شما هم جای من بودید حرص می خوردید. هر کارش میکردیم می خندید. از اول مشایه با اون دمپایی های داغونش یک کوله بزرگ انداخت بود روی شونه اش و به زور قدم بر می داشت. یک پماد هم داشت که هر ده عمود به کف پاهایش میمالید که بسیار همراهی کند. هر چی جلوتر می رفتیم، تعداد کوله ها بیشتر میشد. هی بهش میگم احمد آقا، یکی باید خودت رو بکشه، این کوله ها چیه داری میاری؟! هر کسی کوله آورده، خودش باید بیاره. باز هم می خندید.
.
عمود حدود نهصد بود که دیدم یک وانت کوله دارد. باز هم می خندید. گفتم کار خودت رو کردی ها. برو وانت بگیر و اینها رو ببر. تو نه نمی تونی بگی.
.
احمد پاشو مریض شماره ۲۴ را ببریم بیمارستان. احمد ناهار بچه ها چی شد؟ احمد پرچم رو بردار و جلو برو. احمد کجا بمونیم؟ احمد به کرار بگو شام آماده کنه. احمد احمد احمد. آخه تو چرا همه جا بودی که حالا ما اینقدر حرص بخوریم. تو چرا اینقدر می خندیدی. تو چرا اینقدر دلسوز بودی.
.
راستش را بخواهید #اربعین ها برای ما با #احمد_خسروی همراه است. احمد مرد #اخلاص و مرد مهر و صفا بود. در اوج بحران ها با خنده اش فشار را به صفر می رساند. احمد فقط احمد بود.
.
دلم میخواهد عکس های اربعین را نگاه کنم. اما چه کنم در همه اش احمد هست. با همان لبخند. علمدار ما برای همیشه احمد است. احمد تو حتما امسال مشایه هستی. برای همه ما جا مانده ها هم دعا کن.
عکس: احمد های اربعین ۱۳۹۸ ، دانش آموزان مدارس صدرا
هدایت شده از سازمان مدارس صدرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پیام رئیس سازمان مدارس صدرا
🔻به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
📌 #سازمان_مدارس_صدرا
📥 @imso_edu
هدایت شده از سازمان مدارس صدرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ روز تا اربعین
یادگاری از طلبه جهادی مرحوم
#احمد_خسروی
🗓 روزنگار #پیاده_تا_بهشت
🎞 سفرنامه پیاده روی
دانش آموزان مدارس صدرا
#نسل_حسینی
#نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
📌 #سازمان_مدارس_صدرا
📥 @imso_edu
.
استاد آدرس بهشت رو خوب یادمان داد. استاد میگفت مواظب باشید بزرگ که میشوید، عروسک ها و دوچرخه های تان که در کودکی همه آرزوی شما بوده، بزرگ نشود. استاد میگفت : این استعداد های عظیم شما برای هفتاد سال دنیا نیست بلکه ابد در پیش داریم.
.
استاد آدرس بهشت را یادمان داد و گفت اگر خواستید بزرگ شوید، اگر خواستید رشد کنید، باید از صاحب بهشت بخواهید.
.
از آن موقع دلمان لرزید. عاشق شدیم. اسم بچه هایمان را به نامش کردیم و هر وقت عکس حرمش را دیدیم اشک در چشمان مان حلقه زد. کاش میشد برای همیشه در بهشت زندگی کنیم. مولاجان ما را بپذیرید.
@hamedtaghdiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی لوخان در آمریکای لاتین، نمونه ای از راهپیماییهای مذهبی هست مثل راهپیمایی اربعین که مسیحی ها ۶۰ کیلومتر را بین بوینس آیرس تا لوخان پیاده میروند تا به کلیسای لوخان برسند.
در راهپیمایی اربعین، میبینیم مسیحی ها هماز زائرانامامحسین پذیرایی میکنند.
در این کلیپ حالا مسلمانها برای مسیحی ها موکب زده و از انها پذیرایی میکنند.
@hamedtaghdiri
هدایت شده از زنگ اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خدمت در آموزش و پرورش افتخار است.
.
در پاسخ به وزیر سابق که گفتند وزیر آموزش و پرورش بدبخت ترین وزیر کشور است.
شاید توصیف او برای ما مقدور نبوده که کمتر گفتیم. ذره ای از عظمت او را هم نمیتوان به تصویر کشید. آوردن نام محمد رسول الله اشک را بر چشمانم جاری میکند. هر چه می اندیشم نمیتوانم به عظمت او پی ببرم. خدایا تو با آفرینش محمد، جانشین ات را روی زمین به ما نشان دادی. محمد اسوه صبر و مهربانی و خدمت بود. او برای همه ی ما ، همه ی انسان های تاریخ تلاش کرد. ما برای خوشحالی او چه کردیم؟
.
استاد می گفت : از وقتی طلبه شدم همه تلاشم این بود که آقا رسول الله را خوشحال کنم. به این فکر میکردم من هرچه سختی کشیده باشم اندازه ی یک لحظه آقا رسول الله هم نمیشود و آن وقت من نام سربازی او را با دوش می کشم. استاد می گفت : شما طلبه ها هم بروید و آقا رسول را خوشحال کنید. مبادا خسته و نا امید شوید. استاد میگفت آقا رسول الله عاشق بندگان خدا بود که شد رسول الله . سرباز آقا رسول الله هم باید عاشق باشد. عاشق مسیر خدا و عاشق خلق خدا که الناس عیال الله.
.
راستش را بخواهید خیلی دلم برای زیارت آقا رسول الله تنگ شده است. ما در این دنیا از زیارت آقا رسول الله محروم شدیم. کاش ایشان ما را برای زیارت شان در آن دنیا بپذیرند.
.
نمیدانم ما چقدر توانستیم رضایت آقا رسول الله را فراهم کنیم. نمیدانم آقا رسول الله سربازی ما را می پذیرند؟! اما هرچه زندگی ایشان را مطالعه میکنم اطراف او پر از اولیاء خداست که عاشقانه به دور او می چرخند. عبدالمطلب، ابوطالب، آمنه، خدیجه ، زهرا و علی علیهم السلام ستاره های خیمه اویند.
.
تاریخ ثبت خواهد کرد که ما چقدر درس و معرفت به فرزندانمان بدهکار بودیم و ادا نکردیم. ما چقدر درگیر جبر و حساب بودیم و راه و اسوه های خلقت را معرفی نکردیم. باشد که در گام دوم انقلاب اسلامی کوتاهی هایمان را جبران کنیم و آقا رسول الله را خوشحال کنیم.
.
عیدتان مبارک.
.
میرزا حامد، هفته وحدت، میلاد آقا رسول الله بهترین بندگان خلقت . ۱۴۰۰
.
عاشق ، یک وقت خلوت کردن با معشوق میخواهد. خلوتی که فقط خودش باشد و او. خلوتی که اطراف حواس او را پرت نکند و جز معشوق نبیند. خلوتی که بتواند با معشوق سخن بگوید و درد دل کند. برای معشوق اشک بریزد و بی تابی کند.
.
راستش را بخواهید من که فکر میکنم خدا معشوق نیست. عاشق است. اصلا از اول اشتباه فهمیده ایم. همیشه فکر میکردیم ما عاشقیم و او معشوق. آخر این چه عاشقی است که برای حرف زدن های یواشکی با او حال نداریم ، برای فراق او بی تابی نمیکنیم، برای رضایت او به در و دیوار نمی زنیم؟! اما از آن طرف او برای رشد ما به هر دری می زند ، همیشه به دنبال وصال و نزدیک شدن ما به خودش است و از ما به خودمان مهربانتر . آنقدر دوست مان دارد که زمان حرف زدن های یواشکی برایمان گذاشته و تا توانسته در آن برکت و رحمت ایجاد کرده. حالا فکر کنید واقعا ما عاشقیم یا او ؟!
.
خوب که فکر میکنم ، بی خود نبوده که بزرگان راه سعادت را #نماز_شب می دانستند. نه به خاطر ثوابش که ما با این همه بدهکاری راه به جایی نمی بریم. بلکه به خاطر عاشقی اش. نیمه های شب، زمان خلوت با معشوق است که من او را عاشق میدانم و از عشق خودم خجالت میکشم. ما برای حرف زدن با هر مسئول و رئیسی ساعتها وقت صرف میکنیم اما حواس مان نیست ارباب خلقت نه تنها به ما وقت اختصاصی داده که گفته من عاشق آمدن شما هستم.
.
آقا ، من شکایت دارم. از خدا شکایت دارم. آخر این چه پایی است که به من عطا کرده؟! این چه نفسی است که من دارم؟! چرا مسیر عاشقی را درک نمی کند. چرا برای رسیدن به معشوق نمی دود ؟! چرا فریاد نمی زند : "إلهي رضاً برضاك، تسليماً لأمرك، صَبراً عَلى قَضائِك، یا رَبِّ لا معبود سواك، يا غياثَ المستغيثين» . من چه کنم از خودم؟ به کجا پناه برم از فراق معشوق عاشق.
.
چقدر شبهای عاشقی را از دست میدهیم و حواس مان نیست. خدا زمان های عاشقی ، یواشکی ، دو نفره تون با معشوق هستی را برایتان زیاد کند.
.
میرزا حامد ، به بهانه میلاد بهترین عاشق هستی آقا رسول الله که در مسیر معشوقش از همه جان مایه گذاشت
.
اشک امانم را بریده بود. تازه فهمیده بودم باید برای زندگی ام تصمیم بگیرم. به حساب آن سالها دوم دبیرستان بودم و هنوز محاسنم در نیامده بود. استاد فیزیک جلویم ایستاده بود و با عتاب من را از حال و هوای طلبگی برحذر می داشت. به خیال خودش میخواست هدایتم کند. من هم بیرون کلاس و سر به زیر همینطور اشک می ریختم. الان که فکر میکنم شاید یک حس غربت داشتم. حس سکوت..
.
هنوز چند ماه از عتاب استاد نگذشته بود. وسط سال بود و من هر روز بی تاب تر می شدم. آمدم قم. حرم را که دیدم پاهایم سست شد. به ضریح که رسیدم صورتم خیس بود. خواستم عمه جان برایم مادری کند و من را به قم بپذیرد.
.
چند ماه بعد چمدان به دست، به همراه دو پتو و یک ساعت رومیزی برای بیدار شدن به آرزوی نوجوانی ام رسیدم و در نزدیکی حرم حضرت در قم ، طلبه شدم.
.
خیلی وقت ها دلم برای پدر و مادرم تنگ میشد. دست خودم که نبود. در روزهای درسی تهران هم نمی شد رفت. این وقت ها دلمان به حرم گرم بود. که عمه جان هستند و مهمانشان می شویم.
.
برای ازدواج خواستم پا درمیانی کنند. خواستم خودشان از خانواده خودشان روزی ام کنند. خواستم خودشان انتخاب کنند. هنوز یک ماه نشده بود داماد سادات شدم.
.
در همه سفر های تبلیغی پاکت خالی به حرم می بردم. می گفتم من مدیر گروهم. پاکت را من آوردم. شما پرش کنید. همیشه پاکت پر بود.
.
فرزند اولمان که از دست رفت من سوریه بودم و همسرم تنها. این فراق درد را بیشتر می کرد. دلم را به گوشه زینبیه گره زدم و برگشتم. وقتی برگشتم از حضرت معصومه خواستم کمک مان کند. یکسال بعد آقا علیرضا به دنیا آمده بود.
.
اینها بخشی از هزاران توجه حضرت به من رو سیاه است. راستش را بخواهید حضرت معصومه سلام الله علیها برای ما همه چیز است. عطر و یاد فاطمه س است. پناهگاه و قرار است. بهشت روی زمین است. ما حضرت را جور دیگر شناختیم. خدا رحمت کند پدر آیت الله مرعشی را که به او گفتند اگر میخواهی فاطمه زهرا سلام الله علیها را زیارت کنی ، به زیارت فاطمه معصومه برو.
.
عمه جان به دل های در بیابان مانده و شوره زده ما عنایتی کن. تو ما را پاک و معصومه کن ای پاکترین ...
.
شب وفات حضرت معصومه س ، قم المقدسه ، آبان ۱۴۰۰
.
همه ما یک حاج قاسم بالقوه هستیم و حواس مان نیست. آنقدر درگیر روزها و ساعتهای زندگی می شویم، که خودمان را هم فراموش میکنیم. فراموش میکنیم چقدر آمرلی ها در درون ماست که باید از محاصره نجات پیدا کند. فراموش کرده ایم که باید طلای خالص شویم تا به قیمت برسیم
.
حاج قاسم یک عکس و یک سالگرد نیست که فکر میکنیم خب مراتب احترام را به جا آوردیم و باز روز از نو ، روزی از نو . حاج قاسم یک راه است. یک مکتب و مدرسه است. وقتی حاج قاسم را دیدیم و شب کمتر خوابیدیم و بیشتر مطالعه کردیم، وقتی وارد جهاد فرهنگی و تربیتی شدیم و از فراز و فرودهایش خسته نشدیم و داد ناامیدی نزدیم ، یعنی کمی ، آن هم کمی داریم حاج قاسمی می شویم. وقتی یک عمر اینطور زندگی کردیم و بهره ی ما از لذت های دنیا همان چند ساعت خواب هایی بود که ناخودآگاه رفتیم، آن وقت حاج قاسمی می شویم.
.
راستی یادم نرفته حاج قاسم ما قبل از اینکه مجاهد باشد ، مربی بود. مربی رشد و تعالی انسان ها. حاج قاسم معلم کلاس انقلاب اسلامی بود. حاج قاسم هنوز هم معلم است فقط کلاسش غیرحضوری شده و ما غافلیم.
.
صبح که میشود باز یادمان میرود و سر در عشرتکده دنیا میکنیم و به علفزار پر زرق و برق دنیا مست می شویم. غافل از اینکه هر کدام از ما یک حاج قاسم بالقوه ایم.
روزی تاریخ شهادت خواهد داد که این انقلاب اسلامی چقدر حاج قاسم داشت و دارد که جان و دل به این راه باخته اند ، اگر ما حواس مان باشد. خدایا ما را شرمنده تاریخ انقلاب اسلامی نکن.
.
جبهه دختران انقلاب اسلامی مکتب پر برکت حاج قاسم است و کاری خواهد کرد کارستان. ما به اینها افتخار میکنیم. انشاالله...
.
آذر ۱۴۰۰
پدر بزرگ میگه صله رحم فقط برای زنده ها نیست. آخر هفته ها که میشه دست یکی از بچه ها یا نوه ها رو میگیره و زیارت اهل قبور شروع میشه. قبرستان های قم رو یکی یکی می چرخیم و آخر سر به زیارت علمای مدفون در حرم می رسیم. دارم فکر میکنم خوش به حال پدر و مادر پدر بزرگ که اینقدر پسرش بهشون سر می زنه. الان که پسرها به پدر و مادرهای زنده شون هم سر نمی زنند.
.
قبرستان ها کلاس درس است. کلاس درسی که ما یادمان رفته برای آن باید برنامه داشته باشیم. برنامه ای با فرزندان مان که آنها هم یاد بگیرند. یادمان رفته هر هفته برای اموات خیرات کنیم. یادمان رفته ثواب زیارت ها و کارهای خوب مان را بهشان هدیه کنیم. کاش در این تعطیلی کلاس ها، حواس مان به کلاس های آخرتی مان باشد.
.
کوچک که بودم مرحوم پدربزرگ پدری ام #آیت_الله_شیخ_هاشم_تقدیری وقتی قم می آمد دست مان را می گرفت و یکی یکی خانه مراجع و علماء می رفتیم. هر کدام از بزرگان هم به من کودک توصیه می کردند و زیارت بزرگان و تلمذ پای درس ایشان را یاد می گرفتیم. بزرگان که مرحوم می شدند، پدر بزرگ هر شب جمعه سر مزار شان می رفت و برای هر کدام سوره یاسین و الرحمان می خواند و به ایشان هدیه می کرد. پدر بزرگ میگفت : شبی نبود که هدیه سوره ها را تقدیم بزرگان کنم و آن شب به خوابم نیایند و تشکر نکنند.
.
سبک زندگی هایمان آنقدر تغییر کرده که این کارها برایمان عجیب است. این خواب دیدن های مرحوم پدر بزرگ را کرامت می دانیم در حالی که برای قدیمی ها حادثه عادی زندگی بود. الان که فکر میکنم این ماییم که اموات باید به زیارت مان بیایند و زیارت اهل قبور دل ها کنند و فاتحه ای نثار مان کنند بلکه دل های مرده مان زنده شود. شب جمعه برای دل هایمان دعا کنیم.
#اهل_قبور #اموات
@hamedtaghdiri
اولش که صدای فضلیت و فطرت نبود، فقط یک موج بود. یک موج جدید در کنار رادیو های دیگه. اما از همان اول موج رادیو خونه ما ثابت شد روی #رادیو_معارف . مادرم همیشه رادیوش روشن بود و توفیق اجباری ما استفاده از برنامه های رادیو معارف بود.
.
از زمان شروع زندگی مشترکمان این رادیو روشن شد. تقریبا هیچ وقت خاموش نیست. حتی شب ها هم تا صبح روشن است. وقتی هم که مسافرت می رویم هم خاموش نمیشود. مگر اینکه برق برود. میگیم نکنه دزدی خونه ما بیاد و یک دفعه از رادیو چیزی بشنوه و استفاده کنه. سوار ماشین هم میشیم همش رادیو معارف است. خلاصه همه خانواده ما برنامه های رادیو معارف رو حفظ شدند.
.
اینها رو گفتم که یک تجربه بهتون منتقل کنم. ما توی شلوغی های زندگی گم شده ایم و شاید کمتر فرصت میکنیم مطالعه کنیم. در حالیکه معارف زیادی در دین هست که ما نیاز داریم با آنها آشنا بشیم. شبهات و سوالات اعتقادی خودمان و اطرافیان ما دارند، سوالات تاریخی داریم، مسائل تربیتی داریم، دلمان میخواهد از قرآن و تفسیر آن بیشتر بدانیم و ده ها نیاز دیگر. همه ی اینها را میتوان در برنامه های صوتی رادیو معارف پیدا کرد. حقیقتا اگر چند سال مشتری برنامه پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی باشید و پاسخ های کوتاه، روان و مستدل ایشون رو بشنوید دیگه کمتر شبهه ای درون شما میماند . هر کدام از اساتید و برنامه ها کاری میکند کارستان.
.
چند شب پیش تا صبح خواب آیت الله جوادی آملی را می دیدم. خواب میدیم که دارم از ایشون در درس سوال میکنم. بیدار شدم دیدم رادیو روشنه و داره درس خارج ایشون رو پخش میکنه . خلاصه رادیو توی خواب ما هم اثر داره.
.
خلاصه که این رادیو ما سیزده سالی است همیشه می خواند و برای ما مدرسه شده. تجربه رادیو معارف برای آنهایی که میخواهند خانواده شون با معارف دین آشنا بشن ، تجربه ی خیلی خوبی است. پس از این مدرسه صوتی غفلت نکنید.
@hamedtaghdiri
https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
برای همسرم
.
این نوشته را روی هزار بار با خودم تکرار میکنم، صدبار مشق کرده ام و دیدم بهترین وقت است در ایام فاطمیه در کنار شهدای گمنام منتشرش کنم.
.
روزی که داماد سادات شدم گفتم منت دختر فاطمه را میکشم. کاری میکنم زندگی اش سراسر آرامش باشد. کاری میکنم کارستان.
.
دو ساعت از شروع زندگی مشترکمان نگذشته بود که یک دهه رفتم تبلیغ و همسرم کلاس صبرش را شروع کرد. سوریه بودم که فرزند اول مان را از دست دادیم و باز دختر فاطمه تنها بود. من لباس رزم پوشیدم و همسرم لبیک گفت و سراسر صبر شد.
.
در تمام این سفرها و دویدن های من، نام یک فرمانده و سرباز اسلام کمتر برده شد. شما من را دیدید اما اگر او نبود من قدم از قدم نمی توانستم بردارم. بسیار روزها که خودش بیمار بود و او رو با بچه های مریض و اشک و دلتنگی تنها گذاشتم و او با قرآن و کاسه آب بدرقه ام کرد. من در دنیا بی نهایت با هم بودن، به دختر فاطمه مدیونم. یک عالمه پارک رفتن و تفریح کردن بدهکارم.
.
نه اینکه فکر کنید او فقط باید به خانه می رسید که کار خانه و تربیت بچه ها خودش کلی کار است، بلکه باید به مجموعه تربیتی کودکان مادرانه خودشان هم می رسیدند.
.
خانمها شهید گمنام جبهه انقلاب اسلامی هستند. من یکی اش را با همه وجود درک کرده ام. آنقدر به این ایمان دارم که چشم به دعای این شهیده زنده بسته ام. شهیده ای که جوانی و عمرش را وقف راه مادرش کرد.
.
راستش را بخواهید هر وقت نام «فاطمه» را شنیدم اشک در چشمانم حلقه بست. انگار نمی توانم یاد کوچه و درب نیفتم. ما از فاطمه سلام الله علیها عشق الهی و جهاد و صبر را آموختیم. فاطمه جان، من را ببخشید که داماد خوبی برای دخترتان نبودم. شما به همت مان برکت دهید.
.
برای همسرم، برای شهیده ی خانه ام. برای دختر فاطمه . چه بگویم که توان تشکر یک لحظه از صبرهایت را ندارم. همه ی رزمم را به تو هدیه کردم که هر چه دارم به لطف همراهی توست. ممنونم که هستی.
#ام_ابیها
#سادات
.
ماه رمضان سال دهم هجری است. پیامبر ص روی ماه امام علی علیه السلام را می بوسد و توصیه هایی میکند و در آخر می فرمایند : به خدا قسم! اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت بکند, بهتر است از هر آنچه خورشید برآن ها طلوع و غروب مى کند.
.
امام علی علیهالسلام بعد از حدود یکماه به یمن می رسد و با استقبال قبیله بزرگ و مهم همدان مواجه میشود و یمنی ها با سرعت به اسلام میپیوندند. و امام علی علیه السلام بعد از یکماه فعالیت تبلیغی پیام رسول خدا را دریافت میکند که یا علی برای حج به ما نمی پیوندی؟ و آقا امیرالمومنین ع برای حضور در حجه الوداع به پیامبر ص می پیوندند.
.
حالا بعد از ۱۴۰۰ سال حاج قا .. پیشانی حاج حسن را می بوسد. از همسر حاج حسن سوال میکند : این سفر برای حاج حسن ، سفر شهادت است ، آیا شما راضی هستيد؟ همسر حاج حسن پاسخ می دهد : ما راضی به رضای خداییم.
.
حاج حسن بعد از ۱۴۰۰ سال با استقبال یمنی ها وارد یمن شد. او سفیر انقلاب اسلامی و حاج قا ... است. حاج حسن بیش از دو سال از یمن خارج نمیشود. يک هفته پیش از مريضی اش ، سردار شهید حاج قا.. را در خواب می بیند که به او می گويد: رفيق عزیز ما ، چرا نمی آیی ؟ بیا دیگه !
حاج حسن قضیه خوابش را به خانمش می گوید و آماده سفر حج الوداع میشود.
.
حالا حاج حسن ایرلو به جمع فرمانده و برادران شهیدش پیوست. تاریخ همچنان تکرار میشود. تاریخ اسم مبلغین و سفیران شهید زیادی را برای اسلام ثبت کرده است و ما یادمان رفته دنبال تکرار تاریخ برای خودمان باشیم.
.
سفارت شهادت نسخه فعالیت بین المللی انقلاب اسلامی است. خوش به حال سفیر بعدی یمن که عطر بهشت را می تواند استشمام کند.
.
اول دیماه ۱۴۰۰
@hamedtaghdiri
برای سیستان و بلوچستان عزیزمان
.
هنوز لبخندش را فراموش نکرده ام. وقتی شکلات را از من گرفت و چهره ی معصومش را از از من پنهان کرد و پشت برادرش قایم شد. پاهایم سست شد. می گویند خاک انسان را میگیرد. من به شما می گویم این برای خاک این منطقه نیست. خاک سیستان و بلوچستان آدم را میکشد. آدم را مبلعد. کاری به خودت ندارد، قلبت را می برد.
.
شاید برای همین است که دکتر جمشیدی از یزد به زرآباد رفت و ۲۸ سال آنجا ماند. شاید برای همین است خانم دکتر صفیه نورا را به جای هجرت به ناکجاآباد تهران ، پیش خودش نگه داشت. من همیشه فکر میکردم همه جای بهشت سرسبز و پر از درخت است. با دیدن این منطقه فهمیدم جایی می تواند بدون درخت و سرسبزی باشد اما عطر بهشت را بدهد. می تواند بدون آب باشد اما مردمانی با دلی دریایی داشته باشد. این است که اگر خواستید به سیستان و بلوچستان سفر کنید مواظب دلتان باشید. شاید برگردید و دل تان جا مانده باشد.
.
برای استان سیستان و بلوچستان خیلی هزینه شده است. میلیون ها دلار علاوه بر بودجه استان از صندوق ذخیره کشور هزینه شده است. اما من فکر میکنم آنهایی که طرح می دادند هیچکدام مربی نبودند. هیچکدام تعلیم و تربیت و اثرش را نمیشناختند که اگر میشناختند بهره ی زیادی برای این عرصه می گذاشتند که حتی کمش را هم نگذاشتند. اگر خبر ندارید بهتان می گویم طرح های میلیاردی شکست خورده در این استان کم نیست ، اما تعلیم و تربیت هیچ وقت شکست ندارد. همه اش پیروزی است.
.
اگر من میخواستم استان را آباد کنم ، روی تعلیم و تربیت بچه های استان #سیستان_و_بلوچستان می نشستم. مدرسه به مدرسه، خانه به خانه، روستا به روستا پای بچه های این استان می نشستم. رشد اقتصادی را با بچه ها رقم می زدم، رشد فکری و فعالیتی و معرفتی را با بچه ها می ساختم. نه اینکه بزرگ شوند و خیلی هاشان بیکار سر کوچه ها بنشینند که حرکت کردن را یاد شان می دادم و کاری می کردم با این همه منابع خدادادی فرصت نشستن نداشته باشند.
.
می دانم نهادهای سازندگی و حمایتی به همه چیز فکر میکنند به جز تربیت بچه ها. می دانم مدرسه می سازند اما فراموش می کنند باید بچه ها را بسازند نه ساختمان را. می دانم فراموش کرده اند یک مشاور تربیتی کنار خودشان داشته باشند ، اما شما خواستید کمک کنید کنار کمک اقتصادی به محرومان ، به تربیت بچه ها هم کمک کنید. اصلا بیایید هر ماه مقداری خیرات تربیتی داشته باشیم. بیایید در منطقه بهشت به بهشتیان ساکن این منطقه کمک کنیم.
.
ما بعد ۱۸۰۰ کیلومتر سفر داخل استان برگشتیم اما حتما صدرایی ها دیگر در سیستان و بلوچستان خواهند ماند.
دیماه ۱۴۰۰
@hamedtaghdiri