eitaa logo
حامدانه
896 دنبال‌کننده
231 عکس
25 ویدیو
6 فایل
«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. حامد تقدیری رییس ستاد ملی روایت پیشرفت کشور رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا (imso.ir) ارتباط : @h_taghdiri https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
مشاهده در ایتا
دانلود
1 عشق نگاری دیدار حضرت آقا با فعالان تعلیم و تربیت رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفه‌های عجب زیرِ دام و دانهٔ توست دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست وقتی دل به زیارت عشق گره زدی، دیگر همه وجودت لحظه شماری وصال می کند. تقصیر ماست که به دلمان صبر نیاموختیم و تقصیر دلمان است که کرونا را نمی فهمد و در این چند سال وعده ی دیدار عقب مانده ، خون ها خورد. . ته دل بی قرار مان نگران تأخیر در وعده دیدار بودیم اما این بار خبر ها از زیارت آقای عشق حکایت می کرد. ساعت ده و نیم بود که دور هم در محدوده دفتر رهبری جمع شدیم. کمی حرف زدیم و هماهنگی کردیم و برای نماز به سمت اتاق محل قرار حرکت کردیم. درب ها را یکی یکی سپری کردیم. در هر بازرسی رفقای تعلیم و تربیتی داشتند از هم خبر می گرفتند و حال و احوال می کردند. گاهی رفیقی را جلو می انداختم تا عزیز دیگری را هم ببینم و از فرصت بهره ببرم. . وارد حیاط آخر بیت شدیم. همان حیاطی که با عکس حاج قاسم برای ما ماندگار شد. همان حیاطی که من با دستان آقایم ملبس به لباس پیامبر شدم. . صف های نماز شکل گرفته است. صدای اذان بلند می شود. کمی بعد حضرت آقا وارد می‌شوند و یکی یکی با همه سلام می کنند. جمعیت هنوز در شوک دیدار است. حضرت آقا از میان همه عبور می کنند و در صف اول می ایستند و صف ها کامل میشود. . @hamedtaghdiri
۲ نماز که تمام می‌شود همه جای خود را در اتاق پیدا می کنند. من کنار آقای آزین سمت راست آقا مینشینم. حضرت آقا شروع می‌کنند و دوباره با مهربانی با همه سلام و علیک می کنند. بعد خطاب به جمع می گویند وقت برای شماست بفرمایید. آقای حسین محمدی می فرمایند آقای آزین مجری جلسه هستند. آقا می فرمایند چقدر وقت جلسه است؟ آقای محمدی می گویند یک ساعت. آقا می فرمایند زیاد است لکن وقت برای شماست بفرمایید. آقای آزین جمع را معرفی می کنند و چند نکته پیشنهاد می دهند از جمله برپایی یک نمایشگاه از فعالیت های فعالان تعلیم و تربیت که حضرت آقا بازدید کنند. آقا می فرمایند بسیار کار خوبی است. هم من شرکت می کنم و هم مسئولین و مردم هم شرکت کنند که از تلاش ها مطلع شوند. . آقای آزین توضیح می دهند که پنج نفر بر اساس آرا دوستان صحبت می کنند. آقای اردوان مجیدی، خانم صدر ، آقای اسدی، آقای قربانی و حجت الاسلام محسن خاکی صحبت هاشون رو بیان می کنند. آقا بعد از هر صحبت نکته ای را می فرمایند. مثلا بعد از صحبت آقای مجیدی می فرمایند: «نکات خوبی است اما بررسی کنید ببینید چطور می توانید با نظام تعلیم و تربیت در طراحی معماری ارتباط پیدا کنید. » در پاسخ خانم صدر فرمودند : « فلسفه برای کودکان را آن موقع که صحبت کردم ، یادم هست. همان موقع گفتم آمریکایی ها هم کار کردند. ما نباید آن سمت برویم. ما باید فلسفه خودمان را دنبال کنیم. تربیت هم فقط تربیت فکری نیست. تربیت اخلاقی، سیاسی و.. هم دیگر ابعاد تربیت است باید به همه آنها پرداخت» پس از صحبت دوستان آقا می فرمایند وقت خیلی گذشت. لکن من هم چون تعلیم و تربیت مهم است چند دقیقه نکاتی را عرض میکنم. . حضرت در صحبت هایشان فرمودند: « شما اغلب حرف های ما را زدید. حرف هایی که می زنید دلسوزانه و اندیشیده است. در صحبت ها در مورد ایجاد یک مرکز مدیریت عالی و به تعبیر ایشان(یکی دوستانی که صحبت کردند) فراقوه ای برای تعلیم و تربیت ، معلوم نیست به صلاح کشور باشد چون نظام موجود قانون اساسی را به هم می زند. ما جایی به نام وزارت آموزش و پرورش داریم که باید آن را اصلاح کنیم. این (ایجاد مرکز فراقوه ای تعلیم و تربیت) چیزی نیست که بشه از نظر قانونی و حقوقی از آن دفاع کرد و عمل کرد. اینکه فرمودید نمایشگاهی تشکیل بشود را ما هم گفتیم که حرفی نداریم و در نگاه مردم و مسئولین اثر می گذارد. اما در مورد عدالت آموزشی، از عدالت کوتاه نیایید. مسئله ی عدالت آموزشی مسئله ی مهمی است که خیلی در این موضوع نقص داریم. آدم نگاه می کند بین مراکز شهرهای بزرگ و دور دست و بین مدارس دولتی و غیر دولتی تفاوت واضح است. راهش چیست ؟ من از اینکه این دغدغه ها بین شما وجود دارد و این طور حرف دارید ، خرسندم. ما به این چیزها نیاز داریم. ممکن است فکر ها و دغدغه های شما در کوتاه مدت محقق نشود اما شما ناامید نشوید و این مسیر را دنبال کنید. یک نکته که در صحبت یکی از عزیزان بود باید عرض کنم در این مسئله خیلی آتش به اختیار نمی شود عمل کرد. حساس است. اگر باب مدارس موازی آموزش و پرورش باز شود فقط شما وارد نمی شوید. ما باید تشکیلات رسمی را کمک کنیم تا اصلاح شود. اگر در محتوا ،در اجرا ، در نیروی انسانی نیاز به کمک هست باید به آموزش و پرورش کمک کرد. سعی کنیم ساختار قانونی را اصلاح کنیم نه اینکه ساختار جدید قانونی درست کنیم. حالا ما اگر بخواهیم پیش برویم باید چه کنیم؟ مطالب تحولی تان را تبدیل به متن واحد کنید. شما یک متن تحولی ارائه بدهید که این شرایط را داشته باشد : ۱. قابل عمل باشد. با وضع اقتصادی کشور، با تنوع جمعیتی کشور و.. مطابق باشد. ۲.پر هزینه نباشد. منظورم فقط هزینه مالی نیست. بلکه طرحی نباشد که جنجال درست کند. ۳. بر اساس بررسی های خودتان، مفید باشد ‌. اگر چنین طرحی با نظر اکثریت شما آماده شد من حاضرم دنبال کنم. من نسبت به آموزش و پرورش حساسم. ما خیلی عقبیم. البته واقعا آموزش و پرورش با شرایط قبل از انقلاب خیلی فرق کرده اما آن چیزی نیست که دلمان می خواسته است. . یک مسئله ، مسئله تبعیض است ، یک مسئله ی دیگر عقب ماندگی علمی است. گزارشاتی رسیده است که ما سواد مدرسه ای مان کم شده است. قدرت تفکر ، سواد، خط و ... بچه هایمان ضعیف شده است. این را باید تقویت کرد. ۴. نکته بعدی که در هر طرحی باید مورد توجه قرار گیرد این است که : باید با نوجوانان و بچه هایمان تفهیم شود که حضور او در مدرسه بخشی از پیشرفت کشور است. او وارد مدرسه می‌شود که کشور را به نقطه ای برساند. این مسئله، هم جهت گیری ها را اصلاح می کند و هم خود آن نوجوان عامل اصلاح آموزش و پرورش می شود. @hamedtaghdiri
۳. درباره مدارس غیر انتفاعی عرض میکنم که شما بدانید. آن موقع که این بحث مطرح شد من رییس جمهور بودم. ایجاد این مدارس را در اوایل انقلاب چپ های آن روز دنبال می کردند. ما این تناقض ها را در جریان های سیاسی داشتیم و می بینیم. نظر آقایان را هم جلب کردند و رأی آورد. البته این را به شما بگویم مدارس غیر انتفاعی در شروع برای دغدغه دین بچه ها شکل گرفت. چون می خواستند بچه ها را مواظبت کنند. اگر ما این دغدغه را درست کنیم خیلی چیز ها حل میشود. در مورد سند تحول هم عرض می کنم هر کاری بی انضباطی در آن خوب نیست. اینکه سند تحول را به روز کنیم، کامل کنیم کار خوب و لازمی است. اما اینکه یک جریان دیگر درست کنیم بی انضباطی است و مناسب نیست.» . بعد از صحبت های حضرت آقا چند نفری تلاش کردند حرف هایشان را بزنند. عمدتا آقا فرمودند حرف های خوبی است اما چطور اینها را محقق کنیم ؟ چه کسی این کارها را بکند ؟ و گاهی پاسخ هایی فرمودند. . جلسه که تمام شد دیدم یک ساعت و نیم خدمت حضرت آقا بودیم. یکی گفت آقا عکس یادگاری بگیریم. آقا فرمودند بگیرید. آقا هادی زینعلی با یک مشت انگشتر آمد و گفت آقا برای بچه های پایه دوازدهمی مان است متبرک کنید. آقا به انگشتر ها دعا خواندند. محافظ ها مانده بودند آن هم انگشتر چطور وارد شده، بنده های خدا خبر نداشتند این آقا هادی دست هر کدام مان چند تا انگشتر کرده بود که بتواند آنها را متبرک کند. . جلسه تمام شد. اما همه مان پر از شور شدیم. پر از دغدغه شدیم. حالا ماییم و این همه فرمان. حالا می دانیم باید همه توان مان را برای رشد و تعالی صرف کنیم. خدا قوت به همه رفقای تعلیم و تربیت و سلام آقا به عزیزانی که در جلسه نبودند و آقا فرمودند سلام من را به آنها برسانید. @hamedtaghdiri 🖊 حامد تقدیری
نشانی از بهشت بر روی زمین می گویند ماه صفر ، ماه خوبی نیست. ماهی است که توصیه شده هر روز آن صدقه داده شود. اما من فکر میکنم ، این ماه برای ما گرفتاران زمین، ماه با برکتی است. ماهی است که خداوند خواسته ما یک میوه ی بهشتی را در آن بچشیم و بفهمیم بهشت چه مزه ای دارد. ماهی است که خداوند خواسته ما به دور از عشق های روزمره دنیوی که عاشقانش مدعی عشقند و لاف محبت می زنند ، عشق واقعی و سوزان را لمس کنیم و پای برهنه آواره بیابان شویم و پاهایمان را به زمین بهشت «مشایه» معطر کنیم. . میوه ی بهشتی اربعین ، عشق سوزان ابا عبدالله ، چیزی نیست که بتوانیم از آن صحبت کرد و آن را توصیف نمود. باید آدم ها را گرفتار آن کرد. باید آن را چشید تا بفهمی آوارگی عشق چه مزه ای دارد. . باید گرمای سوزان را بچشی تا بفهمی این دمای بالای چهل درجه هم پیش حرارت عشق اباعبدالله الحسین علیه السلام هیچ است و چگونه میلیون ها عاشق بی قرار را با پای برهنه از سراسر جهان در خود جای می دهد. . اما این سالها مسیر عاشقی متفاوت شده است. عاشقانی از نسل نوجوانان انقلاب اسلامی پیدا کرده است. همان هایی که در گرمای سوزان جبهه جنوب در هشت سال جنگ تحمیلی ، عاشقانه ایستادند و ۳۶۰۰۰ شهید تقدیم کردند. همان بی قرار های آماده برای شرایط سخت. همان عاشقانی که مشامشان خوب بوی بهشت را پیدا می کند و جلوتر از همه ، حرکت می‌کنند. امسال را باید نامید. اربعینی با حضور با برکت بهشت جویان ، بهشتی . عاشقان بی قرار مشایه و مقاومان آماده برای شرایط سخت. . و خوش به حال ما، خوش به حال ما که امسال در می‌خواهیم خادمی شان کنیم. خادمی دختران زینبی که از جبهه دختران حاج قاسم بر خواستند و پسران نسل سلیمانی که دل در گرو انقلاب اسلامی دارند. جایتان خالی است اما اگر خواستید از کاروان عقب نمانید ، می توانید چیزی نذر نوجوانان اربعینی کنید و همسفرشان شوید. جبهه بزرگ نوجوانان اربعینی با نام در همه جای ایران اسلامی آماده قیام است. . 🖊 حامد تقدیری @hamedtaghdiri اول صفر المظفر ۱۴۴۵ ۲۷ مرداد ۱۴۰۲
روایت اربعین با نوجوانان ۱ . مرز که رسیدیم می گفتند چند روز است در مسیر هستند. کلی راه اومده بودند تا به کاروان در حرم امام خمینی ره بپیوندند و از آنجا با هم آمدیم مرز. هر کدام از یک جای کشور. آمده اند که فرمانده این مسیر شوند. شهردار حرم امام مراسم بدرقه ای راه انداخت و گفت ما که اصلا از این کاروان خبر نداشتیم، اما امام حسین ع نه تنها خبر مون کرد بلکه پذیرایی و هدایای بدرقه رو فرستاد. می گفت حواس تون باشه حضرت به دختران نوجوان نظر ویژه ای دارد. . وقتی توی گرمای زیاد، در صف ورود به عراق داشتیم له می شدیم، روایت دختران جالب بود. بچه های بوشهر می گفتند اینکه چیزی نیست. خرما پزون ما بیایید ، گرما رو می بینید. بچه های آذربایجان شرقی می گفتند ما که خیلی کولر نداریم. بیشتر بخاری داریم تا کولر. بچه های کرمان داشتند قابوت توزیع می کردند و می گفتند بخورید جون بگیرید. اما از همه با حال تر بچه های هرمزگان بودند که برای همه بادبزن تولید کرده بودند و بین بچه ها تقسیم کردند تا هر کسی پنکه شخصی اش را فعال کند. @hamedtaghdiri
. نمی دانم مصطفی صدرزاده در آن دنیا چه می‌کند؟ کوه غیرت این همه ظلم به مردم و کودکان و بانوان را چطور تحمل می‌کند؟! بعد بی تاب قلب نازنین امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می شوم که این همه مصیبت را می بینند. . من فکر میکنم مصطفی صدرزاده منتظر بچه های آسمانی نشسته و دست هایشان را می‌گیرد و می برد وسط بهشت. تا بهشت را نشان شان دهد. تا در کنار عشق الهی آرام گیرند . من فکر میکنم آقا مصطفی الان خیلی سرش شلوغ است و همه رفقا را جمع کرده و کلی کار دارند و میزبان این همه روح معصوم و زلال هستند. . راستش دستم درد گرفته بس که مشت هایم را فشار دادم. دندان هایم سخت به هم فشرده شده و چشمانم پر از اشک است. راستش من عادت ندارم فقط بنشینم و نگاه کنم. ما در انقلاب اسلامی یاد نگرفتیم آرام و بی تفاوت باشیم. دلم میخواست وسط فلسطین بودم. دلم میخواست با همه این نوجوان انقلاب اسلامی نشان دشمن خون خوار می دادیم راه حاج قاسم ادامه دارد. اما بدانند لشگر پسران و دختران نوجوان انقلاب اسلامی کاری خواهند کرد کارستان. پس ای دشمن زبون منتظر قیام ما باش. . عکس : نهاد ریاست جمهوری انقلاب اسلامی ایران که پرچم هایش به پرچم فلسطین ، قلب مسلمین تغییر پیدا کرده است.
به بچه ها گفتم جلسه امروز سیاسی نیست، گفتمانی است. گفتم حواس تون باشه آقای رییس‌جمهور وقتی دارند شما رو دعوت می کنند یعنی می خواهند برای همه جا بیندازند که نوجوانان خیلی مهمند. قدر این اعتماد رو بدونید و محکم پیش برید و پر کار و با نشاط آینده را بسازید. . قبل از جلسه از نوجوانان سوال کردم از رییس جمهور چه درخواستی دارید ؟! یکی شون گفت : می‌خوام بگم آقای رییس‌جمهور همه از شما چیزی می خواهند اما ما اومدیم بگیم شما از ما مسئله ای رو بخواهید. شما به ما نوجوانان اعتماد کنید. همانطور که امام عزیز در گام اول انقلاب اسلامی اعتماد کرد و ما نوجوانان مدال افتخار ۳۶۰۰۰ شهید نوجوان را به گردن آویختیم. یکی دیگه گفت می‌خوام از دیپلماسی نوجوانان بگم. اینکه دیپلماسی و ارتباطات جهانی فقط سیاسی یا نهایتا اقتصادی نیست، ما نوجوانان قرار است تحولات جهانی را رقم بزنیم و اگر دیپلماسی نوجوانی کشور فعال شود در ارتباط موثر با نوجوانان کشورهای دیگر می تونیم گام دوم را محکم پیش ببریم. می گفت : ما پای فلسطین ایستاده ایم و ما نوجوانان جهان می تونیم به کمک نوجوانان مقاومت بیاییم و بر سر اسرائیل فریاد بزنیم . دیگری از نقش نوجوانان در ورزش قهرمانی گفت و اینکه چقدر استعداد های خوب ورزشی داریم. یکی دیگه از هنرستانی ها و آمادگی شان برای پیشرفت کشور گفت و خواست پیوند مدرسه و صنعت رقم بخورد و هر کدام دغدغه ای را گفتند. حرف هایی که برای آقای رییس‌جمهور هم گفتند. . اما آقای رییس‌جمهور امروز رییس جمهور نبود. امروز بود. پدری مهربان که دلش برای بچه هایش تنگ شده بود. حرف هایشان را شنید ، دغدغه هایشان را دستور داد اما پدری کرد و بچه ها را نصیحت کرد. نصیحت های پدر در هیچ خبرگزاری بازنشر نمی شود. چون خبرگزاری ها حواسشان به پدری ایشان نیست. حواسشان نیست رییس جمهور ، مهمترین دغدغه اش رشد و تعالی همین نوجوانان است. اصلا خودش در جلسه گفت که نوجوان های ایران اسلامی، هیچی از شما مهمتر نیست. شما سرمایه های بی نظیر و گران قیمت کشورید. . اما اگر خبرگزاری ها ننوشتند ، من برای شما می نویسم تا تاریخ نصیحت پدر را ثبت کند. پدر مهربان نوجوانان امروز گفت : عزیزان من حواس تان به و عاشقی و ارتباط تان با خدا باشد. هر که بیشتر با خدا باشد سرش بالاتر است. هر که راه و مسیرش الهی شد ، خدا کمکش می‌کند. پدر گفت فرزندان من : مواظب باشید به استعداد هایتان مغرور نشوید. تلاش هایتان را بیشتر کنید و محکم پیش بروید. پدر یک مأموریت هم داد ، گفت نوجوانان بروید و در بین دوستان تون جهاد تبیین را دنبال کنید. حرف های شما بیشتر روی دیگر فرزندانم موثر است. بروید و راوی شوید و این همه همت جوانان و نوجوانان کشور و دستاورد ها را روایت کنید. پدر گفت : من در شروع سال تحصیلی هم گفتم منتظر همت های شما برای روایت های پیشرفت هستم و این وظیفه همه تان است. . راستش جلسه خیلی حال خوبی داشت. حال خوب غرور به این نوجوانان. حال خوبی که با این قاب عکس کامل شد. این قاب سی نوجوانان ندارد. این قاب ۹ میلیون نوجوان دارد که پای عهدشان هستند. . جایتان در بهشت نوجوانان خالی. ✍ حامد تقدیری @hamedtaghdiri @zangeaval
(این نوشته نقد نمایشگاه های داده محور و تلاش های عزیزان نیست. این نوشتار تلاش می‌کند یک نگاه متفاوت به نمایشگاه های داشته باشد. ) . تقریبا میتوانم بگویم هنوز روایت دلچسب ندیدم. نه اینکه نباشد ، ما انباشتی از روایت ها هستیم که بلد نیستیم روایتش کنیم. راستش این فریاد دلم بود وقتی دیشب آقای استاندار زمان جلسه یک ساعته خشک و رسمی را به زور قهوه تلخ به چند ساعت روایت شیرین و پر حادثه از دو سال مسئولیتش تغییر داده بود. روایت هایی که مسئول روابط عمومی استانداری هم خیلی هایش را نشنیده بود چه برسد بخواهد روایت کند. . هر چه میبینم نمایشگاه های است. از همین هایی که تلاش می‌کنیم مقدار زیادی داده را به زور ها به خورد مخاطب بدهیم. همین هایی که مخاطب اگر مسئول باشد تلاش می‌کند عکس هایش را ببیند و عبور کند و اگر مردم باشند به چند تابلو اکتفا کرده و عبور می کنند. بعد که می خواهیم خیلی اثرگذار باشیم ، یک راوی میگذاریم که اگر مشتری آمد و کیفش کوک نبود که تابلوهای پرمحتوا ما را بخواند ، تو او را شیر فهم کن. و راوی تازه کاری که اصلا نمی داند چطور باید ما را جذب کند چه برسد بخواهد اثر هم بگذارد. راستش به یکی از این راوی های تازه کار که رسیدم فکر میکردم کاش رفته بودیم و دستفروش های مترو را آورده بودیم. از همین ها که هزار بار به من جنس بنجل شان را انداخته اند. یا این خانمهای فروشنده تلفنی را می آوردیم که در یک ثانیه تلاش می‌کنند ما را که در حال قطع کردن تلفن هستیم مجاب کنند باز هم جنس بی فایده شان را بخریم و کنار ده تای قبلی بگذاریم. . واقعیت این است ما چون محتوا زیاد داریم دلمان هم نمی آید چیزی از آن را حذف کنیم ، این میشود که نمایشگاه می زنیم ، غرفه های چوبی خوشگل میسازیم ، داده ها را تابلو میکنیم و تلاش می‌کنیم تا میتوانیم با بارش داده ها مخاطب را اقناع کنیم. غافل از آنکه می توانیم بیرون نمایشگاه گوشه ای بشینیم و چهره های گیج بینندگان را ببینیم. . من اگر بودم اول روی نوجوانان سرمایه گذاری میکردم که هم حس حرکت و کنش دارند و هم هنوز مسئول خانواده نشده اند که هر چه روایت کنیم بگوید از گرانی گوشت خبر داری و گوشش بدهکار نباشد! . من اگر بودم در غرفه وزارت نفت برای نوجوانان نمی آمدم این همه داده منعکس کنم و بگویم در پالایشگاه ستاره خلیج فارس روزانه ۴۵ میلیون لیتر بنزین تولید میکنیم که اصلا نوجوان با بنزین کاری ندارد که عظمت ۴۵ میلیون لیتر را درک کند. بلکه در یک روایت، تعدادی دوش به هم وصل می کردم که به جای آب از آن بنزین بیرون بریزد و چند هیتر داغ بالای سر آن میگذاشتم و می گفتم در ستاره خلیج فارس جوانان همین انقلاب زیر کلی بارش بنزین و در چنین حرارت داغی در دل تابستان با تحریم ها و نامردی های بیگانگان کار کردند و بزرگ ترین پالایشگاه را ساختند. . من اگر بودم در غرفه وزارت اقتصاد جای تابلو ها عکس صیاد ، نانوا ، مغازه دار و... نصب کردم و کنار هر کدام یک آینه نصب می کردم و بعد یک تلویزیون بزرگ نصب میکردم و صفحه سایت ملی مجوز ها را می گذاشتم و به هر کسی می گفتم همین الان یک مجوز بگیر!!. تا ببیند چه کار بی نظیری فقط در این بخش شده است. . من اگر بودم هیچ راوی از دستگاه خودمان در نمایشگاه نمی آوردم و نوجوانان را می آوردم و می گفتم بروید و در دستگاه بگردید و زندگی کنید و برایم روایت های تصویری، رسانه ای ، نمایشی ، هنری، نمایشگاهی بسازید و خودتان هم بیایید برای هم سن های خودتان روایت کنید ، بعد خودم بیرون می‌نشستم و از روایت مردم برای مردم ، نوجوان برای نوجوان کیف می کردم. . راستش چرا میگویم من اگر بودم؟! که اساسا مسئولش خودم هستم و باید تلاش کنم که عزیزان روایت هایشان را بسازند. به خیلی روایت ها فکر میکنم و حتی فکر میکنم نمایشگاه های استانی باید طبق زیست بوم خودش باشد. .اما چه کنم که من فقط ستادم . و ستاد فقط میتواند دغدغه و جریان فکری ایجاد کند و هیچ دستش نیست. ۲۵ آبان ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri
معلم توی صداش اندوه بود. آرام سرش رو بالا آورد و به بچه ها گفت:« جلسه ی بعد یک بازدید میدانی داریم که فعلا نمی تونم بگم کجاست! اما فصل چهارم این کتاب رو بخونید و آماده بازدید بشید . » نمی دونستیم فصل چهارم چیه و چرا معلم برای بازدید ناراحت بود. کنجکاوی ناراحتی معلم همه بچه ها رو پای کتاب کشوند. اون شب همه مون پای فصل چهارم گریه کردیم ، پر از خشم شدیم ، مشت هامون گره شد و دلمون میخواست که کاری کنیم. جلسه بعد با آقای معلم که حالا کلی گل به همراه داشت با بازدید موزه رفتیم. در بخش موزه کلی حرف داشت، با هر بخشش اشک ریختیم ، خشمگین شدیم و دلمون می خواست که مانع ادامه ظلم به یهودی ها بشیم. آخر بازدید هم گل های آقا معلم را به نماد کشته شدگان هدیه کردیم. . یا همان سفرهای روایتی میدانی دانش‌آموزی ، نمونه ای از تجربیات میدانی دانش آموزان در موضوعات مختلف است. بازدید هایی که قبل از آن دانش آموز با روایت درگیر میشود و در بازدید همه ی آنچه را خوانده بود می بیند و با همه وجود و حواس درک می‌کند. بازدید ها فقط داده نیست ، بلکه خود مجموعه ی بازدیدی روایت کامل خودش را به دنبال دارد. در این مسیر آموزشی از چند روش بهره گرفته شد: ۱.عمومی خوانی : ( همه ی بچه ها با هم یک عنوان را خواندند) ۲. تجربه میدانی : همه یک روایت میدانی را تجربه کردند که به جان شان نشست . ۳. روایت معلم : معلم فرمانده این روایت بود که گام به گام ، روایت را در جان دانش آموزان نشاند. . بگذارید یک مثال بزنم. با کمی جستجو به موزه های هولوکاست در جهان می رسید . همان موزه هایی که معلم قصه ی ما بچه ها را به آنجا برده بود. آمار این موزه ها بسیار زیاد است، در آمریکا هم تعداد این موزه ها خیلی زیاد است که فقط ۱۶ تا از آنها گرند هستند (یعنی خیلی بزرگ و اصلی) اما خورده ریزه‌ها خیلی بیشتر است. این صفحه ویکیپدیا فقط لیست موزه‌های هولوکاست تو امریکاست: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Holocaust_memorials_and_museums_in_the_United_States این صفحه هم لیست موزه‌های هولوکاست در سرتاسر جهان: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Holocaust_memorials_and_museums @hamedtaghdiri
🎊 ثبت نام کارگاه های آموزشی مجموعه مادر و کودک حسنات آغاز شد (ویژه بانوان) 📌با موضوعات ذیل و با حضور اساتید مجرب 🔰 استاد حجت الاسلام دکتر مبینی ⭕️ تربیت دینی کودکان (گام های تربیتی دینی کودکان و تفاوت آن با روانشناسی) 🔰 استاد حجت الاسلام بناپور ⭕️ نقش بازی در تربیت دینی کودکان 🔰 استاد حجت الاسلام بختیاری ⭕️ تربیت دینی کودکان در منابع دینی 🔰 استاد حجت الاسلام جوان آراسته ⭕️ ارتباط موثر (گام های شناخت و ارتباط موثر با مخاطب) 🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹 ✅ همراه با اعطای گواهینامه پایان دوره ✅ همراه با مهد جهت نگهداری از کودکان 3 تا 6 سال (تعداد محدود) 🗓 6، 13، 20 و 27 دیماه 1402 (عصرها) 🏠 سالاریه، میثم یک، مسجد حضرت فاطمه (س) طبقه سوم، مجموعه مادر و کودک حسنات 💬 ثبت نام : @HasanatAdmin
روایت چیست ؟ خیلی وقت ها را با اشتباه می گیریم. بعد خیلی رسمی روایت را به سمت روابط عمومی ها حواله می دهیم. خیلی که بخواهیم به روایت رحم کنیم آن را خبر با پیاز داغ بیشتر تعریف میکنیم. در حالیکه ما با برخورد خبری با روایت ، خیلی وقت ها عظمت آن را از بین می بریم. . چند روز پیش خدمت آقای دکتر لطیفی در سازمان استخدامی بودم ، تلاش کردم در مدت حضور سکوت کنم و فقط روایت های مختلف ایشان را بشنوم. از تغییر رنگ موهای چهره در این دو سال تا وضعیت داخلی سازمان استخدامی و اقدامات. حتی چالش ها و اصرار های استخدامی و ... را هم شنیدم. حرف های آقای دکتر میثم ، گزارش کار نبود ، روایت ایشان از زمان خودش ، با زبان خودش بود. عظمت کار را توانستند منتقل کنند، هم خوبی ها را گفتند و هم مشکلات و شکست ها ، هم کاری گفتند و هم خانوادگی (دیدن ابعاد مختلف) ، احساس را هم منتقل کردند ، روایت های ضد را بیان کردند و با تبیین خودشان خنثی کردند و مهمتر همه ی آن تجربه خود راوی بود که از دل ایشان برخواست و بر دل مخاطب نشست. . راستش من جلسه را ضبط نکردم. یعنی هیچکدام از این جلسات را برای اینکه عزیزان راحت صحبت کنند ضبط نمی کنم. اما کاش ضبط کرده بودم و منتشر می کردم و می دیدید همه ی ما ها می توانیم خوبی باشیم. حتی وقتی روایت های خوب آقای مهندس هاشمی وزیر محترم ورزش و جوانان را شنیدم ، به ایشون عرض کردم چقدر خوب روایت کردید و کاش همه را ضبط کرده بودم. ایشان گزارش کار ندادند بلکه روایت های همت ها و تلاش ها در عرصه ورزش و جوانان را با قصه هایی که همه اش یک جمله روایتی داشت ، بیان کردند. هر کدام از این صوت ها اگر ضبط میشد می توانست جریان جدی در کشور ایجاد کند. . را ما کمک میکنیم بسازیم اما مهمترین راویان خود شما هستید. رییس محترم جمهور هم به وزرای محترم در جلسه هیأت دولت فرمودند: خود آقایان وزرا و معاونین باید روایت کنند. ما برای تولید روایت های شما درخدمت هستیم. . آقای را در فضای مجازی جستجو کنید. یک آمریکایی در منطقه بلتستان پاکستان. اینکه چه شد که رفت و با چه هدفی و چه کرد خیلی حرف دارد. لکن روایت خودش را در کتاب یا فنجان چای نوشت و در آمریکا چند سال پر فروش ترین کتاب سال آمریکا شد. ( در حالیکه روایت واقعی او ، روایت نفوذ و تغییر در منطقه است) . ✍ حامد تقدیری
اندر حکایات تیزر تبلیغی یک برنامه تلویزیونی . دبیرستانی که بودم از منزل تا مدرسه بیش از یک ساعت راه بود، تو این فاصله‌ها رفقا ما رو با درس اخلاق حاج آقا مجتهدی آشنا کردند و بعد از مدرسه می‌رفتیم پای درس حاج آقا... همون موقع دلم می‌خواست زیبایی‌های معارف و حرف‌های شیرینش رو برای بقیه دوستان نوجوانم بگم. یادمه یک روز حاج آقا اومد سمت من و گفت چرا طلبه نمیشی؟ بیا خودم طلبه‌ات کنم. . در دوران طلبگی -که هنوز نوجوان بودیم- با درس‌های اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت و حضرت آیت الله مصباح آشنا شدم و باز همان زیبایی‌ها برایم تکرار می‌شد. . راستش در همه این سال‌ها هزار بار تجربه کردم که ما برای نوجوان‌ها خیلی حرف داریم. اتفاقاً نوجوان‌ها خیلی حرف‌های زیبای معارف رو دوست دارند، چون دل‌های پاکی دارند. مشکل اینجاست که ما روشش رو بلد نیستیم، یا ارتباط و اتصال ما با نوجوان‌ها برقرار نمی‌شود. هر جا که به بهانه‌ای، اردویی، جلسه‌ای، پاتوقی به جمع ما خوردند و اتصال‌ها برقرار شده دیگر رفاقت‌های ما قطع نشده و خودشون حریص‌تر، حرف‌ها را دنبال می‌کردند. . نوشته بود می‌خواستم خودکشی کنم اما صوت فلان گروه موسیقی کره‌ای من را نجات داد و من الان دیگه آرمی هستم. در میان اخبار، خبر خودکشی بعضی نوجوان‌ها بیشتر وجودم را می سوزاند. یاد این جمله حاج قاسم در نامه‌اش به دخترش می‌افتم که نوشت: «... چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریاد رسی ندارد .. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی..» و من همه‌ی این بچه‌ها را بچه‌های خودم می‌دانم که برایشان کلی حرف دارم اما کوتاهی‌های من بین ما فاصله ایجاد کرده و مشکل هویت در او ریشه دوانده و او نمی‌داند اصلا برای چه به دنیا آمده و چه استعدادها و سرمایه‌هایی دارد و به کجا می‌خواهد برود. . خدا خیر محمدحسین کشکولی مدیر شبکه قرآن را بدهد. آمد و خواست پای رساندن همین حرف‌ها به دختران بنشیند. با همه بی‌پولی‌ها ایستاد و در سرما، در فضای باز، استودیو زد که برنامه بالا بیاید. نتیجه‌اش شد برنامه مهنا با شش دختر نوجوان مذهبی تهرانی... . مهنا دورهمی دختران نوجوان است که گاهی حاج آقا هم به میان‌شان می‌رود و تلاش می‌کند از زیبایی‌های معارف بگوید. حاج آقا همان حاج آقای قدیم است با تخته گچی و کلاس باصفای درس معارف که ما سالها در مدارس داشتیم. شروع کلاس ما با همان درس همیشگی بود: سیب‌زمینی نباش!! و چقدر حرف در همین یک جمله است. سپس تاجر و کاسب باش، موشک باش و تو کجایی جهانی و در خانه دلت چه داری؟! و... این موضوعات همان حرف‌های حاج آقا مجتهدی و حضرت آیت الله خوشوقت است که من ساده و نوجوانی‌اش کردم. مهنا قرار است گام به گام در عرصه‌های مختلف با نوجوان‌ها همراه شود که نشان دهد معارف قرآنی برای همه‌ی بخش‌های زندگی ما حرف دارد و ما اگر در مسیر الهی گام برداشتیم هم در دنیا و هم در آخرت خوشحالیم. . نوشت آخوند صورتی! نمی‌دانم این رنگ‌بندی‌ها را از کجای معارف درآورده اما می‌دانم قضاوت از یک تیزر کوتاه و ندیدن برنامه حتما جزو معارف نیست. در تیزر مهنا شوخی‌های دختران نوجوان در جایی است که من حضور نداشتم و خودم هم تازه در تیزر می‌دیدم. جالب که ما برای زدن بچه‌های انقلاب اسلامی تحمل نداریم حتی برنامه پخش شود و تا دلمان خواست برای خنک شدن دلمان ، که عجب چیزی پیدا کردیم بازنشر کردیم و توجیه کردیم که من ننوشتم و فقط حرف را بازنشر کردم. . راستش چند روز قبل ما اجلاس بزرگ را داشتیم. اجلاسی که حدود ۱۵۰۰ فعال در این عرصه از سراسر کشور حضور پیدا کردند و ریاست محترم جمهور از جنگ روایت‌ها گفتند. یقین دارم کار مهم این روزهای ما جهاد تبیین است که مهمترین آن روایت پیشرفت‌ها انقلاب اسلامی است که حضرت آقا از آن به واجب قطعی و فوری یاد کردند. هر چه گشتم در کانال‌هایی که دنبال آخوندهای رنگ‌بندی شده می‌گشتند خبری از این اجلاس ندیدم. هر چه گوشی‌ام را بالا و پایین کردم، پیامک خدا قوت این عزیزان و اعلام آمادگی ندیدم. اما تا دلتان بخواهد پیام علیه یک تیزر هست... . مهنا برای ما یک برنامه تلویزیونی نیست، یک دغدغه است. همان جهاد تبیین ما در عرصه نوجوان. هرچند مهنا با دختران مذهبی شروع شد اما باید به برای اتصال ما با بقیه دختران و فرزندان انقلاب اسلامی هم فکر کرد. حتما ما این مسیر را با قوت در میدان دنبال خواهیم کرد . ما معتقدیم اسلام پر از زیبایی است و نوجوان‌ها عاشق این زیبایی‌ها. چنانکه که در گام اول ۳۶۰۰۰ نفر آنها در دفاع مقدس عاشقانه مدال شهادت آویختند. ما با همین نوجوان‌ها گام دوم انقلاب اسلامی را خواهیم ساخت و دختران علمداران این مسیرند. نشانه‌اش هم همین اعتکاف‌های دانش‌آموزی و اربعین‌ها. آینده از آن نوجوانان انقلاب اسلامی در سراسر جهان است.. . @hamedtaghdiri تهران ، شب میلاد امام حسین ع در میان میدان
. مقداد مقداد میثم ! مقداد مقداد میثم! راستش این ها پیام های بیسیم وسط جنگ نیست. این ها فریاد پدر رزمنده است که همسر جوان و فرزند خردسالش را گذاشت تا بماند. پدر برای فرزند خردسالش پیام گذاشت که حبیبم، عشقم، پاره ی جیگر بابا ، من همه چیزم را دادم که خط بماند ، مبادا خط را از دست دهی. . معلوم نیست کدام خطی هستیم. اصلا همه مان خط خطی شدیم. لیست هایمان ، کاندیدا هایمان ، تبلیغات مان ، همه خط خطی شده است. این وسط یک پاک کن کم است که بیاید و همه خط را بشورد و ببرد و فقط خط انقلاب اسلامی را بگذارد. آن وقت با خیال راحت بنشینیم و پای خط پاک انقلاب اسلامی مان کیف کنیم. . اگر حواسمان به بیسیم پدرهایمان بود ، الان وسط خط داشتیم برای جوانان و نوجوانان کار می کردیم. پوستر کاندیداها برایمان مهم نبود، چسب سیریش به پلک هایمان می زدیم که مبادا بسته شود و یک نفر از دست مان در برود و برای انتخابات راضی اش نکرده باشیم. آن وقت خط مقدم مان میشد حضور در و بچه های نوجوان مان را از خانه بیرون کرده بودیم که بابا جان برو و رفیقت را توجیه کن و یک نفر بیشتر پای صندوق رأی بیاور ، و خودمان پیشتاز همه ، روستا به روستا ، شهر به شهر ، خانه به خانه ، مدرسه به مدرسه بلند گوی برداشته بودیم و با بچه های انقلاب از خط ماندگار امام می گفتیم. . شب های عملیات حال و هوای خط فرق میکرد. همه آماده دیدار با محبوب بودند. بوی عطر الهی خط را پر کرده بود. حنابندانی در خط به پا بود. چهره ها نورانی تر از همیشه . اصلا خط وقتی خط بود که شب عملیات بود. آن موقع ها خط یک راه بیشتر نداشت. راه بهشت. راه آقا اباعبدالله. این شب های قبل از عملیات ، شب قدر انقلاب اسلامی است. عطر زده اید و حنا بسته اید ؟! مبدا غفلت کنیم و بخوابیم که راه خط فقط در عملیات ها باز میشود. . ✍ حامد تقدیری @hamedtaghdiri ۸ اسفند ۱۴۰۲ قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری تهران ، وسط میدان
*روایت پیشرفت و دیپلماسی جوانان* . وقتی از انقلاب اسلامی با محوریت و صحبت میکنیم از چه چیزی حرف می زنیم؟! . بگذارید با یک خبر سخنم را شروع کنم . این روزها روسیه در زمانی که به جهت جنگ درگیری هایی دارد ، ۲۰ هزار جوان اثرگذار از سراسر جهان را در سوچی روسیه دورهم جمع کرده است. ده روز برای این بیست هزار نفر برنامه دارد و بعد از آن دو هزار نفر منتخب را به روسیه گردی می برد. به نظرتون شعار این اجتماع بزرگ چیه؟! *ما با روسیه هستیم* . برای اینکه ببینید روایت پیشرفت و روایت های مختلف یک گفتمان چقدر مهم است کمی به هزینه ی این اجتماع فکر کنید. از خوراک و اسکان گرفته تا برنامه ها. حتی بخشی از شرکت کنندگان بلیط پرواز را هم مهمان روسیه بودند. دو هزار نفر را بعد از اجلاس ده روز در روسیه گرداندن چقدر هزینه دارد؟! اصلا چرا روسیه و آقای پوتین چنین هزینه ای میکند؟! . متاسفانه ما به دیپلماسی انقلاب اسلامی توجه چندانی نداشتیم. فعالیت های دیپلماسی مان را به کارهای سفارتی محدود کردیم و وزارت خارجه ما کاری به روایت پیشرفت ها و برنامه های نوآورانه ندارد و فقط گاهی رایزنی های ما و مراکز اسلامی فعالیت هایی محدود داشتند. مدارس ما در خارج از کشور هم که تبدیل به بحران برای خودمان شده است. در این میان حضرت آقا نقش فعال دیپلماسی انقلاب اسلامی را دارند. دو نامه به جوانان اروپا می نویسند و نماینده برای ارتباط با دانشجویان مشخص می کنند. ما اگر دیپلماسی جوانان را می فهمیدیم با همان دو نامه حضرت آقا می توانستیم کارهای بزرگی بکنیم. . دولت ها توجهی به دیپلماسی جوانان ، نوجوانان و بانوان ندارند. من خودم در دو جلسه از آقای رییس جمهور توصیه به دیپلماسی جوانان و نوجوانان و ورزشکاران را شنیدم اما کسی توجهی به دستور ایشان نکردند. در حالیکه اگر ما جایی را مثل مرکز ایرانیان خارج از کشور که در دولت دهم ایجاد شد را برای دیپلماسی جوانان و نوجوانان و بانوان انقلاب اسلامی ایجاد کرده بودیم و با حضور موثر با بهره مندی از ظرفیت جوانان توانمند انقلاب اسلامی می توانستیم اثر گذاری بسیاری داشته باشیم چنانکه یک سرود سلام فرمانده ما داشت. ما روایت های جذاب و موثری داریم که از آن ها غافلیم و خودم بارها تجربه کردم که چقدر این روایت ها برای جوانان کشور های مختلف جذاب است. حتی ما از فرصت حج ها هم بهره نمی بریم و حواسمان به جوانان کشورهای اسلامی شرکت کننده در حج نیست در حالیکه فرصت حج ، یک فرصت دیپلماسی جوانان و بانوان در گفتمان اسلام ناب محمدی است. . ها گام موثری در دیپلماسی جوانان و نوجوانان و بانوان است. به شرطی که ما طرحی برای عرصه جوانان در جهان داشته باشیم، بدانیم در کدام مجموعه های جوانان جهانی عضو هستیم و کدام نیستیم و باید باشیم ؟! بدانیم از این اجتماع ها چه می خواهیم و چه باید بکنیم؟ . راستش هنوز دارم به هزینه ای که آقای پوتین برای روایت روسیه انجام داده است فکر میکنم. ما این مقدار هزینه را برای روایت این همه پیشرفت های چهل و پنج سال انقلاب اسلامی انجام داده بودیم الان متهم نبودیم مگر انقلاب اسلامی کاری هم کرده؟! ما خرج ساخت بیمارستان ها و سینما ها می کنیم اما خرج بیماری باور ها و ذهن ها و محتوای روایت پیشرفت ها نمی کنیم. . ما در انقلاب اسلامی یاد گرفتیم خودمان دست به کار شویم. کلی پیگیری کردیم تا برای دهه نفر از جوانان زباندان وام جور کنیم و آنها را با هدف روایت پیشرفت های انقلاب اسلامی به روسیه اعزام کردیم. از مدت ها قبل برای محتوا و فعالیت ها برنامه ریزی کردیم، حرف زدیم و فکر کردیم که با این تعداد کم چه کاری می توانیم انجام دهیم. ما از امام مان یاد گرفتیم که خداوند به عزم ها و اراده ها برکت می دهد و چه بسا گروه اندکی که کارهای بزرگی می کنند. راستش شب آخر که داشتند می رفتند می گفتند وام را گرفتیم اما قسطش را چطور بدهیم؟! خندیدم. گفتم ما برای بچه های انقلاب پول قسط را هم نداریم. بروید ارز بخرید بلکه با این ارزها که آخرش نفهمیدیم چرا زیاد شد بخشی از قسط ها را بدهیم و بقیه اش را هم خدا کمک می کند. اما به رفقای دلسوز خودم در انقلاب اسلامی (از صنایع و معادن و اقتصادی ها و ..) و همه‌ی آنها که می‌توانند به این راه ها کمک کنند، عرض میکنم بیایید و خودمان برای گفتمان انقلاب اسلامی، برای روایت پیشرفت ها کاری کنیم. بیایید و *جهاد روایت پیشرفت* رو رقم بزنیم و دست به دست دهیم و در داخل و عرصه بین الملل کارهای بزرگی کنیم. ✍ حامد تقدیری ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri
1_9667238573.pdf
177.5K
برنامه فستیوال روسیه
1_9982438819.pdf
17.7M
کتاب راهنما شرکت کنندگان فستیوال جوانان روسیه
محل اسکان فستیوال جوانان روسیه برای بیست هزار نفر