eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
111 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
شش صد هزار تومن به داییم بدهکارم ، زنگ زده میگه میخوام خونه بخرم شش صد هزار تومن کم دارم، میتونی از یکی برام بگیری...😐 @hal_khosh
طرف زنگ زده بهم میگه : شما برنده یک سکه بهار آزادی، یک دستگاه تلویزیون LED و یک عدد سشوار برقی شدید، چهل هزار تومن واریز کنید تا براتون ارسالش کنیم😊💰 بهش میگم آقا از اون جایزه ها به جا چهل تومن ، سشوار رو وردار بقیشو برام بفرست 😕 نمیدونم چرا قطع کرد؟! فک کنم خیلی خوشحال شد رفت به رئیسش بگه🤔😂 @hal_khosh
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه🙂🙂 یاروگفت: برو میام درست میکنم😒 هرچی منتظر شدم نیومد😕 رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟😏 میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد :|😑😑 @hal_khosh
گیاهخوارا واقعاً انسان های شریف و با کمالاتی هستن خیلی دوسشون دارم باعث میشن گوشت بیشتری به ما برسه 😋 @hal_khosh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❌ فراخوان تشکیل تیپ اصلاحیونِ مدافع @hatefna https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔵 (26) ✅غم‏هاى پسنديده‏ (5) 3️⃣1️⃣غم‏هايى كه بخاطر هم سنخ بودن به انسان مى‏رسد 🔸گاهى غم و اندوه، به طور مبهم به انسان دست مى‏دهد، مثلًا انسان مى‏گويد دلم گرفته، مى‏خواهم گريه كنم، نمى‏دانم چرا شاد نيستم و ... 🔹 شايد يكى از علل اين نوع از غم‏ها، مسأله سنخيت افراد است كه حزن و غمشان يكى مى‏شود، مانند مادرى كه با خنده فرزندى، مى‏خندد و با گريه او محزون مى‏شود وگاهى با فاصله مكانى، چنين حزنى براى انسان ايجاد مى‏شود. 🔸شخصى به امام رضا عليه السلام عرض كرد: گاهى بر انسان غمى عارض مى‏شود و نمى‏داند سبب آن چيست. 🌸حضرت فرمود: اگر چنين حزنى بر انسان عارض شود، بايد بداند كه برادر دينى اش غمگين است و متقابلًا آنجايى كه شادى بى علت بر انسان عارض مى شود، نشانه شادى اوست.(1) 🔸«جابر جعفى» نيز مى‏گويد: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه ناگهان حالت گرفتگى و حزن پيدا كردم. به حضرت عرض كردم: قربانت گردم! چه بسا بدون دليل محزون مى‏شوم به طورى كه خانواده و دوستانم از چهره‏ام مى‏فهمند كه غمگين هستم. 🌸حضرت فرمود: بله اى جابر! خداوند مؤمنين را از طينت بهشتى آفريده و با هم سنخيت دارند؛ اگر يكى از آنها محزون شود، ديگرى هم محزون مى‏شود.(2) 🔸 «ابوبصير» مى‏گويد: به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم و عرض كردم: فدايت گردم! يابن رسول اللّه! گاهى محزون مى‏شوم بدون آنكه علت آن را بدانم. امام فرمود: اين حزن و شادى از ناحيه ما به شما مى‏رسد. آنگاه كه حزن و شادى به ما رخ مى‏دهد، به شما هم سرايت مى‏كند.(3) 4️⃣1️⃣محزون بودن در حزن ائمه عليه السلام‏ 🔹يكى از غم‏هاى شايسته، محزون بودن در حزن ائمه معصومين عليهم السلام مى‏باشد. 🌸 امام صادق عليه السلام فرمود: نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبَادَةٌ ▫️نفس محزون به جهت ظلمى كه به ما اهل بيت شده، تسبيح و غصه‏اش براى ما عبادت محسوب مى‏شود. (4) 🌸امام رضا عليه السلام به «ريّان بن شبيب» فرمود: انْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنا فِى الدَّرَجاتِ الْعُلى فَاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا اگر دوست دارى در درجات عاليه بهشت با ما باشى، محزون باش به حزن ما و شاد باش به شادى ما.(5) 🔹«سيد بن طاووس» در مقدمه «لهوف» مى‏گويد: اگر نبود امتثال امر و دستور ائمه عليهم السلام كه در عزاى امام حسين عليه السلام، لباس سياه بر تن و عزادارى كنيم، جاى داشت در مقابل فيض بزرگ شهادت و وصال به حق، لباس شادمانى و سرور بر تن كنيم.(6) ************** ⭕️پی نوشت 1-میزان الحکمه ، ج 74 ، ص227 2-بحارالانوار، ج 74 ، ص265 3-بحارالانوار، ج5 ، ص10 4-وسایل الشیعه ،ج 5، ص 393 5-وسایل الشیعه ، ج 5 ، ص286 6-لهوف ، ترجمه عقیقی بخشایشی ، ص 19 @hal_khosh
🟢 🍃از زن بی و زن چادری 🔸 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: 🔹من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. 🔸 من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. 🔹 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 🔸 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴در خرابه ی شام چه گذشت؟ 🌴چگونگی شهادت سه سالۀ حضرت سیدالشهدا، حضرت رقیه(علیها سلام ) - از مصائب سختی که در شهر شام به اهل بیت رسید و در کتاب های مقاتل ذکر شده، خرابه نشینی اهل بیت و از دنیا رفتن دختر سه سالۀ حضرت سیدالشهداست. امام صادق(ع) می فرمایند: اهل بیت را در خانه مخروبه ای نزدیک مسجد جامع دمشق با فاصلۀ کمی از محل حکومت یزید جا دادند. و چون آن خانه قابل سکونت نبود، در نوشته جات از آن تعبیر به خرابه شده. وقتی اهل بیت را با آن عظمت و کرامت و شخصیتی که داشتند، در آن محل مخروبه جا دادند، به هم گفتند: (إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتُلُهُم) قطعاً ما را آورده اند در این خانۀ خرابه که سقف هایش بریزد روی ما و ما را بکشند و نابود کند. شیخ صدوق در کتاب امالی، سید ابن طاووس در لهوف نوشته اند، خانۀ خرابه ای که در آن اهل بیت را جا داده بودند، اهل بیت از گرمای روز و سرمای شب، در آن جا در امان نبودند، تا جایی که س از مدتی صورت دختران و زنان و کودکان پوست انداخت. امام چهارم می فرماید: اهل بیت در آن خانه ی خراب روزها را گرسنه به سر می بردند، شب ها را به عبادت و گریۀ بر ابی عبدالله به صبح می رساندند و شهادت و کشته شدن ابی عبدالله و یاران و اهل بیتش را تا جایی که ممکن بود، از اطفال و کودکان پنهان می کردند. ولی یکی از آن ها که دختری سه ساله بود و نامش را کتاب های مهمی چون لهوف سید ابن طاووس ( صفحۀ 141) معال السطین ( جلد 2 صفحۀ 161) ، منتخب طریحی ودعوة الحسنیۀ آیت الله آقا شیخ محمد باقر بهاری و ریاحین الشریعۀ محلاتی جلد سه صفحۀ سیصد و نه و منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی صفحۀ دویست و نود و هشت، رقیه، ذکر کرده اند و این مجموعه نوشته اند: این دختر به شدت عاشق حضرت حسین بود. امام هم به شدت به او علاقه داشت. شب و روز در آن خانۀ خرابی که اهل بیت را جا داده بودند، گریه می کرد، بهانۀ پدر را می گرفت. هر چه به او می گفتند پدر به سفر رفته و منظورشان سفر آخرت بود، آرام نمی شد. تا یک شب خواب پدر را دید. وقتی بیدار شد خیلی بی تابی کرد. هر چه خواستند او را ساکت کنند، نشد. بلکه بی تابی اش بیشتر شد. زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت، از گریه و حال او به گریه افتادند. منتخب طریحی می گوید: زنان و دیگر دختران با گریۀ او لطمه به صورت می زدند، خاک خرابه را به سر می ریختند و مو پریشان می کردند و این همه ضجه و ناله یزید را از خواب بیدار کرد. پرسید: چه خبر است؟ خواب دختر را گفتند. گفت: سر پدر را برایش ببرید، بچه است، متوجه نمی شود، دیدن چهر ه پدر آرامَش می کند. سر را در طبقی که روپوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند. گفت: من طعام نمی خواستم، من پدر می خواستم. گفتند: پدر آمده است. وقتی روپوش را برداشت، سر بریده را دید، با آن دستان کوچک سر را برداشت و به سینه گرفت. مرتب می گفت: پدر، چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرده است؟ چه کسی رگ هایت را برید؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟ چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشم های گریان برسد؟ پدر، کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر، بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما، وای بر غربت ما، پدر، ای کاش برایت بمیرم. پدر، ای کاش پیش از این کور شده بودم و این منظره را نمی دیدم. و بعد لب بر لب پدر گذاشت، چنان گریه کرد که غش کرد، ولی وقتی او را حرکت دادند دیدند از دنیا رفته است. @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 (27) ✅راز تحمّل غم‏هاى بزرگ‏ 🔹ظرفيّت و تحمّل انسان‏ها نسبت به حوادث و ناگوارى‏ها، مختلف است؛ 🔸بعضى با كوچكترين مصيبت، قدرت تحمّل خود را از دست داده و به جزع و فزع مى‏پردازند. 🔸و بعضى تا حدى مى‏توانند در برابر ناگوارى‏ها و مصايب، تحمل نمايند. ▪️در اين ميان، گروهى آن چنان مقاوم هستند كه به راحتى از كوره حوادث بيرون نمى‏روند. ▪️حال سؤال اين است كه راز اين تحمل‏ها چيست؟ ▫️ممكن است دوام دردها و ناگوارى‏ها موجب خو گرفتن با درد و غم و عادى شدن آن باشد و به قول شاعر: چو شد زهر، عادت مضرّت نبخشد به مرگ آشنا كن به تدريج جان را 🔹همان‏طور كه دوام شادى‏ها و لذت‏ها، روح بى تفاوتى را در انسان ايجاد مى‏كند و انسان طعم شيرين آن را احساس نمى‏كند، مانند نعمت‏ سلامتى و ... ممكن است راز اين تحمل‏ها فرا رفتن روح از تأثير عوامل غم باشد كه قطعا چنين روحى، به رشد و تكامل نيازمند است، 🔸اين رشد به صورت محدود از مرتاض‏هاى هندى ديده مى‏شود كه با رياضت‏ها و تمرين‏هاى بسيار، مى‏توانند ضريب تحمّل روحى خود را بالا ببرند. 🔹امّا آنچه به صورت مشروع و وسيع مطرح است، انبيا، اوليا و مؤمنان هستند كه با ارتباط مستمر و دايم با خداوند، مى‏توانند از آن چنان توان روحى برخوردار باشند كه غم‏ها و غصه‏هاى فراوان، كوچكترين خللى در اراده و توان آنها وارد نسازد حتّى تلخى را زيبايى ببيند، ▫️همچون حضرت ايوب، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، ▫️حضرت على عليه السلام ▫️و زن‏هايى همچون حضرت زينب عليها السلام كه اسوه‏هاى مقاومت و صبر و بردبارى بودند. @hal_khosh
16.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹مدح حضرت السلام 🌸 روضه علیهاسلام 🔹حجت الاسلام الماسی 🆔 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ عاقبت بخیری اجباری 📌هر کس هر روز سوره بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کند . 📌و همچنین و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند 📌سوره هم خوانده و ثوابش را به امیرالمؤمنین (؏) هدیه کند . 📍چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود نخواهد هم به زور می شود! 📚حضرت آیت الله بهجت(ره) 🦋أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🦋 🤲
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جالبه ، خبرنگار زن که در زمان جنگ با اسیرا توی اردوگاه عراق مصاحبه کرده ، پیداش کردن و آوردنش ایران و با همان بچه‌ها ملاقات کرده ،بسیارجالبه دیدن داره واقعا جالبه و دیدنی هستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پسر داییم رفته سربازی برای معرفی اولیه ازش پرسیدن مشکل "قضایی" که نداری؟ اینم برگشته گفته : نه جناب سروان ... فقط نمیدونم چرا هرچی میخورم سیر نمیشم هیچی دیگه بهش گفتن برگرد خونتون تو کلا معافی😂😂😂 @hal_khosh
همراه بيمارکيست؟ موجودي است که بر روي صندلي تاشو زندگي ميکند و از شيريني خامه اي و آب ميوه تغذيه مي کند. اين موجود علاقه شديدي به ايستگاه پرستارها دارد و در اولين فرصت خود را به آنجا مي رساند! و حساسيت شديدي به جريان سرم دارد.😳😂😂😂 @hal_khosh
_وصیت نامه های قدیم: باغ قلهک واسه مادرتون خونه امیریه واسه خسرو عمارت تجریش هم واسه مینا الباقی هم خیرات _وصیت نامه های جدید: قسط های پراید رو مسعود بده قسط های مسکن مهر رو هم مریم بده که کارمنده قسط های وسایل خونه رو هم رضا بده. به پول یارانه هم دست نزنید واسه مادرتونه :/😜😁 @hal_khosh
سه تا معتاد پای بساط نشسته بودن داشتن نعشه میکردن اولی گفت میخوام یه ترانزیت بخرم باربزنم برم خارج دومی گفت من هم میخوام یه ویلا تو شمال بخرم به وسعت یه میدون فوتبال سومی گفت هر چی میخواید بخرید زود بخرید چون میخوام پیک نیک و خاموش کنم😅😂 @hal_khosh
یه دکتر تو محله مون هست میری پیشش میگه فعلا این داروها رو برات می نویسم ولی بعدا حتما یه دکتر درست و حسابی برو !! @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 (28) ✅درد و بى دردى‏ 🔹يكى از معيارهاى اصلى انسانيت «درد» داشتن و صاحب درد بودن است. فرق انسان و غير انسان در اين است كه انسان صاحب درد است و يك سلسله دردها را دارد، ولى غير انسان، حيوان باشد يا انسان‏هاى بى دردى كه روح انسانيت ندارند، صاحب درد نيستند، 🔸ابتدا اين مطلب مقدارى عجيب به نظر مى‏رسد چرا كه درد چيز بدى است و انسان بايد آن را از خود دفع كند و از بين ببرد پس چگونه ممكن است معيار انسانيت و ارزش، «درد» داشتن باشد، مگر درد مى‏تواند چيز خوبى باشد؟ 🔹پاسخ اين است كه ميان «درد» و «منشأ درد» تفاوت وجود دارد؛ آنچه بد است وجود ميكروب و وجود بيمارى است كه منشأ درد مى‏شود، مثلًا زخمى در معده يا روده است كه انسان دردش را احسا مى‏كند، آنچه بد است وجود آن زخم در معده است ولى درد، در عين اينكه انسان را ناراحت مى‏كند، موجب آگاهى و بيدارى براى انسان نسبت به خطرى كه جانش را تهديد مى‏كند مى‏باشد. 🔸وقتى سر انسان درد مى‏كند، اين درد حاكى از اين است كه در وجود انسان يك نوع بيمارى و ضايعه‏اى پديد آمده كه بايد هر چه سريعتر به فكر معالجه آن بود. درست مانند عقربه‏اى كه ميزان و مقدار بنزين ماشين را نشان مى‏دهد. و يا آمپرى كه درجه حرارت رادياتور ماشين رانشان مى‏دهد و اين نه تنها بد نيست بلكه خيلى خوب است، چون موجب توجه به خطر احتمالى مى‏شود. 🔸اگر درد در بدن انسان نمى‏بود و انسان احساس درد نمى‏كرد به دنبال رفع خطر و چاره جويى نمى‏رفت، 🔹پس اين درد است كه انسان را به فكر چاره جويى مى‏اندازد بنابراين، احساس درد، با آگاهى و بيدارى برابر است. مولوى در اين باره شعر جالبى دارد: حسرت و زارى كه در بيمارى است‏ وقت بيمارى همه بيدارى است‏ 🔹بعد مى‏گويد: هر كسى صاحب درد و سوز است، به هر اندازه كه در عالم درد وجود دارد در او نيز وجود دارد، زيرا به همان نسبت كه بيدارتر است، پردردتر است و روحش روح همه بدن‏هاست. پس بدان اين اصل را اى اصل جو هركه را درد است او برده است بو هركه او بيدارتر پر دردتر هر كه او آگاهتر رخ زردتر 🔸كسى كه به مقام انسانيت برسد، ارزش درد داشتن و حسّاس بودن را درك مى‏كندو يعنى ناراحتى‏هايى كه متوجه ديگران است و به شخص او مربوط نيست، در او درد ايجاد مى‏كند و غم‏گسار ديگران مى‏شود و به قول سعدى: من از بينوايى نيم روى زرد غم بينوايان رخم زرد كرد 🔸اگر درد ديگران در كسى پيدا شود، از گرسنگى ديگران خوابش نمى‏برد، گرسنگى براى خودش از گرسنگى ديگران آسان‏تر است، اگر خارى در پاى ديگران فرو رود، مثل اين است كه در چشم او فرو رفته است. 🔹به عبارت ديگر، روح‏هاى كوچك فقط درد خود را احساس مى‏كنند و به درد ديگران كارى ندارند و اگر دردمندى به آنها مراجعه كند، با كمال خونسردى مى‏گويند اين درد و مشكل شماست و به من ربطى ندارد. 🔸در حاليكه انسانى كامل است كه درد داشته باشد و اين درد نشان مى‏دهد كه او واقعا خودش را نسبت به انسان‏هاى ديگر مانند يك عضو از اعضاى يك پيكر مى‏داند و به سبب بيمارى يا آسيبى كه بر عضوى از بدن وارد شده بى تابى مى‏كند. بقیه در پست بعد 👇
🌸پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مَثَلُ الْمُؤْمِنينَ فى توادِّهِم وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفُهِم مَثَلُ الْجَسَدِ اذَا اشْتَكى مِنْهُ عُضوُ تَداعى لَهُ سائِرَ وَ الْجَسَدِ بِالسَّهرِ وَ الْحِمى‏ ▫️مثل مؤمنين مانند اعضاى يك پيكر است، ▫️همين كه يك عضو به درد آمد، ساير اعضاى او هم با تب و بيدارى راحت نمى‏خوابند. 📖نهج الفصاحه، ص 715. 🔹مثلًا اين طور نيست كه وقتى دندانى درد مى‏كند، ساير اعضا بگويند هر چه مى‏خواهى درد بكش تا جانت در آيد، به ما ربطى ندارد، چرا، ما راحتى خود را از بين بريم: بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو كز محنت ديگران بى غمى‏ نشايد كه نامت نهند آدمى‏ 🔸 : «عثمان بن حنيف» در بصره در يك مجلس مهمانى اشرافى شركت كرده بود و از فقرا كسى در آن مجلس نبود، به حضرت على عليه السلام خبر رسيد كه نماينده و حاكم شما در مجلسى شركت كرده است كه در آن اغنيا و پولدارها شركت كرده بودند و از فقرا كسى در آنجا نبوده است. حضرت نامه‏اى به عثمان بن حنيف نوشت و فرمود: «اى عثمان بن حنيف! من باور نمى‏كردم تو دعوت بر سفره‏اى را بپذيرى كه اغنيا را در آنجا دعوت كرده ولى فقرا را دعوت نكرده‏اند و بعد مى‏فرمايد: «من هر چه بخواهم، امكانات برايم فراهم است؛ بهترين خوردنى‏ها؛ نوشيدنى‏ها؛ پوشيدنى‏ها و ... اما هيهات كه من چنين كنم. محال است كه من مهار نفسم را به دست حرص و هواى نفس بدهم، مى‏ترسم من اينجا با شكم سير بخوابم و شايد در عراق، كوفه، يمامه، و ... كسانى باشند كه يك قرص نان هم نداشته باشند، آيا من با شكم سير بخوابم و در اطرافم شكم‏هاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشند؟ آيا من به لقب و اسم قناعت كنم كه به من بگويند اميرالمؤمنين و بس و با مؤمنان در سختى‏هاى روزگار شركت نداشته باشم!» 🔸 : امام على عليه السلام در ميان كوچه، زنى را ديد كه مشك به دوش گرفته است، فوراً جلو رفت و با كمال ادب پرسيد: خانم اجازه مى‏دهيد شما را كمك كنم؟ و من مشك آب را به دوش بكشم؟ آن زن گفت: خدا پدر تو را بيامرزد. حضرت، به خانه آن بيوه زن رفت، همين كه مشك را روى زمين گذاشت، پرسيد چرا خودتان آبكشى مى‏كنيد؟ آن زن گفت: شوهرم در ركاب على عليه السلام كشته شد، اكنون من هستم و چند كودك يتيم. وقتى حضرت اين كلمات را از او شنيد، سر تا پايش آتش گرفت. نوشته‏اند آن شب وقتى حضرت به خانه برگشت تا صبح خوابش نبرد. صبح هنگام، نان، گوشت، خرما و پول با خود برداشت و با عجله به در خانه آن زن رفت و در خانه را زد، زن گفت كيستى؟ حضرت فرمود: من همان برادر مؤمن ديروز هستم. وارد خانه شد و به كودكان غذا داد و يتيمان را روى‏ زانويش گرفت و آهسته به آنها فرمود: «از تقصير على عليه السلام كه از شما غافل مانده بگذريد» آنگاه تنور را روشن كرد، صورتش را به آتش نزديك كرده و حرارت آتش را احساس كرد و با خود گفت: «يا على! حرارت آتش دنيا را بچش تا آتش جهنم به‏يادت بيايد و ديگر از حال مردم غافل نمانى». 📖شهيد مرتضى مطهرى، انسان كامل، ص 88. تعليم و تربيت، ص 296. @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 ✍️قصه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا می‌کنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد. یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند. رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه کرد. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟ گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا می‌کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت. دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز که بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه می‌رویم. @hal_khosh
46.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 ✅ویژگی های عمل صالح 🔹حجت الاسلام الماسی 🆔 @hal_khosh