eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
118 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
11.2هزار ویدیو
279 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈ ▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️ 🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه🚩 ✍ ” 🌷 در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وشش در روستای عبدالله‌آباد دامغان به‌‌دنیا آمد. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد. در پایگاه‌‌های و و فعالیت‌های انقلابی شرکت داشت. به‌‌صورت در دو مرحله به جبهه رفت. اولین بار در سال شصت‌‌وپنج به رفت. مرحله بعد در بیست‌‌ونهم تیرماه شصت‌‌وشش در عملیات تک جزیره جنوبی به رسید. مزارش در گلزار شهدای زادگاهش است.🌷 “ ” 🤎 کپی آزاد ؛ فرج امام زمان(عج):صلوات 🥀اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┄┅═✾•🏴•✾═┅┄┈
” 🌷حسین فرزند علی‌‌اصغر در بیست‌ودومین روز از یازدهمین ماه سال ‌هزاروسیصدوسی‌وپنج در شهرستان شاهرود، در خانواده‌ای متوسط، و به دنیا آمد. در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آرام‌‌آرام بالید و قد کشید و تا کلاس ششم ابتدایی را در شهرستان شاهرود درس خواند. بعد از آن با وجود سن‌‌وسال کمی که داشت به دنبال کار و کسب معاش رفت. دوران پرشور و نشاط نوجوانی و جوانی را سپری کرد و سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌وچهار به خدمت سربازی رفت. سال‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی فرارسید و او نیز مانند بسیاری از جوانان میهنش در تظاهرات همراه مردم شهرش شرکت می‌کرد و سر می‌داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌وهشت با دختری از از شهرستان دامغان ازدواج کرد. حسین حالا برای خودش کسب‌‌وکاری راه انداخته بود و امورات خانواده‌اش را از طریق یک مغازۀ خواربارفروشی می‌گذراند. او ذاتاً فردی پرتلاش و سخت‌کوش در عین حال قانع و راضی بود. به ‌وقت اهمیت می‌داد. بسیار و بود. با شروع جنگ تحمیلی و یورش ددمنشانه دشمنان به وطن عزیزتر از جانش درنگ را جایز ندانست و با وجود داشتن همسر و یک فرزند سه‌‌ماهه به صفوف دلاورمردان غیور میهنش پیوست و در دوازدهمین روز از آبان سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌ونه در منطقه کرخه نور براثر اصابت به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شاهرود دفن شد.🌷 “ ” ❤️ اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
” 🌷آبان سال چهل‌‌وچهار بود که ورودش را با گریه آغاز نمود. او را علیرضا نامیدند. کودکی که شعف و شادی خانواده را دوچندان کرده بود. علیرضا در هفت­ سالگی وارد دبستان شد. دوران تحصیلش را در شهر دامغان سپری ‌کرد. در حین درس‌‌خواندن به کارهای هنری نیز علاقه نشان می‌‌داد. حرف دلش را با نقاشی روی کاغذ نقش می‌‌زد و طراحی او در صفحات سفید  چشم‌‌نواز بود. به نیز علاقۀ زیادی داشت. این نوجوان از فعالان انجمن اسلامی هم بود. با ورودش به مقطع متوسطه هنرستان، رشتۀ تحصیلی راه و ساختمان را انتخاب کرد و همراه دوستان خود در تشکیل ، فعالیت داشت. علیرضای جوان حالا حضور در جبهه بود و از طریق بسیج چندین مرحله وارد میدان مبارزه شد. علیرضا با تمام وجودش مبارزه می‌‌کرد و برای جهاد و دفاع از و به لشکر ۱۷ علی‌‌ا‌‌بن‌‌ابیطالب(ع) پیوست. فرمانده شهید، علی رضایی، بود و در بیست‌‌وچهار اسفند سال شصت‌‌وسه، عملیات بدر پرده از راز عاشقی علیرضا گشود. جزیره مجنون محل عروجش شد اما بدون هیچ اثری و کسی ندانست او چه گفت و چه شنید. جزیره علیرضا را مهمان خود کرد و چه روزگار خوشی داشت در آن وصل. پس از آن در هفتم اسفند هفتادوسه، در میان مویه‌‌های نیزار و آسمان گریان جزیره، علیرضا قصد وطن کرد. پیکر پاک این مبارز نوزده‌‌ساله در گلزار شهدای شهر آرام گرفت.🌷 🍃“ ” اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
” 🌷محمدعلی فرزند نوروزعلی در سال هزاروسیصدوچهل‌‌وپنج در روستای آستانه از توابع دامغان به‌‌دنیا آمد. فامیل قبلی‌اش مطرب بود ولی او دوست نداشت و فامیلش را تغییر داد و هنرمند گذاشت. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در دامغان ادامه داد. سال هزاروسیصدوشصت‌‌وچهار از طریق ژاندارمری دامغان به‌‌ به منطقه میمک اعزام شد. در فعالیت‌‌های بسیاری شرکت داشت. بیست‌‌ودوم شهریور هزاروسیصدوشصت‌‌وشش در منطقه میمک به رسید. جنازه‌اش پس از انتقال و تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش دفن شد. “ ”🌷 اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
” 🌷 فرزند علی‌‌اصغر در بیست‌ودومین روز از یازدهمین ماه سال ‌هزاروسیصدوسی‌وپنج در شهرستان شاهرود، در خانواده‌ای متوسط، و به دنیا آمد. در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آرام‌‌آرام بالید و قد کشید و تا کلاس ششم ابتدایی را در شهرستان شاهرود درس خواند. بعد از آن با وجود سن‌‌وسال کمی که داشت به دنبال کار و کسب معاش رفت. دوران پرشور و نشاط نوجوانی و جوانی را سپری کرد و سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌وچهار به خدمت سربازی رفت. سال‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی فرارسید و او نیز مانند بسیاری از جوانان میهنش در همراه مردم شهرش شرکت می‌کرد و ندای آزادگی سر می‌داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌وهشت با دختری از سلالۀ سادات از شهرستان دامغان ازدواج کرد. حسین حالا برای خودش کسب‌‌وکاری راه انداخته بود و امورات خانواده‌اش را از طریق یک مغازۀ خواربارفروشی می‌گذراند. او ذاتاً فردی و در عین حال قانع و راضی بود. به ‌_وقت اهمیت می‌داد. بسیار و بود. با شروع جنگ تحمیلی و یورش ددمنشانه دشمنان به وطن عزیزتر از جانش درنگ را جایز ندانست و با وجود داشتن همسر و یک فرزند سه‌‌ماهه به صفوف دلاورمردان غیور میهنش پیوست و در دوازدهمین روز از آبان سال ‌هزاروسیصدوپنجاه‌ونه در منطقه کرخه نور براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شاهرود دفن شد.🌷 “ ” اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید