✍🏻چهار قانون طلایی برای بهبود و ترمیم زندگی مشترک
۱- قانونِ حمایت ( عامل ناخشنودی همسرتان نباشید )
۲- قانونِ توجه ( مهم ترین نیازهای عاطفی همسرتان را برطرف کنید.)
۳- قانونِ زمان ( زمان ویژه ای برای خلوت کردن با همسرتان و توجه کامل به او اختصاص دهید)
۴- قانونِ صداقت ( باهمسرتان به طور کامل صادق و روراست باشید).
#ققنوس_آتشین
─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─
✍🏻تکنیکهایی که به شما کمک میکنند تا دعواهای خانوادگی را مدیریت کنید.
1.تکنیک توقف🙋♀
در این تکنیک وقتی مشاجره و درگیری اوج میگیرد، دست خود را بالا میگیرید و فریاد میزنید «توقف» یا «ایست». این علائمی است که میگوید دو طرف باید فریاد زدن را متوقف کنند و به اتاقهای مجزایی بروند.
2- تکنیک بازگشت🚶♀
وقتی آرام شدید، دوباره باز گردید و با آرامش درباره مشکل صحبت کنید. اگر احساس خشم دارید صحبت درباره مشکل را به بعد موکول کنید.
3.تکنیک تایم اوت🤦♀
زوجها، هنگام مشاجره هیجان زده میشوند. وقتی این اتفاق میافتد میزان ضربان قلب، تنفس، نبض و هورمون آدرنالین خون افزایش مییابد. در این تکنیک فرد به اتاقی میرود و 15-10 دقیقه بیسر و صدا مینشیند.
4.تکنیک تنفس آهسته🧘♀
گاهی وقتها برای آرام شدن باید نفس عمیق کشید. در این مهلت 15-10 دقیقهای استراحت، دستتان را روی شکم خود بگذارید و نفس بکشید. کم کم سرعت نفس کشیدنتان را کم کنید و عمیقتر نفس بکشید. پس از چند لحظه آرام خواهید شد.
5.تکنیک گفت و گوی محترمانه🗣
پس از گوش دادن به همه حرفهای همسر، از نیازها، نگرانیها و مسائلی که باعث ناراحتی شما شده است، با آرامش و احترام سخن بگویید:
🔺 نیازها و نگرانیهای خود را شرح دهید.
🔺 همسر خود را سرزنش نکنید.
🔺در جستجوی راه حلی باشید.
🔺 از او بخواهید خلاصه حرفهای شما را بازگو کند.
6.تکنیک ارتباط چشمی👀
با استفاده از روش گوش دادن فعال، میتوانید به همسر خود نشان دهید که به حرفهای او گوش می دهید. وقتی همسر شما حرف می زند، به چشمهایش نگاه کنید. هر دو سه دقیقه یک بار، حرفهای همسر خود را جمعبندی کرده و بازگو کنید با استفاده از زبان بدن- با حرکتهایی مانند تکان سر- او را به حرف زدن تشویق کنید.
#ققنوس_آتشین
─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─
هدایت شده از ۱۳۴۴
🔊حــــاجی صــــدا میـــــاد؟
- اینجا آتش جنگ شناختی دشمن خیلی سنگینه!
- ۳۰۰ تا شبکه ماهوارهای دارن شبانه روز رو ذهن جوان ها آتیش میریزن!
- فضای مجازی افتاده دست دشمن!
- خاکریز مد و لباس از دستمون خارج شده!
- دشمن داره دختر پسرامون رو به خاک و خون میکشه و میخواد اونا رو از حیا و عفت دور کنه!
- حاجی دست تنهاییم!
- فقط «پلیس» پای کار وایساده!
- لشکر حوزهی علمیه کی میرسه پس؟!
- پشتیبانی وزارت صمت کجاست؟!
- وزارت آموزش و پرورش چرا مهمات نمیرسونه؟!
- چرا بچه های گردان صدا و سیما نیستن تا دفاع کنن از ارزش ها؟!
- نیروهای سازمان تبلیغات چرا نمیان این مین های خطرناک روی زمین رو خنثی کنن؟!
- وزارت ارتباطات چرا خط پشتیبانی دشمن رو قطع نمیکنه؟!
- چرا قوه قضاییه با نفوذی ها و سلبریتی ها برخورد نمیکنه؟!
- حاجی پلیس خیلی دست تنهاست ولی مردونه وایساده پای کار!
- یه سری ها دارن پلیس رو هم میزنن که تو چرا وایسادی داری مقاومت میکنی!
- حاجی نیرو کمکی میخوایم!
🔊 به نیروهای فرهنگ ساز بگو سریع تر خودشونا اعزام کنن خط مقدم ، داریم خیلی تلفات میدیم!
✍میلاد خورسندیــــــــــــــــــــ🌷🍃ــــــــــــــــــــــ
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••
✅کانال حاج قاسم
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
هدایت شده از ۱۳۴۴
🚨آن مرد که در استخر کاخ کشور را مدیریت میکرد، رفت!/ دروغپردازی برای تخریب دولت توسط اطرافیان لاریجانی
🔹مهاجری در اظهاراتی مدعی نوشت که «جناب آقای دولت! به قرار اطلاع، بخش خودمختار دولت تصمیم دارد شنبه شب در کاخ سعدآباد ضیافت افطار برگزار کند و احتمالا قصهای شبیه دعوت از زنان بیکار کشورهای مختلف (این بار با مهمانان دیگر) تکرار شود. کاش این خبر دروغ باشد و تکذیب شود. اما اگر راست است مصلحت در لغو برنامه است. هم به آبروریزیاش نمیارزد و هم پایگاه اجتماعی رئیسجمهور آن را هضم نمیکند».
🔹فارغ از صحت و کذب این خبر او در حالی به افطاری در کاخ سعدآباد اعتراض میکند که مدافع بیجیره و مواجب رئیس جمهوری بود که همه جلساتش را در سعدآباد برگزار میکرد و قدمی برای خارج شدن از کاخ شاهنشاهیاش برنمیداشت! اگر حافظه تاریخی او مستهلک نشده باشد احتمالا به خاطر دارد که حتی دادستان کل کشور نیز در جلسهای رودرروی حسن روحانی از برگزاری جلسات در کاخ سعدآباد گله کرد!
🔹مهاجری عصبانیتش از کنگره مهم و راهبردی «زنان تاثیرگذار» که در بحبوحه فشارهای جهانی علیه ایران در دی ماه سال گذشته برگزار شد را نیز نتوانسته پنهان کند و با بیادبی، مهمانان کنگره را «زنان بیکار کشورهای مختلف» خوانده است!
🔹با کمی بررسی و مقایسه میان سوابق محمد مهاجری و برگزیدگان کنگره مذکور مشخص میشود که فردی با سابقه حضور در شورای سردبیری برخی روزنامهها و سایتها، به افرادی مانند «واناجان سانگیران لی؛ دکترای علوم دارویی و شیمیفیزیک دانشگاه میسوری کانزاس آمریکا و فوق دکترای دانشگاه چولالانگکورن تایلند»، «پان شیائووی؛ رئیس هیئت مدیره شرکت فناوری سلامت Aibaozu شنژن، رئیس هیئت مدیره شرکت پتروشیمی گوانگژو کونلون، رئیس هیئت مدیره شرکت بینالمللی Princess of China هنگ کنگ» و «زهرا امام جمعه؛ دکترای مهندسی و تکنولوژی مواد غذایی دانشگاه بلز پاسکال فرانسه، عضویت در انجمن متخصصین صنایع غذایی امریکا، عضو انجمن متخصصین صنایع غذایی ایران و مولف بیش از ۳۰۰ مقاله و ۱۹ کتاب در زمینه صنایع غذایی» لقب بیکار میدهد!
🔹اما حالا که جناب مهاجری دغدغهمند برگزاری مهمانی در کاخ سعدآباد شدهاند کاش کمی به عقب برگردند و از خود بپرسند ماجرای جشن همسر روحانی در کاخ سعدآباد چه بود؟!
🔹جشنی زنانه و اشرافی در فضای کاخ سعدآباد که فاصله طبقاتی زنان دولتمردان و مسئولان زن دولتی را به رخ عموم زنان جامعه میکشید. جشنی که تمام مهمانانش از پیش تعیین شده بود و هیچ امکانی برای ورود افراد عادی نبود! جشنی که به نام بزرگداشت مقام زن برگزار شد اما با بیحجاب شدن میهمانان آن بیشتر شبیه یک دورهمی زنانه شده بود و البته از بخشهای مختلفی غیر از دولت نیز میهمانانی داشت، مانند فعالان امور زنان، بازیگر، کارگردان و نویسنده زن.
🔹باید خاطر نشان کرد که رقص لزگی شش دختر، کنسرت موسیقی زنان و برگزاری شوی لباس زنان بخشی از ویژه برنامههای این ضیافت بود که قرار بود به پاسداشت مقام زن بپردازد!
🔹البته آن زمان هیچ یادداشت یا توییت و حتی کلمهای توسط مهاجری نوشته نشد اما خب امروز نان برخی در کوبیدن دولتی است که همراه و همقدم با مردم است و رییسجمهورش نه در استخر کاخ در حال شنا کردن تصمیم میگیرد و نه پشت میز چند میلیون دلاری در سعدآباد!
هدایت شده از ۱۳۴۴
🔻صدور قرار جلب ۵ مقام مسئول درباره قانون هوای پاک
🔹در پی گزارش کمیسیون اصل نود مجلس و تحقیقات سازمان بازرسی کل کشور، دادستانی تهران کیفرخواست پرونده مسئولانی که در رابطه با اجرای قانون هوای پاک نسبت به تکالیف قانونی خود عمل نکردهاند را صادر کرد.
🔹برخی از مدیران از وزارت نیرو، وزارت نفت سازمان ملی استاندارد ایران، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران و سازمان حفاظت محیط زیست در این پرونده متهم هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این اسپند برای همه 💙
بچــــــه های عزیز گروهمون....
الهی همیشه لبتون خندون😄
دلتون شاد باشه☺️
از بلا به دور باشید 💙🙏
همیشه دلتون شاد باشه
دوستان گـــ💙ـلم
چشم بـــد ازتـــون دور🧿🧿
🌸💎🌸
♦️دیدار با امام زمان علیه السلام
🔹مرحوم سیّد عبدالکریم کفّاش هفتهای یک مرتبه محضر امام زمان عجّلاللهفرجه مشرّف میشد.
حضرت از او میپرسد:
🍃 اگر ما را نبینی چه خواهی کرد؟
میگوید: میمیرم.
🍃 حضرت میفرمایند:
«اگر چنین نبودی، ما را نمیدیدی»
✨ وقتی از او علّت باز شدن راه ملاقات را پرسیدند،
گفته بود: «یک شب جدّم رسول خدا را در عالم رؤیا دیدم، از ایشان تقاضای ملاقات با حضرت را نمودم.»
🌾 حضرت فرمود:
«در شبانهروز دو مرتبه برای فرزندم حسین عليهالسّلام گریه کن.»
از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدّت یک سال اجرا نمودم، لذا به تشرّف خدمت آن حضرت نائل آمدم.
🟢 این دستور موافق با عمل
حضرت ولیعصر ارواحنافداه
در زیارت ناحیه مقدسه است که میفرماید: 👈🏻 پس اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و تقدیر الهی را از یاری تو بازداشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم
و با آنان که به دشمنی تو برخاستند، به دشمنی برخیزم، [در عوض]هر صبح و شام بر تو ندبه و زاری میکنم و بر تو به جای اشک، خون گریه میکنم...
🔳دستور العمل مجرب
🍃🌺🌸داستان شب🌸🌺🍃
سلام علیکم...؛
عرض تسلیت ایام ضربه خوردن و شهادت جانگداز امام علی علیه السلام و التماس دعا در لیالی بزرگ قدر...؛
شبتون بخیر و شادی...؛
الهی هر حاجت و مرادی دارید امشب تقریر و در شبهای آتی تصویب و امضاء و ابلاغ گردد...؛
الهی آمین
........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم
۱۴۰۲/۰۱/۲۷
" پند بزرگان گوش گیر "
راویان تاریخ آورده اند:
بعد از اینكه لقمان از بردگى نجات يافت ، روى به تجارت آورد و مال بسيار اندوخت...!
هر كس احتياجى داشت بدون ضمانت به وى قرض مى داد. در همان حال لقمان ، طلبى از رئيس قبيله اى داشت ؛ پس پسر خود را براى اخذ آن طلب ، به مسافرت فرستاد...!
اما قبل از رفتن پسر ؛ او را فراخواند و پند داد و گفت : در بين راه به درختى برخورد مى كنى كه در كنار چشمه اى قرار دارد؛ درخت بسيار پربرگ و سرسبز و خرمى است .
در پاى آن درخت فرود نيا...!
بعد از آن به شهرى خواهى رسيد و بزرگ و مهتر آن شهر تقاضاى ازدواج با دخترش را به تو مى كند، حذر كن و قبول منما...!
چون به نزديك شخص مديون رسيدى ، صاحبخانه شب از تو مى خواهد كه بر تختى بخوابى كه كنار درياست...! مبادا كه بر آن بخوابى.
اما فرزندم؛ اگر پيرى روشن ضمير با تو همراه شد هر چه گفت : سخنش را بپذير...!
اين بگفت و با پسر وداع كرد. پسر در راه به پيرمردى برخورد كرد كه شخصى حكيم به نظر مى رسيد و با هم همسفر شدند.
چون به چشمه آب رسيدند، پير گفت : پياده شو استراحتى كنيم .
پسر گفت : پدرم از من خواسته است در اين مكان پياده نشوم...!
پير گفت : مشكلى نيست ، پياده شو.
پسر به ياد حرف پدر افتاد كه اگر پيرى به تو دستور داد، اطاعت كن ، بنابراين پياده شد...!
بعد از استراحت در زير درخت به خواب رفت . مارى از درخت پايين آمد و قصد پسر كرد. پير عصايش را بر گردن مار گذاشت ؛ او را كشت و سرش را جدا كرد و در كيسه خود گذاشت چون پسر از خواب بيدار شد، پير گفت : هدف پدرت از منع اقامت در اين مكان ، اين مار بوده است...!!!
در ادامه راه به شهرى رسيدند. بر بزرگ شهر وارد شدند و چندى آنجا ماندند. دختر رئيس قوم به پسر لقمان علاقه پيدا كرد و پدرش به پسر تقاضاى ازدواج داد. پسر قبول نكرد.
پير گفت : اين دختر صاحب زيبايى و مال و جاه است . خوب است كه ازدواج با او را قبول كنى...!
پسر طبق دستور لقمان ، سخن پير را پذيرفت و دختر را به نكاح خود درآورد.
شب زفاف ؛ پير فرزانه سر مار را به جوان داد و گفت : در زير دامن عروس ، سر مار را دود كن و منتظر بمان !
شب ، جوان دستور پير را به كار بست .
با رسيدن دود سر مار به زرى دامن عروس ، ناله اى كرد و بيهوش شد و بعد كرم بزرگى از او جدا شد و در دم مرد...!
پس از چند لحظه ، عروس به هوش آمد. چند روزى را با عروس به خوبى گذرانيدند و سپس راهى شهر ديگر شدند...!
چون به خانه شخص طرف معامله با پدرش رسيدند، ضيافت پر شكوهى به افتخار پسر لقمان برپا نمودند....!
هنگامى كه شب فرا رسيد، آن مرد قدرتمند و صاحب مال از پسر لقمان خواست كه بر تختى كه در كنار دريا است بخوابد.
پسر لقمان قبول نكرد، اما پير از او خواست كه بخوابد.
پسر لقمان بر آن تخت خوابيد و پسر صاحبخانه هم صد متر آن طرف تر بر تخت ديگرى خوابيده بود.
شب هنگام؛ پير از پسر لقمان خواست برخيزد و تخت ها را جابه جا كند. بدين ترتيب تخت پسر لقمان را با تخت پسر صاحبخانه عوض كردند.
از خصوصيات اين نابكار اين بود كه هر كس به دنبال طلب خود مى آمد، اول به او احترام مى گذاشت ؛ اما شب او را در دريا غرق مى كرد، آن شب هم آن شخص آمد و به خيال خود پسر لقمان را در دريا انداخت .
چون صبح شد، مشاهده كرد كه پسر خودش بوده نه پسر لقمان . عزا در آن خانه به پا شد. پسر لقمان طلب خويش بگرفت و حركت نمود. به شهر اول رسيد همسرش را با اموال بسيار برداشت و به سوى ديار خويش رهسپار شد
.......................................
بله عزیزانم؛
داستانهای لقمان درس و تجربه و فتانت است تا ما آن را مد نظر داشته باشیم و هر مبحثی ؛ در خود درس و نکته فراوان دارد.
مهمترین درس استفاده و پند از تجربه بزرگان میباشد.
مبحث دیگر اینکه برای هر کاری براساس عقل و تدبیر و دوراندیشی کارکنم نه احساسی و عجله ای.
مبحث بعد استفاده از فرصت ها و تدبیر در کارهاست بعبارتی دست بسته نباشیم.
مراقب خودتون باشید
شبتون آرام و برقرار
🍃🌸🌺🌼🌻🌻🌼🌺🌸🍃
.