eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
419 دنبال‌کننده
122 عکس
4 ویدیو
28 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚اولین سری که به گردن اسب آویختند 🔻حبیب بن مظاهر اسدی از یاران باوفای اباعبدالله در روز عاشورا بود. 🔸او در زمان امیرالمومنین در کنار آن حضرت در تمامی جنگ های دوران حکومت علوی شرکت کرده بود. 🔻روز عاشورا پس از آنکه از امام اذن میدان گرفت نبردی سخت و جانانه کرد و بنابر نقل ابن شهرآشوب ۶۲ تن از دشمنان را کشت. 📎ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۲. 🔻«بدیل بن صریم تمیمی» به او حمله کرد و با شمشیر ضربتی بر سرش زد و او را بر زمین افکند و حبیب او را به قتل رساند. 🔸دیگری با نیزه به حبیب حمله کرد و او را بر زمین انداخت خواست که از جای برخیزد، ولی حصین‌ بن تمیم از راه رسید و با ضربت شمشیر، حبیب را نقش بر زمین کرد. 🔻سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک حبیب را از تن جدا ساخت. 🔸حصین‌ بن تمیم با آن مرد درباره این ‌که کدام یک حبیب را به شهادت رسانده است مشاجره نمود. حصین بن تمیم به او گفت: 🔻در کشتن او با تو شریکم، 🔸آن مرد گفت: به خدا سوگند، جز من کسی او را نکشته است. 🔻حصین گفت: سر او را به من بده که به گردن اسبم بیاویزم تا مردم ببینند و بدانند که من در کشتن او با تو شریکم، آن‌گاه آن را بگیر و نزد عبیدالله بن زیاد ببر که مرا به آنچه به تو عطا کنند نیازی نیست. 🔸او نپذیرفت، ولی افراد قبیله پادرمیانی کردند و او سر حبیب را به حصین داد. 🔻او سر را به گردن اسبش آویخت و در میان لشکر دوری زد و بعد آن را به مرد تمیمی داد. 📎طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۹-۴۴۰ 🔸سپس آن تمیمی سر مبارک حبیب را به گردن اسب خود آویزان کرد و به کوفه آمد و آن را نزد ابن ‌زیاد برد. 📎طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۵. 📚 این اولین سری بود که اینگونه وارد کوفه شده بود. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚پارچه ای که به سر حر بسته شد. 🔸سیّد نعمة‌ الله‌ جزائری‌ در کتاب‌ «أنوار نعمانیّه‌» می گوید: ‎ جماعتی‌ از مردمان‌ معتمد و موثّق‌ برای‌ من‌ نقل‌ کردند که‌ چون‌ شاه‌ إسماعیل‌ بغداد را به‌ تصرّف‌ خود درآورد برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّد الشهداء علیه‌ السّلام‌ به‌ کربلا آمد و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّبن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ می زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند. 🔺چون‌ قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ هیئت‌ و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ است‌ خوابیده‌ است‌، و بر سر او دستمالی‌ دیدند که‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود. 🔸شاه‌ اسماعیل‌ در کتب‌ تاریخی خوانده‌ بود که‌ در واقعه‌ کربلا که‌ سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌، برای‌ باز کردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصمیم‌ گرفت‌. 🔺چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد بطوریکه‌ از آن‌ خون‌ قبر پُر شد و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ باز ایستاد و چون‌ دوباره‌ باز کردند خون‌ جاری‌ شد. و هر چه‌ کردند که‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غیر از همان‌ دستمال‌ بندبیاورند و از جریانش‌ جلوگیری‌ کنند میسّر نشد. 📍و از اینجا دانستند که‌ این‌ قضیّه‌ موهبت‌ الهی‌ است‌ که‌ نصیب‌ حرّ شده‌ است‌. انوارالنعمانیه، نعمت الله جزایری، ج۳ ص۱۸۹ 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 https://eitaa.com/hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 ای کاش سرش را نمی بست... 🔻من می گویم کاش امام این پارچه را به سر حر نمی بست. 🔺این حرفم حرف دل است. 🔸چرا؟ 🔻چون امام خود ساعتی بعد به این پارچه نیاز پیدا کرد. 🔸آنجایی که ایستاد تا لحظه ای استراحت کند. وقف لیستریح ساعه 🔻سنگی به پیشانی حضرت خورد. اتاه حجر 🔸مجبور شد برای پاک کردن خون پیشانی لباس عربی را بالا بزند و .... 🔻 کاش ان لحظه دسمالی همراهت بود که سرت را میبستی یا مولا... 🔸شاید شدت زخم طوری بود که... 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 https://eitaa.com/hakakiashk
❁﷽❁ 🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب حر ۱۴۰۳ 🔻 ورود عمر بن سعد با ۴۰۰۰ نفر به کربلا 📚 مطالعه 🔸 اولین سری که به گردن اسب آویزان شد 📚 مطالعه 🔻پارچه ای که به سر حر بسته شد 📚 مطالعه 🔸کاش سر حر را نمی‌بستی مولا 📚 مطالعه و 🔸 عطش امام و خانواده‌اش در کلام حر 📚 مطالعه 🔻 تیری که بر پیکر ننشست 📚 مطالعه 🔸 حق حر به گردن ما 📚 مطالعه 🔻 سید الاحرار نوحه خوان حر 📚 مطالعه 🔸 دلجویی از حر 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
❁﷽❁ 🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب حر ۱۴۰۳ 🔻 ورود عمر بن سعد با ۴۰۰۰ نفر به کربلا 📚 مطالعه 🔸 اولین سری که به گردن اسب آویزان شد 📚 مطالعه 🔻پارچه ای که به سر حر بسته شد 📚 مطالعه 🔸کاش سر حر را نمی‌بستی مولا 📚 مطالعه و 🔸 عطش امام و خانواده‌اش در کلام حر 📚 مطالعه 🔻 تیری که بر پیکر ننشست 📚 مطالعه 🔸 حق حر به گردن ما 📚 مطالعه 🔻 سید الاحرار نوحه خوان حر 📚 مطالعه 🔸 دلجویی از حر 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
📚 این روزهای کوفه 🔰 🔻هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اَعيَن روانه كرد، به مردم فرمان داد تا در نُخَيله ، خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچ كس، سرپيچى نكند . 🔸آن گاه ، بر بالاى منبر بالا رفت و معاويه را ستود و از نيكى اش و نيز فراوان و توجّهش به امور مرزها ، ياد كرد و گوشزد نمود كه به واسطه او و به دست او، اُلفت و اتّفاق [ نظر ] ، به وجود آمده است . 🔻 همچنين افزود: پسرش يزيد نيز همانند اوست ، راه او را مى رود و پايش را جاى پاى او مى گذارد، و اكنون ، صد تا صد تا بر عطايايتان ، افزوده است. 🔸پس هيچ كس از (كارگزاران قبايل)، سران، تاجران و ساكنان نمانَد ، جز آن كه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه ، حضور يابد ؛ 🔺چرا كه هر مردى را پس از امروز بيابيم كه از پيوستن به لشكر ، كرده، خون او است . 🔺سپس ابن زياد ، بيرون رفت و لشكرگاه را [ در نُخَيله ] بر پا كرد و فرستاد تا حُصَين بن تَميم [1] كه با چهار هزار تن در قادسيه بود، با آنان به نُخَيله بيايد ، و آمد. 🔸پس از او، كثير بن شِهاب حارثى، محمّد بن اشعث بن قيس ، قَعقاع بن سُوَيد بن عبدالرحمان مِنقَرى و اسماء بن خارجه فَزارى را فرا خواند و به آنان گفت: 🔻ميان مردم بگرديد و آنان را به فرمان بُردارى و پايدارى ، فرمان دهيد و از فرجام كار ، فتنه و سرپيچى ، بيمشان دهيد و آنان را براى پيوستن به لشكر ، تشويق كنيد. 🔸آنان ، بيرون آمدند ؛ امّا اندكى بيش در كوفه نچرخيدند و خود را به ابن زياد رساندند ، 🔺 بجز كثير بن شِهاب كه تلاش مى كرد و در كوفه مى چرخيد و مردم را به متّحد شدن ، فرا مى خواند و نسبت به فتنه و تفرقه ، هشدار مى داد و مردم را از حسين عليه السلام ، باز مى داشت. ابن زیاد در صحبت هایش بر روی دو موضوع تاکید داشت یکی بود که اگر بر علیه حکومت شورش کنید ی شما را قطع می کنم. دوم نقش افرادی بود که ملقب به بودند. اما این دو موضوع چه ماجرایی داشتند؟ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 این روزهای کوفه 🔰 #بخش_اول 🔻هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اَعيَن روانه كرد، به مردم
📚 عریف که بود؟ 🔻عبیدالله تاکید زیادی بر روی نقش داشتن گروهی از رابطین حکومت با مردم که "عریف" خوانده می‌شدند در سرکوبی اغتشاشات و نقش دادن به آنها در این امر داشت. اما عریف که بود؟ 🔸در فرهنگ ابجدی تعریف "عریف" اینگونه آمده: العَرِيف‏- ج‏ عُرَفَاء: دانا، آنكه ياران خود را معرفى كند، كسيكه امور مردم را به عُهده گيرد، سرباز يكم كه فرمانده ده سرباز است؛ 📎 فرهنگ ابجدى ؛ متن ؛ ص608 -بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى - تهران، چاپ: دوم، 🔺در تاج العروس از قول ابن اثیر اینگونه نقل می‌کند: و قال ابنُ الأَثِيرِ: العُرَفاءُ جمعُ‏ عَرِيفٍ‏، و هو القَيِّمُ بأمورِ القَبِيلَةِ أو الجَماعةِ من النّاسِ، يَلِي أُمُورَهُم‏ 📎 تاج العروس من جواهر القاموس ؛ ج‏12 ؛ ص380 🔸و در مجمع البحرین همانند آنچه در تاج العروس آورده شده نوشته و این جمله را به آن اضافه کرده است: و يتعرف الغير منه أحوالهم‏ 📎 مجمع البحرين ؛ ج‏5 ؛ ص97 🔺راغب اصفهانى در “ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن” عریف را اینگونه تعریف می‌کند: عَرِيف‏: كسى است كه مردم را خوب می‏شناسد و معرّفى مى‏كند 📎ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص587- 🔸"فرمانده ده هزار كس" امير" بود 🔻و فرمانده هزار كس" قائد" 🔸و فرمانده صد كس" نقيب" 🔺و فرمانده ده كس" عريف". 🔻لباس سپاهيان باختلاف دسته و اسلحه تفاوت داشت 🔸در ايام متوكل لباس سپاهيان تغيير يافت و رنگ آن خاكسترى شد 🔻و بگفت تا شمشير بگردن نياويزند و آنرا چون پارسيان بكمر بندند." 📎 تاريخ سياسى اسلام (ترجمه)، ج‏3، ص: 625 📚می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که «عریف» نماینده ی قبیله یا یک گروه و رابط آنها با حکومت وقت بوده است. 📌ابن‌زیاد با تهدید این رابطین که مسئولیت توزیع(حقوق) افراد خود را داشتند و اینکه در صورتی که همکاری نکنند مسئولیت هرگونه اغتشاش در کوفه را با این افراد می‌داند و مجازات های سخت بعدی برایشان در نظر گرفته است توانست ترس و رعب را در قلوب عده ای از کوفیان جای دهد. 📌این اقدام ابن‌زیاد یعنی بطور مستقیم زندگی مادی مردم را نشانه گرفتن. 🔸آنها که نتوانسته بودند خود را آماده سختی‌های قیام کنند بعدها با تهدیدات بعدی از یاری مسلم سرباززدند. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 این روزهای کوفه 🔰 #بخش_اول 🔻هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اَعيَن روانه كرد، به مردم
📚عطا چه بود؟ 🔻در زمان خلیفه دوم و با گسترش مرزهای حکومت؛ درآمدهای فراوانی از سرزمین های تازه فتح شده به خزانه مسلمین سرازیر شد. 🔸خلیفه دوم این درآمدها را به عنوان عطایا میان مسلمانان توزیع کرد. 🔺 آنچه به صورت وجه نقد و حقوق منظم نقدی بود، «عطا» نامیده می‌شد. صورت دارندگان عطا، یعنی حقوق‌بگیران لشکری و خانواده‌های آن‌ها نیز در «سجلات» نگهداری می‌شد. 🔸در زمان خلیفه سوم محدودیت هایی که عمر برای سران قریش ایجاد کرده بود را نادیده گرفت. 🔺لذا آنان اراضی و مزارع وسیعی را در ایران، شام و مصر تصرف کردند و برثروت خود فزودند. 🔸در زمان امیرالمومنین حضرت این عطایا را بصورت مساوی بین همه تقسیم می کرد که منجر به اعتراض سران و اشراف شده بود. 🔻بعد از امیرالمومنین و در زمان معاویه دوباره شبیه قبل عطایا بصورت نامساوی بین افراد توزیع می شد. 🔸از آنجایی که این پول ها بدون کار کردن به دست افراد می رسید باعث شده بود تا تجارت در بین اعراب به ارامی از رونق بیافتد. 🔻 ابوسفیان هنگام تشکیل دیوان و برقراری عطا به خلیفه دوم گفت: «اگر تو چنین مقرری برای مسلمین برقرار کنی، آنها به اتکای آن، تجارت را رها خواهند کرد». 📎بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۴۰. 🔻از آنجایی که غیر اعراب سهم بسیار کمی از این عطایاداشتند خود به خود سهم اعراب از این هدایا بیشتر می شد. 🔸لذا به شدت به این پول ها وابسته بودند تا جایی که یکی از دلایل ایستادن در مقابل امام را قطع این پول ها گفتند. 📌 فلَمّا رَأَى الحُسَينُ عليه السلام عُمَرَ بنَ سَعدٍ قَد قَصَدَ لَهُ في مَن مَعَهُ قالَ : يا هؤُلاءِ ، اسمَعوا يَرحَمُكُمُ اللّه ُ ! ما لَنا ولَكُم ؟ ! ما هذا بِكُم يا أهلَ الكوفَةِ ؟ ! قالوا : خِفنا طَرحَ العَطاءِ ، قالَ : ما عِندَ اللّه ِ مِنَ العَطاءِ خَيرٌ لَكُم . 🔺چون امام حسين عليه السلام ديد كه عمر بن سعد با همراهانش، قصد او را كرده است، 🔺فرمود: «اى مردم ! گوش دهيد. خداوند ، بر شما ، رحمت آورد! ما را با شما چه كار ؟! اى كوفيان ! اين ، چه كارى است ؟» . 🔸 گفتند: از قطع شدن عطا و حقوقمان ترسيديم. 🔻امام عليه السلام فرمود: «عطايتان نزد خدا ، برايتان بهتر است». 📎الطبقات الكبرى ج 10 ص 465 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب علیهما السلام 🔸 قاتلان عبدالله با امام چه کردند؟ 📚 مطالعه 🔻 بدن پايمال سُم ستوران 📚 مطالعه 🔸 چشمان نیمه باز 📚 مطالعه 🔻 کوچکترین مدافع حرم 📚 مطالعه 🔸 غیرت حسنی 📚 مطالعه 🔻 برایشان پدر باش! 📚 مطالعه 🔸 حروف مقطعه! 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 این روزهای کوفه 🔰 #بخش_اول 🔻هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اَعيَن روانه كرد، به مردم
📚 این روزهای کوفه 🔻عبیدالله همچنان تلاش می‌کرد تا کوفیان را برای جنگ با امام راهی می‌کرد. 🔸نخستين كسى كه به سوى عمر بن سعد ، حركت كرد ، شِمر بن ذى الجوشن سَلولى ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ بود كه با هزار تن ، به او پيوست و لشكر عمر بن سعد ، به نُه هزار تن رسيد. 🔻 پس از او، زيد (/ يزيد) بن رَكّاب كَلْبى با دو هزار تن، 🔸حُصَين بن نُمَير سَكونى با چهار هزار تن، 🔻 مُصاب مارى (ِ مُضاير مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن ، 🔸به او پيوستند و سپاهش به بيست هزار تن رسيد . 🔰آن گاه ابن زياد ، مردى را به سوى شَبَث بن رِبعى رياحى فرستاد و از او خواست كه به سوى عمر بن سعد برود. 🔻 او بيمارى را بهانه كرد . 🔸 ابن زياد به او گفت: آيا خود را به بيمارى مى زنى ؟ اگر تو گوش به فرمان ما هستى، به سوى جنگ با دشمن ما برو . 🔻او نيز پس از آن كه ابن زياد ، او را بزرگ داشت و عطايا و هدايايى به وى بخشيد ، با هزار سوار ، به عمر بن سعد پيوست. 🔸 پس از آن ، حجّار بن اَبجَر نيز با هزار سوار ، از پىِ او آمد و سپاه عمر بن سعد ، به 22 هزار پياده و سواره رسيد. 🔻آن گاه ابن زياد ، به عمر بن سعد نوشت: 🔰«با فراوانىِ سواره و پياده ، بهانه اى در جنگ با حسين ، برايت نگذاشته ام . دقّت كن كه هيچ كارى را آغاز مكنى ، جز آن كه صبح و شب ، با هر پيك بامدادى و شامگاهى ، با من مشورت كنى . والسّلام !» . 🔻 عبيد اللّه بن زياد ، همواره كسى را به سوى عمر بن سعد ، روانه مى كرد و از او مى خواست تا در نبرد با حسين عليه السلام ، شتاب كند . 🔸 دسته هاى سپاه عمر بن سعد ، شش روز از محرّم گذشته ، به هم پيوستند . 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
🔰: بیان نکاتی از مقتل جناب علیهما السلام 🔸 این روزهای کوفه ۲ 📚 مطالعه 🔻صورت خاکی 📚 مطالعه 🔸 اشک غیرت 📚 مطالعه و 🔸 زخم سطحی 📚 مطالعه 🔻 دو قمر بنی‌هاشم 📚 مطالعه 🔸 شبیه_مادر 📚 مطالعه 🔻 نکاتی از شهادت قاسم بن الحسن علیه‌السلام 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 عجله_عجله 🔺 در مقتل مقرم آمده است که امام بعد از شهادت حضرت ابالفضل علیه‌السلام وقتی امام به خیمه بر می گشت پیاده نظام دشمن نیز به خیمه هایش نزدیک می شدند. وقد تدافعت الرجال على مخيّمه 🔸با دیدن این صحنه حضرت فریاد برآوردند که: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟» 🔻 لحظاتی بعد حضرت برای وداع با شیرخواره اش به کنار خیمه ها آمد. 🔸 فرزند را به روی دست گرفت و به نزدیک دشمن برد و طلب آب کرد. (دشمنی که حالا نزدیک خیمه های حسین شده است...) ثمّ أتى به نحو القوم يطلب له الماء 🔻حرمله تیری پرتاب کرد و کودک را در آغوش پدر کرد. 🔸 امام خون گلوی فرزندش را به اسمان پاشید و آنگاه به پشت خیمه رفت. 🔻امام بدن علی اصغر را دفن کرد. چگونه؟ 🔸مرمّلاً بدمه یعنی خون و رمل بیابان با هم مخلوط شده بودند. به زبان خودمان بدن خونی و خاکی علی را دفن کرد. به نظر می رسد با توجه به نزدیک شدن دشمنان به خیمه ها و تعجیل آنها در تمام کردن کار امام، امام حسین این کار را خیلی سریع انجام داده باشد. به زبان عامیانه گویا حضرت علی را پشت خیمه برد. با شمشیرش قبر کند. دفنش کرد. تا مبادا دشمن از این فرصت استفاده کند و به خیمه ها حمله کند. 📎 مقتل الحسین مقرم ص 270-272 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 https://eitaa.com/hakakiashk