مرحوم شیخ رجبعلی #خیاط:
تمام نور معنوے و فیوضاتی ڪه انسان از عبادات و زیارات ڪسب میڪند
با نیشی ڪه بوسیله زبان به دیگران میزند ، نابود میشود.
خـــودســـــازے تـــرڪ گنـــــاهـ
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
#نماز_سکوی_پرواز 34
خدا ڪنه یاد بگیریم؛
چجورے ميشه سوار مرڪب نماز شد!
اونوقت...
باید براش وقت بذاريم،
تمرڪز بگیریم،
تا نماز رو، براے پرواز به استخدام بگیریم.
#استاد_شجاعی
✨
✍ #خاطره_ای_از_شهیدمحمدحسین_محمدخانی
❣ #سیــــره_شهـــدا
🌷اگر سردردی مریضی یا هرمشکلی داشتیم معتقد بودیم برویم #هیئت خوب می شویم می گفت میشه توشه تمام عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی جزو ارزوهایش بود در خانه #روضه_هفتگی بگیریم اما نمیشد چون خانه مان کوچک بود و وسایلمان زیاد البته زیاد هیئت دو نفری داشتیم برای هم سخنرانی می کردیم و چاشنی اش چند خط #روضه هم میخواندیم بعد چای نسکافه یا بستنی می خوردیم می گفت این خوردنیا الان مال هیئته هروقت چای میریختم می اوردم میگفت بیا دوسه خط روضه بخونیم تا #چای_روضه خورده باشیم #زیارت_عاشورا میخواندیم و تفسیر می کردیم اصرار نداشتیم #زیارت_جامعه_کبیره را تا ته بخوانیم یکی دو صفحه رابا معنی میخواندیم چون به زبان عربی مسلط بود برایم ترجمه میکرد و توضیح میداد.🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
امام رضا (علیه السلام) :
هر کس به رزق و روزى کم راضى باشد، خداوند (جَلّ جَلالُه عَظُمَ شَأنُه) از عمل کم او راضى خواهد بود.
📚 بحـارالانـوار ج ۷۵ ص ۳۵۶
✍ #زندگی_نامه_شهید_هادی_محبی
🌷در تاريخ 23/1/1354 در #خانوادهاي_مؤمن و #متعهد چشم به جهان گشود. او دوران كودكي را در شهر تهران و صداي هلهله و شادي كودكان زادگاهش سپري كرد، و در سن 7 سالگي در جست و جوي علم به مدرسه رفت، عشق و علاقه او به #ايثارگران و #شهداء كشور عزيزمان باعث شد خيلي زود در انجمن اسلامي مدرسهاش ثبت نام نمايد. او پس از اخذ مدرك #ديپلم_حسابداري از هنرستان حمزه سيدالشهدا سلام الله علیه در دانشگاه پيام نور در رشته مديريت پذيرفته شد. هادي از همان ابتدا به دنبال گمشدهاي ميگشت، تا جان بيتابش را آرام نمايد. به همين علت گاهگاهي به مناطق جنوب ميرفت. تا نشانه اي او را به سر منزل مقصود برساند، وي مدتي بعد فرماندهي گروهان 118 گردان عاشورا را بر عهده گرفت (1) محبي بارها از خداوند متعال #شهادت را آرزو نمود. سرانجام در روز دوم ماه مبارك رمضان درميدان امام حسين سلام الله علیه تهران با #ضربات_چاقو به ناحيه گردن به شهادت رسيد.🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
ڪربلاقسمتنیست،دعوتاست!
خدایا !
منمعنےقسمتودعوترانمےدانم
اماتومعنےِطاقترامےدانیمگرنہ؟!
دلِمندیگر،
طاقتیبرا؎ِجاماندن
ازڪربلا؎ِاربابندارد .
#روزتون_کربلایی
خـدامیـگہکـه
حقندارۍنگـرانچیزۍبـاشی
کہهـنوزاتفاقنیـوفتاده
تودرحمایتکاملمـنی:)♥️
هدایت شده از ذکر نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زیارت عاشورا «نگارش آسان» -
🎙صوت: مهدی سماواتی
┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ🚩
هدایت شده از ذکر نماز
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - زیارتعاشورا(علیفانی).m4a
1.98M
🏝 زیارت عاشورا
🎙 با نواے علے فانی
64BitR📀1/4MB⏰Time=11:40
┄═🌼🌷💠🦋💠🌸🌼═┄
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهدای جاویدالااثر
لینک گروه پیروان آقا امام زمان عج
https://eitaa.com/joinchat/3168272588C6933ecb587
#سلام_آقا 😔😭
🌸دل شکستهی ما گرم ربنای حسین
🌿گرفته پَر به هواخواهی هوای حسین
🌸شبم گذشته به فکر و خیال ششگوشه
🌿سلام؛ صبح ِدل انگیز کربلای حسین
⚘ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
⚘ وعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
⚘ وعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
⚘ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله✋
#شبتون_حسینی🌤
❤️💫یــا مــحــمّــد (ص)
💚💫تا داشته ام، فقط تو را داشته ام
❤️💫با نام تو قد و قامت افراشته ام
💚💫بوی صلوات می دهد دستانم
❤️💫از بس که گل محمدی کاشته ام
💚💫اللّهُمَّصَلِّعَلي
❤️💫مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
💚💫وَعَجِّلفَرَجَهُــم
.
💚💫محمد(ص)
⚪️💫شــافع روز پسیـن است
💚💫محمد(ص)
⚪️💫رحمــة للعـالمین اسـت
💚💫محمد (ص)
⚪️💫هم بشیر و هم نذیر است
💚💫محمد(ص)
⚪️💫در دو عالم بی نظیر است
💚💫پیشاپیش میلاد
⚪️💫پیـامبـر رحمت مبارک باد
.
حکومت اسلامی(۲۰)
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه مطلب سابق می فرماید:
- و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فيه شخصک
کسانی که احتیاج دارند بخشی از خودت را به آنان اختصاص بده
- و تجلس لهم مجلسا عاما
و در مجلس عمومی با آنها بنشین
- فتتواضع فيه لله الذی خلقک
پس تواضع کن در برابر خداوندی که تو را خلق کرده است
- و تقعد عنهم جندک
و دور کن از آنها جنود
- و أعوانک من أحراسک و شرطک
و اعوان و حارس ها(محافظان) و شرطه ها را
- حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع
تا اینکه با تو هم کلام بشوند سخنگوی آنها، منتهی با اضطرار با تو سخن نکند
- فإنی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول فی غیر موطن
که از رسول الله فراوان شنیدم(نه فقط در یک موطن)
- لن تقدس أمة لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع
به رستگاری نمی رسد آن ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان بدون هیچ نگرانی نگیرد(آن جامعه ای مدنظر پیامبر است که یک ناتوان به راحتی بتواند سخن بگوید و طالب حق خویش بشود)
"غیر متتعتع" یعنی بدون ناراحتی و پریشانی و آن که دچار شک و پریشانی است که در کلام خویش از ترس دیدار لکنت دارد
- ثم احتمل الخرق منهم و العی
پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن
- و نح عنهم الضیق و الأنف
و تنگ نظری و خودبزرگ بینی را از خود دور ساز
- یبسط الله علیک بذلک أکناف رحمة
تا اینکه خداوند بخاطر این برخورد تو، درهای رحمت را به سویت بگشاید
- و یوجب لک ثواب طاعته
و علاوه بر در های رحمت، به تو ثواب نیز می دهد
- و أعط ما أعطیت هنیئا و امنع فی إجمال و إعذار
و آنچه که بر مردم می بخشی بر تو گوارا باشد؛ اما اگر از کسی می خواهی چیزی را محروم کنی با مهربانی و عذرخواهی همراه باشد.
#نور_نما
#حکومت_اسلامی
هدایت شده از ۳۱۳ یاوران صاحب الزمان علیه السلام
وصیت نامہ ے بسیار عجیب یڪ شهید...
« بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقہ ڪردستان بودیم ڪہ بہ طرز غیرعادے جنازہ شهیدے را پیدا ڪردیم. از جیب شهید، یڪ ڪیف پلاستیڪے درآوردم. داخل ڪیف، وصیتنامہ قرار داشت ڪہ ڪاملاً سالم بود و این چیز عجیبے بود. در وصیتنامہ نوشتہ بود:
من سیدحسن بچہ تهران و از لشڪر حضرت رسول (ص) هستم.
😔پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میڪنند...
من در شب حملہ یعنے فردا شب بہ شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماہ و ۲۵ روز در منطقہ میماند. بعد از این مدت، جنازہ من پیدا میشود و زمانے ڪہ جنازہ من پیدا میشود، امام خمینے در بین شما نیست. این اسرارے است ڪہ ائمہ بہ من گفتند و من بہ شما مے گویم. بہ مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میڪنیم. بگویید ڪہ ما را فراموش نڪنند و...
بعد از خواندن وصیتنامہ دربارہ عملیاتے ڪہ لشڪر حضرت رسول (ص) آن شب انجام دادہ بود، تحقیق ڪردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بودہ و هشت سال و پنج ماہ و ۲۵ روز از آن گذشتہ است.»
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🕋 بِسْمِ اللّٰهِ السَّمیعِ الْبَصیر
هر اول روز ایجان، صدبار سلامٌ علیک
📕السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وِتْرَ اللهِ الْمَوْتُورَ فِی السَّماواتِ وَالْاَرض، اَشْهَدُ اَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فِی الْخُلْدِ وَاقْشَعَرَّت لَهُ اَظِلَّهُ الْعَرشِ، وَبَكىٰ لَهُ جَمیعُ الْخَلائِق. #یاحسین(ع)
📒السَّلاَمُ عَلَيْکَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الشَّهِيد، السَّلاَمُ عَلَيْکَ أَيُّهَا الْوَصِيُّ الْبَارُّ التَّقِی، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ اَمَرتَ بِالْمَعرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ عَبَدتَ اللَّهَ مُخلِصاً حَتَّى اَتَاکَ الْيَقِين، السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا اَبَا الْحَسَنِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه. #یارضا(ع)
📗السَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللهُ لَکَ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَیکَ یَا مَولای، اَنَا مَولاکَ عَارِفٌ بِاَولاکَ وَ اُخرَاک، اَتَقَرَّبُ إِلَى اللهِ تَعَالىٰ بِکَ وَ بِآلِ بَیْتِکَ، وَ اَنتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْک. #یامهدی(عج)
📘السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیکِ یَا اُخْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ مُوسَى بْنِ جَعفَرٍ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه. #یامعصومه(س)
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۲۱
مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش #چشم_کسی به ما نیفتد..
و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم...
و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است...
یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی..
و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله..
نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند..
که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد
_سریعتر بیاید!
تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،..
هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی #بانگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد...
به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده..
و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه،...
از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت..
و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد
_شما اینجا چیکار میکنید؟
شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به #بوی_جنگ به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید
_چرا نرفتید بیمارستان؟
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید
_اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!
و سعد از #امکانات_رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد
_دکتر تو مسجد بود...
و مصطفی...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهدای جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار
🌷🌷
#تلنگرانه⛔️
شَھـٰادَتآناَستڪہمُتَفـٰاۅِتبہآخَربرِسۍ...
ۅَگَرنہمَرگڪہپـٰایـٰانهَمہقِصہهـٰاست..!
#شھیدابراهیمهادی
#سیره_شهدا
#شهید_منصور_خادم_صادق🌷
✴️ چند دقیقه پای صحبتهای با ارزش شهید سرافراز سردار خادم صادق بنشینیم ...
✅️ اگر اعمال و دستورات دین را به یک ماشین مثل بزنیم که وسیلهایست برای رسیدن ما به خداوند، امر به معروف و نهی از منکر، حکم موتور رو داره در این ماشین.
حساب کنید اگر ماشینی، موتور نداشته باشه آیا از جای خودش حرکت میکنه⁉️
🔵 جهت مطالعه بیشتر👇
🌿بیوگرافی شهید منصور خادم صادق و ماجرای هتاکی به همسر و دختر ایشان در ششم شهریور ۱۴۰۱ به خاطر امر به معروف
چشم پاک دختری، از جملهای تر مانده است/ چشمهای پاکش اما خیره بر در مانده است
روی دیوار اتاق کوچک تنهاییاش
عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .
یاد و خاطره شهیدان گرامی باد🌷
✍ #قسمتی_از_وصیتنامه_شهید
کشور خود را به یک کشور #خودکفا و #مستقل مبدل کنیم و دیگر نگذارید عمال #آمریکا و #منافقان بظاهر اسلامی در میان شما رخنه کنند.
🌷 #شهید_فتح_الله_شجاعی🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #خاطره_ای_از_شهید_محمدحسین_روزیطلب
#خاطره: راننده ی جوانمرد
🌷 پسرم "محمدحسین" از کودکی علاقه ی زیادی به #خلبانی داشت و بالاخره هم در رشته ی خلبانی قبول شد و به آمریکا رفت. او اهمیت فراوانی برای نماز قائل بود و هیچ وقت #نماز و #روزه_اش ترک نمی شد. او در آمریکا هم که بود در تماس هایی که با او داشتیم می گفت: « من همیشه نماز را میخوانم.»
او حتی گاهی که از پرواز برمی گشت و هنوز نمازش را نخوانده بود در سجده، گریه و زاری می کرد و به خدای خود عرض می کرد: « #خدایا من بنده ی گریز پایی نیستم... نتوانستم تا الان نمازم را بخوانم.» یک بار شهید عزیز با اتومبیل از تهران به شیراز می آمده است که در بین راه با یک ماشین برخورد می کند. راننده ی ماشین در آن جا نبوده و شهید هر چه منتظر می شود، راننده ی ماشین نمی آید. راننده ی ماشین پزشکی بوده که در بیمارستان عمل داشته و تاخیرش به درازا می کشد و شهید عزیز هم پرواز داشته نمیتوانسته بیش از این منتظر راننده شود. به همین دلیل شهید نام و نشانی خود را روی یک تکه کاغذ می نویسد و روی ماشین آن پزشک می گذارد و به ناچار آن جا را ترک می کند.
چند روز بعد، پزشک مذکور به آدرسی که شهید داده بود مراجعه میکند و بعد از دیدار او می گوید: «من آمده ام فقط آن جوانمرد را ببینم. خسارت هم نمی خواهم فقط می خواستم ببینم کسی که این شجاعت را داشته و نام و آدرسش را نوشته و گذاشته روی ماشین، چه کسی است؟»🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید