eitaa logo
همدم
6.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
276 ویدیو
722 فایل
🔸️🔷️ 📚 همدم 📚 🔷️🔸️ همراه دانش آموزان معارف معاونت آموزش سازمان مدارس صدرا: 🆔 @amozesh_sadra
مشاهده در ایتا
دانلود
سوالات تاریخ2،کامل.pdf
1.21M
‼️یازدهمی های معارفی‼️ 🗒جزوه نمونه سوالات درس به درس همراه با ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
💠قسمت یازدهم 🔻لباس ضدّ آتش و عصاى شگفت انگيز ✅اكنون همه سربازان و ياران امام در مكّه جمع شده اند. آنها آمده اند تا جان خود را فداى امام كنند. امام لباس رزم بر تن كرده و آماده حركت به سوى شده است. 🔹آيا مى دانى كه ، همان (ع) است؟ 🔹به راستى چرا امام اين لباس را به تن كرده است؟ 🔸آيا مى دانى لباس امام، لباسى معمولى نيست، بلكه لباسى ضدّ آتش است. ۹۵ تعجّب نكن، بگذار تاريخ آن را برايت بگويم. ✅پيراهن يوسف (ع) در اصل از (ع) بود. 🔸هنگامى كه مى خواست ابراهيم (ع) را به جرم خداپرستى در آتش اندازد، جبرئيل به زمين آمد تا بزرگ پرچمدار توحيد را يارى كند. او همراه خود لباسى از بهشت آورد. به خاطرِ همين لباس، ابراهيم (ع) در آتش نسوخت. ۹۶ پس از ابراهيم (ع)، اين لباس به فرزندان او به ارث رسيد تا اينكه لباس يوسف (ع) شد و باعث روشنى چشمان ! 🔸اين لباس نسل به نسل گشت تا پيامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم (ع)، يكى بعد از ديگرى به ارث بردند. ۹۷ 🔹و اكنون روشن شد كه چرا خداوند اين پيراهن را براى امام زمان نگه داشته است؟ 🔹 همسفرم! مگر آتش نمرود بزرگترين آتش آن روزگار نبود؟ يك بيابان آتش كه شعله هاى آن به آسمان مى رسيد! نمرود با امكاناتى كه در اختيار داشت آتشى به آن بزرگى ايجاد كرد و ابراهيم (ع) را در ميان آن آتش انداخت؛ امّا خدا، پيامبر خود را با آن پيراهن يارى كرد و امروز همان پيراهن در تن امام زمان است. 🔹امام آماده حركت شده است، من دقّت مى كنم تا ببينم امام با چه اسلحه اى مى خواهد به جنگ دشمنان برود. 🔹امام به جاى اسلحه، يك چوب دستى دارد! با خود مى گويم كه چرا فرمانده اين لشكر، اين چوب را با خود برداشته است؟ آخر ما مى خواهيم به جنگ توپ و تانك و موشك برويم. هر چه فكر مى كنم جوابى براى خود نمى يابم؛ براى همين از يكى از ياران امام سؤال مى كنم كه چرا امام به جاى اسلحه اين چوب دستى را با خود برداشته است؟ 🔸او برايم مى گويد: اين چوبى كه در دست امام قرار دارد، همان (ع) است. ۹۸ 🔸با اين كه چوب اين عصا هزاران سال پيش، از درخت بريده شده است؛ امّا هنوز تر و تازه است، مثل اينكه همين الآن آن را، از درخت قطع كرده اى. ۹۹ در زمان موسى (ع)، بشر در سحر و جادو پيشرفت زيادى كرده بود و به اصطلاح، فن آورى بشر آن روز، سحر و جادو بود؛ امّا وقتى موسى (ع) عصاى خود را به زمين زد، ناگهان آن عصا به اژدهايى تبديل شد كه همه آن سحر و جادوها را در يك چشم به هم زدن بلعيد. 🔰امروز هم بشر هر چه پيشرفت كرده و هر فناورى جديدى داشته باشد بايد بداند كه امام زمان با همين عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت. 🔸اين عصا، يك عصاى شگفت انگيز است كه هر دستورى را كه امام به آن بدهد، انجام مى دهد. ۱۰۰ 🔸تازه حالا فهميده‌ام كه اين چوب، يك عصاى سخن گو هم هست و با امام سخن مى گويد! ۱۰۱ ✅آرى، آنچه كه بشر به دست خود ساخته است توسط اين عصا بلعيده مى شود، تانك باشد يا هواپيما يا موشك، چه فرق مى كند، كافى است امام به عصا امر كند. 🔸قرآن در مورد عصاى موسى (ع) سخن گفته است. آن عصا يك بيابان سحر و جادو را بلعيد، اين نكته را قبول مى كنى چون قرآن اين را مى گويد. پس دور از ذهن نخواهد بود كه اين عصا بتواند هواپيما و موشك را هم ببلعد. ۱۰۲ هنر بشر آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر امروز هر چه مى خواهد باشد. اين عصا به اذن خدا مى تواند مقابل آن بايستد. آيا مى دانى وقتى امام، اين عصا را بر زمين بزند، آن عصا تبديل به چه چيزى مى شود؟ من نمى دانم از چه لفظى استفاده كنم؟ آيا مى توانم بگويم تبديل به اژدهايى بزرگ مى شود؟ مى ترسم بگويى كه اين نويسنده چه حرف هاى عجيب و غريبى مى زند. واقعا نمى دانم چه بگويم؟ 🔰هيچ چيز بهتر از اين نيست كه سخن (ع) را برايت بگويم. تو كه ديگر سخن آن حضرت را قبول دارى كه فرمود: «چون ما، عصاى خود را به زمين بزند، آن عصا، شكاف بر مى دارد، شكافى به اندازه فاصله زمين تا آسمان! و آن عصا هر چه را كه مقابلش باشد، مى بلعد». ۱۰۳ 🔸به راستى كه خداوند چه حكمت هاى زيبايى دارد و با عصاى موسى (ع)، آخرين ولىّ خود را يارى مى كند. ۱۰۴
ترجمه درس دهم عربی پایه یازدهم.pdf
64.3K
📖 ترجمه 🔺 🔺 ◦◉✿📚کانال همدم📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
💠قسمت دوازدهم 🔻هزاران فرشته به كمك آمده اند ✅نگاه كن! ياران امام زمان با چه نظمى زيبا ايستاده اند و منتظرند تا دستور حركت داده شود. آن جوان را مى بينى كه در جلو لشكر، پرچمى نورانى در دست دارد؟ آيا او را مى شناسى؟ 🔸 او «»، پرچمدار اين لشكر بزرگ است. ۱۰۵ 🔸آيا پرچمى را كه در دست اوست مى شناسى؟ اين همان پرچم پيامبر است. همان پرچمى كه جبرئيل در جنگ «بَدْر» براى پيامبر آورد. ۱۰۶ 🔹آيا مى دانى اين پرچم تا به حال، فقط دو بار مورد استفاده قرار گرفته است؟ اوّلين بار زمانى بود كه جبرئيل آن پرچم را براى پيامبر آورد و او هم در جنگ بدر آن را باز نمود و لشكر اسلام در آن جنگ به پيروزى بزرگى دست يافت. 🔸پيامبر بعد از جنگ بدر، آن پرچم را جمع كرد و ديگر در هيچ جنگى آن را باز نكرد و تحويل حضرت على (ع) داد. آن حضرت نيز فقط در جنگ جمل، آن پرچم را باز نمود و ديگر از آن استفاده نكرد. ۱۰۷ 🔸آيا مى دانى كه اين پرچم از جنس پارچه هاى دنيايى مثل پنبه و كتان و حرير نيست، بلكه از جنس گياهان بهشتى است. ۱۰۸ 🔸اين پرچم آن قدر نورانى است كه مى تواند شرق و غرب دنيا را روشن گرداند. ۱۰۹ 🔸وقتى كه اين پرچم برافراشته مى شود، ترس و وحشت عجيبى در دشمنان پديدار مى گردد به طورى كه ديگر نمى توانند هيچ كارى بكنند. ۱۱۰ 🔸از طرف ديگر با برافراشتن اين پرچم، دل هاى ياران امام زمان چنان از شجاعت پر مى شود كه گويى اين دل‌ها از جنس آهن است و هيچ ترسى به آنها راه ندارد. ۱۱۱ 🔸جالب است بدانى كه چوب اين پرچم از آسمان آمده است و هر وقت امام بخواهد دشمنى را نابود سازد، كافى است با اين پرچم به او اشاره كند پس به امر خدا، آن دشمن به هلاكت مى رسد. ۱۱۲ 🔰آيا مى دانى هرگاه كه اين پرچم باز شود هفت دسته از فرشتگان به يارى امام مى آيند؟ ⬅️دسته اوّل: فرشتگانى كه با نوح (ع)، در كشتى بودند و او را يارى كردند. ⬅️دسته دوم: فرشتگانى كه به يارى ابراهيم (ع) آمدند. ⬅️دسته سوم: فرشتگانى كه همراه موسى (ع) بودند زمانى كه رود نيل به امر خدا شكافته شد و قوم بنى اسرائيل از رود نيل عبور كردند. ⬅️دسته چهارم: فرشتگانى كه هنگام رفتن عيسى (ع) به آسمان، همراه او بودند. ⬅️دسته پنجم: چهار هزار فرشته اى كه هميشه در ركاب پيامبر اسلام بودند. ⬅️دسته ششم: سيصد و سيزده فرشته اى كه در جنگ «بَدْر» به يارى پيامبر آمدند. ⬅️دسته هفتم: فرشتگانى كه براى يارى امام حسين (ع) به كربلا آمدند. 🔸آمار كل اين هفت دسته، سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته است كه به يارى امام زمان مى آيند. ۱۱۳ 🔸اگر سمت راست لشكر را نگاه كنى، را مى بينى؛ در سمت چپ لشكر هم، ايستاده است. ۱۱۴ همه نيروى هاى زمينى و آسمانى آماده اند تا ايشان دستور حركت بدهد. 🔸وقتى لشكر امام حركت كند، ترس عجيبى در دل دشمنان ايجاد مى شود و به همين دليل است كه هميشه پيروزى با اين لشكر است. ۱۱۵ ✅آرى، كسانى كه قصد دشمنى با نور خدا را دارند ترسى عجيب وجودشان را فرا مى گيرد؛ امّا كسانى كه سال هاى سال در جستجوى نور خدا بوده اند محبّت و علاقه زيادى به امام پيدا مى كنند. آنها هرگز از اين حركت آسمانى نمى ترسند، بلكه هر لحظه آرزو مى كنند كه حكومت مهدوى تشكيل شود وعدالت واقعى را به چشم خود ببينند. ۱۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه درس یازدهم پایه دهم.pdf
135.7K
📖 ترجمه 🔺 🔺 ◦◉✿📚کانال همدم📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
ترجمه درس دوازدهم پایه دهم.pdf
136.5K
📖 ترجمه 🔺 🔺 ◦◉✿📚کانال همدم📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
💠قسمت سیزدهم 🔻آنانى كه بار ديگر زنده شده اند ✅همه منتظرند تا فرمان حركت صادر شود، لشكر به گروه هايى منظّم تقسيم شده است. در اين ميان متوجّه يك گروه هفت نفرى مى شوم. جلو مى روم و از يكى از آنها مى خواهم كه درباره خودش سخن بگويد. 🔸او خودش را «» معرّفى مى كند. ۱۱۷ نمى دانم او را مى شناسى يا نه؟ 🔹«تلميخا»، نام يكى از است، اصحاب كهف همان هفت نفرى هستند كه در قرآن قصّه آنها آمده است. آيا سوره كهف را خوانده اى؟ آن هفت نفر خدا پرست از ترس طاغوت زمان خود به غارى پناه بردند و بيش از سيصد سال در آن غار خواب بودند. 🔅شايد بگويى: آقاى نويسنده، عجب حرف هايى مى زنى؟ حواست كجاست؟ نكند خيالاتى شده اى؟ اصحاب كهف هزاران سال است از دنيا رفته اند، آخر چطور آنها را در لشكر امام زمان، مى بينى؟ من در اينجا فقط يك جمله مى گويم: 🔸مگر سخن (ع) را نشنيده اى كه فرمود: «هرگاه ما قيام كند خداوند اصحاب كهف را زنده مى كند». ۱۱۸ آرى، در لشكر (ع) افراد زيادى هستند كه بعد از مرگ به امر خدا زنده شده اند تا آن حضرت را يارى كنند. يكى ديگر از آنها «» است. 🔸او يكى از بهترين ياران پيامبر و حضرت على (ع) بود كه اكنون به امر خدا به دنيا بازگشته است. ۱۱۹ ديگرى «» است. او از ياران نزديك پيامبر بود و تا زمان (ع)، زنده ماند. 🔸همان كسى كه روز «» به كربلا آمد و در آب فرات غسل كرد و قبر شهيد كربلا را زيارت كرد؛ اكنون، او زنده شده است تا انتقام خون امام حسين (ع) را بگيرد. ۱۲۰ 🔸من عدّه زيادى را مى بينم كه مى گويند ما در عالم برزخ بوديم و چون ظهور كرد، فرشته اى نزد ما آمد و به ما خبر داد كه روزگار ظهور فرا رسيده است، برخيزيد و به يارى آن حضرت بشتابيد. ۱۲۱ 〰〰〰〰〰 🔻شعار لشكر امام زمان چيست؟ برنامه لشكر خود را معيّن نموده است، اوّلين هدف اين لشكر، رهايى شهر از دست طاغوت است. درست است كه سيصد هزار نفر از سپاه سفيانى در بيابان «» به زمين فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهى از طرفداران سفيانى در مدينه باقى مانده اند و اين شهر را در تصرّف خود دارند. 👌گوش كن! آيا اين صدا را مى شنوى؟ 🔸هيچ كس همراه خود آب و غذا برندارد. ۱۲۲ اين دستور امام است كه به لشكر ابلاغ مى شود. 🔹اين تنها لشكر دنياست كه به «واحد تداركات» نياز ندارد! 🔰آخر مگر مى شود لشكرى با بيش از ده هزار سرباز در اين گرماى عربستان هيچ آب و غذايى همراه نداشته باشد. امام براى رفع تشنگى لشكر خود چه برنامه اى دارد؟ چه مى شد اگر هر كسى مقدارى آب و غذا با خود برمى داشت؟ دوست خوب من! آيا موافقى همراه اين لشكر برويم؟ تو خود مى دانى كه ما هم بايد اين دستور را عمل كنيم و آب و غذا با خود برنداريم. ظاهرا موافقى كه به سفر خود ادامه بدهيم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنه ات شد، از من آب نخواهى! لشكر بزرگ حق، آماده حركت است... 🔹هر لشكر و سپاهى براى خود، يك شعارى را انتخاب مى كند به نظر شما شعار اين لشكر چيست؟ 🔸گوش كن! همه لشكر يك صدا فرياد مى زنند: ؛ اى خون خواهان حسين (ع)! ۱۲۳ امام مى داند كه صدها سال است شيعه براى (ع) اشك ريخته است. آرى، اين نام (ع) است كه دل‌ها را منقلب مى كند. 🔹من در اين ميان به فكر فرو مى روم كه اين لشكر چگونه شعار خود را خون خواهى -حسين (ع) قرار مى دهد در حالى كه بيش از هزار سال است كه يزيد و سپاهيان او مرده اند؟ 🔸اين يك قانون الهى است كه اگر خون مظلومى در شرق دنيا ريخته شود و كسى در غرب زمين به اين كار راضى باشد، او هم شريك جرم محسوب مى شود. ۱۲۴ اگر چه يزيد و يزيديان مرده اند؛ امّا امروز گروه هاى بسيارى هستند كه به كار يزيد افتخار مى كنند! 🔸سفيانى و سپاهيان او، ادامه دهنده راه يزيد هستند، اگر يزيد، (ع) را شهيد كرد، امروز سفيانى كه در شهر است، هر كس را كه نامش حسين است، شهيد مى كند. ۱۲۵
جامعه شناسی پایه 11.pdf
35.21M
‼️کنکوری های معارفی‼️ 🗒جزوه درس همراه با ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
هدایت شده از رضا خسروی
20200406-124513-491254_Compressed_2.pdf
50.13M
‼️کنکوری های معارفی‼️ 🗒۶٨٣ درس همراه با ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
💠قسمت چهاردهم 🔻بانوانى كه پرستارى مى كنند ✅گروهى از بانوان، در كمال حيا و عفّت، لشكر امام زمان را همراهى مى كنند. سؤال مى كنى: اين لشكر براى جنگ مى رود، پس اين بانوان كجا مى روند؟ آيا شنيده اى هرگاه پيامبر به جنگ مى رفتند، جمعى از بانوان همراه آن حضرت بودند و به پرستارى مجروحان مى پرداختند؟ اكنون امام مى خواهد به شيوه پيامبر عمل كند و جمعى از بانوان را براى مداواى مجروحان همراه خود مى برد. 🔸 (ع) خبر داده اند كه در جمع اين بانوان، هم هست. همان كه مادر بود و اوّل زن شهيد اسلام. ۱۲۶ 🔸او شير زنى بود كه در زير شكنجه هاى «» به شهادت رسيد؛ ولى حاضر نشد از عقيده خود دست بردارد. ۱۲۷ اكنون خداوند مى خواهد پاداش ايستادگى او را بدهد، براى همين او را زنده كرده است تا شاهد عزّت اسلام باشد. 🔹يكى ديگر از آن بانوان «» است. آيا او را مى شناسى؟ 🔸 در جنگ اُحُد و حُنَين و خَيْبَر در لشكر اسلام همراه پيامبر بود و به پرستارى مجروحان مى پرداخت. ۱۲۸ اكنون او هم به امر خدا زنده شده است تا اين بار در لشكر فرزند پيامبر به مداواى مجروحان بپردازد. 〰〰〰〰〰 🔻آن سنگ بزرگ را بياوريد! 🔸امام يكى از ياران نزديك خود را به عنوان فرماندار مكّه و جانشين خود معيّن مى نمايد و دستور حركت به سوى مدينه را صادر مى كند. ۱۲۹ ✅لشكر به سمت به پيش مى رود. هوا خيلى گرم است و كم كم بر همه غلبه مى كند. من كه خيلى تشنه هستم و در اين فكرم كه چگونه در اين بيابان خشك، آب پيدا كنم. آيا تو هم تشنه شده اى؟ تشنگى و گرسنگى يارانش را مى بيند، دستور مى دهد تا لشكر در وسط بيابان منزل كند. اينجا يك بيابان خشك است، نه آبى، نه گياهى! فقط عطش است و گرماى سوزان صحراى حجاز! آن طرف چه خبر است؟ چرا همه نگاه‌ها متوجّه آنجا شده است؟ 🔹 دستور داده است سنگ بزرگى را پيش او بياورند. اين سنگ كجا بوده است؟ گويا از زمانى كه از مكّه حركت كرده ايم، اين سنگ همراه اين لشكر بوده است. اكنون، با عصايش به اين سنگ مى زند. ناگهان همه فرياد مى زنند: آب! آب! چه آب گوارايى از اين سنگ جارى مى شود! خدايا اين و اين چه حكايتى دارند؟ 🔹اصل ماجرا به زمان (ع)، برمى گردد، آن زمانى كه قوم موسى در بيابانى بدون آب، گرفتار شده بودند و نزديك بود از تشنگى هلاك شوند، پس (ع) عصاى خود را بر سنگى زد و دوازده چشمه آب از آن سنگ جارى شد. 🔸همه كه بيش از ششصد هزار نفر بودند از آن آب سيراب شدند. اكنون همان سنگ در مقابل امام زمان مى باشد. ۱۳۰ 🔸اين سنگ از موسى (ع) به امام به ارث رسيده است، آرى به راستى كه او وارث همه پيامبران مى باشد. ۱۳۱ 🔸آبى كه از اين سنگ مى جوشد هم تشنگى را برطرف مى كند و هم نياز انسان را به غذا! ۱۳۲
💠با سلام خدمت دانش آموزان گرامی ✅جهت شرکت در مسابقه کتابخوانی لازم است در اسرع وقت از طریق لینک زیر ثبتنام نمایید. 🌐 https://b2n.ir/163034
💠قسمت پانزدهم 🔻لشكر به سوى مكّه باز مى گردد ✅ما هنوز از شهر مكّه فاصله زيادى نگرفته ايم كه خبر ناگوارى از آن شهر به ما مى رسد. 🔸به امام خبر مى رسد مردم مكّه شورش و انقلاب كرده اند و فرماندار شهر را به قتل رسانده اند. ۱۳۳ اكنون امام دستور مى دهد تا لشكر به سوى مكّه باز گردد. خبر به مردم مكّه مى رسد. آنها مى دانند كه نمى توانند با اين لشكر مقابله كنند، 🔸بنابراين با گريه، خدمت امام مى رسند و مى گويند: «اى مهدى آل محمّد، توبه ما را بپذير». ۱۳۴ 🔹شما فكر مى كنيد آيا امام توبه آنها را مى پذيرد؟ 🔸آرى درست حدس زده ايد، او فرزند همان كسى است كه وقتى نگاهش به «ابن مُلجَم» افتاد به پسرش، امام حسن (ع) فرمود: «پسرم با او مهربان باش و در حقّ او احسان كن، مبادا او گرسنه بماند». ۱۳۵ على (ع) در حالى كه فرقش با شمشير ابن ملجم شكافته شده بود، سفارش قاتل خويش را به فرزندش مى كرد! امام زمان فرزند همان على (ع) است. او تمام مردم مكّه را مى بخشد! به راستى، كدامين حكومت است كه چنين عطوفت و مهربانى داشته باشد؟ آيا تا به حال شنيده اى كه مردم شهرى قيام كنند و فرماندار را كه نماينده حكومت است به قتل برسانند؛ امّا آن حكومت همه مردم را ببخشد؟ 👌آنانى كه مردم را از امام زمان و دوران ظهور مى ترسانند، ندانسته آب به آسياب دشمن مى ريزند. ✅چرا ما ندانسته، چنين عمل مى كنيم؟ چرا به جاى آنكه شوق و اشتياق مردم را به ظهور زياد كنيم، آنان را بيشتر مى ترسانيم، اين همان چيزى است كه دشمنان مكتب تشيّع مى خواهند. امام زمان ما، مظهر رحمت و مهربانى خداوند است. 🔸او مى آيد تا مردم دنيا، مهر و محبّت را در وجود او بيابند. ۱۳۶ 🔸به هر حال امام، تمام مردم مكّه را مى بخشد؛ فرماندارى جديد براى شهر مشخص و سپس به سوى مدينه حركت مى كند. ۱۳۷ ✅هنوز چند منزل از مكّه دور نشده ايم كه خبر جديدى مى رسد: مردم مكّه بار ديگر انقلاب كرده و فرماندار جديد را هم كشته اند. 🔸امام اين بار تصميم مى گيرد تا شهر مكّه را از وجود آن ظالم‌ها پاك كند. او گروهى از ياران خود را به مكّه مى فرستد تا در اين شهر امنيت و آرامش را برقرار كنند. ۱۳۸ 〰〰〰〰〰〰 🔻انتقام از دشمنان مهتاب ✅لشكر امام زمان به مدينه، شهر پيامبر نزديك مى شود. اگر چه تعداد زيادى از سپاه سفيانى، در سرزمين «بَيْدا» هلاك شدند؛ امّا هنوز گروهى از آنان شهر مدينه را در تصرّف دارند. 🔹آنان در شهر مدينه جنايت هاى زيادى كرده اند و مسجد و حرم پيامبر را ويران كرده اند. لشكر امام وارد مدينه مى شود و شهر به تصرّف امام در مى آيد. 🔹امام وارد مسجد و حرم پيامبر مى شود و دستور تعمير آنجا را مى دهد. آرى، اينجا، مدينه است، شهر حزن و اندوه! 🔹در مدينه بود كه گروهى جمع شدند و درب خانه وحى را آتش زدند، هنوز صداى گريه فاطمه (س) در شهر طنين انداز است، قدم به قدم اين شهر، شاهد مظلوميّت فاطمه (س) است. 🔸امام مى خواهد تا از دشمنان مادر مظلومش انتقام بگيرد. اگر ديروز نامردهايى، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، امروز به امر خدا، آنان زنده مى شوند تا محاكمه شوند و در آتشى بس بزرگ سوزانده شوند. ۱۳۹ 🔹و اينجاست كه دل هر شيعه اى شاد و مسرور مى شود. آرى، امروز دشمنانِ فاطمه (س) در آتش مى سوزند و به سزاىِ عمل ننگين خود مى رسند و همه دوستان خدا شاد مى شوند. 🔹امام بعد از اينكه برنامه هاى خود را در شهر مدينه انجام داد به سوى شهر كوفه حركت مى كند؛ زيرا خداوند چنين خواسته است كه ، كوفه باشد.
سوالات تستی تاریخ2با جواب.pdf
496.5K
📖 🔺 🔺 درس اول تا یازدهم 🔺همراه با ◦◉✿📚کانال 📚✿◉◦ ◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦ 🆔 @amoozeshmaaref
💠قسمت شانزدهم 🔻پيش به سوى كوفه ✅آيا تاكنون نام «» را شنيده اى؟ 🔹او از فرزندان (ع) است كه در «» قيام مى كند و مردم را به يارى امام زمان دعوت مى كند. شنيده است كه كوفه در تصرّف سُفيانى است براى همين با لشكر خود به سمت كوفه حركت كرده تا سفيانى را شكست دهد و كوفه را آزاد كند. 🔸او پرچم هايى به رنگ براى لشكر خود انتخاب مى كند و با دوازده هزار نفر به سمت كوفه به پيش مى تازد. ۱۴۰ 🔸وقتى اين خبر به سفيانى مى رسد از كوفه بيرون مى رود و اين شهر به تصرّف سيّدحسنى در مى آيد. ۱۴۱ 🔹فرار سفيانى از كوفه، يك تاكتيك نظامى است؛ زيرا هدف اصلى او جنگ با امام زمان است، براى همين او مى خواهد قواى خود را براى آن جنگ اصلى نگاه دارد. ✅هنوز به كوفه نرسيده ايم كه خبر فتح كوفه به دست سيّدحسنى به ما مى رسد. حالا ديگر لشكر حق به راحتى مى تواند وارد اين شهر شود. خيلى دلم مى خواهد را ببينم. لحظه شمارى مى كنم تا هر چه زودتر وارد كوفه شويم؛ امّا لشكر متوقّف مى شود. به راستى چه خبر است؟ امام دستور داده اند كه لشكر، همين جا بيرون كوفه متوقف شود. آن طرف را نگاه كن! سيّدحسنى با ياران خود به سمت ما مى آيند. او خدمت امام مى رسد و عرض سلام و ادب مى كند. 🔸او به مولاى خود، اعتقاد محكمى دارد؛ امّا براى اينكه يقين ياران او زيادتر شود، خطاب به امام مى گويد: «اگر شما مهدى آل محمّد هستيد، نشانه هاى امامت را به ما نشان بدهيد». ۱۴۲ شايد بگويى ديگر چيست؟ منظور سيّدحسنى، (ع) و و است. 🔹امام زمان تمام آنچه را سيّدحسنى تقاضا كرده است به او نشان مى دهد. 🔸سيّدحسنى فرياد مى زند: اللّه أكبر، اللّه أكبر. همه نگاه مى كنند، او پيشانى امام را مى بوسد. ۱۴۳ 🔸و بعد چنين مى گويد: «اى فرزند رسول خدا! من مى خواهم با شما بيعت كنم». ۱۴۴ سيّدحسنى با امام بيعت كرده و پيمان يارى مى بندد. وقتى ياران او اين صحنه را مى بينند، آنها نيز با امام بيعت مى كنند. ديگر وقت آن رسيده است كه امام وارد شهر كوفه شود. 🔸ياران امام در مسجد كوفه مستقر شده و در جاى جاى اين مسجد خيمه به پا مى كنند. ۱۴۵ امشب اوّلين شبى است كه لشكريان امام به مسجد كوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نياز با خداى مهربان مى شوند. 🔸آيا مى دانى خواندن نماز مستحبى در اين مسجد به اندازه ثواب يك عُمره (سفر زيارتى خانه خدا) است. ۱۴۶ ✅چند روز مى گذرد... خبردار مى شويم كه امام همراه با گروهى از ياران خود به سمت بيابان هاى اطراف كوفه مى روند. پس ما نيز همراه آنان مى رويم تا ببينيم چه خبر است. بعد از مدّتى راه پيمايى، امام در وسط بيابان مى ايستد و به ياران خود دستور مى دهد تا در زمين گودالى بكَنند. بعد از مدتّى، همه متوجّه چيز عجيبى مى شوند. 🔹نگاه كن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاك! 🔸آرى، اين‌ها اسلحه هايى است كه خدا براى امام و ياران او آماده كرده است. ۱۴۷ امام به ياران خود دستور مى دهد تا اين اسلحه‌ها را به شهر كوفه ببرند و در ميان لشكريان تقسيم كنند. ياران همه اسلحه‌ها را برداشته و به سوى كوفه باز مى گردند.
💠قسمت هفدهم 🔻سفيانى توبه مى كند ‼️ 🔸در اين مدتى كه امام در كوفه بودند هفتاد هزار نفر به لشكر او پيوسته اند. ۱۴۸ هدف اصلى امام برقرارى عدالت و امنيت است و براى همين امام تصميم مى گيرد تا به جنگ سفيانى برود. اين خبر به سفيانى مى رسد. سفيانى به فكر فرو مى رود. او به ياد سيصد هزار نفرى مى افتد كه در سرزمين «» به دل زمين فرو رفتند. او مى ترسد كه خودش هم به چنين سرنوشتى دچار شود. 🔹اكنون، سفيانى تصميم مى گيرد كند و جان خويش را نجات دهد. ✅به راستى آيا امام توبه او را مى پذيرد؟ نگاه كن❗️ 🔸اين سفيانى است كه از لشكر خود جدا شده و تنهاىِ تنها به سوى امام مى آيد. چون او تنها آمده و سلاحى همراه خود ندارد، ياران به او اجازه مى دهند تا نزديك شود. ۱۴۹ سفيانى نزد امام مى رود و با او گفتگو مى كند. من بى صبرانه منتظر مى مانم ببينم نتيجه چه مى شود، آيا امام او را مى پذيرد. هيچ كس فراموش نمى كند كه سفيانى جنايت هاى زيادى كرده است و هزاران نفر از شيعيان را به شهادت رسانده است. آيا درست مى بينم؟ اين سفيانى است كه با امام مى كند❗️امام توبه سفيانى را پذيرفته است. جان به فداى تو اى امامِ مهربانى ها❗️ تو آن قدر مهربانى كه سفيانى را كه قاتلِ هزاران نفر است را نيز مى بخشى❗️ 🔹پس چرا عدّه اى به دروغ مرا از شمشير تو ترسانده اند؟ براى چه من اين سخنان دروغ را باور كرده ام؟ چرا؟ ✅اكنون سفيانى كه با امام بيعت كرده است به سوى لشكر خود باز مى گردد. وقتى سفيانى به لشكر خود مى رسد، سربازانش به او مى گويند: جناب فرمانده! سرانجام كار شما چه شد؟ 🔸من تسليم شدم و با امام بيعت كردم. ۱۵۰ چه كار اشتباهى كرديد و ذلّت را براى خود خريديد. منظور شما چيست؟ 🔸شما فرمانده لشكرى بزرگ بوديد و ما همه گوش به فرمان تو بوديم؛ امّا اكنون سربازى بيش نيستى كه بايد از فرمانده خود اطاعت كنى! ۱۵۱ آرى سربازان سفيانى از نقطه ضعف او باخبرند و مى دانند كه او تشنه قدرت است. آنها اين گونه با احساسات او بازى مى كنند. سفيانى ساعتى به فكر فرو مى رود و متأسفانه، سخنان آنان كار خودش را مى كند و سرانجام سفيانى را از تصميم خود پشيمان مى كند. 🔸او اكنون بيعت خود را با امام مى شكند و تصميم مى گيرد تا به شهر كوفه يورش ببرد و با امام بجنگد. ۱۵۲
‼️با توجه به اینکه تصمیم داریم کتاب به طور کامل در کانال قرار بگیرد و مسابقه از تمام کتاب می باشد امروز ۶ قسمت پایانی این کتاب ارسال میشود. ✅لطفا امروز کمی بیشتر کتاب بخوانید.😉 مسابقه فردا رأس ساعت ١٢ ظهر از طریق گروه زیر برگزار میشود. لطفا در گروه عضو شوید و اطلاعیه های ارسالی را با دقت بخوانید. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2960654379C341667ae7e
💠قسمت هجدهم 🔻جنگ سختى در پيش است 🔹سفيانى بسيار مغرور شده است؛ زيرا تعداد سپاه او دو برابر لشكر امام است. او خبر دارد كه آمار ياران امام به اين شرح است: ▪️ده هزار سربازى كه از مكّه با امام به كوفه آمده اند. ▪️دوازده هزار سربازى كه با سيّدحسنى از خراسان، آمده اند. ▪️هفتاد هزار سربازى كه در كوفه به امام ملحق شده اند. 🔸در سپاه سفيانى، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با اميد پيروزى قطعى به سمت كوفه حركت مى كند. ۱۵۳ او نمى داند كه هزاران ، در ركاب مولايمان مى باشند و او را يارى مى كنند. 🔸اكنون به امام خبر مى رسد كه سپاه سفيانى به قصد جنگ به سوى كوفه به مى آيد. ۱۵۴ لشكر امام از شهر كوفه خارج شده و موضع مى گيرد. اكنون هر دو لشكر روبروى هم قرار گرفته اند. 🔹امام زمان به سپاه سفيانى نزديك مى شود و با آنان سخن مى گويد و آنها را نصيحت مى كند. 🔸ياران سفيانى به امام مى گويند: «از همان راهى كه آمده اى باز گرد». ۱۵۵ 🔸امام به سخن گفتن با آنها ادامه مى دهد و به آنان مى گويد: «آيا مى دانيد كه من فرزند پيامبر هستم». 🔹نمى دانم چه مى شود كه سفيانى فعلاً از جنگ منصرف مى شود، شايد مى ترسد كه اگر امروز جنگ را آغاز كند، سربازانش ديگر آن شجاعت لازم را براى حمله نداشته باشند؛ زيرا آنان سخنان امام را شنيده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پيدا كرده باشد. سفيانى مى خواهد براى مدّتى جنگ را عقب بياندازد تا اثر سخنان امام از بين برود. او دستور عقب نشينى مى دهد. سپاه سفيانى از ميدان جنگ عقب نشينى مى كند و اوضاع آرام مى شود. 🔅خورشيد روز طلوع مى كند. به امام خبر مى رسد كه سفيانى يكى از ياران امام را به رسانده است. گويا سفيانى تصميم دارد به كوفه حمله كند. ۱۵۶ امام آماده دفاع مى شود و ميان دو لشكر، جنگ سختى در مى گيرد. سفيانى آغازگر جنگ مى شود و گروهى از ياران امام به مى رسند. خوشا به حال آنها كه به آرزويشان رسيدند! 🔹اكنون ديگر وعده خدا فرا مى رسد. سفيانى در وسط ميدان ايستاده است و از زيادى سربازانش خيلى خوشحال است. ناگهان او مى بيند كه سربازان يكى بعد از ديگرى برروى زمين مى افتند! سفيانى نمى داند كه فرشتگان زيادى به يارى امام آمده اند. سفيانى هرگز پيش بينى نمى كرد كه سپاهيان او اين گونه تار و مار شوند. 🔹سفيانى كه اوضاع را چنين مى بيند مى فهمد كه ديگر مقاومت هيچ فايده اى ندارد، او با تنى چند از ياران خود فرار مى كند. ۱۵۷ ✅آيا تاكنون اسم «» را شنيده اى؟ او يكى از لشكر امام است. او با گروهى از سربازان خود به دنبال سفيانى مى روند و سرانجام او را مى كنند. هوا تاريك شده است و امام نماز عشا مى خواند. اكنون سفيانى را به نزد امام مى آورند. 🔹سفيانى رو به امام مى كند و مى گويد: به من مهلت ديگرى بده! 🔰امام نگاهى به ياران خود مى كند و مى فرمايد: نظر شما در مورد او چيست؟ من عهد كرده‌ام كه هر كارى انجام دهم با نظر و رضايت شما باشد. ياران امام با هم مشورت مى كنند و سرانجام تصميم مى گيرند كه سفيانى مجازات شود؛ زيرا او بسيارى از شيعيان را مظلومانه به قتل رسانده و يكبار هم پيمان شكنى كرده است. 🔸اين گونه است كه سفيانى به سزاى كارهاى خود مى رسد و دنيا براى هميشه از ظلم و ستم او آسوده مى شود. ۱۵۸ 〰〰〰〰〰 🔻حركت به سوى فلسطين ✅بعد از كشته شدن سفيانى و نابود شدن لشكر او، امام تصميم مى گيرد تا لشكريانى را به سرتاسر جهان بفرستد. فرماندهى هر لشكر به يكى از سيصد و سيزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده مى شود. 🔸امام از آنان مى خواهد كه هر جا مسأله تازه اى براى آنها پيش آمد كه راه حلّ آن را نمى دانستند به كف دست خود نگاه كنند؛ زيرا اين گونه مى توانند جواب سؤل خود را بيابند. ۱۵۹ اكنون موقع خداحافظى است! اين سيصد و سيزده يار باوفا مى خواهند از امام جدا شوند. 🔸اينجاست كه امام تك تك آنها را به نزد خود فرا مى خواند و دست خود را به سينه آنها مى كشد. ۱۶۰ ✅آيا مى دانى علّت اين كار امام چيست؟ اين سيصد وسيزده نفر _زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها بايد نماينده همه خوبى‌ها باشند. امام با كشيدن دست به سينه آنان، آمادگى آنها را براى اين مأموريّت مهم زيادتر مى كند. 🔸همه ياران همراه با گروهى از نيروهاى خود به سوى كشورهاى مختلف حركت مى كنند تا هر چه زودتر حكومت جهانى مهدوى تشكيل شود. ۱۶۱ 🔸ياران امام قدرت عجيبى دارند و حتّى مى توانند از روى آب عبور كنند، براى همين براى پيمودن درياها، نيازى به كشتى ندارند. ۱۶۲ ...
💠قسمت نوزدهم .... ✅امام كسى را به نمى فرستد. تو تعجّب مى كنى و علت را مى پرسى. نگاه كن❗️ امام خودش مى خواهد به برود، زيرا آنجا حوادث مهمّى روى خواهد داد و بايد امام آنجا باشد. بنابراين امام زمان با گروهى از ياران خود به سوى حركت مى كند. 🔰مدّتى مى گذرد... امام به قُدس مى رسد و چند روز در آن شهر اقامت مى كند تا روز فرا برسد. و تو نمى دانى كه آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است❗️در آن روز، عدّه زيادى از در اين شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّى روى بدهد. 🔹روز جمعه فرا مى رسد. چه اجتماع باشكوهى‼️ همه منتظر هستند. آنجا را نگاه كن❗️بالاى سرت را مى گويم، آسمان را ببين❗️ 🔹آيا آن ابر سفيد را مى بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟ 🔸آيا آن دو را مى بينى كه در كنار او ايستاده اند؟ ۱۶۳ 🔹آن ابر به سوى زمين مى آيد. در غوغايى برپا شده است❗️ شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود. شايد آن جوان، (ع) باشد❗️ آرى، درست حدس زدم، او عيسى (ع) است. آن ابر سفيد، كنار قُدس قرار مى گيرد و عيسى (ع) از آن پياده مى شود. مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم. شما فكر مى كنيد كه عيسى (ع) چه جوابى به آنها مى دهد؟ 🔸عيسى (ع) مى فرمايد: «شما ياران من نيستيد». ۱۶۴ همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى (ع)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند. او به كجا مى رود؟ آن طرف را نگاه كن! در محراب «» ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود. عيسى (ع) به سوى محراب مى رود. او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد. 🔸امام زمان به او رو كرده و مى فرمايد: «اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش». ۱۶۵ 🔸عيسى (ع) مى گويد: «من به زمين آمده‌ام تا وزير تو باشم، نيامده‌ام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم». ۱۶۶ نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى (ع) در صف حاضر شده و با آنها نماز مى خواند. اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند. همسفرم! امام برنامه ديگرى هم در اينجا دارد و آن ماجراى «» است. ✅آيا مى دانى «صندوق مقدّس» چيست؟ حتماً شنيده اى كه چون (ع) به دنيا آمد، مادرش، او را در ميان صندوقى نهاد و آن را به دريا انداخت. اكنون آن صندوق نزد امام است و او اين صندوق را همراه خود به اينجا آورده است، شايد كه اين صندوق وسيله هدايت بشود! ✅آيا مى دانى كه اين صندوق، نزد يهوديان، بسيار مقدّس است؟ آيا خبر دارى كه اين صندوق، بزرگ ترين مى باشد. 🔹موسى (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلى را (كه بر لوح هاى گِل نوشته شده بود) در ميان همين صندوق قرار داد و به جانشين خود «» سپرد. 🔹تا زمانى كه اين صندوق ميان يهوديان بود، آنان عزيز بودند؛ امّا از آن زمانى كه آن صندوق از ميان آنها رفت عزّت آنها هم رفت. 🔸آرى، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت. ۱۶۷ خوب است سؤل ديگرى را مطرح كنم: ✅آيا مى دانى وقتى يكى از پيامبران از دنيا مى رفت چه كسى جانشين او مى شد؟ 🔸هر كس كه اين صندوق نزد او يافت مى شد، پيامبر بعدى بود و يهوديان در مقابل او تسليم مى شدند. ۱۶۸ اكنون برنامه امام اين است كه آن صندوق را به يهوديان نشان بدهد. وقتى يهوديان صندوق گمشده خود را نزد امام مى بينند خيلى تعجّب مى كنند. 🔸عدّه زيادى از آنها به امام ايمان مى آورند؛ زيرا آنان بر اين اعتقاد هستند كه صندوق مقدّس را نزد هر كس يافتند بايد تسليم او شوند. ۱۶۹ 🔹عدّه كمى از آنان با اينكه حق را مى بينند از قبول آن خوددارى مى كنند و امام با آنها وارد جنگ مى شود و آنها را شكست مى دهد. 🔹اكنون ديگر برنامه امام، در تمام شده است و امام به سوى باز مى گردد.
💠قسمت بیستم 🔻بازگشت به كوفه ✅خبر مى رسد كه كشورها يكى پس از ديگرى توسط ياران امام زمان فتح شده اند. 🔸و جالب آنكه بسيارى از كشورها بدون هيچ گونه مقاومتى تسليم شده اند و از جان و دل حكومت عدل مهدوى را پذيرفته اند و ياران امام فقط با شهر و گروه جنگ كرده اند. ۱۷۰ 🔸آرى در سرتاسر جهان، حكومت واحدى تشكيل شده است. ۱۷۱ 🔸و در جاى جاى دنيا صداى توحيد و يكتاپرستى طنين انداز است و همه شهرهاى دنيا پر از انسان هايى است كه #اهل_بيت (ع) را در سينه دارند. ۱۷۲ 🔸تنها دين جهان، است و اين همان وعده اى بود كه خدا به پيامبرش داده بود. ۱۷۳ 🔸از روزى كه امام زمان در مكّه ظهور كرد تا امروز كه حكومت واحد جهانى تشكيل شده است، فقط گذشته است. ۱۷۴ 🔹اكنون ديگر امام، اسلحه خود را بر زمين مى گذارد؛ زيرا در سرتاسر زمين امنيّت برقرار شده است. امام كوفه را به عنوان محل سكونت و زندگى خود انتخاب مى كند و اين شهر پايتخت حكومت جهانى مى شود. 🔸مسجد كوفه ديگر گنجايش مردم را ندارد به همين دليل، امام اقدام به ساختن چند مسجد جديد در شهر كوفه مى كند. ۱۷۵ 🔸امام، را به عنوان منزل خود اختيار مى كند. اين مسجد خانه (ع) و خانه (ع) بوده است. ۱۷۶ 🔸درست است كه همه دنيا در اختيار امام زمان است و همه ثروت هاى جهان در دست اوست؛ امّا روش زندگى او بسيار ساده و بى آلايش است. ۱۷۷ آرى، امام به روش جدّ خود (ع) عمل مى كند كه در زمان حكومت، غذاى او همواره نان جو بود. 🔸امام هر كجا كه مى رود ابرى بالاى سر او سايه انداخته است، اين يك ابر سخنگو است و با صدايى زيبا ندا مى دهد: «اين مهدى است». ۱۷۸ 🔸هر چه از زمان بگذرد، در جوانى امام، تغييرى ايجاد نمى شود و آن حضرت هرگز پير نمى شود. ۱۷۹ 〰〰〰〰 ❤️ بهشت روى زمين ✅اكنون مى خواهم از چگونگى زندگى در روزگار ظهور سخن بگويم، آيا موافق هستيد؟ شما عالم زيباى ظهور را اين گونه مى يابيد: ❤️همه خوبى‌ها در اين زمان مى باشد. ۱۸۰ ❤️همه اهل آسمان‌ها و تمام مردم زمين در شادى و نشاط هستند؛ زيرا حكومت عدل برقرار شده است. ۱۸۱ ❤️از ظلم و ستم هيچ خبرى نيست. فقر از ميان رفته است به طورى كه مردم، فقيرى را نمى يابند تا به او صدقه بدهند. ۱۸۲ ❤️همه مردم به جاى عشق به دنيا، عاشق عبادت هستند و كمال خويش را در عبادت و بندگى خدا جستجو مى كنند و هرگز گناه نمى كنند. ۱۸۳ ❤️فرشتگان همواره بر انسان‌ها سلام مى كنند؛ با آنها معاشرت دارند و در مجالس آنها شركت مى كنند. آرى قلب مردم آن قدر پاك شده است كه مى توانند فرشتگان را ببينند. ۱۸۴ ❤️خداوند دست رحمت خويش را بر سر مردمان مى كشد و عقل همه انسان‌ها كامل مى شود. ۱۸۵ ❤️علم و دانش رشد زيادى پيدا كرده است به طورى كه دانش بشر، بيش از ده برابر شده است. ۱۸۶ ❤️خداوند قواى بينايى و شنوايى مردم را زياد مى كند تا آنجا كه مردم بدون هيچ گونه وسيله اى، در هر كجاى دنيا كه باشند مى توانند امام را ببينند و كلام او را بشنوند. ۱۸۷ ❤️افرادى كه دوست دارند خدمت امام برسند به وسيله فرشتگان به كوفه برده مى شوند و سپس به وطن خود بازگردانده مى شوند. ۱۸۸ ❤️مؤمن آنقدر مقام پيدا كرده است كه امام، هر مؤمنى را به عنوان نماينده خود در ميان صد هزار فرشته قرار مى دهد. ۱۸۹ ❤️در هيچ جاى دنيا، شخص بيمارى ديده نمى شود و همه در سلامت كامل زندگى مى كنند. ۱۹۰ ❤️هيچ اختلافى در سرتاسر دنيا به چشم نمى خورد و مردم از هر قبيله و قومى كه باشند در صلح و صفا با هم زندگى مى كنند. ۱۹۱ ❤️هيچ كس با ديگرى دشمنى ندارد و مردم به هم حسادت نمى ورزند و همه با هم صميمى هستند. ۱۹۲ ❤️در اين زمان، ديگر دوستى‌ها راستين است و براى همين به امر امام دوست از دوست خود ارث مى برد. ۱۹۳ ❤️تمام جهان از امنيّت كامل برخوردار شده است به طورى كه حيوانات وحشى هم، ديگر به انسان‌ها آزار نمى رسانند و حتّى گرگ هم به گوسفند حمله نمى كند. ۱۹۴ ❤️باران رحمت الهى زياد مى بارد و سرتاسر دنيا، سرسبز و خرّم است. ۱۹۵ اين همان ظهور زيبايى است كه همه انبياء و اولياى الهى، منتظر آن بودند. ظهورى كه آرزوى دل همه انسان‌ها بوده است...
💠 ✅سلام بر تو اى جانِ جهان و اى گنج نهان❗️ اكنون دانسته ايم ظهورت چه زيباست و آمدنت چه شكوهى دارد؛ بى صبرانه منتظريم تا بيايى و با دست مهربانى ما را نوازش كنى و جان هاى تشنه ما را با مهر و عطوفت سيراب نمايى. اى كه شكوه آمدن بهار از توست❗️ اى كه زيبايى گل هاى بهارى به خاطر توست❗️ ✅ مولاى خوب ما، بيا! بيا، كه سخت مشتاق آمدنت شده ايم. سپاس خداى را كه براى شنيدن صدايت بيقرار شده ايم و چشم به راه آمدنت هستيم. 🔹سوگند ياد مى كنيم تا جان در تن داريم با صلابتى هر چه بيشتر، سرود مهر تو را سر مى دهيم. 🔹تا رمق در بدن داريم، محبّت تو را بر دل هاى مردمان، پيوند مى زنيم. 🔹تا نفس در سينه داريم، عاشقانه از زيبايى آمدنت دم مى زنيم و ياران استوارت را يار راه مى شويم و سرود جان بخش برپايى دولتت را فرياد مى زنيم. و با دستانى در هم فشرده و گام هايى همراه شده، در راه تو قدم برمى داريم. به اميد آمدنت اى كه فقط تو آقاى ما هستى و بس❗️ پايان
💠مسـابـقـه بــزرگــــ کـتـابخـوانـی💠 💠موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا💠 💠 به مناسبت میلاد امام زمان عج💠 💠 بــــرگـــــزار مـی کـــــنــد💠 📚مسابقه آنلاین کتابخوانی فردا ساعت ١٢ 📝برای شرکت در مسابقه کافیست؛ ١. از طریق لینک زیر فرم ثبتنام را تکمیل کنید. 🌐https://b2n.ir/163034 ٢. در گروه زیر عضو شوید و فردا رأس ساعت ١٢ در گروه حاضر باشید و سوالات را دریافت نمایید. 🌐 https://eitaa.com/joinchat/2960654379C341667ae7e 📖منبع مسابقه کتاب نوشته حجت الاسلام دکتر مهدی خدامیان آرانی است که در ٢٠ قسمت در کانال همدم بارگزاری شده است. 📎برای دسترسی سریع به منبع مسابقه روی هر قسمت ضربه بزنید. 💠قسمت اول 💠قسمت دوم 💠قسمت سوم💠قسمت چهارم 💠قسمت پنجم 💠قسمت ششم 💠قسمت هفتم 💠قسمت هشتم 💠قسمت نهم 💠قسمت دهم 💠قسمت یازدهم 💠قسمت دوازدهم 💠قسمت سیزدهم 💠قسمت چهاردهم 💠قسمت پانزدهم 💠قسمت شانزدهم 💠قسمت هفدهم 💠قسمت هجدهم 💠قسمت نوزدهم 💠قسمت بیستم ‼️شرکت در مسابقه برای عموم آزاد است.
👆👆👆👆والدین و آشنایانتان را به شرکت در مسابقه دعوت کنید