eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
7.9هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷پانزدهم شهریور ماه سال 45 بود و کوچه عباسیه اردبیل و حسنعلی و پوراندخت بانو، پدر و مادر جوانی که آمدن اولین فرزند را انتظار می کشیدند. حسنعلی معلم بود و همه ایام سال با بچه های مردم سر و کار داشت و از معلمان بسیار خوب به حساب می آمد و حالا قرار بود خودش طعم پدری را بچشد و با به دنیا آمدن شاکر خدا بود که این فرصت را به او داد. دوران هفت ساله خردسالی بهنام با اجاره نشینی از این خانه به آن خانه گذشت و در هر کوچه ای که می رفتند، برای خودش دوستان بسیاری پیدا می کرد و همبازی آنها می شد. این روزگاران با دل خوشی های کودکانه بهنام سپری شد و اولین روز مهر 52 از راه رسید، روزی که بهنام از شب قبلش برای آمدن آن لحظه شماری می کرد. صبح پیش از آنکه مادر او را بیدار کند، از جا برخاست و خود را آماده کرد تا با پدر راهی شود. مدرسه سنایی اولین مدرسه ای بود که او با شوق فراوان به آن وارد شد و این علاقه به درس و مدرسه آنقدر زیاد بود که به محض برگشت به خانه، اولین کاری که می کرد، نشستن برای انجام تکالیف بود. این ایام به سرعت گذشت و بهنام چند سالی بزرگتر شد و وارد مدرسه راهنمایی اندرزگو و باز هم مانند قبل خوب و درسخوان و چون پدر و مادر هر دو بودند او هم با شاخصه های آنها بزرگ می شد: ، و . ، (آنها هم به شهادت رسیدند)و حمید رضازاده بچه هایی بودند که از دوستان صمیمی ایام تحصیل و جوانی بهنام بودند، آنها از هم محله ای های خانه پدربزرگ بودند و چون بهنام رفت و آمد زیادی به آنجا داشت، از همان کودکی با آنها دوست شد و این دوستی تا سال های بعد ادامه پیدا کرد. اوقات فراغتش را به و نیز حضور در پایگاه زینال می گذراند.  او که آرزو داشت تا استاد دانشگاه شود، تحصیل در دانشگاه تبریز را جزء اولویتهایش قرار داد و اما بعد دفاع از دین و میهن برایش بسیار مهمتر جلوه کرد و با پیوستن به رزمندگان لشکر 31 عاشورا در زمره آنها رقم خورد و در نقش یک به ایفای نقش دفاعی خود پرداخت. پنجم اسفند ماه سال 65 و بود که بهنام در شلمچه به رسید و آسمان را برای ادامه زندگی اش برگزید.🌷   ❤️ شهدای جاویدالااثر
🌷شهید فرود درخشان اهل زرقان فرزند مرحوم خونکار و مرحومه خانم مهدی علمدارلو در سال 1347 در و متولد شد و دوران کودکی را در خانواده عشایری گذرانید. او فرزند سوم خانواده بود و 3 خواهر و 3 برادر داشت که دو نفر از برادرانش به رحمت خدا رفته اند. وی در مدرسه های عشایری دوران دبستان را به پایان رساند و چون مشکلات زندگی زیاد بود  و پدرشان هم توانایی عشایرنشینی را نداشتند مجبور شدند که زندگی عشایری را رها نموده و در محله شهریار زرقان ساکن شوند. زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ملت غیور ایران و دین شروع شد شهید درخشان ، نثار جان خود در راه اسلام را دانسته و کلاس درس در دبیرستان شهید چمران منطقه زرقان را رها نمود و به عاشقان الله پیوست و البته با اجازه پدر و مادر و رهبر کبیر انقلاب.  ایشان در تاریخ 6/9/1365 به شهرستان زرقان پیوست و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد که ایشان را  به اهواز و امیدیه فرستادند و سه روز در امیدیه بودند و در امیدیه سازماندهی شد و به عنوان غواص به منطقه اعزام شد. ایشان  عضو گردان حضرت رسول اکرم بودند و در کربلای (4) شلمچه شرکت نموده و از خداوند درخواست  داشت.   شهید فرود درخشان  بسیار  به و و اهمیت می داد و به بزرگترها و روحانیت احترام خاصی می گذاشت. او به علاقه زیادی داشت. این بسیجی دلاور و حماسه ساز در تاریخ 10 مرداد ماه سال 66 در کربلای شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای محله شهریار زرقان دفن و به جمع پیوست.🌷