eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
411 دنبال‌کننده
107 عکس
4 ویدیو
23 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا رسول الله 📚 مصیبت روز پنجشنبه 🔻در آخرین پنجشنبه عمر شریف پیامبر ؟ص؟ حال جسمانی ایشان رو به وخامت گذاشت. 🔺 او گاهی از هوش می‌رفت و گاهی به هوش می‌آمد. اصحاب کنار بستر او بودند. 🔻یکبار که ایشان به هوش آمد، خواستند به مسلمین وصیتی کنند که هرگز بعد آن گمراه نشوند. 🔸ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ 📎صحیح بخاری ج 1، ص34 🔻ایشان دستور دادند که دوات و صحیفه‌ای(به بیان امروزی قلم و کاغذ) بیاورند. اما نه دستورش را اجرا کردند و نه به وصیتش گوش دادند. 🔺یکی از حضار که بعدها خلیفه دوم مسلمین شد پیامبر را به هذیان‌گویی متهم کرده و گفت: کتاب خدا برای ما کافیست! 📍 یعنی نیازی به وصیت پیامبر نیست!!! 🔸قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الوَجَعُ، وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا. 🔻پیامبر از هوش رفت. بین اصحاب دعوا بالاگرفت. عده‌ای موافق حرف خلیفه دوم بودند! و عده‌ای در پی انجام دستور پیامبر! 🔸فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ 📎صحیح بخاری ج 1، ص34 🔻پیامبر دوباره به هوش آمد.این صحنه را مشاهده کرد. فرمود شایسته نیست در کنار پیغمبر خدا به تنازع بپردازید. 🔸قَالَ: «قُومُوا عَنِّي، وَلاَ يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ» 📎صحیح بخاری ج 1، ص34 🔺موافقین خلیفه دوم رفتند. 🔻عده‌ای از اصحاب پیامبر ماندند و خواستند دستور پیامبر را اجرا کنند اما حضرت فرمود: حالا که این تهمت را به من زدید برایتان بنویسم؟ 🔸فقیل له: الا ناتیک بما طلبت؟ قال: اوبعد ماذا؟ قال: فلم یدع به. 📎الطبقات الكبرى ، ابن سعد، ج 2، ص 242 📍ابن عباس دائما با گریه از این ماجرا یاد می کرد و می گفت هیچ مصیبتی مانند مصیبت روز پنجشنبه نیست! 🔸فجعل يعني -ابن عباس- يبكي ويقول يوم الخميس وما يوم الخميس اشتد بالنبي ؟ص؟ وجعه فقال ائتوني بدواة وصحيفة أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده أبدا قال فقال بعض من كان عنده إن نبي الله ليهجر قال فقيل له ألا نأتيك بما طلبت قال أو بعد ماذا قال فلم يدع به 📎الطبقات الكبرى ، ابن سعد، ج 2، ص 242 *** 🔸فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ: «إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ، مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ» 📎صحیح بخاری ج 1، ص34 🔰اما این سوال مطرح است که چرا پیامبر؟ص؟ بعد از این ماجرا و وقتی اصحاب به او عرض کردند که برایتان آنچه خواسته بودید بیاوریم تا وصیتتان را بنویسید، دیگر وصیتی ننوشتند؟ 🔸قال فقيل له: ألا نأتيك بما طلبت؟ قال: «أو بعد ماذا» ؟ 📎الطبقات الكبرى ، ابن سعد، ج 2، ص 242 🔻در پاسخ باید گفت آنچه بین مسلمین بصورت ظاهری مسلم بود این بود که پیامبر، اُمّی است. 🔻یعنی سواد خواندن و نوشتن ندارد. با شنیدن این حرف که می‌خواهم چیزی بنویسم عده‌ای پیامبر را متهم به هذیان گویی کردند. نستجیربالله 🔻این اتهام آنقدر سنگین بود که وصیتی که نوشته می‌شد را هم به هذیان بودن محکوم می کرد. 🔻وقتی در زمان حیات پیامبر کلام او منجر به دعوای بین اصحاب شد، قطعا با فرض اینکه عده‌ای او را متهم به هذیان گویی کردند، بعد از او نیز وصیتش می‌توانست منجر به بروز اختلافات داخلی و تضعیف نظام نوپای اسلامی گردد‌ 📍از نکات قابل توجه و قابل بحث و تحقیق در این ماجرا این است که بعد از آنکه خلیفه‌دوم پیامبر را به هذیان‌گویی متهم کرد عده‌ای این حرف را تایید کردند و به طرفداری از او و حرفش با آنها که پیامبر را از هذیان‌ گفتن مبری می‌دانستند به تنازع پرداختند. 🔸یعنی در زمان پیامبر افرادی بودند که برای او عصمت قائل نبودند و خیال می کردند درد می‌تواند بر پیامبر غلبه کرده و منجر شود که پیامبر غیر از حق صحبتی کند. 🔸این افراد گویا هیچ وقت این آیه را نشنیده بودند که: ﴿ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ﴾ [ سورة النجم: 3 و 4] 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
📚 روزهای شلوغ دربار یزید 🔻در زبان عربی چیدمان افعال کنار هم می‌تواند در معنای جمله تغییرات زیادی ایجاد کند 🔸مثلا ذهب یعنی رفت! یا یذهب یعنی میرود! اما هرگاه «كان» بر سر فعل ماضى يا مضارع وارد شود ساختارهاى جديدى پديد مى‌آيد كه در زبان فارسى به نام‌هاى ماضى بعيد و استمرارى شناخته مى‌شود: 🔺 كان+ فعل مضارع مانند: كان يذهب: مى‌رفت. 🔻 كان+ فعل ماضى مانند: كان ذهب: رفته بود. 📎آموزش ترجمه قرآن (جلد2)، برهانیان، عبدالحسین ج1، ص128 🔻حالا به این روایت که در کتاب مثیرالاحزان آمده نگاه کنید: 🔸 كانَ يَزيدُ يَتَّخِذُ مَجالِسَ الشَّرابِ وَاللَّهوِ وَالقِيانِ وَالطَّرَبِ، ويُحضِرُ رَأسَ الحُسَينِ ع بَينَ يَدَيهِ. 📎 مثير الأحزان: ص 103. 🔻در این عبارت کان همراه شده است با فعل مضارع که معنای استمرار در گذشته را می‌دهد. 🔸کان یتخذ یعنی یکبار اتفاق نیافتاده این حرکت و چند بار رخ داده است. 🔻حالا باقی عبارت را ببینیم. این جلساتی که تکرار شد چه جلساتی بود؟ 🔸مجالس الشراب و اللهو و القیان و الطرب 🔻القیان جمع القینه است. 🔸 القَيْنَة: الأمَة غَنَّت أَوْ لَمْ تُغَنّ، والماشِطة، وَكَثِيرًا مَا تُطْلق عَلَى المُغَنِّية مِنَ الْإِمَاءِ، وجَمْعها: قَيْنَات. 🔹القینه: ، آوازخوان ، مشاطه گر 📎 النهايه في غريب الحديث والاثر، ابن الأثير، مجدالدين ج4 ص 135 🔻، مجلسهاى باده‌نوشى و لهو و لعب و آوازخوانى ترتيب مىداد و سر ع را نزد خود مى گذاشت. 🔻آه از دل امام علیه‌السلام 🔸آه از دل در این مجالس 🔺آه از دل دختران امام در این مجالس 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام🔺 @hakakiashk
📚 اجازه گرفتن عزراییل علیه‌السلام برای قبض روح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله 📍در روز آخر عمر شریف پیامبر، «جبرئيل» به اتفاق «عزرائيل» و فرشته اي به نام «اسماعيل»همراه با هفتاد هزار فرشته ديگر به حضور مبارك شرفياب گرديده بود. 🔻ثُمَّ اسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا أَحْمَدُ! هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ وَلَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى آدَمَيٍّ كَانَ قَبْلَكَ وَلا يَسْتَأْذِنُ عَلَى آدَمَيٍّ بَعْدَكَ. 🔺عزرائيل اجازه خواست و جبرئيل عرض کرد اينك «عزرائيل»، اجازه ورود از شما می‌خواهد، با اينكه پيش از شما از احدي اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از كسي اجازه نخواهد خواست! 🔻 قَالَ: ائْذَنْ لَهُ. 🔺رسول خدا فرمود: به وي اجازه ورود بده. 🔺 فَدَخَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَوَقَفَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ آله وسلم - فقال: يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَأَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِي كُلِّ مَا تَأْمُرُنِي. إِنْ أَمَرْتَنِي أَنْ أَقْبِضَ نَفْسَكَ قَبَضْتُهَا. وَإِنْ أَمَرْتَنِي أَنْ أَتْرُكَهَا تَرَكْتُهَا! 🔺 «عزرائيل» بحضور مبارك شرفياب شد و در برابر رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله توقف كرد. و گفت: يا رسول الله! يا احمد! خداي تعالي مرا بسوي تو اعزام كرده است و دستور داده، هر چه بفرمائي، اطاعت كنم؛ اگر دستور دهي، جان تو را قبض كنم، قبض مي كنم. و اگر دستور دهي، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت كرده و قبض روحت نخواهم كرد. 🔻قَالَ: وَتَفْعَلُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟ 🔻رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: هر وظيفه اي كه نسبت به من داري، انجام بده. [تو چه خواهی کرد ای ملک الموت؟] 🔺 قَالَ: بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِي كُلِّ مَا أَمَرْتَنِي! 🔺«عزرائيل» گفت: وظيفه من بسته به فرمان شماست. [دستور دارم هر آنچه امر بفرمایید انجام دهم] 🔻فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ قَدِ اشْتَاقَ إِلَيْكَ! 🔺«جبرئيل» گفت: يا احمد! خداي تعالي اشتياق ديدار تو را دارد. 🔻 قَالَ: فَامْضِ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ لَمَّا أُمِرْتَ بِهِ! 🔺رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: اي عزرائيل! مأموريت خود را بجاي بياور. 🔻 قَالَ جِبْرِيلُ: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَذَا آخِرُ مُوَاطَئِي الأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا! 🔺«جبرئيل» نزديك به قبض روح پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله، گفت: درود خدا بر تو، اي رسول خدا! اينك آخرين گامي است كه بر روي زمين مي گذارم. و از اين پس، به زمين نخواهم آمد؛ زيرا منظور من، از آمدن به زمين، وجود مقدس تو بود. 🔻فَتُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و آله وَسَلَّمَ - رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله بدين گونه دار فاني را وداع گفت . 📎الطبقات الكبرى - ط العلميه، ابن‌سعد كاتب الواقدي،ج 2 ص 199 🔺 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 اجازه گرفتن عزراییل علیه‌السلام برای قبض روح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله 📍در روز آخر عمر شری
🔻مرحوم فیض کاشانی در بیان اجازه خواستن حضرت عزراییل از رسول گرامی اسلام از در زدن و گفتگو با امیرالمومنین علیه‌السلام گفته است. 🔰 مطالعه 🔻مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از در زدن و گفتگوی عزراییل با حضرت زهرا علیهاالسلام سخن گفته‌اند. 🔰 مطالعه 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
MISHKAT_Volume 33_Issue 2_Pages 118-131(1).pdf
353.9K
📚مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر حضرت رضا(ع) 📍نویسنده: سیدحسن حسینی پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی، گروه تراجم و انساب 🔻این مقاله سعی بر آن دارد وقایع و حوادث پس از شهادت حضرت رضا(ع) و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت را در طوس، از طریق بررسی متون تاریخی و حدیثی به تصویر کشد و به نقش مأمون و شرکت و مدیریت وی بر تمام مراحل مراسم تشییع آن حضرت اشاره کند. 🔺همچنین برگزاری باشکوه مراسم با حضور قشرهای مختلف مردم و از جمله زنان و سرانجام تدفین ایشان در سمت قبلۀ قبر هارون را با جزئیات اتفاقاتی که رخ داده، از زبان راویان مختلف این خبر، از جمله اباصلت هروی، محمد بن جهم، یاسر خادم و دیگران بیان کند. 🔻 در پایان تجزیه و تحلیل اخبار وارده در این‌خصوص و یک جمع‌بندی از آراء و نظریات مختلف ارائه شده است. 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk