْ فِي سُجُودِهِ: «سَجَدْتُ لَكَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا مُسْتَكْبِراً عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا مُسْتَنْكِفاً وَ لَا مُتَعَظِّماً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ.»» 📚الکافي، ج۳، ص۳۲۸ 🌿از ایشان نقل شده است: 🍃«هرگاه یکی از شما آیه سجده‌داری را قرائت کرد، در سجده‌اش بگوید: 🔅«سَجَدْتُ لَكَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لَا مُسْتَكْبِراً عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا مُسْتَنْكِفاً وَ لَا مُتَعَظِّماً، بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ.»» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🔰پشت‌صحنه ماجرای غدیر خم از زبان امام باقر🔰 🌿عُمربن‌اُذَینه از شش نفر از اصحاب بزرگ (زُراره‌بن‌اعیَن، فُضَیل‌بن‌یسار، بُکَیربن‌اعیَن، محمدبن‌مُسلم، بُرَیدبن‌معاویه و ابی‌الجارود) نقل کرده‌است که همگی از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند: 🍃«خداوند (عزّوجلّ) پیام‌برش را به ولایتِ امام علی (صلوات‌الله‌علیهما) دستور داد و این آیه را بر او نازل فرمود: 🔆«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ»[مائده:۵۵]؛ 🔅«ولیِ شما تنها خداست و پیام‌بر او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ آن‌کسانی که نماز را به‌پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌پردازند.» 🔸و خداوند ولایتِ صاحبان امرِ (ولایت) را واجب گردانید، اما (مردم) نفهمیدند ولایت چیست. 🔸پس خداوند به حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور داد که همان‌طور که نماز و زکات و روزه و حج را برای مردم شرح نموده، ولایت را نیز برایشان شرح دهد. 🔸زمانی که این دستور از جانب خداوند رسید، سینه پیام‌بر خدا تنگ شد و نگران شد که مردم از دینشان برگردند و او را تکذیب کنند، به همین دلیل، سینه‌اش تنگ شد و به پروردگارش رجوع کرد. 🔸پس خداوند (عزّوجلّ) این آیه را به او وحی فرمود: 🔆«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»[مائده:۶۷]؛ 🔅«ای پیام‌بر! آن‌چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده‌است را (به مردم) برسان، چراکه اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده‌ای. خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.» 🔸پس پیام‌بر دستور خداوند (تعالی‌ذکره) را اعلان نمود و در روز «غدیر خم» برای (برپاییِ) ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) به‌پا خواست، برای نماز دسته‌جمعی ندا داد و به مردم دستور داد شاهدان، (این ماجرا را) به غائبان برسانند.» 📚الكافي، ج۱، ص۲۸۹ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن اصلی حدیث: 🌿...عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ أَبِي الْجَارُودِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: 🍃«أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» وَ فَرَضَ وَلَايَةَ أُولِي الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَامَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.» 📚الكافي، ج۱، ص۲۸۹ 💠 «کـانـال حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
🌸سلام علیکم با عرض معذرت بابت توقف یک‌ماهه ارسال احادیث (به دلیل مشغله‌های عزاداری سیدالشهداء علیه‌السلام)، إن شاء الله، ارسال احادیث به روال سابق، ادامه خواهد یافت. از صبر و همراهی شما متشکرم.🙏
🔆چرا امیرالمؤمنین به غلامشان قنبر تازیانه زدند؟ 🌿...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: 🍃«إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع أَمَرَ قَنْبَرَ أَنْ يَضْرِبَ رَجُلًا حَدّاً فَغَلُظَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ ع مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ.» 📚الكافي، ج۷، ص۲۶۰ 🌿از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: 🔶«امیر مؤمنان (علیه‌السلام) به قنبر (غلامشان) دستور دادند که حدّ مردی را جاری کند. 🔸قنبر زیاده‌روی کرد و سه ضربه تازیانه اضافه زد. 🔸حضرت علی (علیه‌السلام) قنبر را با سه ضربه تازیانه قصاص کرد.» 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠ماجرای کمک امیرالمؤمنین به خانواده بی‌سرپرست 🔹ماجرای حمل مشک آب بیوه‌زن توسط امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و پختن نان و بازی با بچه‌ها را حتماً شنیده‌اید. اما معمولاً اتفاقات این ماجرا را به‌صورتِ دقیق نخوانده‌ایم. 🔹جالب این است که اتفاق مشابهِ دیگری نیز رخ داده است که معمولاً این دو ماجرا را با هم تلفیق می‌کنند. در این مطلب ماجرای اول را بخوانید و در مطلب بعد، ماجرای دوم را... 🔸امام علی (علیه‌السلام) زنی را دیدند که مشک آبی بر دوش دارد. مشک را از او گرفتند و تا محل سکونتش بردند. از او احوالش را پرسیدند. زن گفت: علی‌بن‌ابی‌طالب همسرم را به منطقه مرزی با دشمن فرستاد. او کشته شد و کودکان یتیمی برایم باقی گذاشت. من چیزی (مال و درآمدی) ندارم و ضرورت، مرا به کلفتیِ مردم واداشته است. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بازگشت و آن شب را با نگرانی و اضطراب گذراند. وقتی صبح شد، زنبیلی که در آن مواد غذایی بود، به دست گرفت و راه افتاد. بعضی نزدیکان عرض کردند: زنبیل را بدهید تا ما برایتان بیاوریم. اما حضرت فرمودند: «چه کسی می‌تواند بار مرا در روز قیامت به دوش بگیرد؟» 🔸رفتند و درب خانه آن زن را زدند. زن گفت: کیست؟ حضرت فرمودند: «من همان بنده‌ای هستم که (دیروز) مشک را برایت آوردم. درب را باز کن، برای کودکان چیزهایی آورده‌ام.» زن گفت: خداوند از تو راضی باشد و میان من و علی‌بن‌ابی‌طالب، داوری کند. 🔸حضرت وارد شدند و فرمودند: «من دوست دارم ثواب به دست آورم. پس یکی از این دو را انتخاب کن: اینکه خمیر درست کنی و نان بپزی یا این‌که بچه‌ها را سرگرم کنی تا من نان بپزم.» زن گفت: من نان پختن را بهتر بلدم و برای این‌کار تواناترم. همراهی با کودکان برای تو مناسب‌تر است. پس آن‌ها را سرگرم کن، تا من پختنِ نان را تمام کنم. زن سراغ آرد رفت و آن را خمیر کرد. 🔸امام علی (علیه‌السلام) هم سراغ گوشت رفت و آن را پخت و از گوشت و خرما و دیگر خوراکی‌ها، برای کودکان لقمه می‌گرفت و هرگاه کودکان چیزی می‌خوردند، به آن‌ها می‌فرمودند: «پسرکم! علی‌بن‌ابی‌طالب را به‌خاطر آن‌چه بر تو گذشته است، حلال کن.» 🔸وقتی زن خمیر را آماده کرد، به حضرت گفت: ای بنده‌خدا! در تنور هیزم بگذار و آن را روشن کن. حضرت برای روشن کردنِ تنور شتافتند. وقتی آن شعله‌ور کردند و شعله‌های تنور صورتشان را سوزاند، فرمودند: «بچِش ای علی! این، جزای کسی است که به بیوه‌زنان و یتیمان بی‌توجهی کند.» 🔸(در همین حین) زنی که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را می‌شناخت، ایشان را (در خانه آن زن) دید و (به آن زن) گفت: وای بر تو! این، امیرِ مؤمنان (خلیفه مسلمین) است. زن شتابان به سوی حضرت شتافت و عرض کرد: وای! شرمنده‌ی شما هستم، ای امیرِ مؤمنان. حضرت فرمودند: «اتفاقاً من به‌خاطر کوتاهی‌ای که در حقت کرده‌ام، شرمنده‌ات هستم، ای بنده خدا!» 📚مناقب آل‌أبي‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج۲، ص۱۱۶ 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــ 🔺ممکن است به ذهن کسی خطور کند که آیا اشکال نداشته که حضرت به خانه‌ی بیوه‌زنی نامحرم بروند و در خانه‌اش مشغولِ کمک شوند؟ 🔺از شواهد و قرائن برمی‌آید که اولاً حضرت در حیاط خانه بوده‌اند و خانه هم به‌خلاف خانه‌های امروزی، خانه‌ای بسته و پوشیده نبوده؛ چنان‌چه زنی که حضرت را می‌شناخته، ایشان را دیده است و ثانیاً فرد یا افراد دیگری نیز همراه حضرت بوده‌اند که ماجرا را روایت کرده‌اند. 🔺در ماجرای مشابهِ دیگر، تصریح شده است که قنبر، غلام حضرت، همراه ایشان بوده است. إن‌شاءالله این ماجرا در مطلب بعدی منتشر خواهد شد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿...عَنْ حُرَيْثٍ قَالَ: نَظَرَ عَلِيٌّ إِلَى امْرَأَةٍ عَلَى كَتِفِهَا قِرْبَةُ مَاءٍ فَأَخَذَ مِنْهَا الْقِرْبَةَ فَحَمَلَهَا إِلَى مَوْضِعِهَا وَ سَأَلَهَا عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ بَعَثَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِي إِلَى بَعْضِ الثُّغُورِ فَقُتِلَ وَ تَرَكَ عَلِيٌّ صِبْيَاناً يَتَامَى وَ لَيْسَ عِنْدِي شَيْءٌ فَقَدْ أَلْجَأَتْنِي الضَّرُورَةُ إِلَى خِدْمَةِ النَّاسِ فَانْصَرَفَ وَ بَاتَ لَيْلَتَهُ قَلِقاً فَلَمَّا أَصْبَحَ حَمَلَ زِنْبِيلًا فِيهِ طَعَامٌ فَقَالَ بَعْضُهُمْ أَعْطِنِي أَحْمِلْهُ عَنْكَ فَقَالَ مَنْ يَحْمِلُ وِزْرِي عَنِّي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَتَى وَ قَرَعَ الْبَابَ فَقَالَتْ مَنْ هَذَا قَالَ أَنَا ذَلِكَ الْعَبْدُ الَّذِي حَمَلَ مَعَكِ الْقِرْبَةَ فَافْتَحِي فَإِنَّ مَعِي شَيْئاً لِلصِّبْيَانِ فَقَالَتْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْكَ وَ حَكَمَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَدَخَلَ وَ قَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ اكْتِسَابَ الثَّوَابِ فَاخْتَارِي بَيْنَ أَنْ تَعْجَنِينَ وَ تَخْبِزِينَ وَ بَيْنَ أَنْ تُعَلِّلِينَ الصِّبْيَانَ لِأَخْبِزَ أَنَا فَقَالَتْ أَنَا بِالْخُبْزِ أَبْصَرُ وَ عَلَيْهِ أَقْدَرُ وَ لَكِنْ شَأْنَكَ وَ الصِّبْيَانَ فَعَلِّلْهُمْ حَتَّى أَفْرُغَ مِنَ الْخَبْزِ فَعَمَدَتْ إِلَى الدَّقِيقِ فَعَجَنَتْهُ وَ عَمَدَ عَلِيٌّ ع إِلَى اللَّحْمِ فَطَبَخَهُ وَ جَعَلَ يُلْقِمُ الصِّبْيَانَ مِنْ اللَّحْمِ وَ التَّمْرِ وَ غَيْرِهِ فَكُلَّمَا نَاوَلَ الصِّبْيَانَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً قَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ اجْعَلْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فِي حِلٍّ مِمَّا مَرَّ فِي أَمْرِكَ فَلَمَّا اخْتَمَرَ الْعَجِينُ قَالَتْ يَا عَبْدَ اللَّهِ سُجِرَ التَّنُّورُ فَبَادَرَ لِسَجْرِهِ فَلَمَّا أَشْعَلَهُ وَ لَفَحَ فِي وَجْهِهِ جَعَلَ يَقُولُ ذُقْ يَا عَلِيُّ هَذَا جَزَاءُ مَنْ ضَيَّعَ الْأَرَامِلَ وَ الْيَتَامَى فَرَأَتْهُ امْرَأَةٌ تَعْرِفُهُ فَقَالَتْ وَيْحَكِ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَبَادَرَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ تَقُولُ وَا حَيَايَ مِنْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ بَلْ وَا حَيَايَ مِنْكِ يَا أَمَةَ اللَّهِ فِيمَا قَصَّرْتُ فِي أَمْرِكِ. 📚مناقب آل‌أبي‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج۲، ص۱۱۶ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠ماجرایی دیگر از رسیدگی امیرالمؤمنین به خانواده‌های فقیر 🔹در مطلبِ پیشین، ماجرای کمک امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به خانواده بیوه‌زنی که شوهرش شهید شده بود را خواندید. 🔹ماجرایی که در این مطلب می‌خوانید، غیر از آن است و نشان می‌دهد این رفتار در سلوک حضرت، آن هم در سِمَتِ خلیفه مسلمین، نادر نبوده است... 🔸روایت شده است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شبی از کنار زن بی‌چاره‌ای عبور کردند که کودکان خردسالی داشت که از شدت گرسنگی گریه می‌کردند و آن زن داشت حواس کودکانش را پرت می‌کرد و با آن‌ها بازی می‌کرد تا خوابشان ببرد. او زیر دیگی که در آن فقط آب بود، آتش روشن کرده بود تا آن‌ها خیال کنند در دیگ غذایی برایشان می‌پزد. 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از حال آن زن آگاه شدند. پس به‌همراه قنبر (غلامشان) به خانه‌شان رفتند. ظرفی خرما، سطلی آرد، مقداری شحم، برنج و نان برداشتند، به دوش گرفتند و راه افتادند. قنبر خواست آن‌ها را از حضرت بگیرد و ببرد، اما حضرت اجازه ندادند. 🔸وقتی جلوی درب خانه زن رسیدند، حضرت از او اجازه ورود خواستند. زن اجازه ورود داد. حضرت مقداری برنج و شحم در دیگ ریختند. وقتی غذا را پختند، مقداری برای بچه‌ها برداشتند و به آن‌ها فرمودند که بخورند. وقتی بچه‌ها سیر شدند، شروع کردند به چرخیدن دور اتاق و برای بچه‌ها بَع‌بَع کردن. کودکان هم شروع کردند به خندیدن. 🔸وقتی از خانه زن خارج شدند، قنبر به حضرت عرض کرد: مولای من! امشب کارهای عجیبی (از شما) دیدم. می‌دانم علتِ بعضی از این کارها؛ مثل حملِ آذوقه، کسب ثواب است. اما این‌که چهاردست‌وپا دور اتاق چرخیدید و بع‌بع کردید را علتش را نمی‌فهمم. 🔸حضرت فرمودند: «ای قنبر! من وقتی پیش آن کودکان رفتم، آن‌ها از شدت گرسنگی گریه می‌کردند. دوست داشتم درحالی از پیش آن‌ها بروم، که با شکم سیر می‌خندند. جز کاری که انجام دادم، راه دیگری (برای خنداندنِ آن‌ها) نیافتم.» 📚كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين، ص۱۱۶ 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث: 🌿رُوِيَ أَنَّهُ ع اجْتَازَ لَيْلَةً عَلَى امْرَأَةٍ مِسْكِينَةٍ لَهَا أَطْفَالٌ صِغَارٌ يَبْكُونَ مِنَ الْجُوعِ وَ هِيَ تُشَاغِلُهُمْ وَ تُلْهِيهِمْ حَتَّى يَنَامُوا وَ كَانَتْ قَدْ أَشْعَلَتْ نَاراً تَحْتَ قِدْرٍ فِيهَا مَاءٌ لَا غَيْرُ وَ أَوْهَمَتْهُمْ أَنَّ فِيهَا طَعَاماً تَطْبُخُهُ لَهُمْ فَعَرَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع حَالَهَا فَمَشَى وَ مَعَهُ قَنْبَرٌ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْرَجَ قَوْصَرَةَ تَمْرٍ وَ جِرَابَ دَقِيقٍ وَ شَيْئاً مِنَ الشَّحْمِ وَ الْأَرُزِّ وَ الْخُبْزِ وَ حَمَلَهُ عَلَى كَتِفِهِ الشَّرِيفِ فَطَلَبَ قَنْبَرٌ حَمْلَهُ فَلَمْ يَفْعَلْ فَلَمَّا وَصَلَ إِلَى بَابِ الْمَرْأَةِ اسْتَأْذَنَ عَلَيْهَا فَأَذِنَتْ لَهُ فِي الدُّخُولِ فَرَمَى شَيْئاً مِنَ الْأَرُزِّ فِي الْقِدْرِ وَ مَعَهُ شَيْءٌ مِنَ الشَّحْمِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ نَضْجِهِ غَرَفَ لِلصِّغَارِ وَ أَمَرَهُمْ بِأَكْلِهِ فَلَمَّا شَبِعُوا أَخَذَ يَطُوفُ فِي الْبَيْتِ وَ يُبَعْبِعُ لَهُمْ فَأَخَذُوا فِي الضَّحِكِ فَلَمَّا خَرَجَ ع قَالَ لَهُ قَنْبَرٌ يَا مَوْلَايَ رَأَيْتُ اللَّيْلَةَ شَيْئاً عَجِيباً قَدْ عَلِمْتُ سَبَبَ بَعْضِهِ وَ هُوَ حَمْلُكَ الزَّادَ طَلَباً لِلثَّوَابِ أَمَّا طَوَافُكَ فِي الْبَيْتِ عَلَى يَدَيْكَ وَ رِجْلَيْكَ وَ الْبَعْبَعَةُ فَمَا أَدْرِي سَبَبَ ذَلِكَ فَقَالَ ع يَا قَنْبَرُ إِنِّي دَخَلْتُ عَلَى هَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ وَ هُمْ يَبْكُونَ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَخْرُجَ عَنْهُمْ وَ هُمْ يَضْحَكُونَ مَعَ الشِّبَعِ فَلَمْ أَجِدْ سَبَباً سِوَى مَا فَعَلْتُ. 📚كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين، ص۱۱۶ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
⚠️تنها خوابیدن، ممنوع!⚠️ 🌿...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: نَزَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «يَا مَيْمُونُ! مَنْ يَرْقُدُ مَعَكَ بِاللَّيْلِ؟ أَ مَعَكَ غُلَامٌ؟» قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَلَا تَنَمْ وَحْدَكَ فَإِنَّ أَجْرَأَ مَا يَكُونُ الشَّيْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ.» 📚الكافي، ج۶، ص۵۳۳ 🌿عبدالله بن مَیمون از پدرش نقل کرده است: 🔶نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم. حضرت فرمودند: 🔸«ای مَیمون! شب‌ها چه کسی پیشت می‌خوابد؟ آیا پسربچه‌ای همراهت هست؟» 🔷عرض کردم: 🔹خیر. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«تنها نخواب! زیرا پرجرأت‌ترین حالتِ شیطان نسبت به انسان، زمانی است که او تنها می‌خوابد.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: 🍃«إِنَ الشَّيْطَانَ أَشَدَّ مَا يَهُمُ بِالْإِنْسَانِ حِينَ يَكُونُ وَحْدَهُ خَالِياً لَا أَرَى أَنْ يَرْقُدَ وَحْدَهُ.» 📚الكافي، ج۶، ص۵۳۳ 🌿از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است: 🍃«شیطان، در زمانی که انسان در تنهایی دچار اوهام می‌شود، (از هر زمان دیگری) نیرومندتر است. صلاح نمی‌دانم که کسی تنها بخوابد.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَبِيتُ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ فَقَالَ: «إِنِّي لَأَكْرَهُ ذَلِكَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ وَ لَكِنْ يُكْثِرُ ذِكْرَ اللَّهِ فِي مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ.» 📚الكافي، ج۶، ص۵۳۳ 🌿سماعة بن مِهران گوید: 🔷از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی که شب را در اتاقی تنها بگذراند، سؤال کردم. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«من از این کار خوشم نمی‌آید. 🔸البته اگر کسی مجبور به این کار شد، اشکالی ندارد، اما تا جایی که می‌تواند، ذکر خداوند را در رختخوابش زیاد بگوید.» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺از مجموع این روایات، می‌توان چنین نتیجه گرفت که: تنها خوابیدن در شب، زمینه‌ای است برای اوهام و خیالات باطلی که به ذهن انسان خطور می‌کنند و این اوهام و خیالات، بستری هستند برای وسوسه‌های شیطانی. 🔺پس بهتر است حتی‌الامکان از قرار گرفتن در چنین موقعیتی پرهیز کرد و در صورت ضرورت، ذهنمان را با زیاد یاد کردن از خداوند، از اوهام به‌دور داریم و مانع وسوسه‌های شیطان شویم. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
✅توضیح و تکمیل مطلب پیشین 🔶در مطلب پیشین، ذکر شد که تنها گذراندن شب، در یک اتاق، ممکن است چه پیامدهایی به دنبال داشته باشد. 🔸گویا برای بعضی از مخاطبان، این ابهام پیش آمد که اگر لازم بود در اتاقی تنها باشیم، چه معنا دارد پسربچه‌ای را با خود همراه کنیم؟ 👈توضیح آن‌که مثلاً آقایی که مجرد است، شب‌ها در یک اتاق، تنها نخوابد، بلکه با برادر کوچکترش در آن اتاق بخوابد. 👈یا مثلاً اگر در منزل شخصی مهمان است و اتاق مستقلی در اختیارش قرار داده‌اند، تنها نخوابد، بلکه پسر صاحبخانه را نیز با خود همراه کند. 🔸تنها سپری کردن شب، آن‌قدر مذموم است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای عبادت‌های شبانه‌شان هم کودکی را در عبادت‌گاه شخصی‌شان با خود همراه می‌کردند... 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🍃«كَانَ لِعَلِيٍّ ع بَيْتٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ إِلَّا فِرَاشٌ وَ سَيْفٌ وَ مُصْحَفٌ وَ كَانَ يُصَلِّي فِيه.» 📚المحاسن، ج۲، ص۶۱۲ 🍃«امام علی (علیه‌السلام) اتاقی داشتند که جز زیرانداز و شمشیر و قرآن، چیزی در آن نبود و ایشان در آن اتاق نماز می‌خواندند.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿همچنین از ایشان نقل شده است: 🍃«كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَدِ اتَّخَذَ بَيْتاً فِي دَارِهِ، لَيْسَ بِالْكَبِيرِ وَ لَا بِالصَّغِيرِ، وَ كَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِيّاً لَا يَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ يَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِكَ الْبَيْتِ فَيُصَلِّي». 📚قرب‌الإسناد، ص۱۶۱ 🍃«امام علی (علیه‌السلام) در خانه‌شان اتاقی را (برای نماز خواندن) برمی‌گزیدند که نه بزرگ بود و نه کوچک. و هرگاه می‌خواستند آخرشب نماز بخوانند، کودکی را که از (هیبتِ) ایشان خجالت نمی‌کشید، همراه خود به آن اتاق می‌بردند و به نماز می‌ایستادند.» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ 🔷حدیث دوم در کتاب المحاسن (ج۲، ص۶۱۲) چنین نقل شده است که «هرگاه شب فرا می‌رسید، ایشان کودکی را با خود به این اتاق می‌بردند تا در کنارشان بخوابد و ایشان به نماز بایستند.» 🔹پس قید خجالت نکشیدن، برای این است که آن کودک راحت باشد و از خجالت حضرت، خوابش به‌هم نخورد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💡کیش، کیش و مات؛ شیعه شدن «هشام بن حکم» با سه حرکت 🔷عُمر بن یزید (عموی هِشام‌بن‌حَکَم) نقل می‌کند: 🔹پسر برادرم؛ هشام، در امور دینی، جزء خبیث‌ترین پیروان مذهب «جَهمیّه»1⃣ بود. از من خواست که او را نزد امام صادق (علیه‌السلام) ببرم تا با ایشان مناظره کند. 🔹به او گفتم: من تا از ایشان اجازه نگیرم، چنین‌کاری نمی‌کنم. 🔹[روزی] نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و از ایشان اجازه خواستم تا هشام را نزدشان بیاورم. ایشان اجازه دادند. 🔹من از پیش ایشان بلند شدم که بروم، اما چند قدمی بیشتر برنداشته بودم، که یادِ پلیدی و خباثتِ هشام افتادم. پس نزد امام صادق (علیه‌السلام) برگشتم و از پلیدی و خباثتِ هشام برایشان تعریف کردم. 🔹امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «ای عمر! آیا بر من می‌ترسی (که نتوانم از پس او برآیم)؟!» 🔹من از گفته‌ام خجالت کشیدم و فهمیدم که اشتباه کرده‌ام. پس خجالت‌زده از نزد ایشان، سراغ هشام رفتم. 🔹به او اطلاع دادم که از امام اجازه گرفته‌ام که نزدش برود و از او خواستم که دیرتر خدمت ایشان برسد. اما هشام خیلی سریع، اجازه خواست و نزد امام صادق رفت. من هم همراه او وارد شدم. 🔹وقتی در محضر امام نشست، امام صادق (علیه‌السلام) از او سؤالی پرسید. هشام حیران شد و از پاسخ دادن بازماند. پس از امام مهلتی خواست که جوابش را پیدا کند. 🔹حضرت به او مهلت دادند و هشام با اضطراب، دنبال جواب سؤال رفت. چندروز گذشت، اما هشام به جواب دست نیافت. پس نزد امام صادق (علیه‌السلام) بازگشت. 🔹امام صادق (علیه‌السلام) جواب را به او گفتند و سؤال دیگری از هشام پرسیدند که این سؤال منجر به فسادِ ریشه و پایه‌ی مذهبش می‌شد. 🔹هشام غمگین و حیران، از نزد امام صادق (علیه‌السلام) برخواست و رفت. چند روز گذشت، اما از حیرت و سرگشتگی هشام کم نشد. 🔹از من خواست که برای بار سوم از حضرت اجازه حضور بخواهم. من نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و از ایشان اجازه خواستم. امام فرمودند: فردا، در فلان‌جا در شهر حیره2⃣ منتظر من باشد، تا إن‌شاءالله شب‌هنگام با او دیدار داشته باشم. 🔹من از نزد امام، پیش هشام رفتم و او را از سخن و دستور امام آگاه کردم. هشام با شنیدنِ این خبر، خوشحال و شادمان شد و زودتر در محل قرار حاضر شد. 🔷عمر بن یزید گوید: بعدها هشام را دیدم و درباره اتفاقی که در آن روز میان او و امام افتاده بود، سؤال کردم. هشام به من گفت: 🔹من زودتر از امام صادق (علیه‌السلام) در آن محل حاضر شدم. همان‌جا منتظر بودم که امام صادق (علیه‌السلام) سوار بر قاطری به من نزدیک شدند. 🔹هنگامی که چشمم به ایشان بود و ایشان به من نزدیک می‌شدند، نگاه به ایشان، آن‌قدر مرا در هول‌وولا انداخت و دچار ترسم کرد، که نتوانستم کلمه‌ای برای سخن گفتن پیدا کنم و سخنانی که آماده کرده بودم، بر زبانم جاری نشد. 🔹امام صادق (علیه‌السلام) مدتی بالای سرم منتظر ایستادند تا سخنی بگویم، اما همین توقف ایشان، بیشتر مرا به ترس و حیرت انداخت. 🔹وقتی حضرت این حالت را در من دیدند، به مرکبشان ضربه‌ای زدند و حرکت کردند. من یقین یافتم که هیبتی که مرا به ترس انداخته است، حتماً از جانب خداوند (عزّوجلّ) و به‌خاطر موقعیت ایشان نزد پروردگارِ باعظمت است. 🔷عمر بن یزید گوید: 🔹هشام (از آن پس) به امام صادق (علیه‌السلام) رو آورد؛ از مذهب خودش دست کشید، به دین حق (تشیّع) درآمد و بر تمام یاران امام صادق (علیه‌السلام) برتری یافت، الحمد لله. 📚رجال‌الكشي، ص۲۵۶ 📚پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣«جَهمیّه»؛ از فرقه‌های کلامی است که مبتنی بر چندین عقیده باطل است. 2⃣«حیره»؛ شهری است نزدیک کوفه که امام صادق (علیه‌السلام) در دو سال ابتدایی حکومتِ بنی‌عباس، در این شهر ساکن بوده‌اند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
📜متن عربی حدیث 🌿رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ: كَانَ ابْنُ أَخِي هِشَامٍ يَذْهَبُ فِي الدِّينِ مَذْهَبَ الْجَهْمِيَّةِ خَبِيثاً فِيهِمْ، فَسَأَلَنِي أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِيُنَاظِرَهُ، فَأَعْلَمْتُهُ أَنِّي لَا أَفْعَلُ مَا لَمْ أَسْتَأْذِنْهُ فِيهِ، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَاسْتَأْذَنْتُهُ فِي إِدْخَالِ هِشَامٍ عَلَيْهِ، فَأَذِنَ لِي فِيهِ، فَقُمْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَطَوْتُ خُطُوَاتٍ فَذَكَرْتُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَانْصَرَفْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَحَدَّثْتُهُ رِدَائَتَهُ وَ خُبْثَهُ، فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «يَا عُمَرُ تَتَخَوَّفُ عَلَيَّ!» فَخَجِلْتُ مِنْ قَوْلِي وَ عَلِمْتُ أَنِّي قَدْ عَثَرْتُ، فَخَرَجْتُ مُسْتَحِياً إِلَى هِشَامٍ، فَسَأَلْتُهُ تَأْخِيرَ دُخُولِهِ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّهُ قَدْ أَذِنَ لَهُ بِالدُّخُولِ عَلَيْهِ، فَبَادَرَ هِشَامٌ فَاسْتَأْذَنَ وَ دَخَلَ فَدَخَلْتُ مَعَهُ، فَلَمَّا تَمَكَّنَ فِي مَجْلِسِهِ سَأَلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَارَ فِيهَا هِشَامٌ وَ بَقِيَ، فَسَأَلَهُ هِشَامٌ أَنْ يُؤَجِّلَهُ فِيهَا، فَأَجَّلَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَذَهَبَ هِشَامٌ فَاضْطَرَبَ فِي طَلَبِ الْجَوَابِ أَيَّاماً فَلَمْ يَقِفْ عَلَيْهِ، فَرَجَعَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَأَخْبَرَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) بِهَا، وَ سَأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ أُخْرَى فِيهَا فَسَادُ أَصْلِهِ وَ عَقْدُ مَذْهَبِهِ، فَخَرَجَ هِشَامٌ مِنْ عِنْدِهِ مُغْتَمّاً مُتَحَيِّراً، قَالَ، فَبَقِيتُ أَيَّاماً لَا أُفِيقُ مِنْ حَيْرَتِي، قَالَ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ: فَسَأَلَنِي هِشَامٌ أَنْ أَسْتَأْذِنَ لَهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) ثَالِثاً، فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «لِيَنْتَظِرْنِي فِي مَوْضِعٍ سَمَّاهُ بِالْحِيرَةِ لِأَلْتَقِيَ مَعَهُ فِيهِ غَداً إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِذَا رَاحَ إِلَيْهَا.» وَ قَالَ عُمَرُ: فَخَرَجْتُ إِلَى هِشَامٍ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَقَالَتِهِ وَ أَمْرِهِ، فَسُرَّ بِذَلِكَ هِشَامٌ وَ اسْتَبْشَرَ وَ سَبَقَهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي سَمَّاهُ، ثُمَّ رَأَيْتُ هِشَاماً بَعْدَ ذَلِكَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا كَانَ بَيْنَهُمَا فَأَخْبَرَنِي أَنَّهُ سَبَقَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي كَانَ سَمَّاهُ لَهُ فَبَيْنَا هُوَ، إِذَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَدْ أَقْبَلَ عَلَى بَغْلَةٍ لَهُ، فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِ وَ قَرُبَ مِنِّي، هَالَنِي مَنْظَرُهُ وَ أَرْعَبَنِي حَتَّى بَقِيتُ لَا أَجِدُ شَيْئاً أَتَفَوَّهُ بِهِ وَ لَا انْطَلَقَ لِسَانِي لَمَّا أَرَدْتُ مِنْ مُنَاطَقَتِهِ، وَ وَقَفَ عَلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَلِيّاً يَنْتَظِرُ مَا أُكَلِّمُهُ، وَ كَانَ وُقُوفُهُ عَلَيَّ لَا يَزِيدُنِي إِلَّا تَهَيُّباً وَ تَحَيُّراً، فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ مِنِّي: ضَرَبَ بَغْلَتَهُ وَ سَارَ حَتَّى دَخَلَ بَعْضَ السِّكَكِ فِي الْحِيرَةِ، وَ تَيَقَّنْتُ أَنَّ مَا أَصَابَنِي مِنْ هَيْبَتِهِ لَمْ يَكُنْ إِلَّا مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِظَمِ مَوقِعِهِ وَ مَكَانِهِ مِنَ الرَّبِّ الْجَلِيلِ. قَالَ عُمَرُ: فَانْصَرَفَ هِشَامٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ تَرَكَ مَذْهَبَهُ وَ دَانَ بِدَيْنِ الْحَقِّ، وَ فَاقَ أَصْحَابَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) كُلَّهُمْ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ. 📚رجال‌الكشي، ص۲۵۶ 💠 کـانـال «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
😔سال‌های غربت امام سجاد، پس از واقعه عاشورا😔 🌿...عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 🍃«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا.» 📚الإختصاص، ص۲۰۵ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: 🍃«(همه‌ی) مردم، پس از امام حسین (علیه‌السلام) مرتد شدند (از راه حق برگشتند)، به‌جز سه نفر؛ ابوخالدکابلی، یحیی‌بن‌ام‌طَویل و جُبیربن‌مُطعِم. 👈بعدها مردم (به راه حق) پیوستند و زیاد شدند.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿...عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع: 🍃«مَا يَنْقِمُ النَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اللَّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ.» 📚الكافي، ج۱، ص۲۲۱ 🌿از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: 🔶«چرا مردم به ما خرده می‌گیرند و ما را انکار می‌کنند؟! 🔸ما(اهل‌بیت) - به خدا قسم - درخت نبوت، خاندان رحمت، سرچشمه علم و محل رفت‌وآمد فرشتگان هستیم.» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿رَوَی أَبُو عَمْرٍو النَّهْدِی قَالَ: سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ: 🍃«مَا بِمَکةَ وَ الْمَدِینَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا یحِبُّنَا!» 📚شرح‌نهج‌البلاغة(لابن‌أبی‌الحدید)، ج۴، ص۱۰۴ 🌿ابن‌ابی‌الحدید نیز از امام سجاد نقل کرده‌است که فرمودند: 🍃«در مکه و مدینه، بیست نفر نیستند که ما (اهل‌بیت) را دوست داشته‌باشند.» 📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔷برای فهم علت این مسئله، دانستن چند نکته مفید است: 1⃣مردم مکه و مدینه، به‌طور سنتی، طرف‌دارانِ خلیفه‌ی اول و دوم بودند، چنان‌چه مردم بصره، طرف‌دارِ خلیفه سوم بودند. 2⃣برترین مردان روزگار و ناب‌ترین شیعیان، همراه با امام حسین، در صحرای کربلا به شهادت رسیده‌بودند. آن‌ها که به یاری امامشان نشتافته‌بودند و زنده مانده‌بودند، کسانی بودند که از حق فاصله داشتند. 3⃣امام سجاد (علیه‌السلام) به اندازه ائمه‌ی قبلی، شناخته‌شده نبودند و (لااقل در آغاز امامت) جایگاه اجتماعی آنان را نداشتند. (هرچند تمام ائمه از حیث مقام علمی و معنوی یکسان هستند.) 4⃣یکی از دلائل عدم محبوبیت امام سجاد (علیه‌السلام) در میان مردم زمانه‌شان، شرکت نکردن در قیام‌هایی است که علیه حکومت یزید شکل گرفته بود. ایشان برای قطع نشدنِ خط هدایت مردم، حتی در قیام «حرّه» نیز شرکت نکردند و از جانب مردم مدینه، که توسط لشکر یزید، شدیداً سرکوب و تحقیر شدند، مورد طعن و کنایه بودند. لذا گزارش ابن‌ابی‌الحدید، چندان دور از واقعیت نیست. 5⃣بعدها با تلاش گسترده امام سجاد، کار به جایی رسید که در اواخر عمر شریفشان، مدینه پر شده‌بود از موالیِ ایشان. همین صبر و استقامت امام و تمرکزشان بر تربیت شیعیان، باعث شد که جبهه‌ی حق، که تعدادشان تقریباً به صفر رسیده‌بود، کم‌کم تقویت شود و شرایط برای فعالیت امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فراهم گردد. 🔷دراین‌رابطه، گفتنی بسیار است، که در این مجال نمی‌گنجد. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona