فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذری به این میگن:
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
💠#داستان
👈انسان در حد صفر
روزی از دانشمندی ریاضیدان پرسیدند: نظرتان درباره زن و مرد چیست؟
جواب داد:
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =۱
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =۱۰
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =۱۰۰
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =۱۰۰۰
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر
هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت !
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
حیف نون آرپیجی رو بر عکس گذاشته بوده روی شونش. شلیک می کنه،
بر می گرده می بینه همه ی خودی ها مُردن!
می گه: ببین خودی ها رو که این جوری کرده با دشمن چه کار کرده!😂😂😂
#خندیدنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
عفت و حجاب
========
حکمِ خدا و شرعِ مبین ، عفّت و حجاب
قولِ امام و عصمتِ دین ، عفّت و حجاب
راهِ کمال و رشدِ بشر در مسیرِ عمر
حفظِ حریم و آیتِ دین ، عفّت و حجاب
در امتدادِ راهِ خدا ، راهِ معرفت
راهِ عزیرِ نصرتِ دین ، عفِت و حجاب
ادیانِ حقّ و جمله ی پیغمبرانِ مان
مامورِ نشرِ رحمتِ دین ، عفّت و حجاب
دلداده گانِ امرِ خداوند مهربان
مجریِ حُکمِ شوکتآ دین ، عفّت و حجاب
کُلِ زنان و قاطبه ی مردمِ شریف
در سایه سارِ عزتِ دین ، عفّت و حجاب
قدرِ زنان و منزلت و شانِ مادران
در حفظ شان رایتِ دین ، عفّت و حجاب
در هر زمانه جمله ی ایرانیانِ پاک
در پاسداری و رعایت دین ، عفت و حجاب
خونِ شهیدِ راهِ خدا می زند ندا
شو پایدار با حمایت دین ، عفّت و حجاب
جان داده ایم تا که بماند نشانِ دین
در حیطه ی رسالت دین ، عفّت و حجاب
ما رهروان کویِ خداوند قادریم
زیر لوا و رایت دین ، عفّت و حجاب
صابر به پاسِ حرمتِ سالارِ انقلاب
یاری نما ز حکمت دین ، عفّت و حجاب
_______________
۹ / ۲ / ۱۴۰۳ محمد صادق ربانی
🆔@Akhbare_nab
💠علامه طباطبایی رحمه الله :
🔸هر پَر كاهى كه در ته چاهى حركت مى كند، موج بر مى دارد و تا به آسمانها اثر دارد.
🔸برگی که از درخت ، بر زمین می افتد ،در عالم تاثیر گذار است؛
چطور فکر می کنید ،گناه کردن در عالم ، بی اثر باشد.
🔸خداوند متعال مى فرماید:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ
و اگر مردم آبادیها ایمان آورده و به تقوا گرایند، قطعا بركاتى از آسمان و زمین بر ایشان مى گشاییم.
🔸از این آیه ى شریفه استفاده مى شود كه تقوا در جلب خیرات و نزول بركات، و گناهان در رفع و منع آنها اثر دارند.
🔸گناهان با هم فرق دارند، تبعات و آثار آنها نیز فرق دارند،
و هر گناهى اثر خاصى دارد كه در دعا به بعضى از آنها اشاره شده است.
اللهم اغفرلى الذنوب التى تهتك العصم
اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل النقم.
خدایا! گناهانى را كه پرده ها را مى درد بر من ببخشاى
خدایا، گناهانى را كه عذاب ها را نازل مى كند بر من بیامرز
@range_khodaa
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🍃 پيامبر خـدا صلىاللهعليهوآله
المؤمنُ مَنْفَعةٌ؛ إنْ ماشَيْتَهُ نَفعكَ، و إنْ شَاوَرْتَهُ نَفعكَ، و إن شَاركْتَهُ نَفعكَ، و كلُّ شَيءٍ مِن أمرِهِ مَنْفعةٌ.
(وجودِ) مؤمن سود است. اگر با او راه بروى به تو سود مىرساند، اگر با وى مشورت كنى به تو بهره مىرساند، اگر با او شراكت كنى به تو فايده مىرساند. همه چيز و همه كارش سود است.
🌹
📚 كنز العمّال، حدیث ۶٩٢
کلاغ وطوطی هر دو زشت آفریده شدند.
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد اما کلاغ راضی بود به رضای خدا،
امروز طوطی در قفس است و کلاغ آزاد...!!
پشت هر حادثه ای حکمتی است که شاید هرگز متوجه نشوی!
هرگز به خدا نگو چرااااا؟
💠#داستان
👈منش جوانمردی
از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود ،
دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ...
تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟
ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جا گرم تن فروشی.
پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ،
برگشت تو حموم و صدا زد :نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه
📚برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی
مربی آموزشگاه رانندگی برای حیف نون دور دوفرمون رو توضیح داد
حیف نون هم با کلی دقت گوش میداد مربی خوشحال شد
گفت :متوجه شدین ؟
گفت بله فقط برای دور دو فرمون , اون یکی فرمون کجاست ؟😐😳😂😂
#خندیدنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
👈خاطرهای از آیت الله بهجت رحمه الله وسفارش به نماز اول وقت
مرحوم آیتالله قاضی رحمه الله استاد آیتالله بهجت بودند و حضرت امام رحمه الله از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر میفرمودند.
آقای بهجت رحمه الله مکرر در نصایح شان این عبارت را از مرحوم قاضی رحمه الله نقل میفرمودند:
«اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»
یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد»
یکی از علما میفرمود: «سالها پیش، یک روز خدمت آیتالله العظمی بهجت رحمه الله رفته بودیم.
به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.»
آقای بهجت رحمه الله فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!»
این عالم بزرگوار میگوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت میخوانیم!»
❎وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودند و ایشان داشتن صحبت میکردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که این وسط صحبتشان فرمودند:
یکسال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت رحمه الله برسم.
در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همهجا برسم، چه راهی را معرفی میکند؟»
بعضی ها پیش ما میگویند چه کار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟»
به ایشان می گوییم نماز اول وقت بخوانید.
یه سال بعد می آیند، پیش خودشان میگویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت!
دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه بایدبکنیم؟
همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند، حالا دوباره میخواهند سوال کنند!
د باباجان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.»
این عالم بزرگوار میفرماید:« من دیگر هیچ حرفی نزدم.
آقای بهجت راست گفتند. من در برخی از نمازهایم را به وقتش نمیخواندم. شروع کردم آن را هم درست کردم.»
آن عالم بزرگوار کم کم به جاهایی که دلش می خواست و حتی فوق تصورش بود رسید
◜ @jomlatzibaa
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
یارو تو سرپايينى دنبال اتوبوس ميدويد! 😟
یکی از مسافرا ازپنجره سرشو مياره بيرون با خنده ميگه:
فكر نكنم برسى ! 😏👋
یارو ميگه: نرسم که میری اون دنیا ، آخه راننده منم
#خندیدنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام:
✍️ أَلْمُـرُوَّةُ تَمْنَعُ مِنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ؛
💠 مـــروّت، انسان را از هرگونه پستى بازمىدارد.
📚 ميزانالحكمه، ج۹، ص۱۱۰
🌷
لطفا🌷👇
دیدی یه وقتایی خطر از بیخ گوشت میگذره؟
دیدی یه وقتایی فقط یه ذره مونده تا آبروت بریزه؟
دیدی یه وقتایی یه وجب تا مرگ فاصله داری اما خون از دماغت نمیاد؟
دیدی یه وقتایی توو کارات اشتباه میکنی اما بر حسب اتفاق همه چی درست پیش میره؟
همین موقع ها که این خطرها از سرت میگذره بگو خدایا شکرت که نفس میکشم،خدایا شکرت که هوامو داری،خدایا ممنون که تنهام نمیذاری،از داده ها و نداده هات شکر،
اما افسوس ما بجای این همه لطف ورحمت الله متعال فقط یه کلمه میگیم « شانس آوردم»
♦️چیزی بنام شانس نداریم
بیاییم کلمه ی شانس را جایگزین حکمت و آزمایش الهی یا رحمت و لطف و کرم الهی بدانیم.
ﺗﻮ اتوبوس ﮔﻮﺷﯿﻤﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﭼﮏ ﮐﻨﻢ،
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﭘﺴﺘﻬﺎ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﺪﻡ
ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻢ ﺯﺩﻩ میگه :
ﭘﺴﺖ ﻗﺒﻠﯿﻪ ﺭﻭ ﻻﯾﮏ ﮐﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺣﺎﻝ ﺑﻮد 😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
🌸#قال_الله تبارک و تعالی 🌸
🌸اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(28)
*چگونه به خدا کفر مي ورزيد در حالي که [پيش از دميده شدن روح به کالبدتان ترکيبي از عناصر] مرده بوديد،
پس شما را حيات بخشيد،
سپس شما را مي ميراند،
آن گاه دوباره زنده مي کند،
سپس به سوي او بازگردانده مي شويد.
👈سوره مبارکه بقره آیه 28
🔴نتیجه قطع رابطه با خویشاوندان
✍️امام صادق علیه السلام ، پسرعمویی داشتند به نام "حسن افطس" که به امام صادق توهین می کرد و حتی یکبار با خنجری بزرگ به امام صادق حمله کرده بود.
هنگامی که امام صادق علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت ، وصیت نمود هفتاد دینار به حسن افطس بدهند.
🔸یکی از اطرافیان به امام اعتراض کرد :
"چگونه چنین وصیتی می کنید در حالی که او به شما حمله کرد و قصد جان شما را داشت ؟"
امام صادق علیه السلام در جواب فرمود:
"عطر مطبوع بهشت ازفاصله ای به مسافت دو هزار سال هم به مشام می رسد ،
🔹 اما دو نفر نمی توانند بوی بهشت را استشمام کنند :کسی که عاق والدین شده ، و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده است.
آیا نمی خواهید مشمول آیه ۲۱ سوره رعد باشیم :
«الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ »
🔸"صاحبان اندیشه کسانی اند که پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن امر کرده برقرار می کنند و از پروردگارشان و از سختی حساب بیم دارند"
📚بحارالانوارج ۴۷ص۲۷۶
@Dastanhaeamozande
💠#داستان
👈برای #حیا و #غیرت
من جوانی بودم که سالها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم و خیری برای خانوادهام نداشتم
همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب
زمانی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بینصیب نماندم
و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمیدهند
تا یه روز تو یکی از گروههای چت یه آقایی پستهای مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند
رفتم توی پی وی اون شخص و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم
عکس شهیدی دیدم که غرق در خون بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که
حدس زدم باید بچههای او باشند و زیر آن عکس یه جملهای نوشته شده بود:
«میروم تا #حیاوغیرت جوان ما نرود»
ناخودآگاه اشکم سرازیر شد، دلم شکست باورم نمیشد دارم گریه میکنم اونم من کسی که
غرق در گناه و شهواته
منه بیحیا و بیغیرت
منه چشم چرون هوس باز
از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمیگرفتم
تصمیم گرفتم برای اولین بار برم مسجد
اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی میکردم
آرامشی که سالها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکههای اجتماعی
از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد میداد
نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...
کتاب میخرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیتهای بسیج و مراسمات شرکت میداد
توی محله معروف شدم و احترام ویژهای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای خادمی معرفی شدم
نزدیکای اربعین امام حسین یکی از خادمین که پیر بود بمن گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمیتونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم
زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟
زیارت امام حسین؟
اشکم سرازیر شد
قبول کردم و باحال عجیبی رفتم
هنوز باورم نشده که اومدم کربلا
پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه علمیه که با مخالفتهای فامیل و دوستان مواجه شدم اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمیگرفت قبول کرد
حوزه قبول شدم و با کتابهای دینی انس گرفتم در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو میکردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام رو با خدا آشتی بدم
یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن منم گریهام گرفت
تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟
گفت: پسرم ازت ممنونم
گفتم :برای چی؟
گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم تو رو میدیدیم با مرکبی از نور میبردن بهشت و ما رو میبردن جهنم و هر چه به تو اصرار میکردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من
یه آقای نورانی آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین بهشت و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی
پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه سعید قبل نیستی همه دوستت دارن تو الآن آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی
منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند
چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم
یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که خیلی برام آشنا بود گریهام گرفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریههام بلند و بلندتر شد
این همون عکسی بود که تو پروفایل بود
خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟
و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم خودش و حتی مادرش هم گریه کردند
مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟
گفتم: نه
گفت: این پدرمه
منم مات و مبهوت دیوانه وار فقط گریه میکردم مگه میشه؟
آره شهیدی که منو هدایت کرد آدمم کرد آخر دخترشو به عقد من درآورد
چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان حرم اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزهها تعطیل شدند ما هم رفتیم
خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی پس چرا میخوای بری؟
همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:
«میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران بماند»
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
🤪درخواست مرخصی همسر😂
همسر یکی از فرماندهان پاسگاه که به تازگی ازدواج کرده بود و چندین ماه از زندگیشان دور از شهر و بستگان در منطقهی خدمت همسرش میگذشت، بدجوری دلتنگ خانوادهی پدریاش شده بود. او چندین بار از شوهرش درخواست میکند که برای دیدن پدر و مادرش به شهرشان، به اتفاق هم یا به تنهایی مسافرت کند، ولی شوهرش هر بار به بهانهای از زیر بارِ موضوع شانه خالی میکرد.
زن که در این مدت با چگونگیِ برخورد ماموران زیر دست شوهرش و مکاتبهی آنها برایِ گرفتنِ مرخصی و سایر امورِ اداری کم و بیش آشنا شده بود، به فکر میافتد که حالا که همسرش به خواستهی وی اهمیت نمیدهد، او هم بهصورت مکتوب و همانند سایر ماموران برای رفتن و دیدار با خانوادهاش، درخواست مرخصی بکند.
پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی به این شرح، خطاب به همسرش مینویسد:
جناب .... فرماندهی محترم ...
اینجانب .......، همسرِ حضرتعالی که مدت چندین ماه است پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگان خود هستم، حال که شما به دلیلِ مشغلهی بیش از حد، فرصت سفر و دیدار با بستگان را ندارید، بدین وسیله از شما تقاضا دارم که با مرخصی اینجانب، به مدت ... روز برای مسافرت و دیدن پدر و مادر و اقوام موافقت فرمایید.
با احترام، ..... همسر شما
و نامه را در پوشهی مکاتبات همسرش میگذارد.
چند وقت بعد جواب نامه، به این مضمون به دستش رسید:
سرکار خانم ...
عطف به درخواست مرخصیِ سرکارِ عالی جهت سفر برایِ دیدار با اقوام، بدینوسیله اعلام میدارد
😃با درخواست شما به شرط تعیین جانشین موافقت میشود. 🤣🤣🤣🤣
#خندیدنی
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
خوش بینی نسبت به پروردگار
🔴 مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد.
جلوی آنها یک جلد قرآن مجید و چند صد میلیون پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا پول را...؟!
اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید:
نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
پس پول را میگیرم که فایدهی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد.
سپس از کشاورزی که پیش او کار میکرد خواست یکی را انتخاب کند:
کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب میکنید یا پول را؟
آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم
بنابراین پول را بر میگزینم...
نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود. این پسر خیلی فقیر بود.
مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب میکنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پارهی خود کفش جدیدی بخری
پسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش و وسایل مورد نیاز زندگیم را بخرم یا اینکه غذا بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب میکنم ، چرا که مادرم گفته است:
*یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرینتر است*
قرآن را برداشت ؛ بوسهای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید:
در یکی از آنها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت
در دیگری وصیتنامهای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند که صدها تیلیارد تومان ارزش داشت قلمداد میکرد.
مـرد ثروتمند گفت:
*هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمیکند.*
گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟
آيه 114 سوره مباركه «طه» رويگردانی و اعراض از ذكر و ياد خدا را عامل اصلی تنگدستی و سختی در زندگی انسان معرفی میكند:
*«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»*
پس تلاش کنیم از خدا و قرآن فاصله نگیریم.
*سعی کن یه جوری زندگی کنی*
*که خدا یادت کنه نه بندهی خدا*
eitaa.com/BasiratShohada
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فکر میکنید اگر در دوره حافظ و سعدی ، فردوسی و... تلفن بود اونم از نوع منشی دار ، منشی تلفن خونشون چی میگفت ؟!
📞 پیغامگیر حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه خود غم مخور 😂😂😂
📞 پیغامگیر سعدی :
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم 😂
📞 پیغامگیر باباطاهر :
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم ، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت 😂😂
📞 پیغامگیر فردوسی :
نمیباشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب 😂😂
📞 پیغامگیر خیام :
این چرخ فلک ، عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سرکوچه ، منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه ، پاسخت خواهم داد😐😂
#خواندنی
#خندیدنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
تنها جای زندگیم که مدیریتش میکنم
وقتیه که
کیک و آبمیوه میخورم...
مدیریت میکنم که آبمیوم زودتر تموم نشه کیکه بمونه تو گلوم پایین نره 😂😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak