eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
569 دنبال‌کننده
435 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب بندعلامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.mp3
1.9M
"گلگون قباي عرصه ي ميدان كربلا زينت فزاي مسند ايوان كربلا لب تشنه فرات روان بخش كائنات خضر زلال چشمه حيوان كربلا سر مست جام ذوق و جگر سوز نار شوق غواص بحر وحدت و عطشان كربلا سرباز كوي دوست كه در عشق روي دوست افكنده سر چو گوي به چوگان كربلا ركن يمان كعبه ايمان كه از صفا در سعي شد ز مكه به عنوان كربلا لبيك بر زبان به سر دست نقد جان روي رضا به سوي بيابان كربلا چون نقطه در محيط بلا ثابت القدم گردن نهاد بر خط فرمان كربلا بر ما سواي دوست سر آستين فشاند آسوده سر نهاد به‌ دامان كربلا سر بر زمين گذاشت كه تا سر بلند شد وز خود گذشت تا ز خدا بهره مند شد" "سهم قدر ز قوس قضا دلنشين رسيد در مركز محيط رضا تير كين رسيد كرد آن سه شعبه نقطه ي توحيد را دو نيم وز شش جهت فغان به سپهر برين رسيد سر مصون ز مكمن غيب آشكار شد زان ناوكي كه بر دل حق مبين رسيد بازوي كفر و طعنه ي كفار شد قوي زان طعن نيزه ای كه به پهلوي دين رسيد از تاب رفت شاهد سلطان معرفت زان سوز و سازها كه به شمع يقين رسيد آمد به قصد كعبه ي توحيد پيل مست ديو لعين به مهبط روح الامين رسيد آن نفس مطمئنه حياتي ز سر گرفت زان نفخه ي كه در نفس آخرين رسيد مسغرق جمال ازل گشت لايزال نوشيد از زلال لقا شربت وصال " @hafez_adabiyat
ترکیب بندامیری فیروزکوهی.mp3
1.6M
"اي كفر و دين فريفته ي حق گزاريت وي عقل و عشق شيفته ي جان سپاريت آموخت دستگيري افتادگان راه دست بريده از كرم دستياريت دشمن به خواري تو كمر بسته بود ليك با دست خود به عزت حق كرد ياريت خورشيد خون گريست به دامان صبح و شام خون شد دل سپهر هم از داغداريت چون قلب بيقرار كه جان برقرار ازوست حق را قرار، تازه شد از بيقراريت نشنيد گوش هيچكسي زاري تو را ما زان سبب به جاي تو داريم زاريت زان رو زحد گذشت غم بيشمار تو تا هر دلي كند به غمي غمگساريت غافل كه ساخت كار خود از زخم جان خويش آن سنگدل كه زد به جگر زخم كاريت هم پاي مرگ رفت ز جاي از صلابتت هم چشم صبر خيره شد از بردباريت ز آن در كنار نعش جگر گوشه ماندنت و آن از ميان خون جگران بر كناريت ز آن در كمال حلم و سكون كارسازيت و آن بالهيب سوز درون سازگاريت هم اختيار زندگيت دور از اضطرار هم اضطرار مرگ و حيات اختياريت وجه اميد ما به تو اين بس كه حق فزود با نااميدي از همه، اميدواريت اي دل فداي مهر تو از مهربانيت وي جان نثار جان تو از جان نثاريت مظلوم حق شهيد فتوت، قتيل عدل ميزان دين، صراط هدايت، دليل عدل" @hafez_adabiyat
شعرخوانی سارا سادات باختر.mp3
766.5K
راه عشق است، اگر همسفری، بسم الله اگر از غربت ما باخبری، بسم الله عشق، صاحبدل بی نام و نشان می‌خواهد تو اگر پیرو صاحبنظری بسم الله جبل النور به اعجاز تو دلخوش کرده است راه طور است، اگر شعله وری بسم الله شهر از قصه بت‌های دغل، پر شده است هر که در قافله دارد تبری، بسم الله  "کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش" ای که از قافله، جا مانده تری، بسم الله @hafez_adabiyat
شعرخوانی استادمجاهدی اربعین.mp3
5.77M
شعرخوانی استادمحمدعلی مجاهدی ، اربعین حسینی از رادیو معارف لینک عضویت در (گروه) مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم👇 http://eitaa.com/joinchat/2068774923Cdec8ba13f7 ................ لینک عضویت در (کانال) مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم👇 http://eitaa.com/joinchat/1576206338Cce9613f504
4_5820975288007265369.mp3
28.72M
بیان ادبی و شعرخوانی استاد محمدی مبارز در مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم لینک عضویت در (گروه) مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم👇 http://eitaa.com/joinchat/2068774923Cdec8ba13f7 ................ لینک عضویت در (کانال) مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم👇 http://eitaa.com/joinchat/1576206338Cce9613f504
شعرخوانی سعیدبیابانکی.mp3
711.2K
" جاده مانده است و من و این سر باقی مانده رمقی نیست در این پیکر باقی مانده نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده توئی آن آتش سوزنده ی خاموش شده منم این سردی خاکستر باقی مانده گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده است باز شرمنده ام از این سر باقی مانده روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم من و این باغچه ی پرپر باقی مانده شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است در همین اسب و همین خنجر باقی مانده پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین آخرین بیت در این دفتر باقی مانده تا ابد مردترین باش و علمدار بمان با توام ای یل نام آور باقی مانده " @hafez_adabiyat
شعرخوانی محمدسهرابی.mp3
741.9K
"گریه‌ها حلقه شده پا به رکابش کردند کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند بی زره آمده از بس که شجاعت دارد کس حریفش نشد و زود جوابش کردند تیر مرد افکن بر طفلک شش ماهه زدند یعنی اندازۀ عباس حسابش کردند زودرس بود بزرگ همۀ قوم شدن چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند شور چشم تر او داشت اثر می‌بخشید کولیان هلهله کردند و خرابش کردند باخت چون سر، به تراش نوک نی منزل کرد این نگین را ز درون برده رکابش کردند بعد از این خاک سر هر چه ثواب است که قوم هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند نخریدند دل سوختۀ سلطان را لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند مادر اصغر شش‌ماهه خود اقیانوس است ربِّ آب است به معنی و ربابش کردند" @hafez_adabiyat
شعرخوانی استاد محمدعلی مجاهدی۱.mp3
838.7K
"مدام پرسه زنم در حوالی چشمت که هم پیاله شوم با اهالی چشمت به پای تاک ،ز مستی دخیل می بندم که ترک می ، نکند لاابالی چشمت عطش سراغ من آمد شبی که نوشیدم پیاله ای ز شراب زلالی چشمت نگاه گرم تو وقتی سراغ من آمد که کشته بود مرا بی خیالی چشمت هنوز چشم تو آبی ترین دریاهاست مباد چشمه ی من خشکسالی چشمت هوای چشم تو ابری فضای چشم تو سبز خوش است آب و هوای شمالی چشمت نهان نمی کنم از تو، هنوز هم پیداست کنار پنجره ها جای خالی چشمت قسم به لطف نگاهت که شعرو موسیقی نمی رسند به نازک خیالی چشمت" @hafez_adabiyat
هدایت شده از ادبخانه
Hesamoddin Seraj - Mehmane Man Sho (320).mp3
6.64M
☕مهمان من شو ساعتی... 🎙️حسام الدین سراج ۱۳ @adabkhane
شعرخوانی استادموسوی گرمارودی.mp3
1.4M
می‌گریم از غمی که فزون‌تر ز عالَم است گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است پندارم آن‌که پشت فلک نیز خم شود زین غم که پشت عاطفه زان تا ابد خم است یک نیزه از فراز حقیقت، فراتر است آن سر که در تلاوتِ آیاتِ محکم است ما مردگانِ زنده کجا، کربلا کجا! بی‌تشنگی چه سود گر آبی فراهم است جز اشک، زنگِ غفلتم از دل، که می‌برد؟ اکنون که رنگِ حیرتِ آیینه، دَرهم است امّا دلی که خیمه به دشتِ وفا زند آیینۀ تمام‌نمای محرّم است وین شوق روشنم به رهایی که در دل است آغاز آفتاب و سرانجامِ شبنم است آه ای فرات! کاش تو هم می‌گریستی آسوده، بی‌خروش، روان بهرِ کیستی... ▪ بند دوم/ نقش کبریا انگار کربلا، رقمِ خامه خداست یا پرده ای نگاشته از نقش کبریاست یک سوی، نقش روشنِ سبز و سپید را بر آن نگاره بُرد که پیدا و روشناست یعنی به رنگِ سبز، صف اولیا کشید سوی دگر سیاهه مشئوم اشقیاست امّا چرا فرات، میان دو سویِ نقش آن‌گونه می‌رود که ز لب تشنگان جداست خورشید را سپید و درخشان کشیده است انگار چهرِ قدسی سالارِ کربلاست خورشید در میانه درخشان و گِرد او هفتاد و یک سپیدة تابان و آشناست چون شیشه چراغ بود چهرِ پیشوا یا شب‌چراغِ محفلِ صبرِ جمیلِ ماست آن شیشه برشکسته ز سنگ جفا چرا؟ وان شب‌چراغ در کفِ دیوان رها چرا؟ @hafez_adabiyat
شعرخوانی سیدحسن حسینی.mp3
724.2K
" محرّم چو زد خیمه در حال من سیه پوشِ غم شد سرِ سال من فصیحانه بس نوحه های زلال تراوید از دیده ی لال من عزای تو پرواز را سر برید نگونسار شد بیرق بال من ز شلاق غم شاهراهی کبود دویده ست در صورت حال من یزید فراقت مرا تشنه کشت به همدستی شمرِ اقبال من من آن باغبانم که تیر خزان رسیده ست بر میوه ی کال من سپاهی شبه وار از درد و داغ شب و روز افتاده دنبال من در این غربت بی کسی جز غمت کسی نیست جویای احوال من من آن ذوالجناحم که در بادها چکد خونِ یاد تو از یال من" @hafez_adabiyat