بسم رب الحسین
#چهل_روز_تا_محرم
یکی از رفقا عادت داشت اذان مغرب اول محرمُ که میگفتن شروع میکرد به پیامک گروهی ارسال کردن اون وقتا نرم افزار اجتماعی مد نبود مضمون پیام ها به این صورت بود
شب اول گذشت کاش عاشورا رو درک کنیم
شب دوم گذشت کاش زنده باشیم شب سوم
شب سوم گذشت. و زنده ایم
شب نهم علمداریا جایی روضه خصوصی ندارن خون بریزیم
شب دهم مکن ای صبح طلوع (هر نیم ساعت یه بار)
خلاصه محرم که تموم میشد سوژه عوض میشد
220 روز مونده تا محرم
210 روز مونده تا مستی
186 روز مونده تا کاروان بیاد سمت کربلا
40 روز مونده ...
همیشه به اینجای کار که میرسید و محمد حسین گوشیشو نگاه میکرد یادمه یه آهی میکشید ازبچه های خونه قول میگرفت برای احیای چله عاشورای بعد نماز صبح
محمدحسین چله میگرفت اخه
میترسید اونجور که میخواد وارد شهر محرم نشه
یادمه در کنار چله ی زیارت عاشورا خونیش تو هفته دوسه باری دیگِ عدس پلو رو بار میذاشت میگفت عدس اشک آوره
محمدحسین دوست داشت از همه بیشتر گریه کنه.
محمدحسین الان ...
__________________________________
همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم
بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد
بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام
گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم
گفت:خدایا یعنی زندهايم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟؟!
.
.
#دلتنگیم
#دعامون_کن
#میزنه_قلبم_داره_میاد_دوباره_باز_بوی_محرم
#آماده_سازی_برای_محرم
#40روز_تا_محرم
#جا_نمونی
#شهید_حاج_عمار
#حاج_عمار
#عمار
#عمار_حلب
#سردار_شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#همت_مقاومت
#فدایی_زینب
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#مداح_اهل_بیت
#مهندس_عمران
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
شهیـــღـد عِشـق
@hajammar313
روایت یکی از فرماندهان مدافع حرم:
حدود چهل روز قبل از شهادتش یعنی هفتم مهر، عمار توی یک پادگان برای بچه ها صحبت میکرد.
داشت برای نیروهای تازه وارد، شرایط منطقه را توجیه میکرد.توی آن جلسه،#سردار_شهید_همدانی هم بود. جلسه که تمام شد، قرار شد با ایشان و عمار و چند تا از فرماندهان محورها، به بازدید از خطوط مختلف برویم. توی راه وقتی من و عمار با هم حرف میزدیم، سردار همدانی متوجه شد که عمار من را 《عمو》 صدا میکند. بهم گفت:《فلانی ماجرا چیست؟ مگر شما از قبل با هم آشنایی داشتید؟!》 گفتم:《من این بچه را از نوزادی تا الان میشناسم و با خانوادهشان رفت و آمد دارم.》 تا این حرف را زدم سردار همدانی رو کرد به عمار و گفت:《آخر تو چرا به این میگویی عمو؟! اصلا میدانی این چه آدمی هست که هی بهش میگی عمو؟! از من میپرسی، بیخیالش شو و ارتباطت رو باهاش قطع کن! این آدم، آدم خوبی برای معاشرت نیست ها! سابقهاش دست من است...از من گفتن بود!》
عمار هم سرش را انداخته بود پایین و فقط لبخند میزد. بهش گفتم:《 ببین عمار جان! من عموی تو هستم. ما یک عمر است که باهم رفت و آمد داریم و نون و نمک همدیگر را خوردیم. قرار هم هست انشاءالله از این به بعد هم مثل قبل باشیم، ام ایشان چی؟! سردار همدانی آمده برای ماموریت؛ اصلا معلوم نیست بعدش او را ببینی یا نه! پس خوب حواست را جمع کن که من را بهش نفروشی!》 شهید همدانی از حرفم زد زیر خنده، اما این جوان جملهای حرف نزد و فقط لبخند زد. خیلی حد و حدود خودش را میدانست.
با شهید همدانی و عمار، از خطی که مسئولیتش با او بود بازدید کردیم. نزدیک غروب بود که برگشتیم توی مقرشان و نماز جماعت خواندیم. بعد از نماز، محمدحسین از شهید همدانی خواست که چند جمله برای نیروهایش صحبت کند. خودش بچه ها را جمع کرد، یک نفر را هم گذاشت تا صحبت های سردار همدانی را برای نیروهای عرب زبان ترجمه کند.
صحبت های شهید همدانی به آخر رسید و خطاب به جمع گفت:《دعا کنید که آخر عمری، خدا ما را عاقبت به خیر کند و به بهترین شکل ما را پیش خودش ببرد.》 .
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_عمار
#حاج_عمار
#عمار
#عمار_حلب
#سردار_شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#همت_مقاومت
#فدایی_زینب
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#مداح_اهل_بیت
#مهندس_عمران
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
@hajammar313
عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابههای شام و صحرای حلب به مشام میرسد.
تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمیخواهد، راهنمایش دل است و بهانهاش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است بهرنگ خون که جلوهای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیدهاند.
#مدافعان_حرم
#التماس_دعای_شهادت
#شهدا
#فدایی_رهبر
@hajammar313
بسم رب الحسین
#چهل_روز_تا_محرم
یکی از رفقا عادت داشت اذان مغرب اول محرمُ که میگفتن شروع میکرد به پیامک گروهی ارسال کردن اون وقتا نرم افزار اجتماعی مد نبود مضمون پیام ها به این صورت بود
شب اول گذشت کاش عاشورا رو درک کنیم
شب دوم گذشت کاش زنده باشیم شب سوم
شب سوم گذشت. و زنده ایم
شب نهم علمداریا جایی روضه خصوصی ندارن خون بریزیم
شب دهم مکن ای صبح طلوع (هر نیم ساعت یه بار)
خلاصه محرم که تموم میشد سوژه عوض میشد
220 روز مونده تا محرم
210 روز مونده تا مستی
186 روز مونده تا کاروان بیاد سمت کربلا
40 روز مونده ...
همیشه به اینجای کار که میرسید و محمد حسین گوشیشو نگاه میکرد یادمه یه آهی میکشید ازبچه های خونه قول میگرفت برای احیای چله عاشورای بعد نماز صبح
محمدحسین چله میگرفت اخه
میترسید اونجور که میخواد وارد شهر محرم نشه
یادمه در کنار چله ی زیارت عاشورا خونیش تو هفته دوسه باری دیگِ عدس پلو رو بار میذاشت میگفت عدس اشک آوره
محمدحسین دوست داشت از همه بیشتر گریه کنه.
محمدحسین الان ...
__________________________________
همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم
بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد
بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام
گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم
گفت:خدایا یعنی زندهايم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟؟!
.
.
#دلتنگیم
#دعامون_کن
#میزنه_قلبم_داره_میاد_دوباره_باز_بوی_محرم
#آماده_سازی_برای_محرم
#40روز_تا_محرم
#جا_نمونی
#شهید_حاج_عمار
#حاج_عمار
#عمار
#عمار_حلب
#سردار_شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#همت_مقاومت
#فدایی_زینب
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#مداح_اهل_بیت
#مهندس_عمران
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
#شعر
{ تا چند از این داغ لبالب باشیم }
{ در اتش اه و حسرت و تب باشیم }
{ امروز در باغ #شهادت باز است }
{ ای کاش فدائیان #زینب باشیم }
#مدافعان_حرم
@hajammar313
این روز ها گاهی دلم #تنگ میشود. آشفته ام و مرهم دردم #تفکر است و تفکر... 🔻
.
🤔قدم میزنم و #ذهن و خیال و اندیشهی درمانده ام را #سوق می دهم به سوی آن روز! راستی چقدر او #شبیه من بود... 😞
.
مقابل مربی اش قد علم کرده بود و مقتدرانه با زبان شکرینش، سخن می گفت:" درسته بابای من #شهید شده اما می خوام بدونن که منم #بابا دارم. می خوام دیگه کسی..." 😔
.
#ماتم برد. گوش هایم را از شنیدن مابقی اش #منع کردم. 😭
.
او چه می گفت؟!
.
دیدم و شنیدم و احساسم #آواره شد. 😖
.
#افسوس خوردم به #حقارت برخی بزرگ نمایان و بالیدم بر #بزرگ مردی برخی کودکان.
.
کسانی چون اویی که به #گمانم تا به حال تنها چهار بار شعر #تولد برایش خوانده اند. 😞
.
فرزند یکی از همین هایی بود که می گویند برای #پول رفته اند. 😔
.
حقیقتا چه باید گفت؟ نمی دانم...
.
شاید باید بیایند و هزاران مثل اویی را به #نظاره بنشینند تا حرفمان، #دردمان و آرمان هایمان را کمی بفهمند. 😕
.
یادم به خودم افتاد، من هم پدرم #شهید شده بود. اصلا همهی آنهایی که قهرمان رویاهای کودکانه شان، مرهم زخم #قلبشان، پدرشان، به گفتهی مادر، آن بالا نزد خدا #خوشحال است؛ چیزی شبیه این ماجراها داشته اند و دارند و خواهند داشت زیرا #آرمان هایمان هنوز ادامه خواهند داشت... ✌️
.
راستی اسمش چه بود؟
.
مربی صدایش زد امیرحسین...
.
#امیرحسین_محمدخانی!
.
به قلم: Zahra._.Mahdiar@
.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهادت #گرافیک #طراحی #شهید_مدافع_حرم #محمد_حسین_محمد_خانی #عکس_نوشته #شهید_حاج_عمار #شهید_گمنام #مدافع_حرم #ولایت_فقیه #مدافعان_حرم #کلنا_عباسک_یا_زینب
جا دارد حرمت؛
قصه ی جاماندن چیست؟!
داستانی شده
گلچین و سوا کردن ما ...💔
#مدافعــان_حــرم
#پروفایل
@hajammar313
بسم رب الحسین
#چهل_روز_تا_محرم
یکی از رفقا عادت داشت اذان مغرب اول محرمُ که میگفتن شروع میکرد به پیامک گروهی ارسال کردن اون وقتا نرم افزار اجتماعی مد نبود مضمون پیام ها به این صورت بود
شب اول گذشت کاش عاشورا رو درک کنیم
شب دوم گذشت کاش زنده باشیم شب سوم
شب سوم گذشت. و زنده ایم
شب نهم علمداریا جایی روضه خصوصی ندارن خون بریزیم
شب دهم مکن ای صبح طلوع (هر نیم ساعت یه بار)
خلاصه محرم که تموم میشد سوژه عوض میشد
220 روز مونده تا محرم
210 روز مونده تا مستی
186 روز مونده تا کاروان بیاد سمت کربلا
40 روز مونده ...
همیشه به اینجای کار که میرسید و محمد حسین گوشیشو نگاه میکرد یادمه یه آهی میکشید ازبچه های خونه قول میگرفت برای احیای چله عاشورای بعد نماز صبح
محمدحسین چله میگرفت اخه
میترسید اونجور که میخواد وارد شهر محرم نشه
یادمه در کنار چله ی زیارت عاشورا خونیش تو هفته دوسه باری دیگِ عدس پلو رو بار میذاشت میگفت عدس اشک آوره
محمدحسین دوست داشت از همه بیشتر گریه کنه.
محمدحسین الان ...
______________________________
همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم
بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد
بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام
گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم
گفت:خدایا یعنی زندهايم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟؟!
.
.
#دلتنگیم
#دعامون_کن
#میزنه_قلبم_داره_میاد_دوباره_باز_بوی_محرم
#آماده_سازی_برای_محرم
#40روز_تا_محرم
#جا_نمونی
#شهید_حاج_عمار
#حاج_عمار
#عمار
#عمار_حلب
#سردار_شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#همت_مقاومت
#فدایی_زینب
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#مداح_اهل_بیت
#مهندس_عمران
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
🍃علی، نقطه تلاقی بشر برای مواجه با تلاطم #دنیاست و حبِّ علی کلیددار کشتی این تلاطم است.
🍃خواه نیکوکار باشی یا نباشی؛ بی حبِّ او، هیچ معامله ای در #آخرت برایت تشکیل نخواهد شد.
در تاریخ خوانده ایم؛ حبِّ علی، چه بر سر انسان و عاقبتش خواهد آورد.
🍃هادی ذوالفقاری، مخاطب این نوشته است. کسی که به حبِّ علی تن به مهاجرت داد و مجاور #حرم_علی شد. اما آغاز راه حبِّ علی است، یعنی عشق وصال خدا و عشق به خدا یعنی #شهادت خون بهایی که خدا خود می پردازد🙃
🍃پسرک فلافل فروش، قصه ای دارد با نمک حبِّ علی، دل شیر می خواهد؛ در کشور غریب باشی و عضو یگان #نظامی آن کشور شوی تا با داعش بجنگی، عقیده و ایمان قوی می خواهد برای عمل به این مکتب.
🍃کار #آوینی، زمین نمی ماند؛ مثل هادی که عکاس مقاومت بود و آخر پس از #حمله_انتحاری، بعد از چند روز با دوربینش شناسایی شد😓
🍃خوش به حال #وادی_السلام که تو را در آغوش دارد .
✍نویسنده :#محمد_صادق_زارع
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_هادی_ذوالفقاری
📅تاریخ تولد : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : قبرستان وادی السلام نجف
#گرافیست_الشهدا #عمار_عبدی #مدافعان_حرم #نجف_اشرف #طراحی #تولدت_مبارک