eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعِ همه، اَسماءِ حسنا یاحسین است ذکرِ خدا را عینِ معنا یاحسین است صوم و صلاتش، چون اِقامه شد به گودال درکِ نماز و روزه، یکجا یاحسین است حج را مبدل کرد بر عمره، از اینرو... حج و جهادِ کاملِ ما یاحسین است اِحیا شد از او، اصل و فرعِ دین اسلام ذکرِ همه شبهای اَحیا یاحسین است با دست و دل بازی، گذشت از هستیِ خویش پس هستیِ ما هر دو دنیا یاحسین است رمزِ عبور از سختیِ دنیا و عقبا فرمود پیغمبر به زهرا یاحسین است گریه کنانش روز محشر شادِ شادند خنده کنان، فریادِ آنجا یاحسین است روز ازل، با نامِ او در ما دَمیدند آب و گِلِ ما را مُصَفّا یاحسین است ما شِیءِ مذکوری نبودیم ای محبان آنچه بها داده به دلها یاحسین است ما توبه را از آدم و حوّا گرفتیم یعنی که بخشاینده ی ما یاحسین است صد بار اگر توبه شکستی باز، باز آی رمزِ قبولِ عذرها را یاحسین است از روسیاهِ سربزیری، حر بسازد این سربلندی چیست اینجا؟ یاحسین است آنکه سرش بر نیزه بود، اما یتیمش... پاسخ گرفت، از ذکر بابا یاحسین است ویرانه را آباد کرد، آن خورده سیلی خوابش اگر تعبیر شد، با یاحسین است هر کس گرفتار است در عالم بیاید آنچه گِره را میکند وا یاحسین است @hajmahmoodzholideh
زمین و زمان جمله درهم شده فلک، آسمان جمله درهم شده صفِ کهکشان جمله درهم شده جهان و جنان جمله درهم شده که زهرای مرضیه در غم نشست به دلها خیامِ محرم نشست اگر آسمان عقده وا میکند ز غم گریه بر کربلا میکند که شِکوه ز اهل جفا میکند اگر مهدی آید چها میکند بگیرد همه انتقامِ حسین که اِحیا نماید قیامِ حسین اَلا ای محبان، مهیا شوید به هیئت درآئید و شیدا شوید به گریه، به خون، یارِ مولا شوید کنید التماس، اَهل معنا شوید بگوئید لبیک را با حسین بخوانید با هم ز دل یاحسین سیاهی بکوبید در خانه ها بگیرید روضه به کاشانه ها بگِریید بر جمع دردانه ها بسوزید مانند پروانه ها که زهرا شده باز صاحب عزا نمانید از فیضِ روز جزا نوا، شور، شعر، آه، نوحه، صدا بیارید از داغِ خونِ خدا نگردید از اهلِ ندبه جدا که باشید در راهِ مولا فدا به نخهای پرچم تمسک کنید ز چادر، ز معجر، تبرک کنید علَم در خیابان بیارید باز کُتل ها به تکیه گذارید باز و با طبل و سنج، دسته آرید باز لب از خنده ها باز دارید باز بپوشید از دم، لباسِ سیاه که گردید، بی شبهه پاک از گناه محرم پر از روضه، روز و شب است علمدارِ هیئت به تاب و تب است دگر فصلِ برپاییِ موکب است هنر، گریه با گریه ی زینب است محرم، به شمشیر اشک و دعا بتازید بر ظالمین، هر کجا قسم بر صفات کریمِ حسین به احسان و جودِ قدیمِ حسین به گلدسته های حریمِ حسین جهان پر شود از شمیمِ حسین اگر چون شهیدان حسینی شویم و یارِ قیامِ خمینی شویم هر آنکس که عشقش، سلیمانی است دلش در ولیِ خدا، فانی است که او کیست؟ یارِ خراسانی است به سلمان، که عشقِ هر ایرانی است به سالارِ این قوم، بیعت کنید به هر کوی، دعوت به هیئت کنید هر آنکس که "هل من معین" را شنید ز رَاهدار، تبیینِ دین را شنید خود اَسرارِ صوتِ حزین را شنید ز فریاد زینب، نگین را شنید مَرو ساربان، باز کن مشت را بیانداز از دست، انگشت را ببَر همرهِ خویش انگشتری مَزن بر سرِ نیزه ها، هر سری ببَر دستبند از کفِ دختری مَبِر دست، بر غارتِ معجری به صحرای محشر در آن همهمه چگونه دهی پاسخِ فاطمه @hajmahmoodzholideh
کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست هرکسی کرب و بلایی شد ، به آن خواهد رسید نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید غم مخور ، پای پیاده ،کربلا ، روزی نشد عاقبت یک روز ، جا مانده ، دَوان خواهد رسید دستِ بی مهری نباید داد با ارباب، چون دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید آزمایشهای تو در تو ، به دل صیقل دهد وانگهی ، روزی ، جواب امتحان خواهد رسید اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل می کند آشنا باشیم ،زنگ کاروان خواهد رسید ناله زینب کند کاری که بر "هل من معین" پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان طالب خون خدا،صاحب زمان خواهد رسید @hajmahmoodzholideh
غمت را به دریا زدم غرقِ خون شد به کوه و به صحرا زدم غرقِ خون شد به دنیا به عقبا زدم غرقِ خون شد به چشمان و دلها زدم غرقِ خون شد چه سوزی، چه داغی، در این ماتم توست که عالم عزادارِ درد و غم توست برای تو کاری ندارد حسین جان که خونم بپایت ببارد حسین جان دلم حاجت اینگونه دارد حسین جان سرم را بدامن گذارد، حسین جان مرا هم به رخسارِ خود مبتلا کن شبیهِ شهیدان کرب و بلا کن چه زیباست در امتداد قیامت دمِ آخرِ خود، شوم هم کلامت دهم لحظه ی آخرم یک سلامت بگویم که راضی شدی از غلامت؟ غلامِ سیاهت شود روسفیدت شود باز هم جوونِ دوران شهیدت غلامی که پر آه آمد بسویت ز هر راه و بیراه آمد بسویت گنهکار و گمراه آمد بسویت هوادار و خونخواه آمد بسویت به امّیدِ اینکه قبولش نمایی فداییِ آل رسولش نمایی اگر من به دردِ تو اِصرار دارم ز غمهای ارباب خود بی قرارم به دل عقده، از دیدگان خون ببارم من از داغِ گودال، در انفجارم چگونه بگویم که با تو چها شد که راسِ تو بازیچه ی اشقیا شد منِ روضه خوان، با چه رویی بگویم چگونه ز پاره گلویی بگویم چسان از تنِ پشت و رویی بگویم ز بی رحمیِ یک عدویی بگویم سرت را به سَلاخی از تن جدا کرد به سختی سرت را جدا از قفا کرد به غمهای تو مادرت خون بگرید هنوز از غمت خواهرت خون بگرید نه تنها به نیزه سرت خون بگرید که هر حفره ی پیکرت خون بگرید مگر کوچک است این غم بی نهایت که مادر به مقتل نموده صدایت ز جسمِ تو هر نیزه ای پَر گشوده که آغوش بر زخمِ خنجر گشوده ز هر زخم، زخمی دگر سر گشوده عصادار هم زخمِ دیگر گشوده نمانده دگر بوسه گاهی به زینب بجز پاره ی حنجری نامرتب بمیرم که چون دید وضعِ بدن را تنِ پاره ی مانده بی پیرهن را تنِ بی سر و پیکر بی کفن را به هر سو جدا دید اعضای تن را قنوتی گرفت و صدا زد خدایا قبول از کرم کن تو این جسم کم را @hajmahmoodzholideh
شکر خدا که توبه‌ی نوکر قبول شد اشک و دعا و ناله مکرر، قبول شد فطرس، سلامِ قلبِ مرا تا حسین بُرد پاسخ رسید، سائلِ مضطر قبول شد گفتم: بحقِّ مادرِ مظلومه‌ات ببخش فرمود: با سفارشِ مادر قبول شد نزد همه، تحمّل رسوائی‌اَم نکرد تا آمدم، به پا نَه که با سر، قبول شد حُرِّ نیستم، ولی به شمار آمدم، چنان... کلبی که در حفاظت از این در قبول شد ناباورانه سینه‌زنِ کربلا شدم سائل از آنچه خواست، فراتر قبول بی التماس، شاهِ شهیدان مرا خرید بی امتحان، غلامیِ نوکر قبول شد یک قطره اشک، شعله‌ی آتش‌ خموش کرد لبیکِ من به کشته‌ی بی‌سر قبول شد گر از غدیر آمده‌ام تا محرمش والله، با دعای پیمبر قبول شد ارباب، سوزِ ناله‌ی دلخسته را که دید گفتا: به سوزِ ناله‌ی خواهر قبول شد نعره زدم، به زخم گلوی بریده‌اش مخلوط شد به نعره‌ی کوثر، قبول شد نَه مثل ساربانِ جفاکار، بلکه من... نامم به اسمِ سائل حیدر قبول شد والله با عفاف و حجابِ زنانمان گریه برای غارتِ معجر قبول شد □ □ □ یک روز با دعای شهیدان، خبر دهند جامانده هم، فدائیِ رهبر قبول شد @hajmahmoodzholideh
از همان روز که احساسِ مقامت کردم یاحسین گفتم و تمکین به کلامت کردم علتِ بندگی‌ام خطبه‌ی مظلومیِ توست بعد از آن واقعه من درکِ امامت کردم بی‌خبر بودم از این معرفت و دینداری با همین هیئتِ تو کسبِ کرامت کردم تشنه بودم، تو مرا آبِ حیاتم دادی با میِ روضه‌ی تو کام، به جامت کردم تو ز نزدیک جوابِ دلِ من را دادی هر چه از فاصله‌ی دور سلامت کردم علَمِ دسته، نمادی ز عزاداریِ توست همه‌ی عمر، توجه به علامت کردم افتخارم همه این است که با تربت تو کامِ فرزند خودم، باز به نامت کردم روضه‌ی خانه‌ی مادر پدرم یادم هست از همان کودکی عادت به مرامت کردم مسجد و مدرسه را خانه‌ی عشقت سازم منکه عمری به حسینیه اقامت کردم با همین گفتنِ، ایکاش کنارت بودم... آری انگار که یاریِ قیامت کردم هر زمان قصه‌ی عابس به لبم جاری شد پیِ یاریِ تو احساسِ شهامت کردم جوون را الگوی رزمندگی‌ام دانستم با همین اصل، تاسّی به غلامت کردم حر نَه، مختار نَه، عاشق وهب نصرانی است پیشِ او چون همه، تعظیم به قامت کردم زانکه داری گله، با حرمله فرقی نکند جابرِ جعفی اگر هست ملامت کردم تکیه بر نیزه‌ی غربت زدنت کشت مرا طرحِ لبیک، به فریاد و پیامت کردم متوسل چو به این روضه‌ی شش ماهه شدم همه جا را به همین روضه قیامت کردم @hajmahmoodzholideh
با مصیباتِ تو عمریست، که خو کرده دلم زخمِ غم‌های ترا، خوب رفو کرده دلم غیرِ زخمی که به دل، داغِ جوان است ترا همه را مرهمی از اشکِ نکو کرده دلم در شب و روزِ عزاداریِ جانسوزِ شما هرچه در چنته‌ی خود داشته رو کرده دلم نه برای دگران، بلکه خدا می‌داند مویه با زینب تو، موی به مو کرده دلم بهترین یاریِ ما هست همین نوحه و دم که به هر نغمه‌ بیان، بغضِ گلو کرده دلم گاه با روضه‌ی اَسرار، گهی روضه‌ی فاش بارها از دلِ تو رازِ مگو کرده دلم همه جا درد و غمِ روضه‌ی تو در نظر است رَدِّ این قافله را کوی به کو کرده دلم زندگی می‌کند عاشق، بخدا با غمِ تو از گُلِ روی تو عمریست که بو کرده دلم راه را گم نکند، آن‌که تو راهش بدهی رو به تو، پشت به اردوی عدو کرده دلم شست‌وشو می‌دهد این روضه، گنهکاران را با همین، اشکِ عزای تو وضو کرده دلم با میِ ساقیِ عطشان، دل ما مستِ تو شد با عنایاتِ تو عادت، به سبو کرده دلم روضه‌ی خجلتِ عباس، بسوزد غم را شاهدم، گریه‌ی خونی که به او کرده دلم @hajmahmoodzholideh
عطر ظهور می‌رسد، از نفس حسینیان درک حضور می‌رسد، از نفس حسینیان کرده امامِ اربعین، باز قیام در زمین نفخه‌ی صور می‌رسد از نفس حسینیان جاده به جاده صف به صف، قافله آید از نجف عشق و شعور می‌رسد از نفس حسینیان راهِ نجف به کربلا، راهِ رسیدن به خدا برگ عبور می‌رسد از نفس حسینیان موکب عاشقان بپاست، یاد گرسنگان رواست رزقِ وفور می‌رسد از نفس حسینیان لعلِ لبانِ تشنه را، همسفرانِ تشنه را جامِ طهور می‌رسد از نفس حسینیان سینه‌زنانِ کربلا، بر غم و درد مبتلا نوحه و شور می‌رسد از نفس حسینیان کرب و بلا قیامتیست، گِردِ حرم اقامتیست شورِ نشور می‌رسد از نفس حسینیان □ □ □ یادِ شرر به خیمه‌گاه، یادِ گذر ز قتلگاه ذکرِ عبور می‌رسد از نفس حسینیان یادِ عبور کاروان، یاد حجابِ بانوان وقتِ مرور می‌رسد از نفس حسینیان عطرِ حضورِ فاطمه، پخش شده به علقمه نامِ غیور می‌رسد از نفس حسینیان هر که کند مسیر طِی، یاد کند ز رَاس و نِی جلوه‌ی نور می‌رسد از نفس حسینیان یادِ سرِ بریده و بانوی قد خمیده و بوی تنور می‌رسد از نفس حسینیان هم قدَمانِ قافله، پای همه پُر آبله روضه‌ی حور می‌رسد از قدم حسینیان یاد خرابه تازه شد، داغِ سه‌ساله تازه شد گریه وفور می‌رسد از نفس حسینیان نیمه شب و اسارت و گمشده و جسارت و ناله چه‌جور می‌رسد از نفس حسینیان تا که فتاد دختری، یاورِ اوست مادری آه ز دور می‌رسد از نفس حسینیان دختِ یتیمِ دربدر، گفت مرا بِبَر پدر با تو سرور می‌رسد از نفس حسینیان گریه‌ی زینبِ حزین، ناله‌ی زین العابدین اشکِ غرور می‌رسد از نفس حسینیان زیر شعاعِ ماهتاب، کاخِ یزید شد خراب حق به صبور می‌رسد از نفس حسینیان @hajmahmoodzholideh