eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
7.9هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهید
🌷 در اسفند سال ١٣۴٢ در روستای «سنگر» از توابع استان فارس متولد شد دوران کودکی را در روستای سنگر و دوران نوجوانی را در شیراز گذراند. وی برای ادامه تحصيل، همراه خانواده به روستای « » در شيراز رفت و دوران دبيرستان را همزمان با اوج‌گيری انقلاب اسلامی شروع كرد. هاشم با تكثير و پخش اعلاميه‌ها و سخنراني‌های امام خمینی (ره) و شعارهای انقلابی در دبيرستان و در سطح شهر، پا به پای مردم و همراه پدر و برادرش در مبارزات شركت كرد و توانست نقش به سزایی در تسخير ساختمان شهربانی شيراز و همچنين پادگان كازرون ايفا کند. اعتمادی با پيروزی انقلاب اسلامی به زادگاهش برگشت و را بر عهده گرفت. وی با شروع غائله كردستان، برای مبارزه عليه دشمن عازم منطقه غرب شد و پس از مدتی مسئول واحد عمليات و اطلاعات تيپ «المهدی» شد و برای آزادسازی شهرهای كردنشين و پادگان حاج عمران، مسئوليت يكی از محورهای عملياتی را بر عهده گرفت. هاشم با شركت در عملیات «والفجر ٢» در منطقه «حاج عمران»، از ناحيه پای راست مجروح شد و پس از بهبودی در سال ١٣٦٢ ازدواج کرد و مدتی پس از ازدواجش دوباره در صحنه پيكار پانهاد. به دليل حضور «هاشم اعتمادی» در عمليات‌های مختلف و كسب تجربه فراوان، از طرف قرارگاه كربلا به منظور سازماندهی گردان قائم (عج)، با سمت فرمانده به تيپ امام حسن (ع) انتخاب شد. وی در عمليات «کربلای ۴»، مجدداً مجروح شد اما روحی او باعث شد تا تنها پس از ٢ روز مرخصی به برگردد. در عمليات «کربلای ۵»، مسئوليت يكی از محورهای عملياتی را بر عهده داشت و در حالی‌ كه چگونگی فتح یک جاده آسفالته را به حاج نبی فرمانده لشکر گزارش می‌كرد، بر اثر انفجار گلوله آرپی‌جی در كنارش، از ناحيه دست راست مجروح شد اما با همان وضعيت به طرف خط مقدم حركت كرد و سرانجام در تاريخ ٢۵ بهمن ١٣٦۵ هنگامی كه برای انجام شناسایی رفته بود، هدف گلوله‌های دشمن قرار گرفت و شد. وی که از عصمت و طهارت (ع) بود، در هر فرصتی متمسّک به کتاب خداوند و به قرائت قرآن مشغول می‌شد و بسیار با و به نماز و دعا می‌پرداخت، بسیجی‌ها عاشقش بودند و علاقه زیادی به وی داشتند. ‌هاشم اعتمادی در هر فرصتی که پیش می آمد در بین مردم می‌رفت و با آنان سخن می‌گفت و آنها را در راستای تقویت جبهه‌ها، و می‌کرد. این سردار به خانواده‌های شهدا و اسرا سرکشی می‌کرد و آن‌ها را تسلّی و دلداری می‌داد. وی که بسیار بود، تا احساس می‌کرد نیروهایش خسته شده‌اند، با آن‌ها به شوخی پرداخته و آنان را می‌کرد."🌷 ❤️ ❤️