📜چرا به «علی بن یقطین» دستور رسید مانند اهل سنت وضو بگیرد؟!📜
◀️«علی بن یقطین» از یاران امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) بود، که در دستگاه عباسیان نفوذ کرده و چنان پیش رفته بود که به مقام وزارت هارونالرشید (لعنةاللهعلیه) رسیده بود. امام کاظم (علیهالسلام) او را دوست داشتند و بهشت را بر او بشارت داده بودند. وی که چهار سال از امام بزرگتر بود، در سن 58سالگی و یک سال پیش از شهادت امام، از دنیا رفت. علی بن یقطین، چنان مورد اعتماد عباسیان بود که امین، ولیعهدِ هارون، بر جنازهاش نماز خواند.▶️
🔸از محمد بن فضل نقل شده است که گفت:
میان شیعیان اختلاف شد که آیا مسح پا از انگشتان تا برآمدگی پاست، یا از برآمدگی پا تا انگشتان؟
🔸به همین خاطر علی بن یقطین (در نامهای) خطاب به امام کاظم (علیهالسلام) نوشت:
📜«فدایتان شود! شیعیان در مورد مسح پا دچار اختلاف شدهاند. پس اگر صلاح میدانید، به خطِ خودتان برایم بنویسید که تکلیفم در مورد آن چیست؟ تا إنشاءالله، انجام دهم.»
🍃(در پاسخ) امام کاظم (علیهالسلام) نوشتند:
📜« آنچه را که در مورد اختلاف در وضو ذکر کردی، فهمیدم، و آنچه را که تو را به آن امر میکنم، این است که آب را سه بار مضمضه کنی (در دهان بگردانی)، و سه بار استنشاق کنی (در بینی بکشی)، سه بار صورت خود را بشویی و دست در موی ریشت کنی، و دستت را (از انگشتان) تا آرنج بشویی، و تمام سرت را مسح کنی، و بیرون و داخلِ گوشَت را مسح کنی، و سه بار پایت را تا برآمدگی پا بشویی، و از این (روشِ وضو گرفتن) تخلف نکنی.»
🔸وقتی نامه به علی بن یقطین رسید، از آنچه در مورد مسئله، برایش مرقوم شده بود، تعجب کرد، چراکه دقیقاً مطابق فتوای اهل سنت بود!
🔸آنگاه گفت: «مولایم بهتر میداند که چه گفته و من مطیعِ امر او هستم.»
🔸پس (علی بن یقطین، از آن پس) بهخلاف تمامِ شیعیان، طبق آن دستورالعمل وضو میگرفت، تا از دستور امام کاظم (علیهالسلام) اطاعت کردهباشد.
🔺(از طرفی) عدهای نزد هارونالرشید، از علی بن یقطین سعایت (بدگویی و سخنچینی) کردند و گفتند که او شیعه است و از مخالفین شماست.
🔺هارونالرشید به برخی از نزدیکانش گفت: «گزارشهای زیادی در مورد علی بن یقطین به من رسیده و او را متهم میکنند که مخالف ماست و به تشیّع گرایش دارد، اما من تا به حال کوتاهیای از او ندیدهام. او را بارها آزمودهام، اما چیزی از آن اتهامات برایم ثابت نشدهاست. دوست دارم به صورتی که متوجه نشود مذهبش را بیازمایم و بیگناهیاش بر من ثابت شود.»
🔺اطرافیان گفتند: «ای امیرالمؤمنین! شیعیان در وضو گرفتن، خلاف دیگران عمل میکنند و آن را خلاصه میکنند؛ چنانکه نمیبینید پاهاشان را (مانند غیرشیعیان) بشویند (بلکه تنها مسح میکنند.) پس به نحوی که متوجه نشود، در گوشهای وضویش را نظاره کنید و او را بیازمایید.»
🔺هارونالرشید گفت: «بله، این کار مذهبش را مشخص میکند.»
🔺مدتی او را رها کردند و (بعد) برای کاری به خانهای فرستادند، تا اینکه وقت نماز شد - و علی بن یقطین چنین بود که همواره در اتاقی به تنهایی وضو میگرفت و نماز میخواند - پس زمانی که وقت نماز شد، هارونالرشید از پشت پردهی اتاق، طوری که علی بن یقطین او را نبیند، به نظاره ایستاد.
🔹علی، مقداری آب خواست تا وضو بگیرد. آنگاه (مانند اهل سنت) سه بار مضمضه کرد و صورتش را شست و دست در ریش برد و دستانش را به سمت آرنج سه بار شست و سر و گوشش را مسح کرد و پاهایش را شست، در حالی که هارونالرشید او را میدید.
🔹هارون، وقتی این صحنه را دید، اختیارش را از دست داد و از پشت پرده بیرون آمد و به او گفت: «هر که گمان کند تو از شیعیان هستی، دروغ گفتهاست، ای علی بن یقطین!»
🔹بعد از آنکه رابطهی میانشان خوب شد، نامهای از امام کاظم (علیهالسلام) به او رسید که (در آن نوشته شدهبود):
📜«ای علی بن یقطین! از این لحظه، چنانکه خداوند امر فرمودهاست، وضو بگیر؛ صورتت را کامل بشوی، و دستانت را نیز از آرنج بشوی، و جلوی سر و روی پاهایت را با آب باقی ماندهی وضویت مسح کن. دیگر از اینجهت بر تو هراسی نیست. والسلام.»
📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد (للشیخ المفید)، ج۲، ص۲۲۷
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد رابطهی علی بن یقطین با امام و خدماتش به شیعیان، ماجراهای جالب دیگری نیز نقل شدهاست، که با اندکی جستجو در اینترنت، قابل مشاهده است.
#امام_کاظم_علیه_السلام #تقیه #امامت #علم_امام #حکمت_امام #وضو #هارون_الرشید_لعنة_الله_علیه
✅ @hadithona
🔴چه شد که یونس به گریه افتاد؟!🔴
🌿جعفر بن عیسی بن عُبید، نقل میکند:
🔹(با جمعی از شیعیان) نزد امام رضا (علیهالسلام) بودیم و «یونس بن عبدالرحمن» نیز با ما بود. همانموقع عدهای از اهل بصره اجازه ورود خواستند.
🔸امام به یونس اشاره کرد که داخل اطاقی که با پرده پوشیده شده بود، برود و تا وقتی اجازه نفرمودهاند، حرکتی نکند.
🔹سپس اهالی بصره وارد شدند و در مورد یونس، بسیار حرفها زدند و بدگوییها کردند. اما امام به زمین مینگریست و هیچ نمیگفت، تاوقتیکه آنان بلند شدند و خداحافظی کردند و رفتند.
🔸آنگاه حضرت به یونس اجازه داد که (از اطاق) خارج شود.
🔹یونس درحالیکه گریه میکرد، (از اطاق) خارج شد و گفت: «خداوند مرا فدای شما گرداند! من از این مذهب دفاع میکنم و حال و وضعم، در میان یارانم چنین است!»
🔶حضرت فرمودند:
🔸«ای یونس! وقتی امامت از تو راضی است، چه ضرری به تو میرسد؟
🔸ای یونس! با مردم در مورد چیزهایی که میتوانند بفهمند، سخن بگو، و سخنانی را که نمیتوانند بفهمند، با آنان در میان مگذار.
🔸ای یونس! اگر در دست راستت، گوهری گرانبها باشد و مردم بگویند پشکل است، آیا ضرری به تو میرسد؟ یا اگر در آن پشکلی باشد و مردم بگویند گوهر است، آیا نفعی برایت دارد؟»
🔹عرض کرد: «خیر»
🔸حضرت فرمود: «تو نیز چنین هستی، حال که در راه صحیح هستی و امامت از تو راضی است، حرف مردم ضرری به تو نمیرساند.»
📚رجالالكشي، ص۴۸۷
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣«یونس بن عبدالرحمن»، از برجستهترین اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام بودهاست. وی پس از وفات امام کاظم علیهالسلام، پیشنهاد کلان مالی سران فتنهی وقف را رد میکند و به امام رضا علیهالسلام وفادار میماند. همچنین با روشنگریهای خود، عدهی بسیاری از فریبخوردگان را نیز نجات میدهد. امام رضا علیهالسلام او را سلمان زمان خویش نامیدند و بهعنوان وکیل خاص خود (در امور مالی) و نیز مرجع رفع مشکلات و اختلافات علمی و اعتقادی اصحاب و بزرگان شیعه معرفی فرمودند.
2⃣از آنجا که سطح فهم و معرفت یونس، از دیگر اصحاب بالاتر بود، از مخزن حکمت اهل بیت علیهمالسلام، گوهرهایی در دست داشت، که دیگران از درک آنها عاجز بودند و در مقطعی به دشمنی با وی برخواستند.
3⃣سکوت امام در قبال بدگوییها از یونس، نیز قابل تأمل است. پیشتر، در احادیثی که در مورد زراره ذکر شد، اشاره گشت که ائمه علیهمالسلام، برای حفظ مذهب، گاه اختلافات را دامن میزدند و گاه میان اصحاب ایجاد اختلاف میکردند، تا دشمن به چشم تشکلی منسجم و مخاطرهآمیز به شیعه نگاه نکند و عزم متلاشی کردن آن را ننماید.
#امام_رضا_علیه_السلام #تقیه #امامت #اختلاف_شیعیان #اختلاف_اصحاب #شیعه #رضایت_امام
✅ @hadithona
🍃وقتی در حیرتِ «نبودن امام» بهسرمیبریم، تکلیف چیست؟🍃
♦️احتمالاً ماجرای پاسخ امام زمان (عجلاللهفرج) در آن توقیع معروف را شنیدهاید:
🔷اسحاق بن یعقوب گوید:
🔹از محمد بن عثمان عَمری (دومین نائب خاص امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) در دوران غیبت صغری) خواستم تا از طرف من نامهای را که در آن چند مسأله که برایم مشکل بود را پرسیده بودم، به امام برساند.
🔶(وقتی پاسخ نامه رسید،) در نامهی مهرومومشدهای که به خط سرورمان صاحبالزمان (عجلاللهتعالیفرجه) بود، چنین نوشته شده بود:
🔸«...وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ...»
📚كمالالدينوتمامالنعمة، ج۲، ص۴۸۴
🔸«...و اما در مورد پیشآمدهای تازهرخداده، به راویانِ حدیثِ1⃣ ما (اهلبیت) رجوع کنید؛ چراکه آنها حجتِ ما بر شما هستند و ما حجت خدا بر آنها...2⃣»3⃣
♦️این نگرانی در زمان امام صادق (علیهالسلام) نیز بودهاست.
🔺حضرت در پاسخ به سؤالی در این رابطه، با ارجاع به آیهای از قرآن کریم، در مورد کسانی که باید مرجع مردم در وقایع روز باشند، توضیح بیشتری دادهاند و مسأله را روشنتر نمودهاند:
🔷یعقوب بن شعیب گوید:
🔹به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: هرگاه اتفاقی برای امام افتاد، مردم چه کنند؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«مگر این سخن خداوند (عزّوجلّ) در چه موردی است؟ که:
🔆«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»4⃣
🔅«پس چرا از هر دستهای از مؤمنان، جمعیشان رنج سفر نمیکشند تا در دین تفقّه5⃣ کنند و آنگاه که به قوم خود بازگشتند، قومشان را بیم دهند تا شاید (به سبب آگاهی از دین، از نافرمانیِ خداوند) بپرهیزند»6⃣
🔶(سپس) حضرت فرمودند:
🔸«آنها (کسانی که برای تفقّه در دین رنج سفر کشیدهاند) تازمانیکه در طلبِ (علمآموزی و تفقّه) هستند، معذورند و کسانی که (در سرزمین خود ماندهاند و) انتظار سفرکردگان را میکشند نیز تازمانیکه یارانشان به سویشان باز نگشتهاند، معذور خواهند بود.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۷۸
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣راویان حدیث در عصر ائمه (علیهمالسلام) عالمان دینیِ زمانهشان بودهاند؛ کسانی که با روش صحیح به اخذ و نقل و تصفیه احادیث میپرداختند، با اصول و قواعد آشنا بودند و احادیث صحیح را از احادیث جعلی تشخیص میدادند، کتابها، نسخهها و راویان را میشناختند و در میان احادیث، به فهم مقصود اهلبیت همت میگماردند.
2⃣یعنی شما اگر سخنان آنها را بپذیرید و عمل کنید، نزد ما معذور خواهید بود و آنها نیز اگر سخنان ما را بپذیرند و عمل کنند، نزد خداوند معذور خواهند بود.
3⃣این حدیث، از ادله نقلی اثبات «ولایت فقیه» شمرده میشود.
4⃣سوره توبه، آیه۱۲۲.
5⃣تفقّه؛ یعنی فهمِ عمیقِ حاصل از تأمل و تفکر.
6⃣این آیه (که به آیه «نَفْر» معروف است)، از دلایل تأسیس حوزههای علمیه و هجرت طلاب برای کسب علوم دینی و تفقه در دین شمرده میشود.
#امام_صادق_علیه_السلام #امام_زمان_عجل_الله #فقه #تفقه #فقاهت #اجتهاد #امامت #ولایت #ولایت_فقیه #مرجعیت #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
😔سفر دوم به بغداد😔
🌿...عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى بَغْدَادَ فِي الدَّفْعَةِ الْأُولَى مِنْ خَرْجَتَيْهِ قُلْتُ لَهُ عِنْدَ خُرُوجِهِ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ فِي هَذَا الْوَجْهِ فَإِلَى مَنِ الْأَمْرُ بَعْدَكَ فَكَرَّ بِوَجْهِهِ إِلَيَّ ضَاحِكاً وَ قَالَ: «لَيْسَ الْغَيْبَةُ حَيْثُ ظَنَنْتَ فِي هَذِهِ السَّنَةِ» فَلَمَّا أُخْرِجَ بِهِ الثَّانِيَةَ إِلَى الْمُعْتَصِمِ صِرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتَ خَارِجٌ فَإِلَى مَنْ هَذَا الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِكَ فَبَكَى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ «عِنْدَ هَذِهِ يُخَافُ عَلَيَّ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِي إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۲۳
🌿اسماعیلبنمهران گوید:
🔷هنگامی که امام جواد (علیهالسلام) برای بار اول از دو بار خروجشان، از مدینه به بغداد خارج شدند، موقع عزیمتشان به ایشان عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، از این راه که میروید، برایتان نگرانم. پس از شما امر (امامت) با چه کسی است؟
🔶در حالی که میخندیدند، به من رو کردند و فرمودند:
🔸«غیبت من در این سال، آنطور که گمانکردهای نیست.»
🔷اما وقتی برای بار دوم به سوی معتصم (فرزند هارونالرشید و برادر مأمون لعنةاللهعلیهم) رهسپار شدند، نزدشان رفتم و عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، شما (از شهر) خارج میشوید. پس از شما امر (امامت) با چه کسی است؟
🔶حضرت آنقدر گریستند که محاسنشان تر شد. سپس به من رو کردند و فرمودند:
🔸«بایسته است که برای سفر امسالم، نگرانی باشد. امر (امامت) پس از من، با پسرم علی (امام علیبنمحمد هادی علیهماالسلام) است.»
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــ
◾️ضمن تسلیت شهادت حضرت جوادالائمه (علیهمالسلام)، عرض میکنم که شایسته است در ایام ولادت یا شهادت اهلبیت، کمی با زندگانی آن بزرگواران آشنا شویم.
✅صفحه مربوط به امام جواد در ویکیشیعه:
✅ yon.ir/FoOxC
#امام_جواد_علیه_السلام #امام_هادی_علیه_السلام #امامت
💠 @hadithona
🔰پشتصحنه ماجرای غدیر خم از زبان امام باقر🔰
🌿عُمربناُذَینه از شش نفر از اصحاب بزرگ (زُرارهبناعیَن، فُضَیلبنیسار، بُکَیربناعیَن، محمدبنمُسلم، بُرَیدبنمعاویه و ابیالجارود) نقل کردهاست که همگی از امام باقر (علیهالسلام) نقل کردهاند:
🍃«خداوند (عزّوجلّ) پیامبرش را به ولایتِ امام علی (صلواتاللهعلیهما) دستور داد و این آیه را بر او نازل فرمود:
🔆«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ»[مائده:۵۵]؛
🔅«ولیِ شما تنها خداست و پیامبر او و کسانی که ایمان آوردهاند؛ آنکسانی که نماز را بهپا میدارند و در حال رکوع، زکات میپردازند.»
🔸و خداوند ولایتِ صاحبان امرِ (ولایت) را واجب گردانید، اما (مردم) نفهمیدند ولایت چیست.
🔸پس خداوند به حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) دستور داد که همانطور که نماز و زکات و روزه و حج را برای مردم شرح نموده، ولایت را نیز برایشان شرح دهد.
🔸زمانی که این دستور از جانب خداوند رسید، سینه پیامبر خدا تنگ شد و نگران شد که مردم از دینشان برگردند و او را تکذیب کنند، به همین دلیل، سینهاش تنگ شد و به پروردگارش رجوع کرد.
🔸پس خداوند (عزّوجلّ) این آیه را به او وحی فرمود:
🔆«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»[مائده:۶۷]؛
🔅«ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شدهاست را (به مردم) برسان، چراکه اگر چنین نکنی، پیام او را نرساندهای. خداوند تو را از مردم حفظ میکند.»
🔸پس پیامبر دستور خداوند (تعالیذکره) را اعلان نمود و در روز «غدیر خم» برای (برپاییِ) ولایت حضرت علی (علیهالسلام) بهپا خواست، برای نماز دستهجمعی ندا داد و به مردم دستور داد شاهدان، (این ماجرا را) به غائبان برسانند.»
📚الكافي، ج۱، ص۲۸۹
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله #امام_علی_علیه_السلام #امام_باقر_علیه_السلام #ولایت_اهل_بیت_علیهم_السلام #نبوت #امامت #غدیر_خم #عید_غدیر
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠عرضه اعمال شیعیان به امام زمانشان، دو بار در شبانهروز
🔷از موسیبنسیّار نقل شده است:
🔹من همراه امام رضا (علیهالسلام) بودم که ایشان به حومه طوس وارد شدند. صدای شیون و زاریای شنیدم. صدا را دنبال کردم تا به جنازهای رسیدیم.
🔹وقتی چشمم به جنازه افتاد، دیدم که آقایم (امام رضا علیهالسلام) از اسب پیاده شدند. سپس به سوی جنازه رفتند، آن را بلند کردند و مثل برّهای که به مادرش میچسبد، آن را به خود چسباندند.
🔶سپس رو به من کردند و فرمودند:
🔸«ای موسیبنسیّار! کسی که جنازه یکی از یارانِ ما را تشییع کند، از گناهانش جدا میشود؛ مثل روزی که از مادرش او را زاییده، گناهانی به گردنش نخواهد بود.»
🔹(جنازه را تشییع کردیم) تا اینکه آن مرد را کنار قبرش گذاشتند. دیدم مولایم (امام رضا علیهالسلام) جلو رفتند و مردم را که دور میّت جمع بودند، کنار زدند. دستشان را بر سینه او گذاشتند.
🔶سپس (به میت) فرمودند:
🔸«ای فلانی پسر فلانی! بهشت را به تو مژده میدهم. پس، از این ساعت به بعد، ترسی نخواهی داشت.»
🔷موسیبنسیّار گوید: عرض کردم:
🔹فدایتان شوم، مگر این مرد را میشناسید؟ به خدا قسم، شما تا امروز به این منطقه قدم نگذاشته بودید!
🔶حضرت بن من فرمودند:
🔸«ای موسیبنسیّار! مگر نمیدانی که همه ما امامان، اعمال شیعیانمان، هنگام طلوع آفتاب و غروب آن، بر ما عرضه میشود.
🔸اگر کوتاهیای در اعمالشان باشد، از خداوندِ بلندمرتبه میخواهیم از گناهان صاحبش درگذرد و اگر نیکیای در آن باشد، از خداوند میخواهیم شاکرِ صاحبش باشد.»*⃣
📚مناقب آلأبيطالب (لابنشهرآشوب)، ج۴، ص۳۴۱
📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ
*⃣پیشتر یادداشتی درباره اینکه خداوند چگونه شاکرِ نیکیِ بندهاش است، نوشته بودم که علاقهمندان را به مطالعه آن دعوت میکنم:
👉http://dastvar.blog.ir/1397/05/08-4
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ
♦️حواسمان باشد که امام زمان (عجلاللهفرجه) تکتک شیعیانشان را بهخوبی میشناسند.
🔺اول روز، اعمال شب گذشته و آخر روز، اعمال همان روزشان به حضرت عرضه میشود.
🔺درست است که امام نسبت به شیعیانشان شدیداً مهرباناند، اما حیای گربه کجاست؟!
#امام_رضا_علیه_السلام #امام_زمان_عجل_الله_فرجه #شیعه #ویژگی_شیعه #تشییع_جنازه #میت #اهل_بیت_علیهم_السلام #امامت #گناه #شکر #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠حال یک امام، وقتی امامت به او منتقل میشود
🌿...عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِمَامِ مَتَى يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ حِينَ يَبْلُغُهُ أَنَّ صَاحِبَهُ قَدْ مَضَى أَوْ حِينَ يَمْضِي مِثْلَ أَبِي الْحَسَنِ قُبِضَ بِبَغْدَادَ وَ أَنْتَ هَاهُنَا؟ قَالَ: «يَعْلَمُ ذَلِكَ حِينَ يَمْضِي صَاحِبُهُ» قُلْتُ: بِأَيِّ شَيْءٍ؟ قَالَ: «يُلْهِمُهُ اللَّهُ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸۱
🌿از صفوان بن یحیی نقل شده است که گفت:
🔷به امام رضا (علیهالسلام) عرض کردم:
🔹مرا آگاه کنید که امام چه زمانی میفهمد که او امام است؟ زمانی که به او خبر میرسد امام قبلی از دنیا رفته است؟ یا زمانی که او از دنیا رفت؟ مثل وقتی که (پدرتان) امام کاظم (علیهالسلام) در بغداد از دنیا رفت و شما اینجا (در مدینه) بودید؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«زمانی که امام قبلی از دنیا برود، متوجه میشود.»
🔷عرض کردم:
🔹به چه وسیلهای؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«خداوند به او الهام میکند.»
•┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌿...عَنْ هَارُونَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِي الْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ ع» فَقِيلَ لَهُ «وَ كَيْفَ عَرَفْتَ؟» قَالَ: «لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸۱
🌿از هارون بن فضل نقل شده است که گفت:
🍃امام هادی (علیهالسلام) را در روزی که (پدرشان) امام جواد (علیهالسلام) از دنیا رفت، دیدم.
🔶حضرت فرمودند:
🔸«إنا لله و إنا إلیه راجعون. (پدرم) امام جواد از دنیا رفت.»
🔷به ایشان عرض شد:
🔹«چگونه متوجه شدید؟!»
🔶حضرت فرمودند:
🔸«زیرا چنان ذلتی در برابر خداوند به من دست داد، که تاکنون آن را در خود ندیده بودم.»
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ
🤔فکر میکنید چرا خداوند هنگام انتقال این مسؤولیت سنگین و این مقام والا، «ذلت در برابر پروردگار» را در امام به اوج میرساند؟
#امام_کاظم_علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #امام_جواد_علیه_السلام #امام_هادی_علیه_السلام #امامت #علم_امام #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠پاسخ امام حسن به اعتراض مردم برای صلح با معاویه
🌿...عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: لَمَّا صَالَحَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ دَخَلَ عَلَيْهِ النَّاسُ فَلَامَهُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَيْعَتِهِ فَقَالَ ع: «وَيْحَكُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ الَّذِي عَمِلْتُ خَيْرٌ لِشِيعَتِي مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنَّنِي إِمَامُكُمْ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَدُ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَيّ؟»َ قَالُوا: بَلَى. قَالَ: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ ع لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ كَانَ ذَلِكَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ إِذْ خَفِيَ عَلَيْهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ حِكْمَةً وَ صَوَاباً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَلِكَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِي الْحُسَيْنِ ابْنِ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطِيلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِي صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ذَلِكَ لِيُعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.»
📚كمالالدينوتمامالنعمة، ج۱، ص۳۱۶
🔷از ابوسعید عقیصا نقل شده است که گفت:
🔹زمانی که امام حسن بن علی (علیهماالسلام) با معاویه بن ابیسفیان (علیهمااللعنة) صلح کردند، مردم نزد حضرت آمدند و ایشان را بهخاطر بیعتشان (با معاویه) ملامت کردند.
🔶امام حسن (علیهالسلام) فرمودند:
🔸«وای بر شما! شما آنچه من میدانم را درک نمیکنید. به خدا قسم، کاری که من کردم، برای شیعیانم بهتر است از هرآنچه که خورشید بر آن طلوع نموده و غروب کرده.
🔸مگر شما نمیدانید که من امام شما هستم و اطاعت من بر شما واجب است؟ مگر نمیدانید که من، به فرموده رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت هستم؟»
🔷مردم گفتند:
🔹بله.
🔶حضرت فرمودند:
🔸«مگر نمیدانید که حضرت خِضر (علیهالسلام) زمانی که آن کشتی را سوراخ کرد و آن دیوار را از نو ساخت و آن پسربچه را کُشت، این کارهایش موجب خشم موسی بن عمران (علیهالسلام) شد؟
👈چراکه حکمت این کارها بر حضرت موسی پوشیده بود، درحالیکه این کارها نزد خداوند (تعالیذکره) حکمت و حقیقتی داشتهاند.
🔸مگر نمیدانید که هیچیک از ما (اهلبیت) نیست، مگراینکه یبعتِ طاغوتِ زمانهاش به گردنش است، بهجز آن قائمی (عجلاللهتعالی) که عیسی بن مریم (علیهماالسلام) پشتسر او نماز میخواند.
👈بههمینخاطر است که خداوند (عزّوجلّ) ولادتش را مخفی مینماید و شخصش را غایب میکند تا هیچ بیعتی به گردنش نباشد.
🔸هرگاه آن فرزند نهم از نوادگان برادرم امام حسین (علیهالسلام) به امامت برسد، خداوند عمرش را در زمان غیبتش طولانی میگرداند، سپس با قدرتش او را به شکل جوانی زیرِ چهلساله ظاهر مینماید، تا معلوم شود خداوند بر هر کاری تواناست.»
#امام_حسن_علیه_السلام #امام_زمان_عجل_الله_فرجه #صلح #امامت #مهدویت #علم_امام #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠وقتی محمد حنفیه ادعای امامت کرد، امام سجاد چگونه عمویشان را مُجاب کردند؟
🌿از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است:
🔺«زمانی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسید، محمد بن حنفیه1⃣ به دنبال امام سجاد (علیهالسلام) فرستاد.
🔷او با حضرت خلوت کرد و به ایشان گفت:
🔹ای پسر برادرم! میدانی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) وصیت و امامت بعد از خود را به امیرالمؤمنین سپرد، سپس به امام حسن، سپس به امام حسین (علیهمالسلام).
🔹پدرت (رضیاللهعنه) کشته شده است، درحالیکه به کسی (برای امامتِ بعد از خود) وصیت نکرده است. من عموی تو هستم، برادر تنیِ پدرت هستم، فرزند امیرالمؤمنین هستم.
🔹من چه به لحاظ سن و چه به لحاظ قدیمی بودن، بیش از تو که در سن جوانی به سر میبری، برای امامت حق دارم.
🔹پس در مورد وصیت و امامت، با من درگیر نشو و بحث و جدل نکن.
🔶امام سجاد (علیهالسلام) به او فرمودند:
🔸«عمو! از خدا بترس و ادعای آنچه که از آنِ تو نیست را ننما. به تو را پند میدهم که از «جاهل»ها2⃣ نباشی.
🔸عمو! بهراستی پدرم پیش از آنکه به عراق حرکت کند، به من وصیت نمود و ساعتی قبل از شهادتش نیز با من در رابطه با امامت عهد بست.
🔸این هم سلاح (شمشیرِ) رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است که نزد من است.3⃣
🔸پس، از این کار (ادعای امامت) دست بردار؛ چراکه میترسم عمرت کوتاه شود و حالت بههمریخته گردد.
🔸بهراستی که خداوند وصیت و امامت را پس از امام حسین (علیهالسلام) (به صاحب اصلیاش) داده است.
🔸حال اگر میخواهی علم پیدا کنی، بیا با ما کنار حجرالاسود برویم و داستان را برایش بگوییم و از او بخواهیم (که میان ما قضاوت کند.)»
🔺- این گفتگو در مکه رخ داده بود - پس راه افتادند تا به حجرالاسود رسیدند.
🔶امام سجاد (علیهالسلام) به محمد بن حنفیه فرمودند:
🔸«اول تو شروع کن. به درگاه خداوند (عزّوجلّ) ناله و زاری کن و از او بخواه که سنگ به نفع تو سخن بگوید. بعد، از سنگ سؤال کن.»
🔺محمد بن حنفیه در دعایش ناله و زاری کرد و حاجتش را از خدا خواست. سپس سنگ را صدا زد، اما سنگ جوابی به او نداد.
🔶امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند:
🔸«عمو! اگر تو وصی و امام بودی، جوابت را میداد.»
🔷محمد بن حنفیه گفت:
🔹ای پسر برادرم! حال تو از خدا بخواه و از سنگ سؤال کن.
🔶امام سجاد (علیهالسلام) دعایی که میخواستند را به درگاه خداوند کردند. سپس (خطاب به سنگ) فرمودند:
🔸«از تو میخواهم – قسم به کسی که میثاق انبیاء و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است – وصی و امام بعد از حسین بن علی (علیهماالسلام) را به ما معرفی کنی.»
🔺سنگ به حرکت در آمد، چنانکه نزدیک بود از جایگاهش بیفتد. سپس خداوند سنگ را با زبان عربیِ آشکاری به سخن در آورد.
🔆سنگ گفت:
🔅«خداوندا! بهراستی که وصیت و امامت، بعد از حسین بن علی، به «علی»؛ پسرِ حسین پسر علی پسر ابوطالب و پسر فاطمه دختر رسول خدا (صلواتاللهعلیهم) منتقل شده است.»
🔺پس محمد بن حنفیه بازگشت، درحالیکه (معتقد) به ولایت امام سجاد (علیهالسلام) بود.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۴۸
📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣محمد بن حنفیه، یکی از فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده و بهواسطه لقب مادرش «خوله حنفیه»، به محمد بن حنفیه معروف گشته است.
2⃣از این تعبیر امام سجاد (علیهالسلام) فهمیده میشود که ادعای محمد بن حنفیه از روی جهل و نادانی بوده، نه غرض و مرض؛ چنانچه پس از آنکه حقیقت را فهمید، ولایت امام سجاد را پذیرفت. او فکر میکرده عَلَمِ امامت باید به دست کسی برافراشته میشده و مسؤولیت به عهده خودش است، که برادرِ کوچکترِ امام حسین (علیهالسلام) است. امام سجاد (علیهالسلام) نیز بهخاطر خفقان موجود، تقیه میکردند و امامتشان را پنهان میکردند.
3⃣یکی از نشانههای امامت، داشتنِ شمشیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است. این شمشیر بین ائمه دستبهدست میشده و اینک نزد امام زمان (عجلاللهفرجه) است.
#امام_سجاد_علیه_السلام #امام_باقر_علیه_السلام #محمد_حنفیه #امامت #ولایت #حجرالاسود #تقیه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠شرابخوار هم از نظر لطف اهلبیت ناامید نباشد، اما منافق چرا!
🌿...عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَنْ كَانَتْ لَهُ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ وَ أَرَادَ أَنْ يَرَانَا وَ أَنْ يَعْرِفَ مَوْضِعَهُ مِنَ اللَّهِ فَلْيَغْتَسِلْ ثَلَاثَ لَيَالٍ يُنَاجِي بِنَا فَإِنَّهُ يَرَانَا وَ يُغْفَرُ لَهُ بِنَا وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مَوْضِعُهُ.» قُلْتُ: سَيِّدِي فَإِنَّ رَجُلًا رَآكَ فِي مَنَامِهِ وَ هُوَ يَشْرَبُ النَّبِيذَ؟ قَالَ: لَيْسَ النَّبِيذُ يُفْسِدُ عَلَيْهِ دِينَهُ إِنَّمَا يُفْسِدُ عَلَيْهِ تَرَكُنَا وَ تَخَلُّفُهُ عَنَّا إِنَّ أَشْقَى أَشْقِيَائِكُمْ مَنْ يُكَذِّبُنَا فِي الْبَاطِنِ بِمَا يُخْبَرُ عَنَّا يُصَدِّقُنَا فِي الظَّاهِرِ وَ يُكَذِّبُنَا فِي الْبَاطِنِ نَحْنُ أَبْنَاءُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ أَبْنَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَبْنَاءُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَحْبَابُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَحْنُ مِفْتَاحُ الْكِتَابِ فَبِنَا نَطَقَ الْعُلَمَاءُ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَخَرَسُوا نَحْنُ رَفَعْنَا الْمَنَارَ وَ عَرَّفْنَا الْقِبْلَةَ...»
📚الإختصاص، ص۹۰
🌿از ابوالمَغراء (حُمید بن مثنی) نقل شده است:
🔶شنیدم که امام کاظم (علیهالسلام) میفرمودند:
🔸«هرکس حاجتی از خداوند دارد و میخواهد ما (اهلبیت) را ببیند و جایگاهش را نزد خداوند بداند، سه شب غسل کند و با ما مناجات کند. او ما را میبیند و بهواسطهی ما آمرزیده میشود و جایگاهش بر او پوشیده نمیماند.
🔷ابوالمَغراء گوید: عرض کردم:
🔹سرورم! آیا ممکن است مردی که نبیذ (نوع خفیفی از شراب) میخورد، در خوابش شما را ببیند؟
🔶حضرت فرمودند:
🔸«نبیذ دین او را فاسد نخواهد کرد، بلکه آنچه دین شخص را فاسد میکند، این است که ما (اهلبیت) را ترک کند و از ما پیروی نکند.
🔸بهراستی که گمراهترین گمراهانِ شما کسی است که در درون خود ما را تکذیب کند و در ظاهر ما را تصدیق نماید.
🔸ما فرزندان پیامبر خدا، فرزندان فرستاده خدا (صلیاللهعلیهوآله)، فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و دوستان پروردگار عوالم هستیم.
🔸ما کلید کتابِ (آسمانی) هستیم. عالمان بهواسطه ما سخن گفتهاند و اگر ما نبودیم، لال میشدند. ما عَلَمِ (روشنایی) را برافراشتهایم و قبله را شناساندهایم...»
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ
🔺این هشدار نگرانکنندهای است که گمراهترین گمراهانِ شیعه، کسی است که در ظاهر اهلبیت (علیهمالسلام) را تصدیق کند و در باطن ایشان را تکذیب نماید، در ظاهر علیعلی و حسینحسین بگوید و در باطن به اهلبیت و راه اهلبیت اعتقادی نداشته باشد و از آنان پیروی نکند.
🔺نعوذ بالله.
#امام_کاظم_علیه_السلام #اهل_بیت_علیهم_السلام #گناه #شراب #اعتقاد_به_اهل_بیت #پیروی_از_اهل_بیت #امامت #شیعه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
😳بعد از رحلت پیامبر، همه مردم مرتد شدند، جز سه نفر!
🔆خداوند در توبیخ مهاجران و انصاری که از معرکه جنگ احد گریختند، میفرماید:
🔅«وَ مَا محَُمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلىَ أَعْقَابِكُمْ» (آلعمران:۱۴۴)؛
🔅«محمد (صلیاللهعلیهوآله) فقط فرستاده خداست و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند. آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمىگرديد؟ (و اسلام را رها كرده، به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟)» (ترجمه آیتالله مکارمشیرازی)
♦️جالب است بدانید که این پیشبینی پس از رحلت رسول گرامی اسلام محقق شد...
🌿...عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
🍃«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِيِ ص إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَرٍ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ عَرَفُوا وَ لَحِقُوا بَعْدُ.»
📚الإختصاص، ص۶
🌿از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند:
🍃«مردم، بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مرتد شدند، جز سه نفر: «مقداد بن اسود»، «ابوذر غِفاری» و «سلمان فارسی». بعداً مردم (راه حق را) شناختند و (به اهلبیت) ملحق شدند.»
♦️حال ممکن است سؤال شود پس چهارمین یار بزرگ پیامبر و امیرالمؤمنین؛ «عمار» چه؟
🔻به روایت زیر توجه کنید...
🌿...عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
🍃«إِنَّ النَّبِيَّ ص لَمَّا قُبِضَ ارْتَدَّ النَّاسُ عَلَى أَعْقَابِهِمْ كُفَّاراً إِلَّا ثَلَاثاً سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ. إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالُوا: لَا وَ اللَّهِ لَا نُعْطِي أَحَداً طَاعَةً بَعْدَكَ أَبَداً. قَالَ: «وَ لِمَ؟» قَالُوا: إِنَّا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِيكَ يَوْمَ غَدِيرِ [خُمٍ]. قَالَ: «وَ تَفْعَلُونَ؟» قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ: «فَأْتُونِي غَداً مُحَلِّقِينَ» قَالَ: فَمَا أَتَاهُ إِلَّا هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَةُ قَالَ وَ جَاءَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ بَعْدَ الظُّهْرِ فَضَرَبَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: «مَا لَكَ أَنْ تَسْتَيْقِظَ مِنْ نَوْمَةِ الْغَفْلَةِ؟ ارْجِعُوا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيكُمْ أَنْتُمْ لَمْ تُطِيعُونِي فِي حَلْقِ الرَّأْسِ فَكَيْفَ تُطِيعُونِّي فِي قِتَالِ جِبَالِ الْحَدِيدِ؟ ارْجِعُوا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيكُمْ.»»
📚الإختصاص، ص۶
🌿از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند:
🍃«پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وقتی از دنیا رفتند، مردم به دین پیشینیانشان که کافر بودند، برگشتند (مرتد شدند)، جز سه نفر: سلمان، مقداد و ابوذر غِفاری.
🔹وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از دنیا رفتند، چهل مرد نزد علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) آمدند و گفتند: نه، به خدا قسم، ما بعد هرگز از کسی اطاعت نخواهیم کرد.
🔸حضرت فرمودند: «چرا؟»
🔹گفتند: ما آنچه را که رسول خدا در روز غدیر (خم) به تو گفت را شنیدیم.
🔸حضرت فرمودند: «(به دستور پیامبر) عمل میکنید؟»
🔹گفتند: بله.
🔸حضرت فرمودند: «پس، فردا سرتراشیده نزد من آیید.»
🔹جز آن سه نفر، کسی نزد امیرالمؤمنین نیامد. عمار بن یاسر، بعد از ظهر نزد ایشان آمد.
🔸حضرت دستشان را به سینه عمار زدند و به او فرمودند: «چه شد که از خواب غفلت بیدار شدی؟»
🔸(بعد، به آن افراد فرمودند:) بازگردید که من نیازی به شما ندارم. شما در تراشیدنِ سر از من اطاعت نمیکنید، پس چگونه (ادعا میکنید) در مبارزه با کوههای آهنین از من اطاعت خواهید کرد؟! بازگردید که من به شما نیازی ندارم.»»
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ
🔺در این روایات، مقصود از ارتداد، بازگشت از اسلام ظاهری نیست؛ چنانچه مردم در آن زمان همچنان مسلمان بودند و به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر شهادت میدادند.
🔺بلکه مقصود، بازگشت از اسلام راستین و طریق حقی است که با امیرالمؤمنین و سایر اهلبیت (علیهمالسلام) ادامه مییافت؛ که اگر چنین نبود، باید نام امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا و حسنین (صلواتاللهعلیهم) نیز در کنار نام آن سه نفر، از مردمان مرتد استثناء میشد.
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله #امام_علی_علیه_السلام #امام_باقر_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #ارتداد #ولایت #امامت #سلمان_فارسی #مقداد #ابوذر #عمار #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠زمینهسازی رسول خدا، برای آغاز نهضت علمی، توسط امام باقر
🌿از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔹«جابر بن عبدالله انصاری، آخرین بازمانده از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود. او مردی بود که از غیر ما (اهلبیت) بریده بود و ما را برگزیده بود.
🔹در مسجد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مینشست و عمامهای سیاه به سر میبست و دائم بلند صدا میزد: «یا باقرالعلم! یا باقرالعلم».
🔹مردم مدینه میگفتند: جابر (از روی بیماری) پرتوپلا میگوید!
🔹اما جابر میگفت: نه، به خدا قسم پرتوپلا نمیگویم. خودم از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمودند: «تو مردی از (خاندانِ) من را درک خواهی کرد که نامش، نام من و ظاهرش، مانند من است. او علم را میشکافد، چه شکافتنی!» این سخن پیامبر است که مرا به گفتن این حرفها دعوت میکند.
🔹اوضاع چنین بود تا اینکه روزی جابر داشت از کوچههای مدینه عبور میکرد. از کوچهای گذشت که در آن مکتبخانهای بود که (پدرم) محمدبنعلی (امام باقر علیهالسلام) آنجا بود.
🔹وقتی چشمش به ایشان افتاد، گفت: پسربچه! رویت را به من کن. پدرم رویش را به جابر کردند. سپس گفت: برگرد. پدرم برگشتند.
🔹سپس گفت: قسم به خدایی که جانم در دست اوست، شبیه رسول خدا هستی. پسربچه! اسمت چیست؟ پدرم فرمودند: «اسمم محمد بن علی بن حسین است.»
🔹آنگاه به سمت پدرم رفت. سرش را بوسید و گفت: پدر و مادرم به فدایت! رسول خدا به تو سلام رساند و چنین و چنان گفت.
🔸پدرم درحالیکه ترسیده بودند، نزد پدرشان (امام سجاد علیهالسلام) رفتند و ماجرا را برایشان تعریف کردند.
🔸امام سجاد (علیهالسلام) به او فرمودند: «پسرم! جابر این کار را کرد؟» گفت: «بله» امام سجاد فرمودند: «پسرم! در اتاقت بمان، که جابر هر صبح و شام نزد تو میآید.»
🔹مردم مدینه میگفتند: عجب کاری میکند جابر! هر صبح و شام نزد این پسربچه میرود، درحالیکه او آخرین بازمانده از اصحاب رسول خداست.
🔸طولی نکشید که (پدربزرگم) امام سجاد (علیهالسلام) از دنیا رفت. از آن پس، امام باقر (علیهالسلام) به احترام مصاحبتِ جابر با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، نزد او میرفت.
🔸پدرم (بر کرسی درس) مینشست و برای من مردم از خداوند (تبارکوتعالی) حدیث نقل میکردند. مردم مدینه گفتند: تابهحال ندیده بودیم کسی چنین جرأتی به خود دهد (که مستقیماً از خداوند نقل کند.)
🔸وقتی پدرم دیدند مردم چنین میگویند، برای آنان از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) حدیث نقل فرمودند. باز مردم مدینه گفتند: هرگز کسی را دروغگوتر از او ندیده بودیم؛ برای ما از کسی حدیث نقل میکند که او را ندیده است.
🔸وقتی پدرم دید مردم چنین میگویند، برای آنان از جابر بن عبدالله (از رسول خدا) حدیث نقل فرمودند. از آن پس مردم پدرم را تصدیق کردند.
🔹جابر بن عبدالله نیز نزد پدرم میآمد و از ایشان کسب علم میکرد.»
الكافي، ج۱، ص۴۶۹
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــ
🔺چنانچه ملاحظه میفرمایید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از ۷۰ سال پیشتر، جابر بن عبدالله انصاری را مأمور ساختند که در زمان فرزند پنجمشان؛ امام باقر (علیهالسلام)، نزد ایشان رود و از اعتباری که بهواسطه مصاحبتش با رسول خدا خواهد داشت، در کودکیِ امام باقر (علیهالسلام)، به ایشان اعتبار بخشد و ایشان را در چشمها بزرگ گرداند، تا شرایط برای آغاز نهضت علمی امامان شیعه، بهدست ایشان فراهم شود.
🔺پیشتر در مطلبی با عنوان «نقش امام باقر در تحول هویت شیعی ۱و۲»، به چگونگی «شکافتن علم» و آغاز یک «نهضت علمی» در زمان ایشان اشاره شده است.
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله #امام_سجاد_علیه_السلام #امام_باقر_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #جابر_بن_عبدالله_انصاری #امامت #علم_امام #علم #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
✨ماجرای شفای چشم ابوبصیر توسط امام باقر
🌿...عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتُمْ وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ ص وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ عَلِمَ كُلَّ مَا عَلِمُوا؟ قَالَ لِي: «نَعَمْ.» قُلْتُ: فَأَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ؟ قَالَ: «نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ.» ثُمَّ قَالَ لِيَ: «ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ!» فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ عَلَى وَجْهِي وَ عَلَى عَيْنَيَّ فَأَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فِي الْبَلَدِ. ثُمَّ قَالَ لِي: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ هَكَذَا وَ لَكَ مَا لِلنَّاسِ وَ عَلَيْكَ مَا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَوْ تَعُودَ كَمَا كُنْتَ وَ لَكَ الْجَنَّةُ خَالِصاً؟» قُلْتُ: أَعُودُ كَمَا كُنْتُ. فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيَّ فَعُدْتُ كَمَا كُنْتُ.
📚الكافي، ج۱، ص۴۷۰
🌿از ابوبصیر نقل شده است که گفت:
🔹(روزی) خدمت امام باقر (علیهالسلام) رسیدم و به ایشان عرض کردم: آیا شما (اهلبیت) وارثانِ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هستید؟
🔸فرمودند: «بله.»
🔹عرض کردم: رسول خدا وارث انبیاء بودند و هرچه آنان میدانستند، ایشان هم میدانست؟
🔸به من فرمودند: «بله.»
🔹عرض کردم: پس شما میتوانید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و کسی که پیسی دارد را شفا دهید؟
🔸فرمودند: «بله، به اذن خداوند.»
🔸سپس به من فرمودند: «ای ابامحمد! نزدیک من آی!»
🔹من نزدیک ایشان رفتم. پس به صورت و چشمان من دست کشیدند. من بینا شدم و خورشید و آسمان و خانهها و هرآنچه را که در شهر بود میدیدم.
🔸سپس به من فرمودند: «آیا دوست داری که همینطور بینا باشی و در روز قیامت هرآنچه به نفع و ضرر مردم است، برای تو نیز چنان باشد؟ یا میخواهی به حال سابقت برگردی و بهشت بیبروبرگرد از آنِ تو باشد؟»
🔹عرض کردم: به حال سابقم برمیگردم.
🔸پس ایشان به چشمان من دستی کشیدند و من به حال سابقم بازگشتم (و نابینا شدم.)
#امام_باقر_علیهالسلام #ابوبصیر #شفاء #بینایی #بیماری #علم_امام #امامت #قیامت #بهشت #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
◾️در روز وفات امامزاده سیدمحمد (سامرا) در خانه امام هادی چه خبر بود؟
🌿...عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ الْأَفْطَسُ أَنَّهُمْ حَضَرُوا يَوْمَ تُوُفِّيَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بَابَ أَبِي الْحَسَنِ يُعَزُّونَهُ وَ قَدْ بُسِطَ لَهُ فِي صَحْنِ دَارِهِ وَ النَّاسُ جُلُوسٌ حَوْلَهُ فَقَالُوا قَدَّرْنَا أَنْ يَكُونَ حَوْلَهُ مِنْ آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ بَنِي هَاشِمٍ وَ قُرَيْشٍ مِائَةٌ وَ خَمْسُونَ رَجُلًا سِوَى مَوَالِيهِ وَ سَائِرِ النَّاسِ إِذْ نَظَرَ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَدْ جَاءَ مَشْقُوقَ الْجَيْبِ حَتَّى قَامَ عَنْ يَمِينِهِ وَ نَحْنُ لَا نَعْرِفُهُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ ع بَعْدَ سَاعَةٍ فَقَالَ: «يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً.» فَبَكَى الْفَتَى وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ اسْتَرْجَعَ وَ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ تَمَامَ نِعَمِهِ لَنَا فِيكَ وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَسَأَلْنَا عَنْهُ فَقِيلَ هَذَا الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ قَدَّرْنَا لَهُ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْجَحَ فَيَوْمَئِذٍ عَرَفْنَاهُ وَ عَلِمْنَا أَنَّهُ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ بِالْإِمَامَةِ وَ أَقَامَهُ مَقَامَهُ.
📚الكافي، ج۱، ص۳۲۷
🔹سعد بن عبدالله از گروهی از بنیهاشم که حسن بن حسن افطس نیز میانشان بود، نقل کرده است که آنان در روزی که «محمد بن علی بن محمد» (امامزاده سیدمحمد) از دنیا رفت، درب خانه امام هادی (علیهالسلام) بودند تا به ایشان عرض تسلیت گویند.
🔹برای امام هادی (علیهالسلام) تختی در حیاط خانهشان گذاشته بودند و مردم اطراف ایشان نشسته بودند. گفتند: فکر میکنیم بهجز غلامانشان و سایر مردم، حدود صد و پنجاه مرد از آلابیطالب و بنیهاشم و قریش، اطراف ایشان بودند.
🔸امام هادی به امام حسن عسکری (علیهماالسلام) که (در عزای برادرشان) گریبانشان دریده شده بود، نگاهی انداختند. امام حسن عسکری (علیهالسلام) در سمت راست پدرشان ایستادند. ما ایشان را نمیشناختیم.
🔸بعد از مدتی امام هادی نگاهی به امام عسکری (علیهماالسلام) انداختند و فرمودند: «شکری جدید بر خداوند (عزّوجلّ) نما؛ چراکه خداوند امری جدید (امامت) در مورد تو تعیین فرموده.»
🔸آنگاه آن جوان (امام عسکری) گریه کردند و خداوند را حمد گفتند و إناللهوإناإلیهراجعون گفتند؛ (خطاب به پدرشان) فرمودند: «الحمدللهربالعالمین. از خدا میخواهم نعمتش را در (بقای وجودِ) شما برای ما تمام کند. إناللهوإناإلیهراجعون»
🔹ما درباره آن جوان سؤال کردیم. گفته شد که این جوان، حسن؛ فرزند امام هادی است. فکر میکنیم آن زمان حدود بیست سال یا کمی بیشتر داشتند.
🔹آن روز بود که ایشان را شناختیم و دانستیم که امام هادی به امامت ایشان (علیهماالسلام) اشاره فرمودند و ایشان را به قائممقامی خود برگزیدند.
#امام_هادی_علیه_السلام #امام_عسکری_علیه_السلام #امامزاده_سیدمحمد #شهر_سامرا #امامت #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
😊ولادت امام جواد، چگونه شبهات پیرامون امامت امام رضا را از بین برد؟
🔺پیشتر در مطلبی با عنوان «سران فتنه در عصر امام رضا (علیهالسلام) چه کسانی بودند و چه انگیزهای داشتند؟» ذکر شد که پس از شهادت امام کاظم (علیهالسلام)، برخی از وکلای حضرت، برای تصاحب اموالی که دستشان بود، با سوءاستفاده از آموزههای مهدویت، مدعی شدند امام کاظم به شهادت نرسیده، بلکه ایشان همان مهدی موعود است که غایب گشته.
🔺آنان انحرافی بزرگ در تشیع ایجاد نمودند و فرقهای بهنام «واقفه» تأسیس کردند. آنان امامت امام رضا را منکر بودند و برای اثبات ادعای خود، دلایلی ذکر میکردند. یکی از شبهاتی که آنان برای اثبات ادعایشان در میان شیعیان منتشر میکردند، این بود که: اگر علیبنموسی امامِ بعدی است، پس چرا فرزندی ندارد؟ چون هر امامی باید پسری داشته باشد تا پس از او امامت به پسرش منتقل شود، درحالیکه علیبنموسی در چهلپنجاهسالگی هنوز فرزندی ندارد.
👈حال، پس از این مقدمه، به روایت زیر توجه کنید...
🌿...عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ: كَتَبَ ابْنُ قِيَامَا إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع كِتَاباً يَقُولُ فِيهِ: كَيْفَ تَكُونُ إِمَاماً وَ لَيْسَ لَكَ وَلَدٌ؟ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع شِبْهَ الْمُغْضَبِ: «وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۲۰
🌿از حسین بن بشّار نقل شده است:
🔷ابنقیاما واسطی (از سران فرقه واقفه) نامهای به امام رضا (علیهالسلام) نوشت و در آن گفت:
🔹تو چطور امامی هستی که فرزندی نداری؟!
🔶امام رضا (علیهالسلام) – با حالی شبیه حالِ عصبانیت – پاسخ دادند:
🔸«تو از کجا میدانی که من فرزندی نخواهم داشت؟! به خدا قسم، چند روز و شب (بیشتر) نخواهد گذشت که خداوند فرزند پسری روزیام میفرماید و با [ولادتِ] او حق و باطل را جدا میگرداند.»
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
🔺امام رضا و یارانشان پس از شهادت امام کاظم (علیهماالسلام، در سال ۱۸۳هجری) تا سالها با فرقه واقفه درگیر بودند. ایشان در سال ۱۹۵هجری، در ۴۷سالگی صاحب فرزندی شدند و شبهه فرزند نداشتنشان تاحدودی برطرف شد.
🔺اما این پایان ماجرا نبود. دشمنان ایشان، پس از ولادت امام جواد (علیهالسلام) شبهه زشت و زنندهی دیگری مطرح کردند؛ مدعی شدند امام جواد، بهخاطر تفاوت ظاهریشان با امام رضا (علیهماالسلام)، فرزند ایشان نیست. متأسفانه این شبهه برای نزدیکان امام رضا (علیهالسلام) نیز مطرح بود.
👈در مطلب بعد، روایتی در این خصوص نقل خواهد شد، إن شاء الله.
#امام_کاظم_علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #امام_جواد_علیه_السلام #واقفه #امامت #شبهه #انحراف #فتنه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
😏رفع شبههای زشت و زننده با کمک قیافهشناسها
🔺در مطلب پیشین به شبهه فرزنددار نشدنِ امام رضا (علیهالسلام) و رفع آن با ولادت امام جواد (علیهالسلام) اشاره شد. همچنین ذکر شد که ولادت امام جواد، پایان ماجرا نبود؛ چراکه سران واقفه مدعی شدند این کودک، فرزند امام رضا نیست!
🔺علت جا افتادنِ این شبهه، این بود که مادر امام جواد (بانو خیزران سلاماللهعلیها) کنیزی قبطی1⃣ بودهاند و پوستی تیره داشتهاند و در نتیجه امام جواد نیز به خلاف پدرشان (علیهماالسلام) پوستی تیره داشتهاند.
👈حال به روایت زیر توجه کنید...
🌿از زکریا بن یحیی نقل شده است:
🔹علیبنجعفر (فرزند امام صادق و عموی امام رضا علیهمالسلام) به حسنبنحسینبنعلیبنحسین (نوه امام سجاد علیهالسلام) گفت: به خدا قسم، بهراستی که خداوند امام رضا (علیهالسلام) را یاری فرمود.
🔹حسنبنحسین گفت: بله، به خدا قسم. فدایت شوم، برادرانش ظلم بزرگی به او کردند.
🔹علیبنجعفر گفت: بله، به خدا قسم. ما عموهایش نیز به او ظلم بزرگی کردیم.
🔹حسنبنحسین گفت: فدایت شوم، شما چه کردید؟ من (آنزمان) نزد شما نبودم (و از کار شما اطلاع ندارم.)
🔹علیبنجعفر گفت: برادرانش - و همچنین ما (عموهایش) - به او گفتند: تابهحال در میان ما امامی نبوده که رنگش دگرگون [یعنی: بهخلاف پدرش سیاهچرده] باشد!
🔸امام رضا (علیهالسلام) به آنان فرمود: «او پسرم است.»
🔹آنان گفتند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بر اساس سخن قیافهشناس2⃣ حکم کردهاند. میان ما و تو نیز قیافهشناس باید حکم کند [تا معلوم شود چه کسی راست میگوید.]
🔸امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «شما خودتان دنبال قیافهشناسها بفرستید. من نمیفرستم [تا مبادا بعدها شبهه تبانی مطرح شود.] به آنها اطلاع هم ندهید که برای چه کاری دعوتشان کردهاید و همه در خانههایتان باشید.»
🔹وقتی قیافهشناسها آمدند، (پیش از ورودشان) ما را در باغ نشاندند و عموها و برادران و خواهران در یک صف قرار گرفتند. امام رضا را نیز (از جمع) جدا کردند، لباس و کلاه پشمینی [مخصوص باغبانان] بر او پوشاندند، یک بیل بر شانهاش گذاشتند و به او گفتند: وارد باغ شو، مانند کسی که در باغ کار میکند.
🔹سپس (بعد از ورود قیافهشناسان) امام جواد (علیهالسلام)3⃣ را آوردند و به قیافهشناسها گفتند: این پسربچه را به پدرش برسانید.
🔹قیافهشناسها گفتند: پدر او اینجا نیست، اما اینشخص عموی پدرش است، اینشخص عموی پدرش است، اینشخص عمویش است، اینشخص عمهاش است. پدرش در میان شما نیست، اما پاهای باغبان این باغ، مانند پاهای این پسربچه است. 🔹وقتی امام رضا رویشان را برگرداندند، قیافهشناسها گفتند: اینشخص پدرش است.
🔹علیبنجعفر گوید: من برخواستم، دهان امام جواد (علیهالسلام) را بوسیدم و به او گفتم: شهادت میدهم که تو نزد خداوند امام من هستی...
الكافي، ج۱، ص۳۲۲
📝پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣قبط: منطقهای در مصر.
2⃣قیافهشناس: کسی که با مقایسه اندام و شکل ظاهری افراد، میفهمد آنان چه نسبتی با هم دارند.
3⃣امام جواد در آن ایام، ۲ساله بودهاند.
#امام_رضا_علیه_السلام #امام_جواد_علیه_السلام #امامت #واقفه #شبهه #فتنه #قیافه_شناس #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠آغاز سیل شبهات پیرامون امامت امام رضا، با شهادت امام کاظم
🔺پیشتر در مطلبی با عنوان «سران فتنه، در عصر امام رضا چه کسانی بودند و چه انگیزهای داشتند؟»، ذکر شد که پس از شهادت امام کاظم (علیهالسلام)، برخی از وکلای حضرت، برای تصاحب اموالی که دستشان بود، با سوءاستفاده از آموزههای مهدویت، مدعی شدند امام کاظم به شهادت نرسیده، بلکه ایشان همان مهدی موعود است که غایب گشته. آنان انحرافی بزرگ و در جریان تشیع ایجاد نمودند، فرقهای بهنام «واقفه» تأسیس کردند و برای اثبات ادعایشان شبهاتی میان شیعیان منتشر کردند که پیشتر به مواردی اشاره شد.
🔺اولین شبههای که مطرح کردند، شهید نشدنِ امام بود. آنان گفتند: که در روایات هست که: «امام را (وقتی از دنیا میرود،) کسی غسل نمیدهد، مگر امامِ (بعدی).» با توجه به این روایت، اگر امام کاظم (علیهالسلام) از دنیا رفته باشد، امام بعدی باید او را غسل میداده، درحالیکه امام کاظم (علیهالسلام) در بغداد بوده و علیبنموسی در مدینه. پس علیبنموسی او را غسل نداده. پس امام کاظم از دنیا نرفته. پس علیبنموسی امامِ بعدی نیست.
👈حال به حدیث زیر توجه کنید...
🌿...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَّالِ أَوْ غَيْرِهِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ يُحَاجُّونَّا يَقُولُونَ إِنَ الْإِمَامَ لَا يُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَامُ. قَالَ: فَقَالَ: «مَا يُدْرِيهِمْ مَنْ غَسَّلَهُ؟ فَمَا قُلْتَ لَهُمْ؟» قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ قُلْتُ لَهُمْ: إِنْ قَالَ مَوْلَايَ إِنَّهُ غَسَّلَهُ تَحْتَ عَرْشِ رَبِّي فَقَدْ صَدَقَ وَ إِنْ قَالَ غَسَّلَهُ فِي تُخُومِ الْأَرْضِ فَقَدْ صَدَقَ. قَالَ: «لَا هَكَذَا.» قَالَ: فَقُلْتُ: فَمَا أَقُولُ لَهُمْ؟ قَالَ: «قُلْ لَهُمْ إِنِّي غَسَّلْتُهُ.» فَقُلْتُ: أَقُولُ لَهُمْ إِنَّكَ غَسَّلْتَهُ؟! فَقَالَ: «نَعَمْ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸۴
🌿از احمد بن عُمر حلّال نقل شده است:
🔹به امام رضا (علیهالسلام) عرض کردم: آنان (پیروان فرقه واقفه) با ما (شیعیانِ شما) بحث و محاجّه میکنند و میگویند: امام را (وقتی از دنیا میرود،) کسی غسل نمیدهد، مگر امامِ (بعدی).
🔸حضرت فرمودند: «آنان چهمیدانند چه کسی پدرم را غسل داده؟ تو (در پاسخ) به آنان چه گفتی؟»
🔹عرض کردم: فدایتان شوم، به آنان گفتم اگر مولایم (امام رضا علیهالسلام) بگوید پدرش را زیر عرش پروردگارش غسل داده است، حتماً راست میگوید و اگر بگوید او را در اعماق زمین غسل داده است، حتماً راست میگوید.
🔸امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: «اینطور نگو.»
🔹عرض کردم: پس به آنان چه بگویم؟
🔸حضرت فرمودند: «به آنان بگو که منِ (امام رضا) ایشان را غسل دادهام.»
🔹عرض کردم: بگویم شما ایشان را [در بغداد] غسل دادهاید؟!
🔸فرمودند: «بله.»
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ
🔺سران فتنه واقفه، توانسته بودند شبهه غیبت امام کاظم (علیهالسلام) را بهشدت میان شیعیان رواج دهند، تاجاییکه بعضی شیعیانی که امام رضا (علیهالسلام) را قبول داشتند نیز تصریح ایشان به شهادت پدرشان را باور نمیکردند.
👈در مطلب بعد، حدیثی در این رابطه نقل میگردد، إن شاء الله.
#امام_کاظم_علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #امامت #غیبت #واقفه #شبهه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠شیعیان باور نمیکردند که امام کاظم از دنیا رفته است!
🔺در مطلب پیشین عرض شد که سران فتنه واقفه، این شبهه را در میان شیعیان رواج دادند که امام کاظم (علیهالسلام) از دنیا نرفتهاند، بلکه غیبت نمودهاند و مهدی منتظر همایشان هستند و بعد از ایشان امامی نیست.
🔺عرض شد که این شبهه، در میان شیعیان، بسیار فراگیر شده بود و بسیاری از شیعیان راستین را نیز درگیر نموده بود.
👈روایت زیر، به این موضوع اشاره دارد...
🌿...عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الْقُمِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع: جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ عَرَفْتَ انْقِطَاعِي إِلَى أَبِيكَ ثُمَّ إِلَيْكَ ثُمَّ حَلَفْتُ لَهُ وَ حَقِّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَقِّ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَيْهِ بِأَنَّهُ لَا يَخْرُجُ مِنِّي مَا تُخْبِرُنِي بِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَبِيهِ أَ حَيٌّ هُوَ أَوْ مَيِّتٌ فَقَالَ: «قَدْ وَ اللَّهِ مَاتَ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ شِيعَتَكَ يَرْوُونَ أَنَّ فِيهِ سُنَّةَ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ. قَالَ: «قَدْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ هَلَكَ.» قُلْتُ: هَلَاكَ غَيْبَةٍ أَوْ هَلَاكَ مَوْتٍ؟ قَالَ: «هَلَاكَ مَوْتٍ.» فَقُلْتُ: لَعَلَّكَ مِنِّي فِي تَقِيَّةٍ. فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ.» قُلْتُ: فَأَوْصَى إِلَيْكَ؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْتُ: فَأَشْرَكَ مَعَكَ فِيهَا أَحَداً؟ قَالَ: «لَا.» قُلْتُ: فَعَلَيْكَ مِنْ إِخْوَتِكَ إِمَامٌ؟ قَالَ: «لَا.» قُلْتُ: فَأَنْتَ الْإِمَامُ؟ قَالَ: «نَعَمْ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸۰
🌿از ابوجَریر (زکریابنادریس) نقل شده است:
🔹به امام رضا (علیهالسلام) عرض کردم: فدایتان شوم، شما میدانید که من دلباختهی پدرتان و بعد دلباختهی شما بودهام.
🔹سپس نزد ایشان قسم یاد کردم به حق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و حق تکتکِ ائمه تا رسیدم به حق ایشان، به اینکه هر خبری به من دهید، نزد احدی از مردم بازگو نخواهم کرد.
🔹آنگاه از ایشان درباره پدرشان سؤال کردم که آیا زنده هستند یا وفات کردهاند؟
🔸امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: «به خدا قسم، قطعاً وفات کردهاند.»
🔹عرض کردم: فدایتان شوم، شیعیانتان روایت میکنند که سنتِ چهار تن از پیامبران در ایشان بوده است.1⃣
🔸حضرت فرمودند: «قسم به خداوند که خدایی جز او نیست، پدرم قطعاً از بین رفته است.»
🔹عرض کردم: از بین رفتنشان، از نوع غیبت است یا از نوع مرگ؟
🔸فرمودند: «از نوع مرگ.»
🔹عرض کردم: شاید شما دارید از روی تقیه به من چنین میگویید!
🔸فرمودند: «سبحان الله!»
🔹عرض کردم: پدرتان به شما وصیت کردند؟
🔸فرمودند: «بله.»
🔹عرض کردم: آیا در کنار شما شخص دیگری را نیز وصی قرار دادهاند؟2⃣
🔸فرمودند: «خیر.»
🔹عرض کردم: آیا از میان برادرانتان، کسی امام شما هست؟
🔸فرمودند: «خیر.»
🔹عرض کردم: پس شما اماماید؟
🔸فرمودند: «بله.»
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣ظاهراً اشاره دارد به روایتی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که در آن بیان شده است: حضرت قائم (عجلاللهفرجه) سنتی از نوح را دارد (طول عمر) و سنتی از ابراهیم (پنهان بودنِ ولادت و کنارهگیری از مردم) و سنتی از موسی (خوف و غیبت) و سنتی از عیسی (اختلاف مردم دربارهشان) و سنتی از ایوب (گشایش پس از ابتلاء) و سنتی از حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) (قیام با شمشیر). (كمالالدينوتمامالنعمة، ج۲، ص۵۷۷) ظاهراً واقفه چنین جا انداخته بودند که ایشان دارای چهار سنت از سنتهای مذکور هستند، پس مهدی منتظر همایشاناند.
2⃣این مسأله سابقه داشته است. پیشتر در مطلبی با عنوان «چرا امام صادق قاتلِ خود را وصیِ خود اعلام کرد؟!» به این موضوع اشاره شد که: از آنجا که منصور دوانیقی قصد داشت پس از شهادت امام صادق (علیهالسلام) وصی و جانشین ایشان را نیز بلافاصله به قتل برساند، امام پنج نفر را وصیِ خود اعلام کردند: منصور دوانیقی (خلیفه عباسی)، محمد بن سلیمان (حاکم مدینه)، عبدالله افطح (فرزند بزرگشان)، حمیده (همسر بزرگوارشان) و امام موسی کاظم (علیهالسلام) را. امام صادق بهاینترتیب توانستند خطر را از امام کاظم (علیهماالسلام) دور کنند.
#امام_کاظم_علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #امام_زمان_عجل_الله_فرجه #غیبت #امامت #واقفه #شبهه #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
😠امامزادهی طمعکاری که سبب شهادت امام کاظم شد، اما به خواستهاش نرسید
🌿شیخ مفید از مشایخ خود نقل کرده است:
🔹سبب دستگیری امام موسیبنجعفر (علیهماالسلام) این بود که هارونالرشید (خلیفه عباسی) فرزندش (امین عباسی) را به جعفربنمحمدبناشعث سپرد تا تربیتش کند. بههمینخاطر یحییبنخالدبنبرمک (وزیر اعظم)، حسادت ورزید و گفت: اگر خلافت (پس از هارون) به او (امین) برسد، وزارتِ من و فرزندانم از بین خواهد رفت.
🔹پس برای جعفربنمحمدبناشعث که معتقد به امامتِ (اهلبیت علیهمالسلام) بود، نقشه کشید. به او نزدیک شد، با او انس گرفت و زیاد به خانهاش میرفت. بههمینخاطر از شیعه بودنش آگاه شد. این را به هارونالرشید گفت و چیزهای دیگری نیز به آن اضافه کرد تا او را در دل هارون خراب کند.
🔹بعدها روزی به بعضی از افراد مورد اعتمادش گفت: مردی از آلابیطالب را به من معرفی کنید که وضع مالیاش خوب نباشد. با او کاری دارم. آنها علیبناسماعیلبنجعفربنمحمد (نوه امام صادق و برادرزاده امام کاظم علیهماالسلام) را به یحییبنخالد معرفی نمودند.
🔹یحییبنخالد اموالی برای او فرستاد، درحالیکه امام کاظم (علیهالسلام) با علیبناسماعیل (برادرزادهشان) انس داشتند، به او کمک مالی میکردند و به او نیکی مینمودند. سپس یحییبنخالد نامهای برای علیبناسماعیل (برادرزاده امام کاظم) فرستاد و او را ترغیب کرد تا نزد هارونالرشید برود و به او وعده احسان (و کمک مالی) داد. علیبناسماعیل نیز پذیرفت.
🔹امام کاظم (علیهالسلام) متوجه این موضوع شدند. برادرزادهشان را فراخواندند و به او فرمودند: «کجا میروی، ای پسر برادرم؟» علیبناسماعیل عرض کرد: به بغداد. حضرت فرمودند: «میخواهی چه کنی؟» عرض کرد: بدهیای دارم، داراییام را از دست دادهام. حضرت فرمودند: «من بدهیات را میدهم و کارهایت را هم انجام میدهم.» اما علیبناسماعیل به حضرت توجهی نکرد و قصد خروج از شهر را نمود.
🔹حضرت (مجدداً) او را خواستند و به او فرمودند: «داری میروی؟» عرض کرد: بله، ناچارم به این کار. حضرت به او فرمودند: «مراقب باش، ای پسر برادرم! از خدا بترس و فرزندانم را یتیم مکن.» همچنین دستور دادند سیصد دینار (سکه طلا) و چهارهزار درهم (سکه نقره) به او بدهند. وقتی از نزد امام رفت، حضرت به حاضران فرمودند: «به خدا قسم، از من بدگویی خواهد کرد تا خونم را بریزد و فرزندانم را یتیم کند.»
🔹...علیبناسماعیل (از مدینه) خارج شد و نزد یحییبنخالد (وزیر هارون) رفت. یحیی اطلاعاتی درباره امام کاظم (علیهالسلام) از او گرفت و آن را به هارونالرشید گفت و چیزهایی هم بر آن افزود. سپس علیبناسماعیل را نزد هارون برد و از او درباره عمویش (امام کاظم) سؤال کرد.
🔹علیبناسماعیل نیز نزد هارون از ایشان بدگویی کرد و به او گفت: اموال زیادی از شرق و غربِ عالم به او میرسد. (مدتی پیش) زمین حاصلخیزی بهنام «یسیره» را بهقیمت سیهزار دینار (سکه طلا) خرید. وقتی مَبلغ را به مالک زمین دادند، گفت: من این سکهها را نمیخواهم، بلکه سکههایی میخواهم که فلان ویژگیها را داشته باشد. موسیبنجعفر نیز دستور داد تا همان را تهیه کنند و به او بدهند. پس سیهزار دینار از سکههایی دقیقاً با همان ویژگیها را به او دادند.
🔹هارونالرشید این سخنان را از او شنید و دستور داد دویستهزار درهم (سکه نقره) در یکی از نواحی، با واسطهای به او داده شود. علیبناسماعیل نیز یکی از مناطق شرقی را (برای زندگی) انتخاب کرد (و به آنجا رفت.) فرستادگانش برای دریافت مال (به دربار بغداد) رفتند و خودش آنجا ماند و منتظرشان شد.
🔹در یکی از همانروزها، (برای قضای حاجت) به دستشویی رفته بود که دچار اسهال شدیدی شد و تمام رودههایش از بدنش خارج شد و بر زمین ریخت. تلاش کردند رودههایش را برگردانند، اما نتوانستند و به حال خودش رهایش کردند. وقتی اموالش را آوردند، داشت جان میداد. گفت: با اینها چه کنم، وقتی در حال مرگ هستم؟!
📚الإرشادفيمعرفةحججاللهعلىالعباد، ج۲، ص۲۳۷
📝پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
👈در ادامه ذکر میگردد که هارونالرشید دستور داد امام کاظم (علیهالسلام) را در غل و زنجیر کردند و ابتدا به بصره نزد عیسیبنجعفر (فرماندار بصره)، بعد به بغداد، نزد فضلبنربیع (یکی از وزرای هارون) و بعد نزد فضلبنیحییبنخالد (پسر وزیر اعظم) بردند تا ایشان را زندانی کنند و به شهادت رسانند، اما همگی شیفته اخلاق و عبادات امام گشتند و حاضر به این کار نشدند. سرانجام امام را به سِندیبنشاهَک سپردند. او نیز امام را به دستور هارون (لعنةاللهعلیهما) مسموم نمود و به شهادت رساند.
#امام_کاظم_علیه_السلام #امامت #بدگویی #حسادت #طمع #بنی_عباس #هارون_الرشید #صله_رحم #شهر_بغداد #شهر_کاظمین #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠چرا رسول خدا فضایل امیرالمؤمنین را بهطور کامل بیان نمیفرمودند؟!
🌿...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص:
🍃«إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذَلِكَ الْبَرَكَةَ...»
📚الكافي، ج۸، ص۵۷
🌿روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نشسته بودند که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وارد شدند. رسول خدا به ایشان فرمودند:
🍃«بهراستی که در تو شباهتهایی به عیسیبنمریم (صلواتاللهعلیهما) هست و اگر گروههایی از امت من چیزهایی نمیگفتند که مسیحیان در مورد عیسیبنمریم گفتند [اینکه او خداست]، درباره تو سخنی میگفتم هرگاه اشراف و بزرگان مردم از کنارت عبور میکردند، خاکی که زیر پاهایت بود را برمیداشتند و به آن تبرک میجستند.»
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله #امام_علی_علیه_السلام #امامت #غلو #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona