┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه🚩
✍ #زندگی_نامه_شهید
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷 #علی_قربتی در سال هزاروسیصدوچهلوشش در روستای عبداللهآباد دامغان بهدنیا آمد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد.
در پایگاههای #بسیج و #مسجد_محل و فعالیتهای انقلابی شرکت داشت.
بهصورت #بسیجی در دو مرحله به جبهه رفت. اولین بار در سال شصتوپنج به #جبهه رفت. مرحله بعد در بیستونهم تیرماه شصتوشش در عملیات تک جزیره جنوبی به #شهادت رسید. مزارش در گلزار شهدای زادگاهش است.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
🤎 کپی آزاد ؛ فرج امام زمان(عج):صلوات
🥀اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈
✍ #زندگی_نامه_شهید_حسین_کوثری
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷حسین فرزند علیاصغر در بیستودومین روز از یازدهمین ماه سال هزاروسیصدوسیوپنج در شهرستان شاهرود، در خانوادهای متوسط، #مؤمن و #زحمتکش به دنیا آمد. در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آرامآرام بالید و قد کشید و تا کلاس ششم ابتدایی را در شهرستان شاهرود درس خواند. بعد از آن با وجود سنوسال کمی که داشت به دنبال کار و کسب معاش رفت.
دوران پرشور و نشاط نوجوانی و جوانی را سپری کرد و سال هزاروسیصدوپنجاهوچهار به خدمت سربازی رفت. سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی فرارسید و او نیز مانند بسیاری از جوانان میهنش در تظاهرات همراه مردم شهرش شرکت میکرد و #ندای_آزادگی سر میداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال هزاروسیصدوپنجاهوهشت با دختری از #سلالۀ_سادات از شهرستان دامغان ازدواج کرد. حسین حالا برای خودش کسبوکاری راه انداخته بود و امورات خانوادهاش را از طریق یک مغازۀ خواربارفروشی میگذراند. او ذاتاً فردی پرتلاش و سختکوش در عین حال قانع و راضی بود. به #نماز_اول_ وقت اهمیت میداد.
بسیار #باایمان و #باحجبوحیا بود. با شروع جنگ تحمیلی و یورش ددمنشانه دشمنان به وطن عزیزتر از جانش درنگ را جایز ندانست و با وجود داشتن همسر و یک فرزند سهماهه #داوطلبانه به صفوف دلاورمردان غیور میهنش پیوست و در دوازدهمین روز از آبان سال هزاروسیصدوپنجاهونه در منطقه کرخه نور براثر اصابت #ترکش_خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شاهرود دفن شد.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
#زندگی_نامه_شهید_علیرضا_خان_محمدی
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷آبان سال چهلوچهار بود که ورودش را با گریه آغاز نمود. او را علیرضا نامیدند. کودکی که شعف و شادی خانواده را دوچندان کرده بود. علیرضا در هفت سالگی وارد دبستان شد. دوران تحصیلش را در شهر دامغان سپری کرد. در حین درسخواندن به کارهای هنری نیز علاقه نشان میداد. حرف دلش را با نقاشی روی کاغذ نقش میزد و طراحی او در صفحات سفید چشمنواز بود. به #ورزش_فوتبال نیز علاقۀ زیادی داشت.
این نوجوان از فعالان انجمن اسلامی هم بود. با ورودش به مقطع متوسطه هنرستان، رشتۀ تحصیلی راه و ساختمان را انتخاب کرد و همراه دوستان خود در تشکیل #بسیج_قدس، فعالیت داشت. علیرضای جوان حالا #داوطلب حضور در جبهه بود و از طریق بسیج چندین مرحله وارد میدان مبارزه شد.
علیرضا با تمام وجودش مبارزه میکرد و برای جهاد و دفاع از #دین و #مملکت به لشکر ۱۷ علیابنابیطالب(ع) پیوست.
#بیسیمچی فرمانده شهید، علی رضایی، بود و در بیستوچهار اسفند سال شصتوسه، عملیات بدر پرده از راز عاشقی علیرضا گشود. جزیره مجنون محل عروجش شد اما بدون هیچ اثری و کسی ندانست او چه گفت و چه شنید.
جزیره #ده_سال علیرضا را مهمان خود کرد و چه روزگار خوشی داشت در آن وصل. پس از آن در هفتم اسفند هفتادوسه، در میان مویههای نیزار و آسمان گریان جزیره، علیرضا قصد وطن کرد. پیکر پاک این مبارز نوزدهساله در گلزار شهدای شهر آرام گرفت.🌷
🍃“ #راهش_جاوید_باد”
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #زندگی_نامه_شهید_محمد_علی_مطرب
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷محمدعلی فرزند نوروزعلی در سال هزاروسیصدوچهلوپنج در روستای آستانه از توابع دامغان بهدنیا آمد. فامیل قبلیاش مطرب بود ولی او دوست نداشت و فامیلش را تغییر داد و هنرمند گذاشت. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در دامغان ادامه داد. سال هزاروسیصدوشصتوچهار از طریق ژاندارمری دامغان به #عنوان_سرباز به منطقه میمک اعزام شد. در فعالیتهای بسیاری شرکت داشت.
بیستودوم شهریور هزاروسیصدوشصتوشش در منطقه میمک به #شهادت رسید. جنازهاش پس از انتقال و تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش دفن شد.
“ #راهش_جاوید_باد”🌷
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #زندگی_نامه_شهید
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷 #شهید_حسین_کوثری فرزند علیاصغر در بیستودومین روز از یازدهمین ماه سال هزاروسیصدوسیوپنج در شهرستان شاهرود، در خانوادهای متوسط، #مؤمن و #زحمتکش به دنیا آمد. در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آرامآرام بالید و قد کشید و تا کلاس ششم ابتدایی را در شهرستان شاهرود درس خواند. بعد از آن با وجود سنوسال کمی که داشت به دنبال کار و کسب معاش رفت.
دوران پرشور و نشاط نوجوانی و جوانی را سپری کرد و سال هزاروسیصدوپنجاهوچهار به خدمت سربازی رفت. سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی فرارسید و او نیز مانند بسیاری از جوانان میهنش در #تظاهرات همراه مردم شهرش شرکت میکرد و ندای آزادگی سر میداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال هزاروسیصدوپنجاهوهشت با دختری از سلالۀ سادات از شهرستان دامغان ازدواج کرد. حسین حالا برای خودش کسبوکاری راه انداخته بود و امورات خانوادهاش را از طریق یک مغازۀ خواربارفروشی میگذراند. او ذاتاً فردی #پرتلاش و #سختکوش در عین حال قانع و راضی بود. به #نماز_اول _وقت اهمیت میداد.
بسیار #باایمان و #باحجبوحیا بود. با شروع جنگ تحمیلی و یورش ددمنشانه دشمنان به وطن عزیزتر از جانش درنگ را جایز ندانست و با وجود داشتن همسر و یک فرزند سهماهه #داوطلبانه به صفوف دلاورمردان غیور میهنش پیوست و در دوازدهمین روز از آبان سال هزاروسیصدوپنجاهونه در منطقه کرخه نور براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شاهرود دفن شد.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید