eitaa logo
حدیث🇮🇷🇵🇸
64 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
6 فایل
زکیّه_رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽⃟🍃⃟🌤 💠غایب شدن انبیاء از میان مردم زمان خود 🌤غییت علیه‌السلام از میان قوم خود 🔆از امام‌محمّدباقرعلیه‌السّلام چنین روایت شده، فرمودند: "آغاز ادریس -علیه‌السّلام- آن بود که در زمان او پادشاه جبّاری حکومت می‌کرد و روزی سوار بر مرکب شد و در یکی از گردشگاه‌هایش، زمین سرسبز و خرّمی را دید که متعلّق به یک مؤمن تارک دنیایی بود و از آن خوشش آمد و از وزیرانش پرسید: این زمین از آن کیست؟ گفتند: متعلّق به بنده مؤمنی از بندگان پادشاه است، فلان شخص تارک دنیا. ✉️ او را فرا خواند و بدو گفت: این زمین را به من پیشکش کن و او گفت: عیال من از تو بدان نیازمندتر است. گفت: قیمت آن را مشخّص کن تا بهای آن را بپردازم و او پاسخ داد نه آن را پیشکش می‌کنم و نه می‌فروشم از این کار منصرف شو. پادشاه از این سخن بر آشفت و غمگین و اندیشناک به نزد خانواده خود برگشت و او را زنی بود از طایفه ازارقه یا کبود چشمان که مورد پسندش بود و در گرفتاریها با او مشورت می کرد. 🟢چون در جای خود قرار گرفت به دنبال آن زن فرستاد تا در باره گستاخی مالک آن زمین با او مشورت کند و آن زن آمد و چهره پادشاه را غضبناک دید و گفت: پادشاها! چه ناگواری رخ داده که خشم از رخسارت نمایان است؟ بازگو پیش از آنکه اقدامی از شما سرزند و شاه داستان زمین و گفتگوی فیما بین را باز گفت. 🔥آن زن گفت: ای پادشاه این کار برای کسی مهمّ است که قدرت تغییر و انتقام را نداشته باشد و اگر دوست نمیداری که او را بی دلیل بکشی، من این کار را عهده‌دار می‌شوم و زمین را با دلیل در اختیار تو قرار خواهم داد و آن دلیل نزد مردم مملکت، در بردارنده عذر تو خواهد بود. شاه گفت: آن چیست؟ زن گفت: گروهی از یاران ازارقه خود را به نزد او می‌فرستم تا او را به نزد تو آورند و علیه او گواهی دهند که از دین تو بیزاری جسته و قتل و اخذ املاکش بر تو رواست. پادشاه گفت: آن کار را انجام بده. راوی گوید: و آن زن را یارانی از ازارقه بود که بر دین او بودند و قتل مؤمنان تارک دنیا را جایز می‌دانستند و به دنبال ایشان فرستاد و به نزد او آمدند و به آنها دستور داد که علیه فلان شخص رافضی نزد پادشاه گواهی دهند که از دین پادشاه برگشته است و آنها هم گواهی دادند و او را کشت و زمینش را تصاحب کرد. در این هنگام خدای تعالی خشمگین گردید و به ادریس وحی کرد که به نزد این بنده جبّارم برو و به او بگو: آیا به این راضی نشدی که بنده مؤمنم را کشتی؟ زمین او را هم در اختیار خود در آوردی و خانواده او را محتاج و گرسنه ساختی! بدان به عزّت خود سوگند که در آخرت از تو انتقام کشم و در دنیا پادشاهی را از تو سلب کنم و شهرت را ویران سازم وعزّتت را به ذلّت مبدّل کنم و بدن آن زنت را خوراک سگان سازم که ای بدبخت! حلم من تو را فریفته است. و ادریس با رسالت پروردگارش به نزد او آمد در حالی که بر تختش نشسته بود و یارانش به گردش حلقه زده بودند و... ادامه دارد..👇 منبع:کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق،چاپ دیجیتال،ص۲۵۵به بعد ┄┅•|•⊰❁🌸〇⃟🌤❁⊱•|┅┄ https://eitaa.com/hadithz
﷽⃟🍃⃟🌤 💠غایب شدن از میان مردم زمان خود ✅ حضرت علیه السلام(قسمت دوم) ادریس گفت:" ای جبّار! من رسول الهی به جانب تو هستم و او خطاب به تو می فرماید:" آیا به این راضی نشدی که بنده مؤمنم را کشتی؟ زمین او را هم در اختیار خود در آوردی و خانواده او را محتاج و گرسنه ساختی! بدان به عزّت خود سوگند که در آخرت از تو انتقام می کشم و در دنیا پادشاهی را از تو گرفته و شهرت را ویران می سازم و عزّتت را به ذلّت مبدّل کرده و بدن آن زنت را خوراک سگان سازم". 🔸پادشاه ستمکار گفت: ای ادریس! از نزد من بیرون رو و خودت را بر من مقدّم مدار.سپس زنش را خواست و سخنان ادریس را به اطّلاع او رسانید آن زن گفت: "رسالت خدای ادریس ترا به هراس نیفکند، من کسی را می فرستم تا او را بکشد و رسالت خدایش و آنچه که برای تو آورده باطل شود"، شاه گفت: اقدام کن. و ادریس نیز یارانی از مؤمنان تارک دنیا داشت که با وی انجمن می کردند و ادریس به آنها گزارش وحی الهی و رسالتش به نزدآن جبّار و ابلاغ کلام الهی را گفت و آنها ترسیدند که او را بکشد. 🔸زن آن جبّار چهل تن از ازارقه را به نزد ادریس فرستاد تا او را بکشند و آنها به انجمنی که او با یاران خود می نشست رفتند و او را نیافتند و برگشتند، یاران ادریس احساس کرده که آنها آمدند تا او را بکشند و در جستجوی وی برآمده و او را یافته و گفتند: 🔹"ای ادریس! مواظب خودت باش که این جبّار قاتل تو است، امروز چهل تن از ازارقه را فرستاده بود تا ترا بکشند، از این شهر بگریز"! و ادریس نیز همان روز با چند نفر از یارانش از آن شهر کناره گرفت و سحرگاه با پروردگارش به مناجات برخاسته و گفت:" ای خدای من مرا به نزد این جبّار فرستادی و من نیز ابلاغ کلام ترا کردم و او مرا به قتل تهدید کرده است و اگر به من دسترسی پیدا کند مرا خواهد کشت". خدای تعالی وحی فرمود که از او دوری کن و از قریه اش بیرون شو مرا با او واگذار که به عزّتم سوگند که فرمانم را در باره او جاری سازم و کار تو و رسالت ترا در باره او انجام خواهم داد..." ادامه دارد...👇 منبع:کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق،چاپ دیجیتال،ص۲۰۷به بعد ┄┅•|•⊰❁🌸〇⃟🌤❁⊱•|┅┄ https://eitaa.com/hadithz
... ﷽⃟🍃⃟🌤 💠غایب شدن از میان مردم زمان خود 🔹 گفت: "ای مؤمنان از این قریه بیرون شده و به قریه‌های دیگر روید." آنها که تعداد ایشان در آن روز ۲۰نفر بود، خارج شدند و در قراء دیگر متفرّق شدند و خبر ادریس و مسألت او از خدای تعالی در قریه‌ها شایع شد و ادریس خود به بالای کوه بلندی در میان غاری پناهنده شد و خدای تعالی نیز فرشته ای بر او گمارد که هر شامگاه غذایش را بیاورد و روزها هم روزه می گرفت و فرشته نیز افطاری می آورد. 🔹در این میان، خداوند پادشاهی آن جبّار را گرفت و او را کشت و شهرش را ویران و زنش را خوراک سگان کرد، به خاطر خشمی که بر آن مرد مؤمن گرفته بود. 🔹بعد از آن جبّار، گنهکار دیگری در شهر ظاهر شد و پس از بیرون رفتن ادریس از آن شهر مدّت ۲۰سال گذشت و از آسمان حتّی یک قطره باران نبارید و مردم دچار سختی شدند و حالشان به وخامت گرائید و از شهرهای بسیار دور غذا وارد می‌کردند. چون سختی به نهایت رسید، بعضی از ایشان به نزد بعضی دیگر رفته و گفتند: این مصیبتی که بر ما نازل شده است به سبب درخواست ادریس است که از پروردگارش مسألت کرده باران بر ایشان نفرستد، تا خود نزول باران را از او بخواهد و ادریس از دید ما مخفی شده و جایگاه او را نمی دانیم و خداوند از او به ما مهربان تر است. آنها با هم اتّفاق کردند که به درگاه خدا کرده و او را بخوانند و به درگاهش کنند و درخواست نمایند که آسمان بر آن قریه و مردمش ببارد. پس بر خاکستر ایستاده و لباس سیاه پوشیده و خاک بر سرهای خود پاشیده و با توبه و استغفار و اشک و زاری به درگاه او نالیدند. 🔹خدای تعالی به ادریس وحی فرمود: "ای ادریس! همشهریان تو با توبه واستغفار و ناله و زاری به درگاه من نالیده اند و من خدای رحمان و رحیمم، توبه را می پذیرم و گناه را می بخشم و بر ایشان رحمت آورده ام ..." ادریس رفت و بر موضع شهر آن جبّار اوّلی نشست و آن را تلّی از خاک یافت و مردمی از اهل آن قریه به دورش جمع شدند و به او گفتند: ای ادریس! آیا به ما رحم نمی کنی در این بیست سالی که به سختی و گرسنگی گذرانیدیم؟ اکنون از خدا بخواه که بر ما باران بفرستد، گفت: نه، مگر آنکه این جبّارتان و همه اهل قریه پیاده و پای برهنه بیایند و آن را از من بخواهند. 🔹این مطلب به گوش آن جبّار رسید و ۴۰مرد را فرستاد تا ادریس را به نزد او برند، به نزد او آمده و گفتند: جبّار ما را نزد تو فرستاده تا تو را نزد او بریم و ادریس آنها را نفرین کرد و آنها مردند و خبر آن به گوش جبّار رسید و دیگر بار ۵۰۰مرد را فرستاد تا او را ببرند، آنگاه که به نزد او آمده، گفتند: ای ادریس! این جبّار ما را به پیش تو فرستاده است تا تو را به نزد او بریم. ادریس گفت: به محلّ آرمیدن یاران خود بنگرید. گفتند: ای ادریس! بیست سال است که ما را از گرسنگی کشتی، اکنون می خواهی ما را با نفرین بکشی؟ آیا رحم نداری؟ ادریس گفت: من نزد او نخواهم رفت و از خداوند هم برای شما درخواست باران نمی کنم تا به غایتی که جبّارتان و اهل قریه شما پیاده و پای برهنه به نزد من آیند.. 🔹پس به نزد او آمدند و در مقابلش خاضعانه ایستادند، در حالی که از او می‌خواستند که از خدای تعالی بخواهد که بر ایشان باران بفرستد. 🔹ادریس به آنها گفت: اکنون آری، و از خدای تعالی درخواست کرد که بر قریه آنها و نواحی آن باران بفرستد، ابری از آسمان بر سر آنها سایه انداخت و رعد و برقی درگرفت و همان ساعت باران فراوانی بر آنها بارید تا به غایتی که گمان کردند غرق خواهند شد و به خانه های خود نرسیده بودند مگر آنکه نفوسشان آنها را از فراوانی آب نگران ساخته بود.. .. 📚منبع: کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق،چاپ دیجیتال،ص۲۰۷به بعد ┄┅•|•⊰❁🌸〇⃟🌤❁⊱•|┅┄ https://eitaa.com/hadithz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لالایی ، لالایی شب مهتابه لالایی ، لالایی دلا بی تابه لالایی ، لالایی کمی آرومتر لالایی روی نیزه گلم خوابه😭😭😭🖤 https://eitaa.com/hadithz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
37.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 ماجرای خانواده‌ای که در بیابانی بی آب و علف گیر می‌افتند 🎤حجت الاسلام https://eitaa.com/hadithz
شب هشتم: حضرت علی اکبر👇
Seyed Majid Banifatemeh - Muharram 1401 Shab 8 - 1 (1).mp3
9.42M
جوانان بنی‌هاشم بیایید 👤 حاج‌سیدمجید ▪️ ویژه https://eitaa.com/hadithz
🖤کهیعص 🏴 حی علی العزا فی ماتم الحسین... https://eitaa.com/hadithz
[WWW.FOTROS.IR]ma1402050305.mp3
20.22M
می‌گیرم از چشمام اشکارو 👤 حاج‌محمود         ▪️ویژه https://eitaa.com/hadithz
04-zamine (2).mp3
14.8M
پسر لیلا 👤 حاج‌سید‌مجید ▪️ویژه https://eitaa.com/hadithz
Reza Narimani - Oftad Hossin Ta Resid Balasaresh.mp3
8.96M
افتاد حسین تا رسید بالا سرش 👤 حاج‌سیدرضا ▪️ ویژه https://eitaa.com/hadithz
حاج‌محمود_کریمی_در_بغل_می‌گیرمت؛_افسوس!_درهم_می‌شوی_.mp3
11.3M
در بغل می‌گیرمت؛ افسوس! درهم می‌شوی... 👤 حاج‌محمود ◼️ ویژه https://eitaa.com/hadithz
⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان ارواحنا فداه در محرم سهیم باشیم؟ 🔹 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله : ‌🔺 مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً. ▪️ هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود. 📚 الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵ ◼️ در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم: آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام" https://eitaa.com/hadithz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🏴 دودمه ویژه شب هشتم | حضرت علی اکبر (علیه السلام) جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم https://eitaa.com/hadithz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا