eitaa logo
دکتر حمیدرضا مقصودی
7.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
95 فایل
در این کانال تلاش می کنم آن‌چه را که مینویسم و مطالبی را که می‌پسندم به اشتراک بگذارم. شاید از اقتصاد، شاید هم از سایر حوزه‌های دانشی و بینشی. شاید هم گاه نوشته و دل نوشته‌ای بی ارتباط. شاید هم ...
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥👈 اختصاصی کانال مدرسه اقتصاد 🎧 تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش اول) 🎼 دکترحمیدرضا مقصودی؛ محقق جنگ اقتصادی 🔴♦️صوت درسگفتار درباره #تقلیل معنای #اقتصاد_مقاومتی؛ تبیین روش‌های #جنگ_اقتصادی: #شاخص‌سازی، #نظام_آموزشی_اقتصاد، #تحریم و #نفوذ_اقتصادی؛ متن خلاصه درسگفتار را در پست بعدی پیگیر باشید: 👇👇 🎯 @schoolofEconomics
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥👈 اختصاصی کانال مدرسه اقتصاد 🎧 تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش دوم: بهانه‌هایی برای تحریم مالی ایران) 🎼 دکترحمیدرضا مقصودی؛ محقق جنگ اقتصادی 🔴♦️صوت درسگفتار درباره تبیین روش‌های #جنگ_اقتصادی: #تحریم و #نفوذ_اقتصادی؛ متن خلاصه درسگفتار را در پست‌بعد ببینید: 👇👇 🎯 @schoolofEconomics
معرفی بازار به‌عنوان پدیده‌ای طبیعی و دولت همچون پدیده‌ای غیرطبیعی داستانی مناسب است برای کسانی که به وضع موجود وابسته‌اند. این کار باعث می‌شود توزیع جاری قدرت، ثروت و منابع به نظر طبیعی و در نتیجه اجتناب‌ناپذیر غیرقابل اعتراض بیاید. البته که چنین چیزی صحیح نیست. دولت بازارها را شکل می‌دهد، نگه می‌دارد و عموماً سازنده اصلی آن‌هاست و این شامل بازارهای نئولیبرال هم می‌شود… نابرابری و فسادی که بازار سرمایه‌داری به‌وجود می‌آورد پروژه‌ای کاملاً سیاسی است نه روندی طبیعی(کتاب پیامبران جدید سرمایه، نیکول اشاف، ۲۰۱۵، ص۶۹). https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
۱۰ نکته مختصر در باب دکتر حمیدرضا مقصودی ادامه... کما این‌که کافی است یک اپلیکیشن، یک خودرو بی ام دبلیو را به عنوان جایزۀ نصب فرار دهد تا میلیون‌ها نفر را به نصب آن برنامه ترغیب کند. افرادی با شانس صفر که خود نیز معتفدند برنده نمی‌شوند اما اگر برنده شوند چه می‌شود! با این تفاوت که افراد انتهای شبکه در بازاریابی شبکه‌ای هرگز شانس پیروزی ندارند. چرا که بر اساس اصل لانه کبوتری، بر روی هرکدام از تخم‌های طلا در این شبکه‌ها، از ابتدا یک نفر نشسته است. تنها می‌مانند افراد میانی شبکه‌ها، که کارگرانی طمع‌کار بیش نیستند. یعنی افرادی که با ورود در هر کاری می‌توانستند به این سطح متوسط از دارایی برسند بی آن‌که انبوهی از مردم را فریفتۀ هیج کنند. ⏪۷- این تلقی که با این بازاریابی می‌توانیم اجناس باکیفیت را با قیمت پایین‌تر به خانواده و اطرافیانمان برسانیم نیز از دیگر اغواگری‌های این سازوکار بازاریابی است. چرا که اولا علی‌رغم سروصداهای متعدد هیج دلیل فنی و اقتصادی بر ارزان‌تر بودن و باکیفیت‌تر بودن کالاهایی که توسط تولیدکنندگان انبوه تولید می‌شوند وجود ندارد و تولیدکنندگان خرد و محلی فراوانی هستند که کالاها را هم ارزان‌تر و هم باکیفیت‌تر و بدون هزینه‌های اضافی اعم از حمل و نقل و تبلیغات و واسطه‌گری در اختیار مشتری قرار می‌دهند. ثانیا این بازاریابی چون بر سوء استفاده از اعتماد خانوادگی و محلی بنا شده است مصرف افراد را بیشتر از حالت عادی می‌کند و آن‌ها را بر آن می‌دارد که برای رونق کسب و کار دوست و هم محلی و برادر و خواهر خود که مشغول بازاریابی است خرید بیشتری انجام دهند و نتیجتا پول بیشتری را حوالۀ‌ مرکز کنند. لذا هزینۀ بیشتری را بر خانوارها اعمال می‌کند. ⏪۸ این بازاریابی نهایتا زمینه را برای فروش کالاهای سوپربنگاه‌های بین‌المللی فراهم می‌کند. چرا که با بیشتر شدن مصرف کنندگان و عبور آنان از یک تعداد مشخص، تولیدکنندگان ایرانی، هرچه هم که بزرگ باشند، قدرت تأمین کالا را نخواهند داشت و ناچار توسط حلقۀ اصلی بازاریابی حذف می‌شوند. کما این‌که پیش از این به دلیل وجود این تولیدکنندگان، بنگاه‌های خرد و محلی و خانوادگی حذف شده‌ بودند. و این نشان می‌دهد که این بازاریابی نه یک کسب و کار استارتاپی ساده که یک نظام توزیع عظیم در جهت ایجاد سرمایه‌داری توزیعی بین‌المللی است. ⏪۹- نتیجۀ این بازاریابی‌ها، چیزی چز افزایش شکاف طبقاتی و از بین‌بردن قدرت خرید در طبقات پایین اجتماع و حذف نظامات تولید خرد و خانگی و محلی نیست. اتفاقی که بازاریابی شبکه ای آن را جهت تکمیل دهکده جهانی اقتصاد با محوریت شرکت‌های بزرگ چندملیتی ایجاد کرده و به محرومیت و استثمار و کارگری میلیون‌ها نفر خواهد انجامید. ⏪۱۰- اما این‌که آیا این هدف محقق می‌شود یا خیر به میزان اقبال ملت‌ها به این نظام توزیع باز می‌گردد. ⏪توصیه نهایی: خود و خانواده و ملت خود را دچار یک فقر درازمدت نکنید. فقری که در ابتدا نمی‌توانید آن را به وضوح ببینید. کما این‌که یک معتاد نمی‌تواند عاقبت خود را به این راحتی ببیند و باور کند. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
۱۰ نکته مختصر در باب دکتر حمیدرضا مقصودی ⏪۱- این بازاریابی در واقع بر استفاده از سرمایۀ اجتماعی مردم در کف جامعه بنا شده است. لذا زمانی در منطق خودش موفق عمل می‌کند که بتواند انبوهی از مردم را در استخدام خود در بیاورد. لذا انبوه‌سازی مخاطبان از اصول اولیه طراحان این نوع از بازاریابی است. کافی است توجه کنید که نزدیک به ۸ میلیون نفر از ایرانیان امروز درگیر این بازاریابی هستند. ⏪۲- منطق این بازاریابی، تسهیل فروش انبوه است. لذا در تعاملات رأس هرم بازاریابی، بازیگران اصلی مرتبطین تولیدکنندگان انبوه هستند. زمین بازی نیز به‌گونه‌ای طراحی شده است که بازاریابان بتوانند بازارهای محلی و بازارهایی که به راحتی توسط مال‌ها و هایپرها قابل نفوذ نیستند را تسخیر کنند. لذا رقیب اصلی و الیته شکست خوردۀ این شبکه‌ها، کارگاه‌های کوچک و نظامات توزیع خرد و محلی و بومی هستند. پیروز میدان نیز نظام تولیدی انباشتی سرمایه‌بر است. ⏪۳- از آن‌جایی که این بازاریابی بر فروش انبوه بنا شده است، به ناچار باید کالاهایی را بفروشد که مصرف انبوه داشته باشند. این کالاها عموما کالاهای مصرفی و غیردانش‌بنیانی هستند که به طور عمومی و طبیعی در همۀ مناطق یافت می‌شوند و پبش از این نیز به مصرف انبوه می‌رسیده‌اند. کالاهایی که پیش از این توسط خانوارها، نظامات تولیدی خرد و کارگاه‌های کوچک و متوسط در همۀ مناطق جغرافیایی تولید و فروخته می‌شوند. لذا این بازاریابی، هرگز با نیت بازارگشایی و اکتشاف فضاهای جدید بنا نشده است. ⏪۴- طراحان این بازاریابی از سرمایه اجتماعی نیروی کار خود برای فروش بهره اساسی می‌گیرند. لذا بازار هدف برای هرکدام از بازاریابان را ابتدائا خانواده، محله و دوستان بازاریاب معرفی می‌کنند. بازاریابان موظفند اجناس را به خوبی به این افراد معرفی کنند و تلاش کنند حداکثر فروش را به آن‌ها داشته باشند. لذا جریان کالا را به سمت خانواده و محله و جریان پول را به سوی خارج از خانه و محله هدایت می‌کنند و در عوض درصدی را به عنوان حق‌الزحمه خود بر می‌دارند. موفقیت این بازاریابی بر مصرف‌زده کردن اطرافیان بنا شده است. یادمان باشد این پول تا پیش از این درون خانواده و محله گردش می‌کرد. ⏪۵- جریان کالا در بازاریابی شبکه‌ای از مرکز به پیرامون و جریان پول از پیرامون به مرکز است. مراد از مرکز نیز تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگاه انبوه هستند که با کارگر ساختن مردم و لغو مالکیت آن‌ها بر کارشان، آن‌ها را به‌کارگیری و استخدام می‌کنند. مردمی که در نظامی جایگزین، خود مالک کار خود بودند. این بازاریابی، تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان خرد را از کار بیکار می‌کند و آن‌ها را در بهترین حالت به کارگرانی برای کارخانه‌جات معدود و بزرگ تبدیل می‌کند و از آن‌جایی که درجۀ کاربری این کارخانه‌ها اندک است، بیکاری نتیجه طبیعی این بازاریابی است (برخلاف آن‌چه گفته می‌شود). ⏪۶- بازی میان بازاریابان در سطوح مختلف شبکه، یک بازی برد-باخت است نه برد-برد. چرا که بازاریابان می‌توانند درصد مشخصی از افزایش قیمت را که در نتیجه توزیع حاصل می‌شود میان خود تقسیم کنند. بازاریابان بی‌شماری که در انتهای شبکه حضور دارند بازندگان واقعی هستند و برای رهایی از این بازندگی تلاش می‌کنند با جذب افرادی دیگر، خود را از این‌که در انتهای شبکه باشند برهانند. پس تلاش می‌کنند تعداد بیشمارتری از افراد را جذب شبکه خود کنند. همین خود دلیلی است بر این که حتی برد - باخت بودن بازی برای خود آن‌ها نیز روشن است. اما برندگان اصلی در این بازاریابی، حلقۀ اول شبکه هستند. یعنی افرادی که پس از مدتی تنها کافی است بنشینند و تلاش شبانه روزی افراد میانی و انتهایی شبکه را در جذب بازاریاب جدید تماشا کنند و از محل جذب هر فرد جدید و تسخیر بازار سرمایۀ اجتماعی او بهره‌مند تر شوند. و پر واضح است که ابتدای شبکه به تعداد بسیار اندکی تعلق دارد که این بازی را طراحی کرده‌اند و به مرحلۀ رشد اتوماتیک و اغواگرانه رسانده‌اند. و البته مصرف انگشت‌نما و ثروت فراوانی که این‌ها کسب می‌کنند، طمع بازاریابان تا انتهای شبکه را به شدت برمی‌انگیزاند. ادامه دارد... https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
متن بالا را برای اطرافیانتان که در معرض این بازاریابی قرار دارند ارسال کنید. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
◀️آیا توسعۀ صنعتی محصول بازار آزاد است؟ ⏪تاریخ توسعۀ صنعتی در ایالات متحده که اغلب به‌عنوان قلب در نظر گرفته می‌شود ماهیت سیاسی بازار را نشان می‌دهد. تاریخ شکل‌گیری بازار در ایالات متحده ساختاری صنعتی را نشان می‌دهد که با کالا و سرمایه حاصل از نیروی کار برده‌ها تأمین شده و با غصب زمین و نسل‌کشی و حمایت دولتی قوام گرفته است. ⏪قوانین دولتی مؤثر از بازارهای داخلی و صنایع نوپا در مقابل رقابت خارجی محافظت می‌کردند و دولت‌های فدرال و مرکزی نقش اصلی را در توسعۀ زیرساخت‌های فیزیکی (کانال‌ها، راه‌آهن و تلگراف) و ایجاد دانش عظیم صنعتی و کشاورزی_ تمام عناصر ضروری در پیدایش سرمایه‌داری آمریکا _ ایفا کردند (به نقل از کتاب پیامبران جدید سرمایه، نیکول اشاف، ۲۰۱۵، ص۶۷) https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
💢تفاوت نگاه علوم انسانی اسلامی به تجربه با علوم انسانی رایج چیست؟ 📌سید محمدرضا تقوی، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز در یادداشتی مطرح کرد: 🔹تجربه در دیدگاه دینی اعم از تجارب مادی و تجارب معنوی است. همان‌طور که واقعیت اعم از واقعیت مشهود و واقعیت غیب است. از منظر دینی، انسان هم به تجارب مادی و هم به تجارب معنوی نیاز دارد. 🔹در حدی باید به عالم مشهود توجه کرد که نسبت توجه به عالم غیب و شهود، متناسب با دیدگاه دینی بهم نخورد. اگر این نسبت بهم بخورد انسان بیمار می‌شود. وقتی می‌فرماید دنیا را برای لهو و لعب نیافریدیم یعنی دنیا هدفمند آفریده شده است. بر این اساس، هر تجربه‌ای که جهت حرکت انسان بسوی الله را مانع شود ولو بظاهر مباح باشد تأیید نمی‌شود. 🔹توجه صرف به عالَم دنیا توسط محقق، یعنی همان نگاه سکولار به پدیده‌ها و توجه به پدیده‌ها توسط دانشمند دینی، یعنی تحلیل پدیده‌ها در پرتو اهداف و غایاتی که دین برای هستی در نظر داشته است. وقتی می‌گوییم ما هم مثل اومانیست‌ها تجربه را قبول داریم معنایش این نیست که هر دو یک تجربه واحد را قبول داریم. در واقع ما تجربه در فضای معنایی و مفهومی خودمان را قبول داریم. 📖 متن کامل در: 🌐 http://yon.ir/rWYc7 ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ #مبانی_علوم_انسانی_اسلامی #سیدمحمدرضا_تقوی #یادداشت #شیراز 🔳 با #مفتاح همراه باشید 🆔 @meftaah_com
👆بحث فضای معنایی و مفهومی که در این نوشتار به آن اشاره شده، بسیار مهم و راهگشاست. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی گوش کنیم. مدتی است بیشتر دوست داریم حرف بزنیم! إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
دکتر محمدصادق تراب‌زاده مرگ بر مهارت، مرگ بر تکنیک زدگی ادامه: ⏪اما از همه این ها مهم تر، ضربه سنگینی است که به تعادل تربیتی در نظام تعلیم و تربیت کشورها وارد می شود و انسان صرفا از زاویه اقتصاد و بهره کشی به آموزش وارد می شود و ساحت های چندگانه تربیتی اش، مغفول می ماند. داشتن مهارت، خوب و ضروری است؛ کشور به تکنسین و نیروی کار ماهر نیاز دارد؛ اساسا دروس تا حد ممکن باید به سمت یادگیری پیش روند تا حافظه محوری و سبک تدریس باید مبتنی بر امکان اعمال آموخته در حیات انسانی باشد، اما باید در کنار این مطلب توجه داشت که انسان باید برای زندگی و حیات طیبه پرورش یابد. پس لازم است ضمن آموختن مهارت های فنی-شغلی، مهارت های اجتماعی آموخته، دانش عمومی کسب کند، تحت تربیت و پرورش قرار گیرد، «انسان» تربیت شود و نهایتا نیز ساختار کلان اقتصادی-اجتماعی باید به سویی باشد که تربیت شدگان نظام آموزشی کشور، مهره های نظام سرمایه داری نشوند. ⏪باید بدانیم که جریان گفتگوی بین المللی در حوزه آموزش به تدریج در هزاره جدید به سمت هماهنگی با جریان گفتگوی بین المللی در حوزه توسعه رفت. به عبارت دیگر به تدریج کشورها در جریان توسعه هزاره، متوجه شدند که بدون توجه به بافت اجتماعی ملل، امکان پیاده سازی برنامه های توسعه ای وجود ندارد و لذا در آموزش 2030، محور و پاشنه آشیل توسعه پایدار را «آموزش» معرفی کردند. از آنجا بود که آموزش در متن توسعه تعریف شد تا از مسیر تغییر در سبک زندگی، فرهنگ، باورها و دانش جوامع، آن ها را سنگ زیرین چرخ های توسعه جهانی و در کام سرمایه داری قرار دهند. باید نگران شد وقتی که آموزش 2030 بر مهارت افزایی تاکید می کند. باید نگران شد وقتی کمیسیون ملی یونسکو در ایران، برای تعامل با فنی و حرفه ای به مذاکره بر می خیزد. باید نگران شد وقتی برای اعتبارسنجی مدارک علمی کشور، ما را هم وارد فرایند تدوین کنوانسیون جهانی می کنند تا با پای خودمان، به استقبال نبایدها برویم. باید نگران شد که وجه مشترک همه جریانات آموزشی در کشور، مهارت افزایی شده است؛ و انقلابی و ضد انقلابی به این سو می روند. باید نگران شد که وقتی نمایشگاه سالانه مدارس غیردولتی در مصلای امام خمینی رحمه الله علیه برگزار می شود، مدارس افتخار خویش را به مهارت آموزی ها، محصولات و دست ساخته هایشان پیوند می زنند. باید نگران بود و در کنار مهارت افزایی، عمق نظری علم را بالا برد. باید نگران بود و در کنار مهارت افزایی، ایمان و آداب حیات اجتماعی سالم را آموزش داد. باید نگران بود و در کنار مهارت، هویت ملی را تقویت کرد و عدالت خواهی و استکبارستیزی را سرلوحه خواست دانش آموزان کرد. باید نگران بود و انسان هایی برای جامعه خود تربیت کرد. ⏪گویی سالهاست که همگی، خود واقعی را به دست فراموشی سپرده ایم. منزلت نظام آموزشی، دانش آموزان و معلمان را فراموش کرده ایم و از یاد بردیم که رسالتی جهانی داریم. کشوری که دغدغه اش، پرورش دانشمندان نیست و به جای آن، صرفا می خواهد نیروی کار ماهر تولید کند، عاقبتی جز نوکری دانشمندان دیگر کشورها را نخواهد دید. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
دکتر محمدصادق تراب زاده ◀️«مرگ بر ؛ مرگ بر تکنیک‌زدگی» ⏪12 کلاس درس خواندیم اما کاری بلد نیستیم! مدرسه به شما چه یاد داده؟ این همه کلاس و واحد درسی گذراندیم اما نه انگلیسی و نه عربی، هیچ یک را یاد نگرفتیم. یادش بخیر شاید از کل مدرسه، ماکت ساختمانی را که با تخته سه¬لا در کلاس فنی و حرفه ای درست کردیم، به عنوان خاطره ای از یادگیری به ذهن داشته باشم. امروز هم که بزرگ شده ایم، برای تعویض یک لامپ یا قفل درب، باید تعمیرکار را خبر کنیم. واقعا ما در مدرسه چه می کردیم؟! گاهی از این برنامه های تلویزیونی را می بینیم که در گزارش یا مناظره ای، می پرسند: «شما از مثلثات یا دیفرانسیل و انتگرال در کجای زندگی تان استفاده کرده اید؟». بعد همه می خندیم و حسرت می خوریم. ⏪اولیاء نگران آینده فرزندان خویش هستند. از اینکه در مدرسه، مهارتی یاد بگیرند خرسند می شوند و اساسا مدرسه موفق را مدرسه ای می دانند که مهارتی یاد می دهد. مدارس الگو و موفق، مدارسی دیده می شوند که آزمایشگاه و کارگاه های خوبی دارند یا کارهای عملی جدی دارند. از مدارس غرب زده تا مسجد مدرسه ها، از رشته های نظری در متوسطه تا دبستان و حتی مهدهای کودک، از کلاس های علوم تا کلاس های ریاضی و ادبیات فارسی، حتی تا دانشگاه ها، همه دنبال مهارت هستند. برنامه تلویزیونی پرسشگر، جریانات انقلابی در آموزش و پرورش، وزیر و مسوولان وزارتخانه، رییس جمهور، نخبگان آموزشی، آموزش در فضای بین الملل و حتی آموزش 2030 نیز به دنبال مهارت آموزی هستند. بسیاری از نیروهای کار در بازار کار ایران، نیروی کار ساده و فاقد مهارتی هستند که عموما در معرض استخر بیکاری، شغل های ساده و کم درآمد و خدمات حمایتی پایین هستند؛ شان اجتماعی پایینی دارند و فقر را در خانواده خویش، بازتولید می کنند. ⏪نوزدهمین پرسش مهر ریاست جمهوری برای سال تحصیلی 97-98، آن است که پارسال چه مهارت‌هایی را در نظام تعلیم و تربیت آموختید؟ کدام مربی و معلم بیشترین نقش را در مهارت آموزی به شما داشته است؟ به کدام مهارت برای آینده کشورتان نیاز بیشتری دارید و برای زندگی شما مفیدتر بوده است؟ جناب آقای حسینی (سرپرست وزارت آموزش و پرورش) در کنگره ملی این پرسش مهر در تیرماه 1398، مهارت های فنی و حرفه ای را یک سیاست جدی در آموزش و پرورش می داند و بیان می کند که ظرفیت تقریبی 35 درصدی هنرستان ها و کاردانش، در برنامه ششم به 50درصد خواهد رسید. هدایت تحصیلی به سمت رشته های هنرستان و کاردانش (که ظرفیتش تقریبا تکمیل است)، مسابقات گوناگون مهارتی، توسعه دروس فنی در متوسطه، طرح خوداتکایی مدارس شبانه روزی، ایران مهارت، سمپاد مهارتی و ... همگی در پی تقویت مهارت هستند. آموزشگاه های خصوصی، عموما در حال آموزش رباتیک، چرتکه، زبان و امثال آن هستند. ⏪حال در هژمونی مهارت آموزی و تا حدی سلطه مهارت آموزی بر تعلیم و تربیت، باید فریادی بلند سر داد و خفتگان را از این ظلم و بی عدالتی بر حذر داشت که: «مرگ بر مهارت؛ مرگ بر تکنیک زدگی». ⏪قطعا نگارنده نیز با مهارت آموزی موافق است، آن را جذاب می داند و نیازی از نیازهای اساسی کشور تلقی می کند. توسعه آن را لازم و عمق بخشی به آن را ضرورت می داند. اما نگارنده با سلطه مهارت آموزی بر تعلیم و تربیت قطعا مخالف است و بهتر است این سوال را طرح کنیم که «تعلیم و تربیت، یعنی مهارت آموزی؟ و چقدر از تعلیم و تربیت باید به مهارت اختصاص یابد؟». آیا رسالت تعلیم و تربیت، تولید نیروی کار ماهر برای صاحبان ثروت و قدرت است؟ آیا رسالت تعلیم و تربیت، تک بعدی کردن انسان ها ذیل شعار تخصص گرایی و مهارت آموزی است؟ آیا انسان ها غیر از بعد شغل و معاش، بعد دیگری نیز در ساحت های انسانی خویش دارند؟ ⏪در فضایی که ظرفیت هنرستان و کاردانش تکمیل می شود و رشته علوم تجربی عمده داوطلبان رشته های نظری را به سوی خویش جلب می کند، و در عین حال، این رشته ها به شغل، درآمد و اعتبار اجتماعی دست می یابند، آن گاه است که رشته های علوم انسانی و علوم پایه که زیربنای پیشرفت یک جامعه هستند، از حیث کمی و کیفی دچار ضعف می شوند. در عین حال، در پرتو تجلیات آموزش 2030، کشورها ضمن تربیت نیروی کار ماهر، امکان مهاجرت نیروی کار را نیز فراهم می کنند تا در یک بازی نابرابر و به دلیل مشکلات اقتصادی کشورهای جنوب، این افراد برای معاش بهتر به سوی کشورهای شمال حرکت کنند تا با شعار «جهانی شدن» نیروی کاری برای نظام سرمایه داری شوند. آنگاه است که کشورها از دو حیث راهبردی ضربه می خورند: اولا با هزینه خود، نیروی کار ماهر برای کشورهای دیگر تربیت کرده و خود از آن، بهره کمی خواهند برد چراکه بهترین ها در مکانیسم حاکمیت پول، به سوی مشتری پولدار می روند. ثانیا علوم انسانی و پایه که زیرساخت پیشرفت کشورها هستند، دچار تضعیف می شوند. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
◀️سرآغاز ⏪آدام اسمیت ظاهراً نظم طبیعی خودبنیاد خود را از شعرهای برنارد ماندویل (۱۷۰۵) در کتاب افسانۀ زنبورها اخذ کرده است. از بخشی که ماندویل آن را «گناهان شخصی و منفعت عمومی» می‌نامد. ⏪ اوج اشعار ماندویل که بر اسمیت تأثیر شگرفی گذاشته را می‌توان در ابیات زیر خواند: بنابراین، گناه اکتشاف بزرگی است زمانی که در چارچوب عدالت قرار گیرد و محدود شود درواقع، جایی که مردم زیاد باشند دولت همانقدر ضروری است که خوردن برای رفع گرسنگی فضیلت به‌تنهایی نمی‌تواند ملت‌ها را زنده کند در شکوه و جلالند کسانی که دوباره زنده شوند عصری طلایی، که در آن صداقت چنان آزاد باشد که بلوط [آزاد است] (Mandeville, 1705, p24) ⏪و البته اسمیت از آن‌جایی که خود را یک معلم اخلاق می‌داند در اصلاحی به این نگاه، عنوان گناه را از آن‌چه فضیلت نیست بر‌می‌دارد و اتفاقاً آن را اخلاقی می‌داند. اخلاقی است که آزادانه نفع‌شخصی خود را دنبال کنی و لو به قیمت ذبح فضیلت‌ها. ماندویل در این اشعار دولت را در جایی ضروری می‌داند که مردم گناه را کنار بگذارند. و اگر گناه کنند نیاز به دولت نیست. و البته این را از خوی حیوانی نهفته در کندوی زنبورها اخذ می‌کند. جایی که زنبور ملکه و زنبورهای نر، زنبورهای کارگر را به‌کار می‌گیرند و خود از کندو خارج نمی‌شوند و بر آنان سخت می‌گیرند و ظلم می‌کنند تا نظم کندو به هم نخورد و شهد گل‌ها به شیرینی عسل تبدیل شود. و این گناه شخصی زنبورهای ملکه و نر است که این نظام را پدید می‌آورد. ⏪او این تمثیل را به نحوی مغالطه‌آمیز را در عالم انسانی نیز به‌کار می‌گیرد و می‌گوید اگر انسان‌ها از گناه‌های شخصی دوری گزینند نیازمند حکومتی هستند که دیکتاتورمآبانه نظم را برقرار کنند یا نیازمند یک دموکراسی وحشی هستند. اما اگر از به این نتیجه برسند که گناه شخصی را کنار نگذارند، نیازی به حکومت و دولت و دیکتاتوری و دموکراسی وحشی ندارند و سازوکار خودکار طبیعی، نظم را حاکم می‌کند. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
💢نظام سرمایه داری و افسانه بازار 👤 میثم ظهوریان 🔻🔻بازار اغلب توسط نظام و رسانه ها و نهادهای اقتصادی وابسته به آن به عنوان تنها راه حل توسعه به کشورهای تجویز می‌شود. این در حالی است که ساختار اقتصاد این کشورها به شکلی کاملا متفاوت با این ایده سازمان یافته است. 🔻🔻به عنوان مثال نتیجه تحقیقی که در مورد 50 شرکت بزرگ آمریکایی در بازار و انجام شده است (و خلاصه ای از نتایج آن در تصویر این پست آمده است) نشان دهنده پیوستگی متقابل بالای این شرکت ها با یکدیگر است. 🔻🔻در این تحقیق پیوستگی متقابل بر اساس میزان وجود مشترک بین این شرکت ها با یکدیگر اندازه گیری شده است. به عبارت دیگر فرض شده است وقتی عضو شرکت الف در شرکت ب نیز جز اعضای هیئت مدیره است تلاش خواهد کرد تصمیمی که در یکی از این دو شرکت گرفته می شود همراستا با منافع شرکت دوم نیز باشد. 🔻🔻نتیجه تحقیق و بر خلاف تصور رایج نشان دهنده میزان بالای اعضای هیئت مدیره مشترک این شرکت ها است. بر اساس این نتایج 78% از شرکت های موجود در این لیست از طریق بین یک تا هفت عضو هیئت مدیره دارای ارتباط متقابل مستقیم و در نتیجه هستند و اگر ارتباط های غیر مستقیم را نیز به این لیست اضافه کنیم این میزان افزایش قابل توجهی خواهد داشت. 📌🔖 @zohurian 🔻🔻مسئله فعالیت شبکه ای و ایجاد پیوستگی متقابل بین بنگاه ها منحصر به نیز نیست. نتیجه تحقیق دیگری بر روی پیوستگی متقابل اعضای هیئت مدیره 176 شرکت بزرگ جهان که نشریه بزینس رویو منتشر کرده است نشان می دهد بیش از 80 درصد این شرکت ها دارای مستقیم از طریق حداقل یک عضو هیئت مدیره با سایر شرکت های مذکور هستند و بالاترین ارتباط متقابل نیز مربوط به شرکت های است. 🔻🔻در ژاپن نیز نظام بین بنگاهی که در قالب آن مجموعه ای از بنگاه ها از طریق ای در یکدیگر دست به ایجاد منافع مشترک می زنند بعد از و فروپاشی ساختار موثر نقش مهمی در توسعه اقتصادی این کشور و کاهش ریسک کسب و کارها از طریق ایجاد نظام شبکه ای بین آن ها داشته است. 🔻🔻در واقع می توان گفت در پشت صحنه نسخه ای که تحت عنوان توسط نظام سرمایه داری به عنوان تنها راه حل توسعه اقتصادی به کشورهای دیگر توصیه می شود یک و همکاری قوی وجود دارد و این نسخه بیشتر ابزاری جهت تسهیل حضور و سلطه شرکت های چند ملیتی در بازار کشورهای جهان سوم است. 📌🔖 @zohurian
🔰 استفاده از اصطلاحات زیبا و شیک مهمترین ابزار جدال فکری امروز است 🔸یکی از ابزارهای مهم در جنگ نرم یعنی در جدال فکری، جهت دهی افکار است که بزرگترین جلوه آن در حال حاضر BBC است، امروز این رسانه با ابزارهای علمی، بخش های مختلفی از جهان را جهت دهی می کند، شما تصور کنید که جهان بدون BBC چه جهانی است؛ قطعا متفاوت است. 🔸تاریخ غرب را از رنسانس تا شروع تمدن اروپا بارها در کتاب ها خوانده اید و از اساتید زیادی شنیده اید؛ اما آنچه در منابع غربی بیان نمی شود و در رسانه های آنها سانسور شده است، عقبه شکل گیری علوم انسانی است؛ این که چرا جنگ های صلیبی به راه افتاد. 🔸اروپا در جنگ با مسلمانان باخت؛ اما در تمدن سازی برد؛ اروپاییان وقتی به کشورهای اسلامی حمله کردند؛ چیزهایی مشاهده کردند که متحیر ماندند، فرش، لوازم آرایشی، لوازم مسی و بلورین، بیمارستان و اطبائی که کارشان طبابت بود، مهندسینی که کارشنان معماری و هنرهای اسلامی بود، مدارسی که در آنها اساتید ریاضی، نجوم، فلسفه و... بودند که شاگردان فراوانی داشتند؛ در زمانی که در اروپا باسواد به ندرت پیدا می شد؛ اروپاییان با دنیایی روبرو شدند که هیچگاه ندیده بودند، بسیاری از آنها حتی کشورهای اسلامی را برای زندگی انتخاب کردند. 🔸بسیاری از روشنفکران غربی مثل آدام اسمیت که صحبت از آزادی و رقابت کرده اند، در راستای توجیه امپریالیسم، توجیه استثمارگری، ثروت و روحیه سلطه گری گام برداشته اند، صحبت از آزادی در زمانی که شلاق زدن کارگران رایج بود و کارگر آزادی داشت انتخاب نکند، همان گونه که در حال حاضر برای سلطه گری قدرتمندان و حتی رفتارهای ترامپ، ایده پردازی می شود. 🔸در راستای سیاست پرزنت کردن و استفاده از اصطلاحات زیبا از اتفاقاتی که در اروپا رخ داده است، از هر کدام به بهترین شکل و با بسته بندی جذابی همچون دوره رنسانس، نوزایی، عصر روشنگری، دوره عقلانیت، انقلاب علمی، آزادی و مدرنیته مطرح می شود؛ در صورتی که با توجه به ماهیت جنگ های صلیبی و عقبه فکری شکل گیری علوم انسانی در غرب، ما از این تبارشناسی و ظرفیت های خودمان غفلت کرده ایم. 🇮🇷 🆔 https://eitaa.com/BouNEWS
مطالب غیر تولیدی، با حفظ مشخصات کانال مبدآ تنها در اینجا فوروارد می‌شود. تا خود بیاموزم حقوق نویسنده را رعایت کنم. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
◀️ به خارج از کشور دکتر حمیدرضا مقصودی ⏪هرچند وقت خبرهایی می‌رسد که از اطرافیان و دوستان و هم‌شهری‌ها و هم‌محله‌ای‌ها، افرادی به کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا مهاجرت کرده‌اند. این مهاجرت منحصر در افرادی نیست که برای ادامۀ تحصیل به خارج از ایران سفر می‌کنند. اخیراً شنیدم که یک بنا که اتفاقاً درآمد خوبی هم داشت، یا یک جوان که نتوانسته بود درسش را در دبیرستان تمام کند یا حتی یک جوان معتاد بی‌سواد که او را از قدیم می‌شناختم مهاجرت کرده‌اند. ⏪علت کثرت این‌ مهاجرت‌ها را می‌توان در تصور از واقعیت رندگی در ایران و البته در پیام‌هایی که در مورد کیفیت و چند و چون زندگی در این کشورها مخابره می‌شود مرتبط جست‌وجو کرد. آن‌چه که مسلم است این است که پیام‌ها نشان می‌دهد که زندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی به‌عنوان ‘مهد آزادی’ جهان، رؤیایی و مثال زدنی است و برعکس آن‌چه در ایران می‌گذرد چیزی جز فلاکت و بیچارگی نیست. نه برای آن‌هایی که هدفی مشخص را دنبال می‌کنند بلکه برای مردم عادی زمانی این مهاجرت‌ها راحت و آسان می‌شود که شدت اقناع‌کنندگی این تصورات بسیار بالا باشد. چرا که مهاجرت درواقع یعنی دل کندن از همه داشته‌های فعلی برای رسیدن به یک زندگی دیگر. این کار زمانی با انگیزه‌هایی چون علم‌آموزی صورت می‌گیرد؛ اما طبعاً علم‌آموزی انگیزه‌ای عمومی نیست. زمانی هم به انگیزۀ فرار از فلاکت و بیچارگی و یافتن رفاه و خوشبختی صورت می‌گیرد. در صورت اخیر، مهاجرت می‌تواند به یک خواست نسبتاً عمومی بدل شود. ⏪اما سؤال این است که کدام پیام‌هاست که امروزه مهاجرت از کشورهایی همچون ایران به مقصد کشورهای اروپایی و آمریکایی را برای مردم عادی مطلوب می‌کند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند یک مطالعۀ گستردۀ میدانی است. اما احتمالاً شما هم در اهمیت موارد زیر با ما همراهی می‌کنید: - کیفیت زندگی در خارج از کشور بالاتر از ایران است - آزادی در خارج از کشور بیشتر از ایران است - رفاه در خارج از کشور بیشتر از ایران است - کسب‌وکار در خارج از کشور سهولت بیشتری دارد - … ⏪به عمد به‌جای کشورهای اروپایی و آمریکایی از «در خارج از کشور» نام بردم. چون در تصور برخی، کار به جایی رسیده است که کلاً «خارج از کشور بهتر است!». البته کمی که با او صحبت می‌کنی متوجه می‌شوی که منظورش از خارج از کشور، همین کشورهای اروپایی و آمریکایی و چند کشور معدود آسیایی مثل کره و ژاپن است. اما به بحث خود برگردیم. همین عنوان ‘مهد آزادی’ ما را باورمند به این مسئله می‌کند که گویی شیرازۀ‌ همۀ خوبی‌هایی که در ینگۀ دنیا وجود دارد به همین جوهر آزادی باز می‌گردد و همین است که همۀ پیشرفت‌ها را رقم زده است، کیفیت زندگی را بهبود بخشیده است، رفاه را افزایش داده و کسب‌وکار را تسهیل کرده است. ⏪حال کسی که در صدد مهاجرت است باید تلاش کند به دقت به این سوالات جواب بدهد: - آیا آنچه در مورد «خارج از کشور» گفته می‌شود واقعیت دارد؟ - آیا آن‌چه در مورد ایران تصور می‌کنیم واقعیت دارد؟ - آیا تعلق ما به آن‌چه در آن قرار داربم(خاک، خانواده، شهر، اعتقاد و ...) آن‌قدری نیست که کمک کند سختی‌هایش را تحمل کنیم؟ ⏪ و نهایتا یک پیشنهاد برای کسانی که به هر دلیلی تصور می‌کنند به سوالات فوق پاسخ داده‌اند و درصدد مهاجرت هستند: همه پل‌های بازگشت را پشت سرمان خراب نکنیم. خروج غیرقانونی، اتصال به مراکز اپوزوسیون، اتصال به مراکز سازمان یافته تروریستی، جرم و جنایت و ... و بی‌آبرو ساختن خود در آن سوی دنیا نسبت به آن‌چه در کشور آبرو دانسته می‌شود از عواملی هستند که پل‌های پشت سر را خراب می‌کنند. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
بسم الله دولت آلمان در اقتصاد این کشور چه جایگاهی دارد؟ اول) یک شنبه هفته پیش که پرونده دنیای اقتصاد را در رابطه با لودویگ ارهارد(صدراعظم آلمان در دهه شصت و از معماران اقتصاد نوین آلمان) دیدم، وقتی این روزنامه ارهارد را به لیبرالیسم ربط داد واقعیتش خنده‌ی ملیحی زدم، من نیک می‌دانستم که ارهارد متعلق به مکتب Ordoliberalism است که اساسا با برخی مبانی لیبرالیسم تعارض جدی نیز دارد، در این مکتب برخلاف آنچه نئولیبرالهای داخل کشور ترویج می‌کنند اتفاقا هسته سخت اقتصاد دو چیز است؛ ۱. دولت قوی ۲. طبقه متوسط کارگری مالک ابزار تولید ✅✅ ✅✅ دوم) اقتصاد آلمان یعنی بازار اجتماعی اولین معنایی که از اجتماعی بودن دریافت می‌شود، این است که عنصر تغییر در اقتصاد باید بر پایه سنت‌ها و تاریخ جامعه هماهنگ باشد، از نگاه اندیشمندانی نظیر راپکه و روستوف که حلقه فرایبورگ(خواستگاه اردولیبرالیسم) را رهبری می‌کردند، اتفاقا برخلاف تعالیم لیبرالها بسیاری از گزاره ها مانند لسه فر کاملا مردود است. ✅✅ ✅✅ سوم) اقتصاد آلمان پیش از آنکه بر پایه بنگاه‌های کوچک و متوسط(میتشتات) باشد بر پایه دولت قوی قابل تفسیر است، همه ما اسامی بزرگی مانند اتو فون بیسمارک، هیتلر و آنگلا مرکل را شنیده ایم، لازم است بدانیم که در سطح عالی این کشور در دوره های رونق دارای یک رهبر پرکار بوده ولی در سطوح پایین تر این ایالتها(لاندرها) هستند که امورات را در دست دارند، اصل بر احترام به اراده ها و تقویت اراده ها پشتوانه یک اقتصاد قوی است. این شماره درباره نقش دولت در اقتصاد آلمان نوشته ام @enghelabemostazaafin
چرا_عصر_جدید_تنها_یک_برنامه_تلویزیونی.pdf
368.6K
نقد قابل تأمل میلاد دخانچی از منظر اقتصاد سیاسی یا اقتصاد امنیت به برنامه . دوستانی که میل به تفکر ندارند نخوانند. دوستانی هم که زود اقناع می شوند نخوانند. تلاش می کنم در پست های آینده نقدی به این نگرش ارائه کنم. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
سلام محرم سلام آقا سلام کشتی نجات لبیک داعی الله https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
⭕️ چرا در مذاکرات می بازیم؟ 🔹دولت برای صادرات برق و گاز و دریافت پول آن از عراق، چند ماه مشغول مذاکره با این کشور بوده تا بتواند تحریم های آمریکا را دور بزند، اما نتیجه عملی این دیپلماسی چیزی جز مشروعیت بخشیدن به تحریم‌های آمریکا و اجرای آن‌ها در مراودات مالی میان ایران و عراق نبوده! 🔹یعنی یک حساب دیناری در آمریکایی ترین بانک عراق (بانک تجارت عراق که مورگان چِیز آمریکایی آن را تاسیس کرده است) برای ایران باز خواهد شد، با این شرایط: 🔹ایران نمی تواند پولی از عراق دریافت کند، حتی دینار! ایران نمی تواند هر کالایی که نیازداشت از عراق وارد کند! ایران فقط می تواند غذا و دارو وارد کند! وزارت خزانه داری آمریکا هم بر همه این تعاملات نظارت خواهد کرد! 🔹این شرایط تحقیر آمیزتر از اینستکس است! اما برخلاف اینستکس، در این توافق دولت ما هم مشتاق این شرایط بوده! 🔹در حالی که در عراق دست برتر را داریم و این کشور بیش از چهل درصد نیاز وارداتی به برق خود را از ایران تامین می کند (بصورت برق و گاز)، اما دولت محترم ما با پذیرش این شرایط عجیب بستر نفوذ، سلطه و اشراف آمریکا را هم در عراق و هم در ایران ایجاد کرده است. هم عراق متضرر شده و هم ایران! آمریکا ابزار فشاری به دست آورده هم برای فشار در ایران و هم برای فشار در عراق. جالب اینجاست که اسم این کار را گذاشتند دور زدن تحریم های آمریکا! 🔹چرا دولت جمهوری اسلامی باید بپذیرد که آمریکا از ده هزار کیلومتر آنطرف تر، تکلیف تجارتش با کشور مسلمان عراق با هزاروپانصد کیلومتر مرز مشترک را روشن کند؟ 🔹اصلا مگر پذیرش چنین شرایطی نیازی به مذاکرات چند ماهه داشت؟ دقیقا در این چند ماه بر روی چه موضوعی مذاکره می کردند؟/ حسین حاجیلو
گفتگوی حقیر در برنامه روشنا با موضوع گام دوم انقلاب اسلامی امشب ساعت ۲۰:۰۹ از شبکه قم پخش می شود
لینک مشاهده پخش زنده قم: http://qom.irib.ir/live
برنی سندرز: این ثروتمندترین کشور دنیاست: _ ۴۰ میلیون در فقر هستند _ ۳۴ میلیون نفر بیمه درمانی ندارند نصف جمعیت ما، هر چه درآمد دارند را مصرف می‌کنند و نمی‌توانند پس اندازی داشته باشند من نمی‌توانم بپذیرم که این یک وضعیت عادی است. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi